در کشاکش سیاست و قدرت، نقش گروهها و احزاب سیاسی به خصوص در کشورهایی که دموکراسی حاکم است، به نوعی پررنگتر جلوه میکند. زیرا احزاب با ایجاد دفاتر و نمایندگیهای متعدد سعی در پوشش همه مردم در استانهای مختلف و حتی در شهرهای کوچک دارند و این در حالی است که در نظامهای سلطنتی، احزاب نه تنها بازتاب خواست و اراده مردم نیستند، بلکه به خاطر استبداد موجود، ابزار دست زمامداران اند و حتی ایجاد حزب هم جنبه فرمایشی دارد.
یکی از این احزاب فرمایشی در دوره نظام استبدادی پهلوی شکل گرفت. در سال ۱۳۵۳ به دستور محمدرضا پهلوی، تمامی احزاب کشور زیر بیرق شاه یکی شد و مردم میان حزب رستاخیز شاه و عضویت نیافتن در هیچ حزبی مختار به پذیرش اجبارگونه تنها حزب موجود برآمدند.
پس از اعلام تشکیل این حزب به دستور شاه، تمامی احزاب و سندیکاهای موجود مانند حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب ایرانیان و حزب پان ایرانیست از سیطره استقلال رخت بر بسته و به تنها حزب معتبر کشور پیوستند. نظام شاهنشاهی در جهت افزایش نفرات حزب، کارمندان دولتی را مجبور به عضویت در حزب کرده و سه اصل نظام شاهنشاهی، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت در مرامنامه حزب درج شد.
با این حال «پاسخ به تاریخ» ، اقرار شاه به اشتباه خود برای ایجاد تنها حزب کشوری را نمایان میکند. اختناق و فضای بسته سیاسی، نهایتا منجر به انقلابی گردید که تیشه شد و ریشه سلطنت ۲۵۰۰ ساله را زد. انقلاب اسلامی ایران با وجود تمام فراز و نشیبهایش نقطه آغازی بر تغییر و تحولاتی سریع اما بنیادین شد و تاثیرات انقلاب بر احزاب، یکی از این نقاط تحولی بود که باعث شد در نتیجه فضای بسیار بازتری که شکل گرفت، احزاب گستردهای پدید آیند.
نظام نوپای جمهوری اسلامی احزابی را در خود پروراند که نه مرامنامه و برنامه رسمی و نه حتی شفافیت و شناسنامهای داشتند. در این دوران روند رو به گسترش احزاب آنچنان بالا گرفت که با وجود پر کردن برخی نقصانها از سوی نهادهای تازهساخت انقلاب، تحولات انقلابی و رها شدن نیروهای اجتماعی و سیاسی، کنترل تکثر شدید احزاب و رشد بیبرنامه آنها را به امری دشوار تبدیل کرد.
با وجود تمامی این مشکلات، احزاب در جای جای میهن یکی پس از دیگری پا گرفت و از دولتی به دولت دیگر نقش عوض کرد و شکوفا شد. به این صورت احزابی نوپا و بیبرنامه عنصر اساسی و اصلی نظام مردمسالار ایران را تشکیل دادند و با اصل ۲۶ به یکی از موضوعات قانون اساسی کشور مبدل شدند، بدون آنکه حتی گاهی بتوانند به عملکرد اصلی خود وفادار باشند.
حسین نورانی، جامعهشناس سیاسی، انقلاب اسلامی را واقعهای میداند که گرچه باعث جان گرفتن فعالیتهای حزبی و تعدد احزاب شد، اما هنوز تا رسیدن احزاب به جایگاه اصلی خود، راه بسیاری باقی است.
وی در گفتوگو با ایسنا در خصوص تاثیرات انقلاب اسلامی بر احزاب سیاسی، اظهار کرد: تعدادی از احزاب و سازمانهای سیاسی مانند حزب توده و جبهه ملی پیش از انقلاب اسلامی وجود داشتند. این احزاب پس از انقلاب در مرکز فعالیتهای سیاسی قرار گرفتند، ولی تحت تاثیر فضا که متمایل به جریان اسلامگرا به رهبری امام خمینی(ره) بود، سیاست حزبی به معنای واقعی شکل نگرفت و در واقع بیشتر فعالیت سیاسی حول محور شخصیت امام خمینی شکل گرفت.
استاد دانشگاه نیشابور با تاکید بر نقش پررنگ امام خمینی بر عملکرد احزاب، اضافه کرد: پس از انقلاب احزاب به دو دسته تقسیم شدند. جریان همسو با امام و جریان مخالف. پس از مدتی در وضعیت جنگ، رقابتهای حزبی و سیاسی به معنای واقعی وجود نداشت، زیرا کشور برای مقابله با دشمن خارجی در حال بسیج نیرو بود. بین سالهای ۵۷ تا ۶۰ از اسلامگرایان تا سوسیالیستها و لیبرالها فعالیت میکردند، اما از سال ۶۰ با ورود به اوج جنگ ایران و عراق، محبوبیت اسلامگرایان فزونی گرفت و عملا احزاب دیگر به دلیل شکستها و ناامیدیهای پیاپی کنار رفتند و قدرت بسیج خود را از دست دادند.
نورانی ادامه داد: در سالهای جنگ، جامعه شرایط تودهوار و بسیجگونه به خود گرفت و از فضای رقابتی خارج شد. کشور تنها به یک رهبر مرکزی و دولت با ثبات احتیاج داشت تا بتواند جنگ را از سر بگذراند. لذا در آن سالها چندان رقابت حزبی مطرح نبود. در آن زمان حول شخصیت کاریزماتیک امام خمینی و اطرافیانش کشور به خوبی اداره میشد و حتی احزاب تشکیل شده از طرفداران امام خمینی در دوره اوایل انقلاب، در دوره جنگ نقشی مهم ایفا نمیکردند.
تبارشناسی احزاب بعد از انقلاب اسلامی
این جامعهشناس سیاسی با بیان اینکه پس از انقلاب سه نوع حزب از هم قابل تفکیک هستند، افزود: دسته اول احزابی هستند که به سفارش شخصیتهای قدرتمند درون نظام به وجود میآمدند. حزب کارگزاران وابسته به اقای رفسنجانی در این گروه قرار میگیرد. گروه دیگر از احزاب واکنشی مانند جبهه مشارکت اند که بلافاصله پس از رسیدن خاتمی به ریاست جمهوری، برای مقابله با جریان محافظهکار یا اصولگرا شکل گرفت.
نورانی با بیان اینکه سومین دسته از احزاب متکی به شخص هستند، ادامه داد: این جریان حزبی تا زمانی که شخص شاخص بر سریر قدرت باشد، قدرت دارد و با برکناری شخص رو به زوال میرود. برای مثال جبهه پایداری حول محور مصباح یزدی شکل گرفت و پس از فوت آقای مصباح یزدی قدرتش رو به کاهش رفت.
همواره وقتی پای صحبتهای فعالین سیاسی و اعضای احزاب مینشینیم، مهمترین گلایهای که مطرح میکنند، نبود نظام انتخاباتی حزبی است. نظامی که بر اساس آن، نامزدهای انتخابات با افتخار عضویت خود در هر حزبی را اعلام کنند و مردمی که به هر نامزدی رای میدهند، دلخوش باشند به اینکه اگر منتخبشان در نهایت نتوانست به وعدههای خود عمل کند، حزبی با مرامنامهای مشخص هست که بتوانند یقهاش را بگیرند و آن را به خاطر کمکاریها مورد بازخواست قرار دهند.
نورانی نیز بر وجود این ضعف تاکید دارد و با بیان اینکه تا به امروز احزاب از بالا شکل گرفتهاند، عنوان کرد: به دلیل اینکه نظام انتخاباتی ما حزبی نیست، احزاب از دل مردم شکل نگرفتهاند تا بتوانند تاثیر گذار باشند. در نظام انتخاباتی ما اهمیتی ندارد کاندیدا ریاست جمهوری از حزب و جریان خاصی باشد. در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران افراد بر اساس رزومه شخصی خود تایید صلاحیت میشوند و اقدام به ایجاد کمپین میکنند. در صورتی که اگر قرار بر ارتقای جایگاه احزاب باشد، باید نوع نظام انتخاباتی تغییر کند و تبدیل به نظامی شود که لیستهای حزبی را به رسمیت بشناسد.
این جامعهشناس سیاسی با بیان اینکه نگاه مردم به احزاب منفی است، عنوان کرد: بر عکس چیزی که باید باشد، مردم معتقدند فردی برای قرارگیری در مناصب سیاسی مناسب است که متعلق به هیچ حزبی نباشد. در این نگاه حزب یعنی مافیا و زد و بندهای پشت پرده سیاسی و آن معنی علمی خود را از دست داده است.
احزاب منتخبان را پاسخگو میکند
نورانی ادامه داد: حزب یعنی مکانی که مردم جمع میشوند تا ایدههای مشترکشان را یکی و سیاستورزی را تمرین کنند تا بتوانند نماینده مناسبی برای انتخابات ارائه دهند. متاسفانه احزاب در بین مردم این معنای خود را از دست دادهاند. البته مردم با وجود همان سه حالت شکلگیری احزاب حق دارند چنین نگاهی داشته باشند، زیرا ناگهان حزبی در جریان انتخابات شکل میگیرد و یا حول محور شخصی خاص از ورای اندیشه مردمی و سطوح بالای نظام خود را معرفی میکند و انتظار دارد مردم به آن اعتماد کنند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه احزاب مهمترین سازمانهای سیاسی هستند، گفت: حزب باعث میشود نماینده انتخاباتی پاسخگو شود. در انتخابات بسیاری اعلام میکنند به هیچ دسته و حزبی وابسته نیست. این مسئله موجب باز گذاشتن دستشان در تصمیمات سیاسی و انکار پشت انکار میشود. اما اگر این افراد عضو حزبی باشند، مردم به مرامنامه حزب رجوع میکنند و انتظار دارند شخص منتخب اهداف حزب را پیگیری کند.
نورانی با اشاره به اینکه وجود نهادهای سیاسی موجب اداره بهتر کشور میشود، بیان کرد: سیاستمداران حتی پیش از انتخاب شدن باید سیاستها و برنامههایشان را در درون حزب تعریف کنند و با مردم ارتباط بگیرند. ولی زمانی که سیستم انتخاباتی بر پایه فردیت باشد، نماینده انتخاباتی بدون برنامه و چیدن افراد انتخاب میشود و تازه به فکر انتخاب وزیر میافتد و چالشها بر سر برنامه ریختن بالا میگیرد.
وی اضافه کرد: در چنین شرایطی فرصتهای طلایی شروع کار یکی یکی در جهت چیدن برنامههای ریخته نشده از دست میرود. درصورتی که اگر سیستم حزبی برقرار میشد و پیش از انتخابات برنامهها در چارچوب حزب مشخص میشد، شخص نماینده میتوانست بلافاصله و شفاف با نیروهایی که از پیش میشناخت کار خود را شروع کند.
نقش احزاب در دولتهای بعد از انقلاب
استاد دانشگاه نیشابور در ادامه گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه احزاب کانال گفتوگو بین حکومت و مردم هستند، ادامه داد: با پیاده کردن سیستم حزبی، در صورتی که ناآرامی در کشور صورت بگیرد، دولت میتواند از احزاب کمک بگیرد تا فضا را به نوعی آرام کند. اما در جامعه تودهای بدون وابستگی سازمانی و فکر متشکل سیاسی ، اگر در خیابان اعتراض کنند دولت حتی اگر بخواهد نمی تواند با نماینده جمعی از مردم روبهرو شود و مذاکره کند.
استاد دانشگاه نیشابور با اشاره به آغاز رقابتهای حزبی در سال ۷۶ افزود: پس از اتمام دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، نزدیکان وی حزب کارگزاران سازندگی را ایجاد کردند که نقش بسیاری در مجلس پنجم داشت و همچنین این اقلیت قدرتمند نقش زیادی در ریاست جمهوری آقای خاتمی برجای گذاشت. این حزب در کنار جامعه روحانیون مبارز که اواخر دهه ۶۰ از روحانیت مبارز منشعب شده بود و گرایش چپی داشتند نقشی مهم در پیروزی آقای خاتمی در انتخابات ۷۶ ایفا کردند.
نورانی با بیان اینکه در سال ۷۶ هم سیاست حزبی به آن صورت که باید و شاید موفق نبود، گفت: در این دوران مشارکت و زیست سیاسی در ایران حول محور اشخاص میچرخید. یعنی آقای خاتمی قدرت کاریزماتیک پیدا کرد و هر کس قصد شرکت در انتخابات داشت خود را منتسب به اقای خاتمی و جریان اصلاحطلب یا دوم خرداد معرفی میکرد، زیرا برای مردم کارکرد حزب امری نامفهوم بود.
وی با اشاره به اینکه مردم نمیدانستند حزب چه نفوذی میتواند در دولت داشته باشد عنوان کرد: پس انتخابات اولین شورای شهر تهران، تشکلات محدودی در تهران شکل گرفتند. اینها منتقد اصلاحطلبان بودند، جبهه خط امام را معرفی کردند و در انتخابات شورای شهر دوم شرکت کردند و از آقای احمدی نژاد به عنوان شهردار حمایت کردند. از سال ۸۲ آقای احمدینژاد قدرت پیدا کرد و در سال ۸۴ این حزب او برای منسب ریاست جمهوری پشتیبانی کرد.
این جامعهشناس سیاسی ادامه داد: اما حمایت این گونه احزاب و جریانات محدود بود و در کل کشور چندان تاثیرگذار نبود و تنها در تهران شناخته شده بودند. مهدی چمران یکی از اعضای چنین گروهی بود. آقای احمدی نژاد نیز در جریان رقابتهای انتخاباتی به دلیل کاریزمای ناشی از تبلیغات انتخاباتی خود توانست رای مردم را جلب کند. وی در دوران ریاست جمهوری خود سیاستی تودهای در پیش گرفت. احمدینژاد سعی داشت خود را از اصولگرایان سنتی جدا کند و فاصله بگیرد زیرا برای خود جاذبهای متفاوت تعریف میکرد. او گمان میبرد اگر خود را منتسب به گروه و جریانی بداند از جذابیتش کاسته میشود و بدین ترتیب باز هم احزاب از کارکرد اصلی خود در کشور فاصله گرفتند.
لزوم حضور قدرتمندتر احزاب در مشهد
مشهد به عنوان دومین شهر مهم کشور، هیچ گاه نتوانسته در عرصه سیاسی منفعل باشد و همواره در بزنگاههای مهم سیاسی، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین شهرهای کشور وارد صحنه شده است. احزاب مشهدی اما همانند سایر احزاب فعال در کشور، تا کنون نتوانستهاند عملکردی موفقیتآمیز و تاثیرگذار از خود نشان دهند و ظرفیتهای بالقوهای که در مشهد برای نقشآفرینی سیاسی وجود دارد را به ظرفیتهای بالفعل تبدیل کنند.
نورانی با اشاره به جایگاه مشهد در سپهر سیاسی کشور، در خصوص فعالیتهای احزاب در این شهر گفت: مشهد شهری است که به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژه و اهمیت زیادی برخوردار است، بنابراین با توجه به جمعیت زیاد مردم در این شهر حضور احزاب الزامی است تا بتوانند مطالبات مردم را دستهبندی و معرفی و برای تحقق آنها برنامهریزی کنند. خصوصا در زمان برگزاری انتخابات مجلس یا شورای شهر، وجود احزاب کمککننده برگزاری شفاف رقابت سیاسی و برنامههای مورد نیاز اداره کشور است.
وی با بیان اینکه متاسفانه در مشهد رقابتهای سیاسی بسیار غیر شفاف است، ادامه داد: مثلا اخیرا که شهردار برکنار شد، دلایل این موضوع به گونهای قانعکننده برای مردم مشخص نشد و مردم هنوز ابهام دارند که این برکناری به دلیل مسائل سیاسی بود. طبیعتا اگر احزاب وجود داشته باشند، مردم بهتر میفهمند نمایندگانشان در شورای شهر چه برنامهای دارند و میزان شفافیت بالا میرود.
استاد دانشگاه نیشابور افزود: این افراد بهتر است به صورت لیستی معرفی شوند و نه تکی، زیرا تکتک وارد سیاست شدن باعث میشود فرد از مسئولیت شانه خالی کند، ولی زمانی که فعالیت سیاسی به صورت سازمانی باشد، هم امکانات بهتری برای پاسخگویی مسئولین فراهم است و هم مردم بهتر میتوانند از طریق احزاب، اجرایی شدن وعدهها را پیگیری کنند. به این صورت محافل غیررسمی قدرت هم کمرنگ شده و این به نفع مردم و سلامت سیاسی جامعه است.
انتهای پیام
نظرات