«سید بهادر بهادری» منتقد و فعال اجتماعی از دو منظر «ساخت» و «محتوا» به نقد این اثر میپردازد و به خبرنگار ایسنا میگوید: موسیقی متن تصاویر ابتدایی این مستند در تماشاگران حسی را تلقین میکند که در ادامه شاهد نمایش فیلمی در ژانر ترسناک خواهد بود در حالی که وظیفه عوامل ساخت این مستند تاریخی در این رابطه انتخاب موسیقی اصیل ایرانی و بهتر از آن استفاده از آثار موسیقیدانان فقید بنام یزد از جمله مرحوم باربد روحبخش و حسینی بود تا بیننده را به ادامه تماشای فیلم ترغیب کند.
وی ادامه میدهد: با توجهبه این که داوران جشنوارهها نیز این آیتم را همواره مد نظر دارند، بهتر است فیلمسازان یزدی نیز نقدهای بینالمللی را مطالعه کنند.
بهادری اظهار میکند: تنها دلخوشی ادامهی تماشای این مستند را میتوان تصویربرداری آن به ویژه بخشهایی که با بهرهگیری از صنعت هلیشات تهیه شده و مشاهده جلوههای بصری زیبا از شهر میراث جهانی یزد دانست که این دلخوشی هم با اضافه شدن برخی موضوعات تاریخی که ربط چندانی هم با موضوع بلدیه ندارد(از جمله موضوع محتسب) و تلفیق موسیقی نامربوط، از بیننده سلب میشود.
وی معتقد است که برشهای پی در پی به خاطر کمبود شاتهای زنده یعنی تصاویری که از قدیم بهجامانده و ناهماهنگی تصاویر و فیلمهای جدید و قدیم یکی دیگر از نواقص این مستند بود.
وی فاجعهترین نکته در مورد این مستند را تدوین آن میداند و میگوید: البته با شناختی که از کارگردان این اثر و هزینه پرداختی شهرداری نیز بیش از این انتظار نمیرفت و در واقع این مستند مصداق هر چقدر پول بدهی آش خواهی خورد، است.
این فعال اجتماعی عنوان میکند: به غیر از چهارچوب ساخت که برخی نکات آن ذکر شد، اصلیترین مشکل این مستند بخش محتوایی آن بود به نحوی که تاریخ شهرداری فقط از جانب «رضا سخندان» که تنها مدت کوتاهی سرپرست شهرداری یزد بود، بیان شد.
وی اضافه میکند: هر چند این اقدام نیز بهتر از هیچ بود ولی عوامل فیلم حداقل میتوانستند سال گذشته که «علی لغوی» مهره کلیدی شهرداری یزد و معاون «علی اصغرخان» شهردار مشهور یزد در سالهای دور که آثار ارزندهی وی و همکارانش برجا مانده، استفاده میکردند؛ شخصیتی تاثیرگذار که متأسفانه در فروردینماه امسال به سوی معبود خود شتافت.
وی با بیان این که در این مستند تنها خاطرات و تاریخ شهرداری یزد تا سال ۱۳۴۱ گفته میشود و بلافاصله به سال ۱۳۵۷ برش داده میشود، خاطرنشان میکند: به گفته تعدادی از شاهدان عینی که در قید حیات هستند، سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵، سالهای شکوفایی شهرداری یزد بوده و افرادی چون «علیاصغر خان» و «مهندس مؤید اعلایی» با حمایت و مشارکت مردمی و خیرینی مانند صرافزاده اقدامات ارزندهای از جمله ساخت ساختمان مرکزی شهرداری یزد و ساختمان راهآهن یزد که هنوز به عنوان شاهکارهای معماری نوین یزد به شمار میرود، حتی نام برده نشد.
به اعتقاد وی، اشاره نشدن به اقدامات افرادی چون «علی عسگر خان» و صرفنظر از شهرداران گذشته که گنجینهی تاریخی یزد بوده است، متأسفانه این پژوهش سفارشیساز را از کیفیت و کمیت فانی ساخته است.
بهادری با بیان این که شاید هنوز هم همسر مهندس مؤید اعلایی عکسهای ساخت ساختمان شهرداری را در اختیار داشته باشد، متذکر میشود: قطعاً در پیچ یزد کهن، عکسهای مختلفی از تاریخچه انجمن شهر با حضور شادروانها، عامریان، کاووسی، تبریزی زاده، دکتر بهادری، نصیریزاده، مقتدری، قمی و عکس دستهجمعی انجمن شهر تهیه شده که هنوز خانوادههای آنان به حفظ این تاریخ مصور دارند و میتوانست در این پژوهش نصف و نیمه استفاده کرد.
وی نکته جالبتر در مورد این مستند را چنین بیان میکند: نه تنها بخشی از این مستند به مراحل طراحی و ساخت ساختمان فعلی شهرداری توسط مهندس مؤید اعلایی اختصاص نیافته که حتی اسامی و نام شهرداران پس از انقلاب یا حتی عکسی از آنها نیز در این مستند به نمایش در نیامده است شاید به این دلیل که هزینه این مستند را شورا و شهردار فعلی پرداخت کرده است تا به نوعی رزومهسازی کنند در حالی که باید در ساخت مستندهای سفارشی نیز گاهی به نگاه فیلمساز بیشتر توجه کرد.
بهادری در پایان با اشاره به تبلیغات موزه تشریفات ایجاد شده در دوره فعلی و در ساختمانی که مؤید اعلائی آن را ساخته، در این مستند انتقاد و عنوان میکند: این اثر قابلیت پخش و تاریخ سوزی بینالمللی را ندارد.
گفتنی است؛ به گفتهی «حامد سلطانی» مدیر ارتباطات و امور بین الملل شهرداری یزد، این مستند نیمهبلند پس از حضور در جشنوارهها، برای اکران به شهرهای خواهرخوانده یزد جهت اکران ارسال خواهد شد.
انتهای پیام
نظرات