به گزارش ایسنا، از آغاز قرن بیستم نمایش ایرلند پر از مردمی است که خانهبهدوشی و مهاجرت برای آنها تبدیل به وضعیتی شده که در مقابل آن، جز اینکه بهنحوی بیپایان و معمولا با خودشان دربارهاش حرف بزنند، کار دیگری از دستشان برنمیآید. خانهبهدوشهای ییتس و سینگ و بکت، زاغهنشینان اوکیسی یا بیین با مهاجران فریل شباهتهای خانوادگی دارند.
برایان فریل از نخستین روزها، در چند نمایشنامه، به موضوع مهاجرت و تبعید پرداخته است. شخصیتهای این نمایشنامه نیز در میان ضرورت ترک ایرلند برای زندگی بهتر و ماندن در سرزمینی که بازمانده از تمدنی باستانی است و آنها عاشق آن هستند دوپاره شدهاند. این دوپارگی را فریل در نمایشنامه «فیلادلفیا،من دارم می آم!» با گفتوگو بین دوپاره درونی و بیرونی شخصیت اصلی نمایش نشان میدهد.
برایان فریل (زاده ۹ ژانویه ۱۹۲۹ ـ درگذشته ۲ اکتبر ۲۰۱۵) نمایشنامهنویس و نویسنده داستان کوتاه ایرلندی بود. او که از مهمترین نمایشنامهنویسان انگلیسی زبان نسل خود محسوب میشود به نام چخوف ایرلند هم شناخته میشد. فریل عضو آکادمی هنر و ادبیات آمریکا، انجمن پادشاهی ادبیات انگلستان و آکادمی ادبیات ایرلند بود. وی در فاصله سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹ به عنوان نماینده انتصابی در سنای حضور داشت. فریل برای نوشتن نمایشنامه «رقص در لوناسا»، که در ایران با ترجمه سحر خلیلی منتشر شده، برنده جایزه تونی، جایزه لارنس الیویه و جایزه انجمن منتقدان نیویورک شد. فیلمی هم براساس این نمایشنامه با بازیگری مریل استریپ و کارگردانی پت اوکانر ساخته شد. برایان فریل بعد از یک دوره طولانی بیماری در ۲ اکتبر ۲۰۱۵ درگذشت.
او بارها به نخستین بند نوشته ادموند برک خطاب به نظام کهنه فرانسه اشاره میکند که در ۱۷۹۰ توسط شخصی ایرلندی برای ضدیت با پایتخت سطحی جهان مدرن نوشته شده است: «اکنون شانزده ـ هفده سالی از وقتی میگذرد که ملکه فرانسه و سپس دوفینس را در ورسای دیدم...» او با این تلمیح به این واقعیت اشاره میکند که بالیبگ، دهی که گری اودانل میخواهد آن را ترک کند، درواقع بازماندهای از تمدنی باستانی است و دنیای نو، هرچند ممکن است وحشی به نظر برسد، تمدنی ایرلندی ـ آمریکایی است. این دوگانگیْ فاجعه انسان معلق امروز است.
نمایشنامه «فیلادلفیا، من دارم میآم!» در ۱۲۰ صفحه با قیمت ۵۷ هزار تومان در نشر قطره درآمده است.
انتهای پیام
نظرات