به گزارش ایسنا، به طور قطع نمیتوان گفت که اولین سرقت در کره خاکی چه زمانی رخ داده است، اما بسیاری بر این باورند که عمر سرقت تنها کمی از عمر بشر بر روی زمین کمتر است و در واقع از زمانی که انسان تصمیم به نگهداری اقلامی در محیط زندگی خود گرفته است، عدهای دیگر نیز تلاش کردهاند تا از راههای نظیر سرقت به اندوخته دیگران دست پیدا کنند، روندی که تا به امروز نیز ادامه داشته و البته به تناسب رشد علم و دانش بشری بر پیچیدگیهای آن نیز افزوده شده است.
حالا در جهان امروز، سرقت چالشی جدی برای مسئولان عمده کشورها و ساکنان آنهاست، ایران هم از این روند مستثنی نیست و گرچه آمار رسمی و تاییدشدهای از تعداد وقوعات سرقت در کشور و روند افزایشی یا کاهشی آن از سوی مسئولان مربوطه در پلیس و دستگاه قضایی اعلام نشده است، اما برخی گزارشهای پراکنده و استانی حاکی از افزایش وقوع سرقتهای خرد در کشور است. تا جایی که سردار احمدرضا رادان، فرمانده فراجا در همان روزهای نخست حضورش در راس مجموعه انتظامی کشور بر ضرورت مقابله با سرقت تاکید کرد و مدتی بعد نیز نخستین مورد از فرمانی ۱۰مادهای خود به فرماندهان انتظامی سراسر کشور را به موضوع سرقت اختصاص داد و تاکید کرد« مردم از آمار سرقت در کشور ناراحت هستند لذا ضمن مطالبه از دستگاههای مسئول، اقدامات عاجل برای برخورد با سارقین و مالخرها به عنوان عاملان مخل امنیت صورت و نتیجه اقدامات به مردم اعلام شود.»
البته پیش از این نیز سرقت به عنوان یکی از دغدغههای جدی مردم مطرح شده بود و همین امر در کنار افزایش آمار آن سبب شد تا پلیس در سال ۱۳۹۳ قرارگاه مبارزه با سرقت را راهاندازی کند، قرارگاهی که فعالیت آن همچنان ادامه دارد و از چندماه پیش نیز گشتهای ویژه پلیس با خودروهایی سبز رنگ نیز به کمک آن آمده است. البته به تازگی نیز سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس سابق پایتخت نیز در مراسم تودیع خود اعلام کرد که « مردم عزیز ما باید بدانند که پلیس در حال تلاش برای مقابله با تمام جرایم است و اصلیترین و از مهمترین اولویتهای پلیس تهران موضوع «سرقت» است.»
روایت مالباختگان از سرقت
علاوه بر این گزارشها، احساس عمومی نیز چنین وضعیتی را تایید میکند و امروز کمتر کسی را میتوان یافت که خود یا نزدیکانش مورد سرقت واقع نشده باشد. محمد یکی از این مالباختگان است، گوشی تلفن همراه او مدتی پیش از سوی فردی ناشناس در ایستگاه بیآرتی به سرقت رفت و از آن زمان تاکنون چندباری راهی کلانتری و مراکز قضایی شده اما خبری از سارق گوشی تلفن همراهش به دست نیامده است، خودش در اینباره میگوید:« از پیدا کردن گوشیام ناامید شدم، پیگیری کردم و گفتند که مثل آب خوردن گوشی را از کشور خارج میکنند و آنجا میفروشند. ماموری که شکایتم را ثبت کرد گفت که امید چندانی برای پیدا کردنش نداشته باشم، چون افرادی مثل من زیادند. من فقط شکایت کردم که اگر فردا از سیمکارتم یا شبکههای اجتماعی که در آن هستم سوءاستفادهای شد، مدرکی داشته باشم که گوشی دست من نبوده است.»
طاهره زنی میانسال است که مورد سرقت گوشی تلفن همراه قرار گرفته است. میگوید:« من حتی شکایت هم نکردم، یعنی به ۱۱۰ زنگ زدم اما وقتی مامور آمد آب پاکی را روی دستم ریخت که شکایت فایدهای ندارد. من هم پیگیرنشدم و صورتجلسه همان حضور ۱۱۰ را نگهداشتم.»
مهدی هم تجربه مشابهی از سرقت دارد و میگوید:«گوشی من را دو موتورسوار دزدیدند. البته خودم هم بیاحتیاطی کردم و وسط خیابان در حال صحبت با گوشی بودم که یک نفر ضربهای به صورتم زد و گوشیام را از دستم گرفت. خیلی شوکه شده بودم و بلافاصله از تلفن عمومی به پلیس زنگ زدم. حدود یک ربع بعد دو مامور موتورسوار آمدند و صورتجلسه کردند. از من پرسیدند آیا به کسی شک دارم که مشخصات ظاهری را اعلام کردم و چون آخر شب بود، قرارشد صبح اول وقت به کلانتری بروم. در کلانتری یک برگه پرکردم و گفتند که باید به دادسرا بروم. آنجا چندباری برای ثبتنام و تمبر و ... از من پول گرفتند و در مرحله آخر هم فردی گفت میتواند برایم نامهای بنویسد که بتوانم فیلم دوربینهای آن منطقه را دریافت کنم، اما تاکید کرد که حواسم را جمع کنم و فقط یک دوربین را انتخاب کنم چون فقط میتواند یک نامه بنویسد.»
این مالباخته ادامه داد:«بعد از دادسرا به پلیس آگاهی رفتم و پروندهای تشکیل شد. دوباری هم از پلیس با من تماس گرفتند که برای شناسایی بروم اما من سارقان را ندیده بودم و نتوانستم کسی را شناسایی کنم و در نهایت هم چند سالی هست که از آن سرقت میگذرد و گوشی تلفن همراه من پیدا نشد.»
رضا اما کیف پولش مورد سرقت قرار گرفته است. میگوید:« یک کیف دستی داشتم که داخلش مدارک و پول میگذاشتم، شانس آوردم که آن روز شناسنامه و کارت ملی در کیف نداشتم و فقط چند برگه چک و پول نقد و کارتهای بانکیام را در کیف گذاشته بودم. ناگهان یک موتوری به سمت من آمد و کیفم را قاپید و فرار کرد.چند متری دنبالش دویدم اما بیفایده بود. به پلیس هم گزارش کردم اما کیفم پیدا نشد.»
علی تجربه دیگری دارد و شکایتش موثر واقع شده. او خودرویش مورد سرقت قرار گرفته و حدود یک ماه بعد هم در یکی از خیابانهای اطراف همان محل سرقت از سوی پلیس کشف شده است. میگوید: « وقتی وارد کوچه شدم، دیدم خودرویم نیست. یک پراید داشتم اما همان تمام زندگی من بود. اول فکر کردم که ماشین را در جای دیگری گذاشتم و اشتباه آمدم، تمام کوچهها را گشتم و بالاخره به باور کردم که ماشینم را بردهاند. با پلیس تماس گرفتم و فردای آن رو هم برای شکایت رفتم. حدود یک ماه بعد تماس گرفتند و گفتند که خودرویم پیدا شده و من برای شناسایی به آگاهی رفتم. خودرو سالم بود اما ضبط و محتوای داشبورد و ... را خالی کرده بودند.»
رویا حدود دو ماه پیش سرقت از داخل خودرویش را تجربه کرده است. تجربه مشابه فرد دیگری به نام سعید. از داخل خودروی رویا ضبط ماشین، عینک آفتابی و یک ادکلن سرقت شده و از ماشین سعید هم یک کیف دستی. هر دو به پلیس مراجعه کردهاند اما هیچکدام تاکنون موفق به یافتن سارق اموال خود نشدهاند. رویا میگوید:« مامور پلیس آقای محترمی بود که آمد و خیلی هم دلسوزانه مرا راهنمایی کرد. اما گفت که بعید است سارق را پیدا کنند، چون چنین سرقتهایی بسیار است.» سعید هم روایت مشابهی دارد و میگوید:« از یکی از همسایهها فیلم دوربین را گرفتم که چهره سارق مشخص بود. من قبلا هم یکبار دیگر مورد زورگیری قرار گرفته بودم که آنها را شناسایی و دستگیر کردند. اما سارق کیفم پیدا نشد. فیلم را هم به مامور نشان دادم که گفت باید فیلم را به دادسرا ببرم و دستور بگیرم. اوفقط برایم صورتجلسه را نوشت و پیگیریهای بعدیام بینتیجه بود.»
از بین رفتن احساس امنیت، مهمترین پیامد سرقتهای خرد
مثالهایی از این دست بسیارند، این روایتها در جریان یک پرسوجوی ساده در مدت زمانی کوتاه از افرادی که مورد سرقت واقع شده بودند، به دست آمد. وجه اشتراک اکثر آنها اما احساسی بود که پس از سرقت در آنها ایجاد شده بود. نوعی احساس ناامنی و بیاعتماد به اطراف. مهدی که گوشیاش به سرقت رفته بود میگوید« بعد از سرقت گوشی تلفن همراهم صدای موتورسیکلت در پشت سرم در من استرس ایجاد میکند.» طاهره میگوید:« دیگر نمیتوانم با خیال راحت در خیابان با تلفن صحبت کنم. رفتم و یک گوشی ارزان قیمت خریدم که فقط قابلیت ارسال پیامک و تماس را دارد. از گوشی هوشمندم فقط در خانه استفاده میکنم، حتی استرس دارم آنچه برای من رخ داده برای فرزندانم و همسرم هم تکرار شود.»
در این شرایط اما راهکار چیست و کدام نهاد باید به موضوع سرقت ورود کند؟ پرسشی که احتمالا پلیس و دستگاه قضایی اولین دستگاههایی هستند که به عنوان پاسخ در ذهن مخاطب مینشیند. بیراهم نیست اما پلیس و دستگاه قضایی تنها دستگاههای مسئول در این حوزه نیستند. دکتر امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس معتقد است که بسیاری از دستگاههای حاکمیتی در این موضوع نقش و مسئولیت دارند و پلیس و دستگاه قضایی فقط در بخش آموزش و مقابله مسئولیت دارند.
ریشههای گرایش به سرقت مشخص شود
او به ایسنا میگوید:« اگر واقعا تصمیم به حل معضل سرقت وجود دارد که حقیقتا کاری دشوار و زمانبر است، باید ریشههای این اقدام بررسی شود. پلیس میتواند دراین زمینه کمک کند و هر فردی را که به دلیل سرقت بازداشت شده مورد ارزیابی روانی و اجتماعی هم قرار دهد و ببنید که چه عاملی سبب گرایش وی به سرقت شده است. حالا وقتی دلایل به دست آمد، باید برای حل آن اقدام شود. من فکر میکنم یکی از مهمترین دلایل سرقت موضوعات و مشکلات اقتصادی است. موضوع دیگر مشکلات فرهنگی و عدم آموزش است، اعتیاد هم یکی دیگر از این دلایل است که البته خود معلول موارد دیگر است. اینها مواردی نیست که پلیس فقط در آن نقش داشته باشد، لازم است که ریشهها و دلایل گرایش به سرقت استخراج شده و همه دستگاهها و حتی مردم با مشارکت هم در جهت کاهش آن اقدام کنند.»
حریرچی افزود: « اما در مواردی دیگر نیز پلیس و دستگاه قضایی مسئولیت بیشتری دارد، سرعت برخورد با جرائم بسیار مهم است. پلیس باید نیروهای گشتی خود در سطح معابر و محلات را افزایش داده و زمان حضور ماموران ۱۱۰ را نیز کاهش دهد. گاهی مدت زمان زیادی از زمان تماس تا حضور ماموران در محل صرف میشود و این در واقع سبب میشود تا مجرم از محل فرار کند. سارقان اگر بدانند که ممکن است با گشتهای پلیس روبهرو شده یا ماموران ۱۱۰ در کمترین زمان ممکن در محل حاضر میشوند، در واقع ریسک ارتکاب جرم برایشان زیاد میشود.»
۱۰۰ فقره سرقت؛ یعنی ۹۹بار فرار موفق از دست پلیس
این جامعهشناس با بیان اینکه به نظر میرسد که سرقتهای خرد افزایش داشته است، میافزاید:«در سرقتهای پیچیده و مهم پلیس خوب عمل کرده است که نمونه آن ماجرای سرقت از صندوق امانات بانک ملی بود. اما درمورد سرقتهای خرد نیز لازم است که قاطعیت بیشتری از سوی پلیس و در ادامه آن از سوی دستگاه قضا ایجاد شود. لازم است که به سرعت با این افراد برخورد شود، وقتی مجرمی را دستگیر میکنند و او به ۱۰۰ فقره سرقت اعتراف میکند، این یعنی این فرد ۹۹ بار امکان فرار از دست پلیس را داشته است. اگر او در همان بار اول دستگیر میشد و مجازات مناسبی هم برایش در نظر گرفته میشد و پس از طی کردن دوران مجازات نیز شرایط برای پذیرش او در جامعه فراهم شده بود، دیگر کار به اینجا نمیکشید.»
وی با بیان اینکه سرقتهای خرد احساس امنیت در جامعه را کاهش میدهد، اظهار میکند:« این سارقها در میان عامه مردم به نام قالپاق دزد و تخم مرغ دزد شناخته میشوند، اما این موضوع به معنای کم اهمیت بودن برخورد با آنان نیست. برخورد به موقع پلیس با سارقان نه تنها احساس امنیت را افزایش میدهد بلکه سرمایه اجتماعی پلیس را نیز افزایش میدهد.اینکه مردم بدانند که احتمال اینکه مورد سرقت قرار بگیرند، کمتر شده و اگر سرقتی هم از آنان انجام شود، اموال سرقتیشان کشف شده و به آنان بازگردانده میشود، موضوع مهمی است که پلیس باید به آن توجه کند. خوب است پلیس نظارتهای خود را بر بازار اموال مسروقه و مالخرها نیز افزایش دهد تا این خلاء نیز جبران شود.»
در وظایف پلیس بازنگری شود؛ چیزی مهمتر از تامین امنیت وجود ندارد
حریرچی با اشاره به گستردگی وظایف پلیس ادامه میدهد:« اگر پلیس احساس میکند که برای مقابله با سرقت نیروی کمی دارد، خب باید نیروی بیشتری جذب کند و لازم است که دستگاههای مختلف نیز همکاری لازم را در تامین اعتبار با پلیس داشته باشند. اگر هم پلیس معتقد است که وظایف زیادی دارد، خب لازم است که در این صورت در برخی از وظایف و اموراتی که برعهده پلیس قرارداده شده تجدیدنظر شود و میتوان این موضوع را از طریق مجلس و دولت پیگیری کرد. من معتقدم که اصلیترین وظیفه پلیس تامین امنیت مردم است و سرقت هم هرچند که خرد باشد و ارزش ریالی چندانی نداشته باشد،اما تاثیر مستقیم روی احساس امنیت عمومی خواهد داشت.»
این جامعهشناس مطالبه دیگری را هم از پلیس و دیگر دستگاهها مطرح کرده و میگوید:« پلیس در بخش آموزش هم موثر است. البته نه فقط پلیس بلکه قوهقضائیه و رسانههاو خصوصا صداوسیما هم در این خصوص نقش دارد. پلیس میتواند با استفاده از شگردهای سارقان، راهکارهایی را برای کاهش سرقت و ناکام گذاشتن آن ارائه و از طریق رسانهها به مردم آموزش دهد. قوهقضائیه هم باید مجازات و احکام قانونی را به مردم آموزش دهد. میخواهم بگویم که در کنار برخورد قاطع و سریع با سارقان باید آموزش هم به مردم داده شود.»
نقش شهرداریها و خودروسازان در کاهش سرقت
وی میافزاید:«شهرداریها هم نقش دارند، نور معابر باید تامین شود. نقاط بیدفاع شهری باید آشکارسازی شده و امنیت آن تامین شود. در ساخت و سازها باید به اصول ایمنی شده و فضاهایی که ممکن است در معماری ساختمانها موجب ورود سارقان شود، از بین برود. خودروسازان باید خودروهای ایمن تولید کنند، چه ایرادی دارد که یک شرکت خودروساز محصولات تولید شده در قبل از سالی مشخص را فراخوان داده و مثلا قفل در یا صندوق عقب آن را اصلاح کند، حتما میدانید که بسیاری از سرقتهای خرد از داخل خودرو یا مربوط به قطعات خودرو بوده است.»
این جامعهشناس در پایان میگوید: «گرچه تمام مسئولیت درحوزه سرقت برعهده پلیس نیست، اما این موضوع را هم نمیتوان کتمان کرد که پلیس نقش قابل توجهی در موضوع سرقت داشته و لازم است که با استفاده از طرحهایی نو اول سعی در کاهش وقوع سرقت داشته باشد، دوم اینکه با سارقان برخورد کرده و سوم اینکه به مردم آموزش دهد و با مجموع این اقدامات احساس امنیت را در جامعه افزایش دهد. من امیدوارم که با تغییراتی که در نیروی انتظامی ایجاد شده شاهد برداشته شدن گامهایی خوبی در مبارزه با سرقت هم باشیم.»
حالا باید دید سردار رادان که از زمان آغاز فعالیتش به عنوان فرمانده فراجا بیش از هر موضوع دیگری به معضل سرقت پرداخته و وعدههایی نیز از خبرهای خوب از حوزه فراجا را مطرح کرده بود، چگونه بنا دارد به مبارزه با سارقان برود.
انتهای پیام
نظرات