سرمای استخوان سوز زمستان از دَرزها و سوراخهای ریز و شکافهای باریک درهای چوبی خود را به درون خانههای مردم روستا میکشاند تا همچون دشنهای زهرآگین بر دل گرما فروآید و بر همه جا گسترده شود و گرمی خانهها را به سردی جانکاه مبدل کند.
پیرزن روستایی که برای نجات از سوز سرما تنش را به گرمای کرسی کوچک خانهاش سپرده، نگاهی مادرانه به کودکانش که دور تا دور کرسی نشستهاند میاندازد و با مهربانی و لبخندی آرام میگوید "حالا دیگر وقتش است، باید دست به کار شد".
دستانش را به زانوانش میگیرد و بلند میشود. به میهمانی که قرار است امشب به خانهاش سری بزند فکر میکند، همان میهمانی که چند دقیقه پیش داستانش را برای کودکانش تعریف کرده و حالا طبق قرار همیشگی، امشب میهمانش است. میهمانی با بچهای به دوش که میآید تا نوید بهار را بدهد. میآید تا نزدیک شدن به پایان سلطنت سرما را اعلام کند.
با دستانی که گذر از تلخیها و سخت های روزگار آنها را پُر چین و چرک کرده، هیزمها را درون بخاری میاندازد تا برای میهمانش که خیر و برکت را برایش به ارمغان میآورد، آشی درست کند. گندمها، عدسها و نخودها را داخل قابلمه اش میریزد و میگذارد تا حسابی جا بیافتد.
شب از نیمه میگذرد، چراغ های خانه همچنان روشن است. کودکانی که مشتاق به دیدن میهمان مادرشان بودند به خواب رفتهاند، از قابلمهای که پیر زن روستایی روی بخاری هیزمیاش گذاشته چند ساعتی است که بخار بلند می شود و عطر و بوی لذید آشی خوش طعم در فضای خانه میپیچد.
حالا وقتش است، برای میهمانش کاسهای از آش را جدا میکند و کنار میگذارد و میرود تا در کنار کودکانش دمی استراحت کند. چراغهای خانه را روشن میگذارد و اجاق را خاموش نمیکند. زن گهواره به دوش امشب خواهد آمد و از آن آش میخورد و برای اهالی آن خانه طلب خیر و برکت میکند.
شب می گذرد و تاریکی و سیاهی شب جایش را به صبح روشن و درخشان میدهد. تلألو نور خورشید صبحگاهی روی برفهایی که در همه جا گسترده شده، میدرخشد.
پیرزن روستایی بلند میشود و به سراغ کاسه آشی که شب گذشته برای زن گهواره به دوش کنار گذاشته میرود. او میداند که میهمان آمده و از آن آش خورده است، آش داخل کاسه را که حالا متبرک شده را به داخل قابلمه آش میریزد و آن را به هم میزند تا بین همسایگانش پخش کند.
و حالا دیگر بهار نزدیک است و خیر و برکت در راه...
به گزارش ایسنا، آیینی که پیرزن روستایی برای استقبال از میهمانش به عنوان نوید دهنده نزدیک بودن فصل بهار و زایش انجام میدهد، قرن هاست که در منطقه غرب کرمانشاه و در کرندغرب انجام میشود.
آنطور که عزیز مصطفایی کارشناس میراث فرهنگی ناملموس استان میگوید، این آئین در واقع نوید دهنده آمدن بهار است، البته بهار کُردی.
"گفاره وَکول" نام این آئین است و آشی که مردمان کرندغرب برای میهمانشان که همان زن گهواره بدوش است میپزند، "دانه کُلانه" نام دارد.
مردم منطقه "کرند" غرب کرمانشاه در نوزدهمین شب از اولین ماه زمستان این آئین را برگزار میکنند و آنگونه که عزیز مصطفایی دکترای مردم شناسی توضیح میدهد: مردمان کُرد در قدیم و در حال حاضر مردمان "کرند" در استان کرمانشاه در این شب آشی به نام آش "دانه کولانه" یا همان "دَنک" بار میگذارند و تا سپیده دم آتش را روشن میگذارند و بعد از پخت آش یک کاسه از آن را برای مهمانی اسطوره که زنی گهواره به دوش است یا همان "گفاره وکول" در گوشهای کنار میگذارند.
مردم کرند غرب در این شب اعتقاداتی دارند که مصطفایی در مورد آن میگوید: در این مراسم اعتقاد بر این است که زنی گهواره به دوش شب به در خانهها سر میزند و اهالی نیز برای او آشی میپزند و اعتقاد دارند که گهواره به دوش و کودکش از آن میخورند و باقی مانده آن که برکت و زایش به همراه دارد را در دیگ آش قاطی میکنند و بین اهالی پخش میکنند.
در این آئین مرسوم است که حتی اگر خانهای نتواند برای استقبال از "گفاره وکول" آشی درست کند، سعی میکند تا چراغی از خانه را روشن بگذارند، یا اینکه اجاقشان را روشن نگه میدارند و خوراکی دیگر روی آتش میگذارند.
این کارشناس میراث فرهنگی ناملموس میگوید: مردم این منطقه معتقدند که "گفاره وکول" و فرزندش پس از آنکه از آن آش خوردند، دعای خیر و باروری و رشد و نمو را برای کودکان خانه و برکت را برای زمینهای کشاورزی و باغها و دامهایشان به جای میگذارند.
آش دانه کولانه صرفا با دانههای حبوبات و در آب پخته میشود و چاشنی دیگری بجز نمک ندارد، زیرا گفته میشود که گفاره وه کول به پیاز و چاشنیهای دیگر علاقه ای ندارد.
12 روز پس از اینکه آئین گفاره وکول برگزار شد، شب اول بهار کردی از راه میرسد. بهاری که باز هم آئینهای خود را دارد. آئینهایی که مصطفایی درباره آن میگوید: از چند شب قبل از آغاز بهار کردی، مردم این منطقه پارچههایی را در روغن حیوانات میخوابانند و بعد از یکی دو شب آن را به نفت آغشته میکنند، سپس این پارچهها را به سر یک چوب میبندند تا مشعلی از آن درست شود و در نهایت آتشی از آن برافروخته میکنند و برخیها در پشتبام خانه و برخیها هم در سر در خانه آن را میبندند که این نوعی جشن برای آمدن فصل بهار به شمار میرود.
برافروختن مشعل در پشت بام و سر در خانهها جشنی برای نزدیک شدن نوروز است که حدود یک ماه و تا رسیدن نوروز ادامه پیدا میکند.
آیین "گفاره وکول" ۱۹ دی ماه امسال به نام کرندغرب در استان کرمانشاه به ثبت ملی رسید.
انتهای پیام
نظرات