دکتر احمد فاطمینژاد در گفتوگو با ایسنا در خصوص عمق استراتژیک ایران پس از انقلاب اسلامی اظهار کرد: عمق استراتژیک در ابعاد و حوزههای مختلف قابل بررسی است. وقتی صحبت از عمق استراتژیک میشود، مهمترین مسئله افزایش پذیرندگی و نفوذ یک بازیگر است. این افزایش نفوذ و پذیرفته شدن در ابعاد جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و به صورت همزمان در دو سطح داخلی و خارجی قابل بحث است.
وی اضافه کرد: به لحاظ داخلی مهمترین شاخصه عمق استراتژیک از بعد جغرافیایی، پهناوری یک کشور است و به لحاظ خارجی، مباحثی از جمله وجود یک منطقه استراتژیک در مناطق پیرامونی، احتمال نفوذ کشور در آن منطقه پیرامونی، به هم پیوستگی آن منطقه و دسترسیهایی که به لحاظ جغرافیایی میتواند داشته باشد، مطرح است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی ادامه داد: در سطح داخلی مهمترین مسئله این است که سیستم کشور چقدر منسجم باشد و چقدر مردم با حکومت همراه و هماهنگ هستند. سطح مشروعیت، کارآمدی و اقتدار در این حوزه دارای اهمیت است. به لحاظ بینالمللی مهمترین مسائل امکان همگرایی فراتر از منطقه، همراهی کشورهای دیگر و پذیرش بازیگر در نهادهای بینالمللی است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: در بعد اقتصادی، در سطح داخلی مهمترین شاخص میزان توسعه یک کشور، رفاه، پیشرفت و رضایت اقتصادی است و در سطح بینالمللی امکان همگرایی یک کشور با سایر سیستمهای اقتصادی و میزان هضم و جذب در سیستمهای بینالمللی و توانایی کشور برای جذب سرمایه خارجی و شفافیت سیستم اقتصادی برای سرمایهگذاران خارجی مورد بررسی قرار میگیرد.
فاطمینژاد با بیان اینکه در مراحل بعد از جغرافیا، اقتصاد و سیاست، بحث فرهنگ مطرح است، عنوان کرد: در بعد فرهنگی، عمق استراتژیک بیشتر به قدرت نرم بازیگر و جذابیتهای فرهنگی آن معطوف است.
وی با بیان اینکه برخی موارد تاثیرگذار بر عمق استراتژیک در اختیار بازیگران نیست، اظهار کرد: پهناوری جغرافیایی قابل تغییر نیست، مثلا کشوری مانند قطر مساحت بسیار کمی دارد، پس طبیعتا سعی میکند ضعف جغرافیایی خود را در زمینههای دیگری جبران کند. ولی یک سری موارد با مدیریت و کارآمدی قابل جبران است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در مقایسه عربستان با قطر، عربستان یک محوریت و مرجعیت مذهبی دارد که تمام کشورها نمیتوانند داشته باشند، زیرا این مرجعیت به سابقه تاریخی، ایدئولوژی و وجود مکه و مدینه در این کشور معطوف است. طبیعتا این موارد برای سایر کشورها قابل دستیابی نیست، ولی مواردی هم به برنامهریزی و کارآمدی یک سیستم معطوف است و کشورها میتوانند در آن زمینهها برنامهریزی کنند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل اضافه کرد: در همگرایی سیاسی بین کشورها، رویکرد سیاست خارجی کشورهای دیگر و میزان پذیرندگی آن کشور در سطح بینالمللی مهم است. در بعد اقتصادی، راهبرد اقتصادی آن کشور اهمیت دارد؛ اینکه چقدر به دنبال همکاری و همگرایی با بقیه سیستمهای اقتصادی باشد و ایجاد شفافیت کند یا با نهادهای بینالمللی همکاری داشته باشد. دارا بودن اقتصاد سالم و به دور از رانت و فساد زمینهساز گسترش عمق استراتژیک یک کشور در بعد اقتصاد است.
فاطمینژاد در خصوص افزایش عمق استراتژیک کشورها در بعد فرهنگی بیان کرد: اینکه یک کشور چطور جذابیتهایش را به جامعه فرهنگی نشان دهد، آنها را همراه و جذب کند و همه را در مباحث فرهنگی راغب کند، مباحثی قابل برنامهریزی است و نیازمند راهبردهای طولانی مدت است، زیرا عمق استراتژیک با شلیک یک گلوله افزایش نمییابد و باید برنامهریزی، مدیریت و صبر در زمانهای طولانی صورت میگیرد.
وی در خصوص تاثیر مولفههای ثابت بر افزایش عمق استراتژیک ایران عنوان کرد: به لحاظ جغرافیایی وضعیت ایران، وضعیت بدی نیست. ایران کشوری پهناور است و در یک موقعیت مناسب جغرافیایی قرار دارد، یعنی بازیگران مهمی در اطراف هستند که قابلیت ارتباط و ائتلاف با آنها وجود دارد. همچنین ایران مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار دارد که به همراه عنصر برنامهریزی خوب برای تعمیق عمق استراتژیک کمککننده است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه مولفههای جبری تاثیرگذار بر عمق استراتژیک ایران مناسب است، ادامه داد: خاورمیانه منطقهای حائز اهمیت است و مسائلی مانند جهان تشیع در این منطقه با محوریت ایران مطرح است. به صورت تاریخی پس از صفویه حکومتهای شیعی روی کار بودند و در دوره جمهوری اسلامی هم با توجه به سبقه مذهبی حکومت، شیعیگرایی تقویت شده است.
برنامهریزیها برای گسترش عمق استراتژیک ایران
این تحلیلگر مسائل بینالملل در رابطه با تاثیر مدیریت و برنامهریزی بر گسترش عمق استراتژیک ایران گفت: در بعد سیاسی، توفیقاتی برای پیوند زدن سایر بازیگران با کشور صورت گرفته، هرچند دوام و پایداری این توفیقات جای بحث دارد. مثلا ما نتوانستیم با کشورهای منطقه همگرایی بالایی ایجاد کنیم، ولی نوعی همگرایی با بازیگران غیردولتی در سطح منطقه داشتیم که برجستهترین حوزه عمق استراتژیک در جمهوری اسلامی همین است.
فاطمینژاد افزود: گروههای مستقر در عراق، سوریه، یمن، کشمیر و آذربایجان بازیگران غیردولتی هستند که حلقهای با محوریت ایران ایجاد کردهاند. از این حلقه با عناوین محور مقاومت، هلال شیعی و فرقهگرایی ایران یاد شده، ولی نکته این است که جمهوری اسلامی ایران در منطقه جذابیتهایی داشته تا آنها را حول محوری واحد جمع کند. این همراهی در برهههایی هم موفق عمل کرده است، مثلا در مبارزه با داعش، جمهوری اسلامی نشان داد که چگونه با بلوک متحد داعش وارد عمل شوند و بازیگران نظامی کلاسیک و شبهنظامی در یک گروه منسجم از افغانستان تا سوریه در کنار هم بجنگند و عملا کارآمدی خود را نشان دهند.
وی در رابطه با جنبه دیگر بعد سیاسی یعنی همگرایی ایران با دولتها، ابراز عقیده کرد: ما به لحاظ خارجی در این زمینه توفیقی نداشتیم. بعد از انقلاب ما با تنشهای زیادی در منطقه از همان ابتدا مواجه بودیم. حمله عراق، دشمنی اعراب، تشکیل شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران و اتفاقات اخیر نشان میدهد در این زمینه چندان توفیقی نداشتیم و به غیر از برخی بازیگران مثل پاکستان، ترکیه، عمان که به صورت ثابت روابط غیر خصمانه و نه الزاما دوستانه با ایران داشتند، در رابطه با بقیه کشورها در طول این ۴ دهه مشکلاتی داشتیم.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص افزایش عمق استراتژیک ایران در بعد اقتصادی عنوان کرد: موفقیتهای ایران در بعد اقتصادی این است که توانستیم علیرغم تمامی مشکلات، همگراییهایی ایجاد کنیم مثلا در مناسبات اقتصادی چه به لحاظ منبع واردات و چه مقصد صادرات، کشورهای همسایه و نزدیک در جایگاه برجستهای هستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به ضعفهای اقتصادی ایران در جهت تعمیق عمق استراتژیک، اضافه کرد: متاسفانه با وجود پتانسیل بالا هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب در همگرایی اقتصادی با این کشورها فاصله داریم و به عنوان مثال برای بهبود وضعیت فروش نفت به این کشورها، هنوز باید کارهای بیشتری صورت گیرد.
موفقیتهای ایران در گسترش عمق استراتژیک در بعد فرهنگی
فاطمینژاد با اشاره به تاثیر مباحث فرهنگی در افزایش عمق استراتژیک ایران، اظهار کرد: موفقیتهای ایران برای گسترش نفوذ در خارج در زمینه فرهنگی، بر محور شیعیگرایی عمدتا موفق بوده ولی در زمینه ایرانگرایی، باید کارهای بیشتری انجام شود. ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان و آذربایجان پارههای ایران تاریخی هستند، ولی آنچنان که باید و شاید نتوانستیم در این مناطق نفوذ داشته باشیم.
وی با اشاره به بعد جغرافیایی افزایش عمق استراتژیک ایران عنوان کرد: در این رابطه تعریف متناقضی وجود دارد. به نظر میرسد ما از مرزهای مدیترانه تا سواحل سند و آمودریا نفوذ گسترده و در شبه جزیره عربستان قدرتمندیم ولی با دقت بیشتر به این مسئله مشاهده میشود مبنای این افتخار هم گروههای غیر دولتی هستند که میتوانند به سرعت به بازیگران غیر مشروع تبدیل شوند و با به رسمیت شناخته نشدن از سوی محیط بینالمللی دوام و پایداری عمق استراتژیک ایران را با چالش مواجه کنند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تاکید کرد: مهمترین مسئله، دستیابی به عمق استراتژیک برای یک بازیگر در راستای راهبردی است که برای دفع تهدیدات و استفاده از فرصتها به کار میگیرد. اینکه چطور جلوی تهدیدات گرفته شود تا گسترش پیدا نکند، دارای اهمیت است. از بخشی از تهدیدات علیه ایران در ۴ دهه گذشته نهتنها جلوگیری نشده بلکه گسترش پیدا کرده است. مهمترین تهدید علیه جمهوری اسلامی ایران آمریکاست. این بر روابط ما با همسایهها، بازیگران و سازمانهای بینالمللی، مناسبات اقتصادی و فرصتها اثر گذاشته و ما نتوانستیم این را مدیریت کنیم.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی خاطرنشان کرد: ما برای جلوگیری از تهدید آمریکا کارهای زیادی انجام دادیم، ولی این موارد باعث گسترش تهدید و نه حل آن شده است. اگر میشد دشمنی آمریکا را به رقابت و بیطرفی تبدیل کرد، موفقیت در کمین بود اما الان حتی عدم فروش گاز به پاکستان هم به دلیل پیروی پاکستان از سیاستهای آمریکا ست.
فاطمینژاد با بیان اینکه اقداماتی مقاومتی در برابر تهدید صورت گرفته ولی به حل تهدید منجر نشده، ادامه داد: داخلیسازی امکانات و جایگزینی واردات، توسعه نظامی و افزایش قدرت نظامی اقدامات مقاومتی است، ولی در جهت حل تهدید کاری انجام نشده است. در حالی که مهمترین مبحث در عمق استراتژیک به حداقل رساندن تهدیدات و حل آنهاست تا موانع گسترش و تعمیق عمق استراتژیک برداشته شود.
انتهای پیام
نظرات