به گزارش ایسنا، نشست روز جهانی آینده؛ همآفرینی آینده ایران در جهان امروز، با حضور دکتر رضا داوری اردکانی؛رئیس فرهنگستان علوم، دکتر فتحاله مضطرزاده؛ دبیر شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم، دکتر محسن بهرامی؛ عضو حقیقی شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم، مهندس حسین ساسانی؛ نظریهپرداز توسعه پایدار، دکتر سهیلا سلحشور کردستانی؛ عضو هیئتعلمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دکتر سعید معیدفر؛ رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و دکتر رضا مکنون؛ عضو حقیقی شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم برگزار شد.
دکتر رضا داوری اردکانی در این نشست با بیان اینکه آیندهنگری در گذشته نبوده و در دوره جدید تاریخ پدید آمده است؛ گفت: وقتی جهان متجدد و زمانه پیشرفت آغاز شد، آیندهنگری هم با آن ظهور کرد. در زمانهای قدیم چون پیشرفت تاریخی و اجتماعی نبود یا اگر بود به اشخاص و زندگی خصوصی تعلق داشت، آیندهنگری وجهی نداشت. همچنین آینده هم به معنایی که اکنون از آن درمییابیم، نبود. به همین دلیل آیندهنگری را از آثار پیشرفت علم و تکنولوژی نباید دانست، آیندهنگری با این پیشرفت و بهخصوص با مرحله اخیر آن قرین و ملازم بوده است.
وی اظهار کرد: از قدیم، زمان را به گذشته و حال و آینده تقسیم میکرده و در زبان هم افعال ماضی و مضارع و مستقبل داشتهاند، اما گذشته و آینده همیشه یک معنی نداشته و تلقی مردم زمانهای مختلف از آن یکسان نبوده است. گذشتگان و متقدمان آینده را غیب و تاریک و مجهول و نابودگر میدانسته و دانایی و کمال را در گذشته و صدر و آغاز تاریخ میدیده و گاهی نیز آرزوی بازگشت به آن داشتهاند.
وی ادامه داد: در زندگی عادی هم گذشته، پناهی برای از یاد بردن غمها و تسلای دردها و مصیبتها بوده است. گذشتگان که پیشبینی آینده نداشتند، آیندهنگری هم نمیتوانستند داشته باشند و اگر به آینده نظر میکردند، نظرشان عین انتظار منجی بود یعنی به آیندهای که ساخته میشود کاری نداشتند، بلکه در انتظار حادثهای بودند که از زمان وقوعش خبر نداشتند. این حادثه ظهور منجی بود که با آمدنش دورانی دیگر میبایست آغاز شود.
رییس فرهنگستان علوم ضمن بیان اینکه «زمان متقدمان، زمان گذشته بود؛ اما زمان دوره جدید، آینده است»، گفت: آیندهای که مردم زمان تجدد در انتظار آمدنش نیستند و نباید باشند، بلکه باید آن را بسازند. به بیان دیگر؛ تاریخ جدید، تاریخ تصرف و تسخیر آینده است.
وی ادامه داد: از اواخر قرن هفدهم و مخصوصاً در قرن هجدهم، اروپا چشماندازی در برابر خود دید که میبایست راهی به سوی آن بگشاید. آینده، زمان گشودن و پیمودن این راه بود و با ظهور این چشمانداز و وظیفه آینده و زمان معنی دیگر یافت. آیندهنگری هم در همین زمان معنی و مورد پیدا کرد. پس آیندهنگری از جنس نظر و علم نظری نیست، بلکه طرح ساختن آینده است.
داوری اردکانی تاکید کرد: برای ساختن آینده صرف آشنایی علمی کافی نیست؛ بلکه باید در راه آینده قدم گذاشت و با آن همدم و همراه شد. لازمه همدم و همراه شدن با آینده مشارکت در فهم خاص و آمادگی برای ساختن آن است. آیندهنگری، علم شرایط و امکانهای عمل است و آن را میتوان بخشی از کوشش و اهتمامی دانست که برای درک شرایط و تحقق بخشیدن به امکانها صورت میگیرد. به این جهت همه در همه جا نمیتوانند آیندهنگری و درک درستی از آن داشته باشند؛ زیرا شرط این درک و فهم استعداد و آمادگی برای گام نهادن در راه ساختن است.
راه پیشرفت برای جهان توسعهنیافته هموار نیست
وی با بیان اینکه زمان جدید، زمان پیشرفت است و زمان پیشرفت هم آغازی داشته است؛ گفت: این زمان که با تفکر رنسانس آغاز شده و از ابتدا داعیه جهانگیری داشته، در طی یک قرن اخیر جهانگیر شده است. اکنون همه جهان از پیشرفت میگویند و پیشرفت میخواهند و مقصد و مرجعشان جایی و مقامی است که جهان توسعهیافته به آن رسیده است. ولی راه پیشرفت برای جهان توسعهنیافته هموار نیست. جهان توسعهنیافته، از عهده آینده برنمیآید و زمانش ناگزیر، زمان پریشانی است.
رئیس فرهنگستان علوم در مورد دشواری کار در جهان توسعهنیافته، گفت: آغاز جهان توسعهنیافته، با پایان اروپا همزمان شده است. یعنی وقتی که اروپا و به طور کلی جهان جدید خود را در پایان راه میبیند، مناطقی در جهان توسعهنیافته تازه به صرافت توسعه افتاده است. آینده جهان توسعهیافته اکنون نه آینده زندگی و وجود آدمی بلکه عصر توسعه تکنیک و رسیدن به انسان ماشینی یا ماشین شبیه و جانشین انسان است. به عبارت دیگر تکنیک به سمت و سویی میرود که به تدریج اختیار بشر و خرد عملیش را از او سلب کند و خود سلطان بیرقیب باشد.
وی با بیان اینکه جهان توسعهنیافته در چنین وضعی حتی اگر با سیاست قدرتهای جهانی مخالفت کند، تابع صرف تجدد و مصرفکننده بیاختیار و خشنود جهان توسعهیافته است؛ ادامه داد: وجه دیگر دشواری راه توسعه این است که گرچه جهان توسعهنیافته از آینده و لزوم اهتمام به پیشرفت و ساختن و پرداختن، بیخبر نیست؛ ولی چون خبری که دارد با جانش پیوند نیافته و پیشرفت و زمان و آینده، در نظرش بیشتر مفاهیم انتزاعی هستند و چنانکه باید منشأ اثر نمیشود.
داوری اردکانی تصریح کرد: در غالب کشورهای توسعهنیافته دانشمندانی هستند که میتوانند شرایط و امکانات توسعه را دریابند و اگر لازم باشد برنامه پیشرفت و توسعه را طراحی کنند؛ اما حکومتها که بیشتر خوی خاص جهان توسعهنیافته دارند، راه آسان را برمیگزینند و به جای اینکه از منابع کشور برای بهبود وضع زندگی و تأمین آینده بهتر بهرهبرداری کنند؛ این همه را غنیمتی برای صرف کردن در بیهودهکاری و اعراض از آینده و تأمین سوداهای بازگشت به گذشته میکنند.
وی ادامه داد: با این شیوه عمل، آینده تباه میشود، گذشته هم برنمیگردد. پس این امر عجیبی نیست که حکومت در جهان توسعهنیافته رغبتی به توسعه نداشته باشد؛ زیرا جهان توسعهنیافته با اینکه بعضی ظواهر تجدد را پذیرفته است، با آینده چندان آشنایی ندارد و چنانکه اشاره شد، شاید هنوز آینده را زمانی بداند که میآید و آرزو داشته باشد که این آینده پر از خیر و خوبی و آرامش و صلح و تکرار و تجدید گذشته باشد.
وی تاکید کرد: ولی آینده چیزی نیست که از جایی که نمیدانیم کجاست بیاید؛ بلکه ما باید به نحوی کم و بیش دانسته به سوی آن برویم یا بهتر بگویم با گامی که در راه میگذاریم، آن را بشناسیم و محقق کنیم. آیندهنگری با درک امکانهایی که باید محقق شوند، آغاز میشود و این درک با گام نهادن در راه، همزمان است.
رییس فرهنگستان علوم درباره وجوه دیگر آیندهنگری، گفت: وجه دیگر آیندهنگری که در دهههای اخیر ظهور و جلوه بیشتر پیدا کرده است، کمتر با امید و بیشتر با بیم و نگرانی ملازمت دارد. وقتی زرّادخانههای جهان از سلاحهای کشتار جمعی پر شده است و اخلاق و خرد سیاسی رو به ادبار و پریشانی دارد و حکومتها پیوسته ناتوانتر میشوند و پژوهشهایی که در مرز علم صورت میگیرد، دیگر به صلاح و آینده آدمی کاری ندارد.
وی افزود: البته گاهی که میپرسند این مهندسی ژنتیک برای چیست؟ پاسخ میدهند که بعضی بیماریهای لاعلاج را با آن درمان میتوان کرد. در جهانی که هر روز جمعیت کثیری از گرسنگی و بیماریهای شایع میمیرند و سوداگران خرمنپندار ککشان نمیگزد، توجیه هزینه کردن مبالغ هنگفت برای یافتن راه درمان یک بیماری نادر توجیهی عجیب و بیاساس و دروغین است. بنابراین طبیعی است که دوراندیشان نگران آینده باشند و بپرسند جهان یا کشورشان به کجا میرود.
اینکه آینده جهان، صلح و رفاه و آزادی است؛ به کلی بیاساس و سادهلوحانه است
به گفته داوری اردکانی، پاسخ دادن به اینکه آینده یک کشور یا آینده جهان چه خواهد بود، آسان نیست. البته با نظر تأمل در شواهد و نشانههایی که هست میتوان حدسهایی زد. کسانی هم هستند که بر طبق عادت فکریشان میگویند آینده جهان، آینده صلح و رفاه و آزادی است و این سخنی به کلی بیاساس و سادهلوحانه است، اما چون راهی به تسلی و غفلت دارد، نمیتوان آن را به کلی بیوجه دانست.
وی افزود: اکنون نظرهایی که درباره آینده جهان اظهار میشود، کمتر خوشبینانه است. جهان به سوی صلح و صلاح و عدل و آزادی نمیرود. چنانکه در دهههای اخیر در کشورهای توسعهیافته، بهبودی در هیچ یک از شئون زندگی حاصل نشده و جهان توسعهنیافته در مجموع پریشانتر و فقیرتر و فاسدتر شده است و میشود.
رئیس فرهنگستان علوم ادامه داد: چیزی که هست، امکان دارد در جایی یا جاهایی حادثهای روی دهد که تا زمان نزدیک به وقت حادثه قابل پیشبینی نبوده است. وجهی از این حوادث که بعثت و ظهور انبیا و ادیان و تحولات بزرگ فکری و فرهنگی مانند رنسانس، مظاهر آن هستند، مبدأ دگرگونیهای بزرگ میشوند و با آنها بنای دیگری در تاریخ گذاشته میشود. اما تحولاتی هم هست که در زندگی این قوم و آن کشور پدید میآید که گاهی گشایش راه پیشرفت است و زمانی سقوط در چاه انحطاط. در شرایط تاریخی زمان ما احتمال وقوع این قبیل حوادث در مناطق بحرانی جهان توسعهنیافته بیشتر است.
داوری اردکانی با بیان اینکه آینده جهان، هر روز تیرهتر میشود، گفت: علاج این تیرگی، البته اگر علاجی داشته باشد، خودآگاهی است. در زمانه غلبه اطلاعات این دارو و درمان کیمیا شده است و دریغا که دیگر در هیچ جا به بشر و آینده او نمیاندیشند؛ زیرا بشر در راه محو شدن و فراموشی است. پس آینده او هم هر چه میخواهد، بشود. اکنون آنچه اهمیت دارد، پیشرفت تکنیک است و چون تکنیک باید کار خود را به عهده گیرد، مسئله مهمش هوشمند کردن تکنولوژی و ساختن تکنولوژی هوشمند است و این مسئله چندان اهمیت و هیبت دارد که کسی جرأت نمیکند بپرسد این تکنولوژی کدام مشکل زندگی آدمی را رفع میکند؟
وی ادامه داد: وقتی در طرحهای آیندهنگری جهان توسعهیافته و در پژوهشهای بزرگ علمی، آینده بشر جایی ندارد، جهان توسعهنیافته گریزان از آینده، چگونه به آن نظر داشته باشد؟ جهان توسعهنیافته مفهوم آینده را همان میفهمد که اروپا و امریکا و ژاپن میفهمند. با این تفاوت که اینها هنوز کم و بیش با علم و اهتمام خود در سودای تصرف آیندهای هستند که هیچکس نمیداند راهش به کجا میرسد، اما جهان توسعهنیافته توان و همت و پای رفتن در این راه ندارد و زمانش زمان آشوب و پراکندگی است که شاید در آن مهندسی ژنتیک و هوش مصنوعی با سوداهای بیهوده و قهر و خشونت به هم آمیخته باشد. این آینده بیشتر به دوزخ شباهت دارد.
وی اظهار کرد: طرحها و اندیشههای مخالف تجدد را بیارتباط با جهان جدید نباید انگاشت. مگر نه اینکه اساس استدلال مخالفت مخالفان این است که اگر راه توسعه به جایی میرسد که در آنجا آدمی هیچکاره است و تکنیک، حکومت مطلق دارد چرا باید در آن رفت و چرا رو از آن نباید برگرداند و به فکر داشته گذشته خود نباید بود؟ این حرفها وقتی مشکلساز میشود که بخواهد جانشین طرح دشوار امّا ممکن توسعه شود و کسانی که خود را مخالف تجدد میپندارند، درنیابند که این مخالفت توجیهی برای ناتوانی از ورود در راه توسعه و شکست در ساختن آینده است.
داوری اردکانی با بیان اینکه «آینده در آیندهنگری از پرده راز به درآمده»، گفت: آینده معنی پدیدار شدن و تحقق یافتن امکانهای امروز در فردا پیدا کرده است. وقتی امکانها معلوم نباشد، فردا تکرار امروز است. در تجدد، فردا از غیب نمیآید، بلکه مردمان آن را با درک امکانهای تاریخی خود میسازند. این ساختن در جهان توسعهنیافته آسان نیست و به این جهت این جهان بیشتر در معرض بحران قرار دارد و گاهی دچار چنان بحرانهایی میشود که بیم ویرانی و تباهی در آینده به دلها راه مییابد. اینجا دیگر آیندهنگری به کار نمیآید، زیرا آیندهاش غم آینده و درد بودن و نبودن است.
وی ادامه داد: در آیندهنگری توسعه و پیشرفت، اگر حکومت به مطالعات و طرحهای دانشمندان، وقع نگذارد؛ کار توسعه معطل میماند، اما در مواقع بحران چه بسا که بود و نبود کشور و ملت به تصمیمی بستگی داشته باشد که حکومت اتخاذ میکند. اگر حکومت مصلحتاندیش و مصلحتبین باشد و سیاست را با اعتقاد و حقیقت اشتباه نکند و حقوق مردم را رعایت کند و رأی خود را حق بیچون و چرا نینگارد و به سخن مصلحان و صاحبان فهم و درایت گوش کند، شاید راههای کمخطری برای خروج از بحران پیدا شود.
رییس فرهنگستان علوم گفت: در کشورهایی که احزاب سیاسی و سازمانهای مدنی با نفوذ وجود ندارند، وقتی بحران قدرت و مشروعیت حکومت پدید میآید، کسانی که پروای ثبات کشور و صلاح مردم دارند، نگران میشوند که مبادا کارها به آشوب و پریشانی بکشد و وقتی کاری از دستشان برنیاید، مشکل بزرگتر میشود. در این وضع چه میتوان و باید کرد؟ حوادث منتظر نمیمانند که راهی برای مواجهه با آنها پیدا شود و آنگاه روی دهند و هر لحظه ممکن است فرا رسند.
وی افزود: اگر این حوادث مصیبتبار باشند، در وهله اول حکومت و سپس دانایان و دانشمندان قوم مسئول مصیبتی هستند که به کشور و مردم وارد شده است. اینجا دیگر جای آیندهنگری نیست. آیندهنگری طرح و تدوین برنامه توسعه و بخصوص صنعتی شدن و قرار گرفتن در سازمان و سامان و نظم بوروکراتیک است و حکومت در هر جا که باشد، اگر بخواهد میتواند از آن برخوردار شود، به تحقق صورت اقتصادی اداری همت گمارد؛ به شرط اینکه موانع قوی خارجی وجود نداشته باشد.
یادگیری پایدار برای مهندسان فردا
مهندس حسین ساسانی، نظریهپرداز توسعه پایدار نیز در سخنرانی خود با عنوان «یادگیری پایدار برای مهندسان فردا» اظهار کرد: محیط رقابت جهانی در کسب و کارها بهویژه فعالیتهای مهندسی محور، شتاب بیشتری به خود گرفته است و کسبوکارها و مهندسان را واداشته تا عناصر اساسی لازم برای رشد پایدار و دراز مدت را پیجویی کنند. در این راستا، بههموابستگی کسبوکارها، مؤسسات آکادمیک و دانشگاهی با بازارهای جهانی، آنها را وادار کرده به دنبال راههای تازه و فرصتهای نو در فعالیتهای خود باشند.
وی افزود: پیامد این الزام سبب شده تا کسب و کارها و دانشگاهها نیازمند سیستمها و ساختارهایی باشند که دیدگاه بههمپیوستگی آنها را تقویت و چشماندازهای جدیدی را دنبال کنند. از طرف دیگر، همگامی با تغییرات مهم در تکنولوژی، فرآیندها، روشهای نوین آموزشی، مبانی جدید علمی و فرهنگ سازمانی، امکان گسترش سریع ایدههای تازه در سراسر سازمانهای علمی و اجرایی را نیز ضرروی کرده است.
ساسانی خاطرنشان کرد: نکته با اهمیت این است که رقابت کسبوکارها در بازارهای جهانی، نیاز به مهندسان و طراحان خلاق را بیشتر و نظامهای نوآوری را پایانناپذیر کرده است. مساله کلیدی در عصر درهمتنیده شدن روزافزون «رقابت جهانی»، این است که نوآوری را در حوزه مهندسی باید بیش از پیش بیاموزیم. «نوآوری» باید در همه سطوح مراکز دانشگاهی و کسبوکارهای اقتصادی جریان داشته باشد؛ در هر جا که رهبران، اساتید، مدیران و کارکنان این مراکز و کسبوکارها با دشواریها روبهرو میشوند، در هر جا که با شرایط پیشبینینشده سر و کار دارند، یا در هر جا که با شیوههای متعارف کامیاب نمیشوند.
نقش بخش خصوصی در پیشرفت علم و فناوری
دکتر سهیلا سلحشور کردستانی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر نیز در سخنرانی خود با موضوع «نقش بخش خصوصی در پیشرفت علم و فناوری» اظهار کرد: بشریت سالهاست میداند که با سرازیر کردن حجم عظیمی از سرمایه، شکوفایی واقعی و بادوام ایجاد نمیشود. شکوفایی واقعی زمانی شروع به ریشه دواندن در اقتصاد میکند که در نوع خاصی از نوآوری یعنی نوآوری بازارآفرین سرمایهگذاری شود. این نوع نوآوری مشاغل میآفریند، زیرساخت و نهادها را به سمت خود میکشد و سبب توسعه اقتصادی مداوم میشود.
وی افزود: اکوسیستم نوآوری ایران در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است، ولی با این وجود عدم هماهنگی میان مؤلفههای اصلی نوآوری، از جمله نقاط ضعف است. با توجه بیشتر به کیفیت قوانین، پایداری سیاسی و عملیاتی و تسهیل در راهاندازی کسب وکار به عنوان سه مؤلفه اصلی، اکوسیستم نوآوری ایران به بلوغ و شکوفایی بالاتری دست خواهد یافت.
ضرورتهای شکلگیری جامعه پایدار
دکتر سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در سخنرانی خود با عنوان «ضرورتهای شکلگیری جامعه پایدار» اظهار کرد: با شروع جنگهای ایران و روس، بیش از دویست سال است که ایران در مسیر تغییرات دنیای جدید قرار گرفته و محیط آن تحت تاثیر شرایط نوین در جهان مدرن است. از زمان مشروطیت و بهویژه از آغاز قرن ۱۳ شمسی نیز تغییرات بسیار زیادی در همه عرصههای زندگی مردم این کشور ایجاد شده است. سازمانها و نهادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جدیدی ایجاد شده، تکنولوژی به اشکال مختلف و جدید آن وارد کشور شده، جمعیت رشد چشمگیری داشته و چندین برابر شده، آموزش از دوران ابتدایی تا سطوح عالی گسترش یافته، جمعیت مراکز بزرگ شهری به زیان جمعیت روستایی افزایش داشته و نسبت این جمعیت به سمت شهری تغییر جدی پیدا کرده است.
وی ادامه داد: تقریبا در ساختار و اشکال زندگی، جامعه ایران دیگر یک جامعه صد سال پیش نیست و شباهتی با آن ندارد. اما این سوال وجود دارد که ایران در وضعیت جدید توانسته از ثبات و استحکام در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی برخوردار شود. وجود جنبشها، شورشها و انقلابهای پیدرپی در همه این سالها از آغاز نهضت مشروطیت تاکنون حاکی از بیثباتی و ناپایداری جامعه ایران است و این ناپایداری هر روز شدت بیشتری هم پیدا کرده و ضرورت برای شکلگیری جامعه پایدار در این مرز و بوم بیش از گذشته است. بدون تحقق این امر، مسیرهای رشد و توسعه کشور و افقهای روشن برای آن در عرصه داخلی و بینالمللی میسر نیست.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران تصریح کرد: امروز بیش از هر زمان ضرورت دارد تا این چالش بزرگ در کشور مورد توجه قرار گیرد و برای برون رفت از آن چارهای اندیشیده شود. در این مقاله به ابعاد چنین چالشی پرداخته میشود و ضمن تحلیل چنین وضعیتی، افق آینده ایران ترسیم میشود.
چالشهای آینده: منابع محیط زیست وحکمرانی
دکتر رضا مکنون، عضو حقیقی شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم و هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر نیز در سخنرانی خود با عنوان «چالشهای آینده: منابع محیط زیست وحکمرانی» اظهار کرد: عالم از طبیعت تا انسان-جامعه-کشور و نظام جهانی بهم پیوسته است و توسعه پایدار بدون توجه به تمام ابعاد تحقق نمییابد.
وی افزود: شناسایی چالشهای ایران و برنامهریزی برای حل آنها و تبدیل به فرصت و تحقق توسعه پایدار برای آینده با همین نگرش ارائه میشود.
وی درباره جغرافیا و طبیعت ایران گفت: ایران درطول و عرض جغرافیایی مشخص در منطقه غرب آسیا با اقلیم خشک و نیمه خشک قرار دارد و با چالشهای طبیعی از جمله «آب تجدیدپذیر سالیانه در مرز بحران: آب زیرزمینی با اضافه برداشت گسترده در نیم قرن اخیر و آینده خشکتر و کم بارشتر به خاطر اثرات تغییر اقلیم»، «محیط زیست طبیعی: خشک شدن بیشترین دریاچهها، کاهش آب رودخانهها، کاهش شدید جنگلها»، «منابع انرژی: ذخیره مناسب سوخت فسیلی و انرژی خورشیدی فراوان (چالش استخراج و مبادله)» و «ساختار زمین: جزو 10 کشور زلزلهخیز برتر جهان» مواجه است.
مکنون درباره انسان و ایران اظهار کرد: ایران تاریخ طولانی با تنوع گسترده از اقوام مختلف و فرهنگهای گوناگون دارد که ضرورت همبستگی برای پایداری اهمیت دارد. تنوع جغرافیایی و سکونتگاههای اقوام مختلف با فرهنگهای متفاوت نیاز به توجه ویژه دارد. سلامت مردم از چالشهای مهم است(آلودگی هوای شهرها، آلودگی منابع آبی وپسماندها)
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر گفت: شکلگیری جوامع ایرانی و وحدت ملی در طول تاریخ متغیر بوده و تنوع فرهنگی جوامع متفاوتی از نظر اعتقادی، زبان، عادات و رسوم شکل گرفته است. در دوران اخیر موج مهاجرت نیز اضافه شده است.
وی با بیان این که اقوام ایرانی در عمده مرزهای کشور با همسایگان اشتراک قومیتی دارند که با درایت میتواند فرصت برای یکپارچگی منطقه فراهم آورد، گفت: تاریخ چند هزار ساله در حال حاضر منجر به کشوری به مساحت ۱.۶۴۵۰۰۰ کیلومتر مربع و ۸۵ میلیون جمعیت همجوار با ۱۵ کشور با حدود ۶۰۰ میلیون جمعیت و بین دو دریا قرار دارد. حکمرانی کشور از مهمترین چالشها پس از انقلاب مشروطه تا کنون بوده است و پس از تجربیات متفاوت امروزه حکمرانی نو -حکمرانی خوب و نظایر آن مطرح میشود. کلیه امور اقتصادی و مالی، دانش و فناوری، صنعت، کشاورزی و امنیت غذایی چالشهای مهم این بخش هستند. حکمرانی خوب شامل شفافیت مشارکت جامعه از طریق سازمانهای مدنی و قانونی در همه امور حکمرانی است.
عضو حقیقی شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم یادآور شد: نظام جهانی خصوصا در سدههای اخیر هدایت کننده سیاسی و اقتصادی کشورها بوده است. به نظر میرسد با جنگ روسیه و اوکراین نظم جدید جهانی در حال شکلگیری است؛ جهان تک قطبی، دو قطبی و چند تک قطبی. ایران در این نظم جدید در خاورمیانه و جهان در کجا خواهد بود؟ در نظم جهانی علاوه بر اقتصاد مسائل محیط زیست نظیر گرم شدن کره زمین، گازهای گلخانهای، بحران جهانی آب و آبهای مرزی و ضایعات خطرناک نیز به طور جدی مطرح شده است.
وی گفت: در مجموع چالشها نیاز به جامعنگری جدی برای هرکشور دارد که بتواند در تمام بخشهای فوق تحول ایجاد کند و با کمترین هزینه بتواند توسعه پایدار برای حال و جهان آینده پیش رو فراهم آورد.
تحولات جهانی علم و فناوری و آینده دانشگاه در ایران
دکتر محمد حسینیمقدم، عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی نیز در سخنرانی خود با عنوان «تحولات جهانی علم و فناوری و آینده دانشگاه در ایران»، با بیان اینکه این سخنرانی برپایه پژوهش انجام شده در مجموعه وزارت علوم ارائه شده است، اظهار کرد: هدف پژوهش انجام شده آیندهپژوهی تحولات جهانی علم و فناوری و بررسی اولویتهای مورد نیاز برای هدایت و راهبردی دانشگاهها در ایران بوده است.
وی افزود: در این پژوهش اسناد آیندهپژوهی علم و فناوری منتشر شده توسط مراجع علمی بینالمللی از قبیل یونسکو، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه(OECD)، کمیسیون پژوهشی اتحادیه اروپا و بانک جهانی بررسی شدهاند. در کنار این اسناد تجارب دانشگاههای منتخب جهان نیز به منظور فهم اولویتهای آینده دانشگاهمداری بررسی شده است. حاصل این بررسیها بیانگر آن است که سه اصل در فرایند تعالیبخشی دانشگاه به شکل مشترک در تجارب جهانی مورد توجه قرار گرفته است: نخست اصل واقعیتمداری. این اصل بر لزوم فهم واقعیتهایی که نهاد دانشگاه را احاطه کرده تأکید دارد. اینکه دانشگاه دارای چه امکانات، مقدورات و انتظاراتی است؟ دانشگاه به عنوان یک برساخت اجتماعی به دنبال محقق کردن کدامین اهداف و برنامهها است؟ بروندادهای مورد انتظار دانشگاه چیست؟ آثار و پیامدهای حاصل از فعالیت دانشگاه چیست و چه باید باشد؟ اینها مصادیق فهم واقعیتها است.
عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با اشاره به استعاره فیل در کتاب «مثنوی معنوی»، گفت: از این داستان میتوان چنین الهام گرفت که دانشگاه نباید همچون فیل در اتاق تاریک باشد، بلکه باید با اطمینان خاطر و اجماع نظر ذینفعان این نهاد اجتماعی درباره کارکردها، آثار، هویت و معنای دانشگاه گفتوگو و اظهار نظر کرد. از این رو نمیتوان یک تفسیر از واقعیتهای مرتبط با دانشگاه را به مثابه عین واقعیت لحاظ کرد و آن را تعمیم داد. فهم ما از واقعیتها شکلدهنده چارچوبهای ذهنی (mindset) ما است. اگر فهم درستی از واقعیتها صورت نگیرد، به تبع آن چارچوبهای ذهنی ما که پایه تصمیمگیری و برنامهریزی است نیز دچار مشکل میشوند. فهم نادرست از واقعیتها باعث پیدایش ایجاد چارچوبهای ذهنی نادرست و در نتیجه تصمیمگیری، برنامهریزی و سیاستگذاری نادرست درباره دانشگاه میشود.
وی در ادامه اظهار کرد: یک مثال برای درک اصل واقعیتمداری فهم چرایی عدم تحقق اهداف سند چشمانداز کشور در افق ۱۴۰۴ است که نتیجه آن این شد که به رغم تدوین یک سند راهبردی مهم اما در عمل توفیقی به دست نیاوردیم. اصل دومی که در آثار آیندهپژوهی علم و فناوری جهان مورد تأکید قرار میگیرد، موضوع مسؤولیتپذیری اجتماعی دانشگاه است. دانشگاه نمیتواند نسبت به کارکردها، بروندادها، خدمات و محصولات خود بیتفاوت باشد. پاسخگویی و مسؤولیتپذیری بخش ذاتی علم است. علمی علم است که روایی و پایایی دادههای آن به شکل مستمر مورد تأیید قرار گیرد. این اصل بنیادین هدایتگر مسؤولیتپذیری و پاسخگویی اجتماعی نهاد علم و عالمان است. براین اساس دانشگاه باید در برابر عملکرد خود در جامعه و چگونگی رویارویی با نیازهای اکنون و آینده جامعه پاسخگو باشد. مطابق همین ایده سازمانهای جهانی در پی تدوین استانداردهایی برای تبیین میزان مسوولیتپذیری و پاسخگویی اجتماعی دانشگاه بودهاند. ایزو(ISO) ۲۶۰۰۰ از جمله این استانداردها است که در آن میزان پایبندی دانشگاه به تکریم انسان، پاسداشت محیط زیست، اثربخشی اجتماعی، تحول در حکمرانی و مداخلات سیاسی مسؤولانه مورد سنجش قرار میگیرد و تأکید میشود دانشگاه باید وجدان بیدار جامعه باشد.
حسینیمقدم ادامه داد: مطابق همین اصل است که برای دانشگاهی همچون دانشگاه آکسفورد در کشور انگلستان مهمترین افتخار این نیست که این دانشگاه طی چند سال متوالی جایگاه برتر را در نظامهای رتبهبندی جهان به خود اختصاص داده، بلکه افتخار این دانشگاه میزان اثربخشی اجتماعی و اقتصادی است. این دانشگاه در سال تحصیلی ۲۰۱۹ مدعی شده است که حدود ۱۶ میلیارد پوند به اقتصاد کشور انگلستان از طریق درآمدزایی، بهبود اشتغال، بهبود گردشگری و رونقبخشی به کسب و کارهای محلی کمک کرده است.
وی خاطرنشان کرد: اصل سوم مورد تأکید در اسناد علم و فناوری جهان آیندهمداری است. این اصل دلالت بر این موضوع دارد که دانشگاه نمیتواند بدون درک و شناخت آینده به تعالی مورد انتظار دست پیدا میکند. فهم تغییرات و تحولات آینده و دیدهبانی روندها و رویدادهایی که باعث تغییر در کارکردهای دانشگاه میشوند، بسیار حائز اهمیت است. بدون شناخت آینده نمیتوان وضعیت حال خوبی و اطمینانبخشی را تجربه کرد.
حسینیمقدم ضمن بیان مهمترین موضوعاتی که باعث تغییر در ساحت علم و فناوری جهان شدهاند، اظهار کرد: مهمترین آنها عبارت از «توجه به زنجیره ارزش در چرخه علمورزی»، «توجه به تحولات ژئوپلیتیک در علم»، «اهمیت توجه به تغییرات فناوری»، «هوش مصنوعی و تغییر الگوهای آموزش، پژوهش و علمورزی»، «توجه به زمینههای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی در پیشرفت علم و فناوری»، «لزوم مشخص کردن رؤیای مشترک جامعه ایرانی درباره دانشگاه و دانشگاهداری»، «تحول در ماهیت پژوهش و علم»، «تحول در محیطها و فضاهای یادگیری-یاددهی» و «موضوع پیری جمعیت جامعه» هستند.
انتهای پیام
نظرات