ایسناپلاس: دارندگان سواد رسانهای و علم ارتباطی به خوبی میدانند در دنیای امروز خبر در هیچ پستو و صندوقی نخواهد ماند و خودش را هر طور که شده به مخاطب خواهد رساند و رسانهها تنها میتواند سر و شکل آن را مدیریت کند تا درست و به جا به دست مخاطب برسد. در سالهایی که حتی یک اکانت در شبکه اجتماعی به طور مستقل میتواند یک رسانه با بردخبری وسیع باشد و بدون چارچوب و ضوابط و مقررات رسانههای رسمی اخبار را انتشار دهد، نگاه سختگیرانه به رسانههای رسمی که اعضا و کارکنان آن ادب و آموزش خبرنگاری را آموختهاند و به اصول حرفهای و اخلاقی خبری مسلط هستند؛ میتواند خطرناک باشد. چون نه تنها آنها را از اعتبار میاندازد بلکه افکار عمومی را بر ضد آنان تربیت میکند و از بین رفتن اعتبار و اعتماد مردمی همه آبروی رسانه است و هرچه به دست آوردن آن دشوار است، از دست رفتن آن ممکن است به راحتی و حتی با انتشار تاخیری یک خبر رخ دهد. رسانهای که میتواند بازوی کمکی مسئولین در وقت بحرانها و واسطه معتبری برای از بین بردن شایعات و اخبار در گوشی باشد به راحتی بیاعتبار میشود.
مخاطب رسانه دوست دارد همه اشکال رسانهها را تنها واسطهای مستقل و معتبر بین رویداد و اتفاقات پیرامون آن و خودش به عنوان خودش ببیند. حالا آنکه نگاه سلبی به رسانه، آن را از واسطه و پیامآوری معتبر به سدی برای پنهانکاری و مخفی نگاهداشتن اخبار میرساند که خلاف ماهوی آن است و نه تنها دیگر نمیتواند بازوی کمکی به وقت بحرانها باشد بلکه خود نیز از بیهویت و بیمعنا شدهاست.
بیش از ۱۰۰ روز از ماجرای مسمومیتهای سریالی در کشور میگذرد. ماجرایی که ابتدا با یک خبر مسمومیت ساده اطلاعرسانی شد. اما ماجرا در یکی دو مدرسه دیگر تکرار و جدیتر شد اما انکار مسئولین استان و محدودیت رسانهها در پرداخت به این موضوع فضا را برای شایعات را فراهم کرد. خبر این مسمومیت آرام آرام از حاشیه اخبار در رسانههای فارسی زبان خارج از ایران خود را به صدر اخبار رساند و بعد از شیوع مسمومیت به شهرهای بروجرد و تهران به بخش اصلی اخبارهای مربوط به ایران در رسانههای جهان شد.
بعد از دست به دست شدن روایتهای جعلی از سوی رسانههای خارج از ایران و شیوع مسمویتها به مدارس مختلف و به هم خوردن افکار عمومی، باز هم اطلاع رسانی چندان شفاف نشد اما بعد از چندماه تکذیب و انکار و نسبت دادن مسمومیتها به تلقین و هیجانات دانش آموزان نهایتا از سوی مسئولین تایید شد و یکباره همه در این باره ورود کرده و اعلام موضع کردند. ماجرایی که مجدد باعث شد تا افکار عمومی باز هم به این باور برسد که رسانههای رسمی در پوشش برخی رویدادها کوتاهی کرده و تا ماجرا فراگیر نشود اطلاع رسانی شفاف و به موقع نخواهد بود.
در چند روز گذشته که خبر مسمومیت دانش آموزان تایید شده؛ افکار عمومی به خصوص والدین دانشآموزان به دلیل آنکه ابعاد ماجرا و گستردگی آن برایشان مبهم است و اطلاعات تکمیلی به دستشان نرسیده؛ هر روز نگران وضعیت فرزندانشان در مدرسه هستند. اما تا کنون محتوای تولید شده در خصوص این ماجرا در حد محکوم کردن ماجرا بودهاست و درباره علت ماجرا و حتی آموزشی و ایمنسازی محتوای چندانی تولید نشده است. این در حالیست که رسانههای مختلف در خارج از ایران به شکل کاملا علنی ماجرا را به حاکمیت و حتی گروههای مذهبی به بهانه مخالفت با تحصیل دختران نسبت دادهاند و هر روزه شاهد یک اظهارنظر زننده از سوی چهرهها و افراد مختلف هستیم. به گونهای که حتی ملاله یوسفزی پاکستانی که خود روزی به علت مدرسه رفتن توسط گروههای تندرو ترور شد حالا به جای آنکه برای عدم اجازه دختران افغانستانی حرفی بزند و کمپین راه بیندازد برای مسمومیتهای مدارس دختران ایرانی که هیچگاه با منع تحصیل روبرو نبودهاند اظهارنظر میکند. فراموش نکنید درحالی جامعه مذهبی و حاکمیت به دلیل ضعف در اطلاع رسانی در جایگاه متهم قرار گرفته که آمار دختران تحصیل کرده و تسهیل شرایط تحصیل زنان و دختران در ایران یک آمار قابل توجه است.
تیتر یک شدن مسمومیتهای سریالی در رسانههای خارج از ایران و نسبت دادن آن به جریانی درون حاکمیت نسبت ناروایی است که چون روایت اول را به دست گرفته در شبکههای اجتماعی میتازد اما رسانه رسمی تازه توانسته به این موضوع ورود کند و درباره آن شفافسازی کند و بگوید پیش از این در مدت ۱۰۰ روز نیز مسئولین کشور پیگیر ماجرا بودهاند اما توجهی به اطلاع رسانی نشده است.
مدیریت تنش و کنترل احساسات یکی از مسئولیتهای رسانه در مقابل جامعه است اما برآیند اتفاقات اخیر نشان میدهد که نگاه سلبی به رسانه و کم کاری در پوشش اخبار بحرانی نه تنها خبر را پنهان نمیکند بلکه به آن از زاویهای نادرست ضریب دادهاست. پس چه بهتر که در زمانهای درست از ابزار رسانه استفاده کنیم تا روایت اول در ذهن مخاطب به درستی شکل بگیرد و مرجعیت رسانههای رسمی به رسانههای خارجی منتقل نشود.
نظرات