به گزارش ایسنا، روزنامه القدس العربی نوشت، این مرکز با همکاری جمعی از پژوهشگران خود طی گزارشی، ارزیابی استراتژیک خود را برای سال جدید منتشر کرد. آنها در بخش مربوط به جبهه شمالی می گویند، تحلیل این جبهه به ویژه در خصوص فعالیت نظامی نیاز به نگاهی همه جانبه دارد و در عین حال هر یک از کشورها به ویژه در ابعاد مدنی (اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک) باید به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرند. از این منظر، آنها معتقدند که منطق جامع در قلب نبرد نظامی ایران و حزب الله قرار دارد و شامل تلاش برای تقویت قدرت از طریق صنایع داخلی و انتقال تسلیحات از سوریه به لبنان است.
آنها در ارزیابی خود می گویند، در مواقع اضطراری و برای منحرف کردن تمرکز رژیم صهیونیستی، در کنار نیروهایی در سوریه که تجهیزات نظامی و اطلاعات را در اختیار جبهه لبنان قرار می دهند، این نبرد توسط نیروهای نظامی و ذخیره لبنان انجام می شود که دارای قابلیتهای نظامی مختلف (تیراندازی، نیروهای ویژه، مانور، موشکهای ضدهوایی، موشکها و پهپادها) هستند. در مقابل اسرائیل در دو جبهه در حال نبرد است و از تأثیر متقابل فعالیت های خود در لبنان و سوریه آگاه است، برعکس، در عرصه مدنی هیچ تعامل جدی یا نهادهای مشترکی بین دو جبهه وجود ندارد به نحوی که نیازمند تحلیلی همه جانبه باشد. به علاوه تحولاتی که طی سال های اخیر در سوریه و لبنان رخ داده نشان می دهد که در نظام لبنان و حزب الله نوعی خودمختاری وجود دارد و نظام سوریه هم منطق ملی گرایانه را منعکس می کند.
لبنان
آنها بر این باورند که استراتژی اسرائیل در قبال لبنان به دلیل موقعیت حزب الله و نقش مرکزی آن در محور شیعه، بر مقابله با تهدید امنیتی این حزب به ویژه در مرزهای لبنان و سوریه متمرکز است. به نظر آنها مهمترین هدف اسرائیل در سال گذشته حفظ آرامش و امنیت در مرزهای لبنان و بهبود روابط با حزب الله بوده است. آنها معتقدند، رژیم صهیونیستی با این استراتژی تلاش کرد با ایجاد اختلال در انتقال تسلیحات به لبنان، کاهش حضور حزب الله در مرزهای سوریه، خودداری از اقداماتی که تشدید تنش را تسریع می بخشد و نیز تقویت حالت بازدارندگی در برابر این حزب، از قویتر شدن و رشد آن جلوگیری کنند.
این پژوهشگران می گویند، با این وجود اسرائیل نتوانست یک استراتژی سازمان یافته ای علیه لبنان تدوین کند و تنها سیاست عدم مداخله در امور داخلی این کشور را در پیش گرفت که دچار بحران شدید اقتصادی و سیاسی است.
وضعیت عمومی
آنها معتقدند که علیرغم تلاشهای اسرائیل در چارچوب «نبرد بین جنگها»، «حزبالله» همچنان در حال تقویت قدرت نظامی خود است، البته نه با سرعتی که میخواست. این حزب توانمندی های خود را در زمینه تیراندازی ارتقا داده، طرحی برای افزایش دقت موشک ها تدوین کرده و توانایی های خود را در زمینه پهپاد و پدافند هوایی گسترش داده است. با این وجود، به نظر می رسد حزب الله در مقابل اسرائیل حساب شده و محتاط عمل می کند هر چند که تهدیدات زیادی مطرح کرده است، به عنوان مثال تهدیدی که در آستانه امضای توافقنامه ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی مطرح کرد. در آن زمان، هدف حفظ توازن بازدارندگی با اسرائیل بود و اینکه حزب الله خود را به عنوان «نگهبان لبنان» نشان داد.
این پژوهشگران در گزارش خود عنوان کردند، شرایط بحرانی لبنان و کاهش جایگاه حزب الله در داخل (در انتخابات پارلمانی که در ماه مه ۲۰۲۲ منعکس شد)، همین شرایط بود که این حزب را واداشت توافقنامه بین اسرائیل و لبنان را در اکتبر ۲۰۲۲ بپذیرد و امضا کند، البته که این امر با تلاش های موفقیت آمیز حزب برای حفظ موقعیت مرکزی خود در لبنان همراه بود.
در این گزارش آمده است، فقدان حاکمیت در لبنان عمدتاً در افزایش خشونت، از جمله موارد سرقت توسط صاحبان سپرده در بانک ها منعکس شده است. در سطح سیاست داخلی هم درست است که انتخابات لبنان طبق برنامه ریزی ۲۵ ماه مه برگزار شد اما نتایج خوبی نداشت و به دلیل شکاف موجود میان جناح حزب الله و جناح حزب مقابل و داخل جناحها شرایط سیاسی کشور را وخیم تر کرد. خلاء سیاسی پس از پایان دوره ریاست جمهوری میشل عون در پایان اکتبر عمیق تر شد و جانشینی برای او انتخاب نشد. در این شرایط، توافق مرز آبی با اسرائیل تنها تحولی است که امیدی برای تغییر در لبنان ایجاد میکند، حتی اگر تضمینی برای بازگشت مالی فوری نداشته باشد.
شکاف در استراتژی اسرائیل
طبق این گزارش راهبردی، در استراتژی اسرائیل شکاف مضاعفی وجود دارد: شکاف اول در مقابل حزب الله است؛ رژیم صهیونیستی نسبت به قدرت گرفتن نظامی این حزب هیچ واکنشی نشان نمی دهد و تمایلی به ورود به جنگی گسترده ندارد چرا که در این صورت وارد جنگی علیه همه طرف های شیعه محور خواهد شد. از این رو، قدرت نظامی حزب الله که امروزه تهدید سنتی مرکزی برای اسرائیل محسوب می شود، تقویت می شود و نفوذ ایران در آنچه در مرز اسرائیل و لبنان رخ می دهد، افزایش می یابد. شکاف دوم در مقابل لبنان است؛ رژیم صهیونیستی استراتژی جدید و منظمی در رابطه با این همسایه کوچک خود در شمال ندارد و پاسخ جامعی برای این سوال ندارد که آیا منافعی برای اسرائیل در فروپاشی آن وجود دارد یا خیر.
استراتژی های جایگزین
در مورد «حزبالله» نیز در این گزارش آمده است که ادامه سیاست فعلی، حفظ موازنه بازدارندگی، بهبود آن با گسترش فعالیتهای نظامی علیه این حزب و پیشبرد گامی که وضعیت موجود را (تا حد یک حمله پیشگیرانه) می شکند، خوب است حتی اگر به قیمت وقوع یک جنگ تمام شود. استراتژی جایگزین در مورد لبنان هم عدم مداخله در امور داخلی آن، تلاش ها در سطح بین المللی برای تسریع و گسترش اقدامات با هدف برقراری ثبات در داخل این کشور، گامهای مستقیم سیاسی در مقابل لبنان، و بهرهبرداری از توافق گاز برای بهبود روابط دوجانبه است.
اما از جمله توصیه هایی که در این گزارش به آن اشاره شده است این است که با این فرض که از یک سو، اسرائیل نیاز فوری به امنیت دارد تا احساس امنیت حزبالله را بیثبات کند و حتی موازنه بازدارندگی را به نفع خود تنظیم کند و از سوی دیگر برقراری ثبات در لبنان به نفع اسرائیل است و حتی می تواند به کنترل حزب الله منجر شود، توصیه می شود که رژیم صهیونیستی استراتژیای اتخاذ کنید که فشار فزاینده در زمینه تضعیف «حزبالله» و سیاست مؤثری را که به ثبات اوضاع در لبنان کمک میکند، ترکیب کند.
در همین راستا، در مورد حزب الله در بخش نظامی باید نیاز و توانایی ارتقای درجه فعالیت نظامی به ویژه در زمینه واکنش به صورت دوره ای مورد بررسی قرار گیرد تا علاوه بر بهره برداری داخلی از چالش جایگاه حزب الله در نظام لبنان، از قدرتمندتر شدن آن و به رخ کشیدن قدرتش در برابر اسرائیل جلوگیری و تلاش ها علیه این حزب باید در عرصه بین المللی و منطقه ای تقویت شود.
در زمینه دیپلماتیک در این گزارش توصیه شده که کل «حزبالله» به عنوان یک «سازمان تروریستی» تلقی شود. در زمینه اقتصادی هم توصیه شده تحریم ها علیه این حزب تشدید و منابع درآمد خارجی آن متضرر شود.
در این گزارش آمده است که در خصوص لبنان باید سیاستی کارآمد را اتخاذ کرد که هدف از این سیاست بسیج کردن دوستان اسرائیل در منطقه (کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی) و در عرصه بین المللی (به ویژه آمریکا و فرانسه) به منظور تقویت تلاش ها، افزایش کمک های اقتصادی و حمایت از نظام سیاسی لبنان با هدف برقراری ثبات در این کشور است و در عین حال باید جایگاه و نفوذ «حزب الله» کاهش و مخالفان آن تقویت شوند. به نظر دست اندرکاران این گزارش این کار به شرطی انجام می شود که سیستمی وجود داشته باشد که تضمین کند این کمک ها به حزب الله نمی رسد. پژوهشگران مذکور پیشنهاد میکنند که اسرائیل به اجرای توافقنامه مرزهای آبی با لبنان پایبند باشد تا از ظرفیتهای موجود در آن استفاده کند، لبنان را در مجمع منطقهای گاز عضو کند و یک سیاست قاطع و اعلام شده در مورد تمایل این کشور برای کمک مستقیم به لبنان اتخاذ کند حتی اگر انتظار میرود در این مرحله بیروت از پذیرش کمکها امتناع کند.
سوریه
از آنجایی که سوریه پایگاه جغرافیایی مرکزی برای محور مخالفان اسرائیل است، به عقیده این پژوهشگران مهم ترین هدفی که در استراتژی اسرائیل تعریف شده است، جلوگیری از رشد «حزب الله» در سوریه از طریق ممانعت از انتقال سلاح، اخلال در سیستم تقویت قدرت این محور و آسیب رساندن به زیرساخت های نظامی آن است. آنها می گویند که نبرد بین جنگ ها در سال گذشته شامل حمله به اهداف سیاسی نظام بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه با هدف تحت فشار قرار دادن این نظام برای ایجاد محدودیت در خصوص فعالیت های نظامی ایران بود که با هماهنگی روسیه و ایالات متحده انجام شد که در سوریه نیرو دارند.
وضعیت عمومی
بر اساس این گزارش اسرائیلی، بشار اسد در سال ۲۰۲۲ با هدف اصلاح وضعیت و تثبیت نهادهای سیاسی و همچنین پیکربندی مجدد ارتش، اقدامات متعددی را انجام داد اما این اقدامات با موانعی که در اثر چالش های اقتصادی و انسانی و عدم کنترل اسد بر تمامی مناطق کشور پیش آمده، مواجه شد.
روسیه:
در این گزارش اسرائیل آمده است که بیشتر تمرکز روسیه بر جنگ در اوکراین معطوف شده است، به نحوی که بر نفوذ آن در سوریه تأثیر می گذارد؛ مسکو مجبور شد نیروهای نظامی خود در سوریه را به خاطر جنگ با اوکراین کاهش دهد و حتی یکی از سامانه های دفاع هوایی پیشرفته اس-۳۰۰ را از خاک سوریه خارج کرد. با وجود این، در گزارش اسرائیل آمده است که این نشانه تغییر استراتژیک در حضور روسیه نیست. روسیه همچنان نقش محوری در احیای ارتش سوریه، میانجیگری دیپلماتیک و پروژه های اقتصادی ایفا می کند و انتظار می رود حضور خود را به گونه ای نهادینه کند که بتواند تحقق منافع خود را در سوریه تضمین کند.
آزادی عمل اسرائیل در سوریه ادامه دارد
این گزارش ادامه می دهد: «به دلیل جنگ اوکراین، حساسیت روسیه نسبت به عملیات اسرائیل در سوریه افزایش یافته است، اما آزادی عمل اسرائیل در سوریه همچنان در این مرحله حفظ شده است».
همچنین در این گزارش امده است که علیرغم دستاوردها در "نبرد بین جنگ ها"، فعالیت اسرائیل برای چالش های اصلی پاسخ مناسبی نداده است و کشورها و احزاب موجود در محور مخالف که در بالا به آن اشاره شد همچنان به استقرار خود در عمق سوریه، بهویژه در شرق این کشور ادامه میدهند. علاوه بر این، تحولات در عرصه بین المللی و منطقه ای می تواند محدودیت هایی را برای نبرد بین جنگ ها ایجاد کند.
استراتژی های جایگزین
طبق این گزارش رژیم صهیونیستی باید استراتژی های خود را در سوریه به روز کند از جمله اینکه دخالتش در سوریه را کاهش دهد، مداخله نظامی و غیرنظامی خود را گسترش دهد، نبرد بین جنگها ادامه یابد، همکاری با بازیگران محلی و منطقهای در سراسر سوریه گسترش یابد، مداخلات سیاسی افزایش پیدا کند، دیدگاه نسبت به اسد تغییر و به منظور کاهش نفوذ ایران با او گفتگو کند.
پژوهشگران این گزارش معتقدند که انتخاب جایگزین استراتژیک اسرائیل باید بر اساس سه فرض اساسی باشد:
اولاً، وضعیت کنونی سوریه به عنوان یک کشور از هم گسیخته در مقایسه با سوریه کامل تا حدودی در خدمت منافع اسرائیل است، این مدل مانعی برای گسترش محور مخالفان اسرائیل در سوریه است. چالشهای داخلی همچنین موانعی بر سر راه قدرت نظام اسد برای بازسازی ارتش خود است و همین موجب می شود نتواند در آینده نزدیک تهدید نظامی علیه اسرائیل را افزایش دهد.
ثانیاً، چالش ترکیبی نظامی و مدنی که این محور در سوریه مطرح میکند، از اسرائیل میخواهد تا پاسخی را تدوین کند و سبد ابزارهای نظامی را به قلمروهای مدنی گسترش دهد.
سوم اینکه در مرحله کنونی در خاورمیانه، جایی که «همه با همه صحبت میکنند»، اسرائیل نباید کنار بماند و بهتر است از موقعیت و روابط خود با کشورهای قدرتمند در حوزه خلیج فارس و غیر آن برای تاثیرگذاری مثبت در سوریه بهره برداری کند.
استراتژی توصیه شده
در این گزارش اسرائیل در نهایت توصیه شده که رژیم صهیونیستی استراتژی جایگزین دوم را در پیش بگیرد که شامل ادامه تلاش های نظامی، تلاش برای افزایش اثربخشی نبرد بین جنگ ها و بالا بردن درجه دقت در مناطق تحت کنترل نظام اسد است. در عین حال، سیاست مؤثری را اتخاذ کند که شامل همکاری با احزاب سیاسی و غیرسیاسی است که بر آنچه در سوریه اتفاق می افتد تأثیر می گذارد.
این امر از طریق پیشبرد گفتوگوهای دیپلماتیک و بررسی امکان ارسال کمکهای بشردوستانه به طرفهای ذیربط با هدف افزایش نفوذ موقعیت اسرائیل در منطقه محقق می شود، از جمله:
ایالات متحده - افزایش هماهنگی و حفظ حضور خود در شرق سوریه و پایگاه التنف در جنوب سوریه به عنوان مانعی برای استقرار ایران. حمایت از مبارزه با "داعش" تحت رهبری ایالات متحده و گفتگوی آمریکا و ترکیه برای یافتن راه حل در مرز ترکیه و سوریه.
روسیه - حفظ کانال های جلوگیری از برخورد و درگیری، به منظور حفظ آزادی عمل اسرائیل و جلوگیری از درگیری بین دو طرف.
منطقه کردنشین در شمال شرق سوریه - نهادینه کردن همکاری با کردها از طریق ایالات متحده.
جنوب سوریه - تقویت همکاری با اردن بر اساس چالشهای مشترک قاچاق مواد مخدر و سلاح از سوریه و همچنین امکان توسعه گفتوگو با جوامع محلی و جذب ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس برای کاهش کنترل ایران.
انتهای پیام
نظرات