به اعتقاد بسیاری از کارشنان و صاحبنظران وقوع هر گونه حادثه یا سانحه در یک مجموعه شهری نشانگر وجود معایب و نواقصی بهم پیوسته در ساختار مدیریتی، نظارتی، تصمیم گیر و اجرایی است که همانند حلقه های زنجیر ناایمن با پیوند به یکدیگر موجب وقوع سوانح و حوادث میشوند.
به عبارت دیگر در یک فرآیند مدیریت شهری از آغاز تا پایان هر کجا زنجیره اقدامات، فعالیت ها، امکانات، وسایل و تجهیزات، کنش ها، رفتارها و نظارت ها با نقطه ضعف همراه بوده و این زنجیره کاری با گسست، شکست، شکست فرسودگی، پارگی زدگی و یا بریدگی مواجه شود، به احتمال زیاد باید از آن لحظه به بعد منتظر وقوع یک سلسله از حوادث و رخدادهای ناخوشایند انسانی و مالی بود که شاید هرگز جبران پذیر نباشد، از این روست که با توصیه هر چه بیشتر به پیشگیری به منظور جلوگیری از بروز حوادث و سوانح می توان سطح ایمنی در زندگی شهری را بالا برد.
موضوع اینجاست که ایمنی در همه ابعاد آن اعم از انسانی، مالی، فرهنگی، اجتماعی و ... حاصل نمی شود مگر آن که تک تک مدیران تصمیمگیر، ناظران و مجریان یک شهر در هر جایگاه، رتبه و یا مسئولیت و سازمان به طور مستمر و منظم نسبت به پیش بینی خطراتی که ممکن است شهروندان و سرمایه های مادی و معنوی آنها را در معرض آسیب قرار دهد، پرداخته و در پی آن نسبت به انجام اقدامات پیشگیرانه به منظور ارتقاء سطح ایمنی و کاهش نرخ وقوع سوانح و حوادث بپردازد.
البته در سراسر جهان ضوابط، آییننامهها و دستورالعملهای بسیار زیادی درباره ایمنی وجود دارد و این ضوابط در مورد همه موضوعات شهری از قبیل خیابان ها، معابر، پروژههای ساختمانی و زیرساختی، ترافیک، مدارس، پارک ها و مراکز خرید در قالب عنوانی به نام شاخص امنیت شهری تعریف شده که براساس آن می توان میزان ایمن بودن مناطق مختلف شهری را سنجید.
این بدان معناست که براساس شاخص های ایمنی وقتی فرد از منزل خود خارج میشود، باید سیستم دولت و شهرداری محیطی امن برای او فراهم کند. گو آن که این شاخصها نیز در بسیاری از شهرهای جهان مورد اندازهگیری و آنالیز قرار میگیرد چراکه این یک اصل است که در صورت ارزیابی صحیح شاخصهای ریسک، به اعدادی دست پیدا خواهید کرد که می فهماند در صورت بالاتر رفتن آن ناایمنی هم بیشتر میشود.
به معنای دیگر چون در شهر ناایمن، همه افراد در طیفهای مختلف سنی و جنسیتی در معرض خطر و آسیب هستند، همه مدیران، مسئولان و نهادها علاوه بر پاسخگو بودن در قبال بی توجهی های خود، باید در اسرع وقت با هر تمهید و هزینه ممکن به فکر جلوگیری از بروز حادثه و نیز جبران خسارات احتمالی باشند.
به اعتقاد صاحب نظران در مهندسی ایمنی برای رفع یک خطر چند مرحله مهم وجود دارد؛ اینکه پس از شناسایی خطر به عنوان گام نخست، آن را در وهله بعد حذف کنیم و یا اگر به هر علت اجازه حذف آن را نداشتیم باید آن را جابهجا، ایمن سازی و مقاوم کنیم و در مرحله بعدی نیز براساس مباحث مدیریت ریسک، برای حفاظت جان و سلامتی شهروندان آن خطر احتمالی را با تجهیزات حفاظتی محصور کنیم تا رخداد ناگواری به وقوع نپیوندد.
کما اینکه بر این اساس نیز چندین دهه است که برنامه شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسک و خطر در کشورهای مختلف دنیا به یک رویه ثابت و قانونی بدل شده و کارگروه های مختلفی با حضور کارشناسان، متخصصان و صاحب نظران در همه حوزه های اجرایی و نظارتی آن حضور فعال داشته و به تحقیق و بررسی مشغول هستند و بر همین اساس نیز چندی پیش لیستی از شهرهای ایمن جهان منتشر شد که متأسفانه نام هیچ کدام از شهرهای کشور ما در آن وجود نداشت.
بافت فرسوده، پاشنه آشیل ایمنی شهر
و اما جدا از همه موضوعاتی که با شدت و ضعف های مختلف ممکن است در یک مجموعه شهری باعث بروز نقص و متعاقباً کاهش ایمنی شهروندان شود بی شک وجود بافت های فرسوده با عناوین مختلف اعم از محلات قدیمی، محدوده های ناهمگون و آثار تاریخی، بافت های نابسامان میانی، روستاهای الحاقی و سکونتگاه های غیررسمی به علت تبعات گوناگون خود از برجستگی و اهمیت بیشتری برخودارند.
از منظر کارشناسان بافت فرسوده ساختاری است که در فرآیند زمانی طولانی شکل گرفته و تکوین یافته و صد البته به مقتضای زمان خود دارای عملکردهای منطقی و قابل قبولی بوده اما امروز از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبود و نقائص شدید شده و آنگونه که باید دیگر جوابگوی نیاز ساکنان در مبحث سکونت و یا تولید و تجاری نیست و لاجرم با توجه به سستی و فرسودگی نیازمند رسیدگی و ساماندهی و یا تعیین تکلیف و تخریب هر چه فوری است.
حالا هر چند طی سالیان گذشته و با سرعت گرفتن آهنگ توسعه و مدرنیته دولت ها و به طبع کارگزاران شهری به فراخور توان مالی و مدیریتی خود راهکارهای گوناگونی را در جهت ساماندهی بافت های فرسوده شهری در دستور کار قرار داده اند، با این حال یا به علت حجم عظیم اینگونه بافت ها و یا قرار گرفتن برخی از آنها در لیست ابنیه و میراث فرهنگی و نیز عدم همکاری برخی مالکان و وجود برخی مشکلات قانونی امکان تخریب، نوسازی و یا بازسازی آنها ممکن نشده است.
در این زمینه بسیاری از کارشناسان با بیان این مطلب که احیاء و نوسازی بافت های فرسوده اتفاق نمی افتد مگر اینکه در کنار اراده دولتی و حاکمیتی این مسأله توسط مردم و در قالب نوسازی مشارکتی و با توجیه کامل آنها صورت پذیرد و تا زمانی که در احیاء بافت های فرسوده منافع کاربران درنظر گرفته نشود نمی توان به احیاء سریع بافت های فرسوده امید داشت. بر این نکته نیز تأکید دارند که برای نیل به این مقصود و در گام نخست باید دولت و نهادهای عمومی شامل شهرداری ها، اداره کل راه و شهرسازی، استانداران، نمایندگان مجلس و ...اعتماد مردم را به دست آورند در عین حال اجرای اصول شهرسازی، معماری و اقتصاد شهری نیز با توجه به قابلیت سنجی ویژه همان منطقه صورت گرفته و با دیدی همه جانبه نسبت به احیای بافت فرسوده اقدام شود.
از منظر این صاحب نظران چون این بافت ها با مشکلات مهمی در زمینه های تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، نابرابری های اقتصادی، کمبود مسکن و ترافیک مواجه هستند که همین مشکلات کیفیت زندگی و کسب و کار را به شدت در این نقاط کاهش داده بنابراین بهسازی آنها بر کیفیت زندگی شهری اثرگذار خواهد بود، به دیگر معنا هر چه بافت سکونتگاه ها و مراکز کسب و کار از کیفیت بهتری برخوردار باشد، روال زندگی شهری از شادابی، سلامت و ایمنی بیشتری برخوردار بوده و شهروندان رضایت بیشتری از کیفیت زندگی در شهر را تجربه خواهند کرد.
البته دیدگاه آنها برای آغاز روند نوسازی نیز ابتدا باید بسترها و زیرساخت های لازم برای طرح فراهم شود چراکه مکانیسم های مداخله از تجمیع و تملک گرفته تا کمک های دولتی، تأمین زیرساخت ها و خدمات شهری در بافت های فرسوده بسیار فراوان هستند، در این زمینه مطالعه و تجربیات قبلی نشان داده که در بافت های فرسوده عرصه هایی وجود دارد که باید به عنوان محرک توسعه توسط دولت و مدیریت شهری مورد بررسی و استفاده قرار گیرد که در این میان سیاستگذاری، تبیین رویکردها، تسهیل کردن جریان با استفاده از ابزارهای قانونی، فراهم کردن بسترهای حقوقی مناسب، تأمین زیرساخت های شهری و توسعه خدمات، الگوسازی، برنامه ریزی و مدیریت پروژه های محرک توسعه و آموزش از وظایف دولت در ساماندهی بافت های فرسوده است.
درک و پذیرش خطر مشهود
و اما ناگفته پیداست که در تابعی از کل کشور و در مبحث بافت های فرسوده شهر همدان نیز به علت قدمت تاریخی خود دارای گستره وسیعی از بافتهای فرسوده در قالب مراکز مسکونی و تجاری است که برحسب اتفاق جمعیتی بیش از دهها هزار نفر را هم در خود جای داده است.
به تصریح کارشناسان نرخ بالای بافت های فرسوده در همدان نشانگر وخامت وضعیت ایمنی در این شهر است و با توجه به کُندی برنامه های توسعه و نوسازی مدون و بنیادین، لاجرم آن را در حال حاضر دچار فرسودگی در عرصه کالبدی و عملکردی کرده به گونه ای که حتی افراد عادی و غیرمتخصص نیز می توانند تا با نگاهی ساده خبر از وخامت وضعیت موجود در برخی از این بافت ها دهند.
متأسفانه فرسایش عمیق و محسوس این ابنیه پرتراکم جمعیتی به ویژه در بخش مرکزی آن به گونه ای است که این تصور عمومی را به ذهن هر بیننده متبادر می سازد که با توجه به نبود برنامه های توسعه و نوسازی مدون و بنیادین و یا تعیین تکلیف نهایی این ساختمان ها که عموماً نیز در حال کاربری به عنوان محل کسب و کار و تجارت هستند، در آینده نه چندان دور و به احتمال قریب به یقین شهر و شهروندان و به ویژه مجاوران و عابران را متحمل خسارات و هزینه های سنگین و عمیقی خواهد کرد که حتی از تصور خارج است بنابراین نه فقط کارشناسان و صاحب نظران بلکه حتی قاطبه مردم نیز لزوم توجه و اقدام سریع در زمینه ساماندهی و تعیین تکلیف آنها را بسیار ضروری و غیرقابل اغماض می دانند.
البته فرقی هم نمی کند این مبحث پیرامون بافت مرکزی شهر و صدها مغازه و فروشگاه فعال در خیابان های اکباتان، باباطاهر، شهدا، تختی، شریعتی و بوعلی باشد یا کاروانسراها و سراهای قدیمی و محلاتی چون جولان، کلپا چراکه هر کدام از این بافت های فرسوده واقع در حوزه مرکزی شهر همدان به واسطه شرایط ویژه و خاص خود دارای آسیب پذیری های بسیار متنوع و بالایی هستند که پتانسیل و ارزیابی خطر حاکم در هر کدام از آنها نشان دهنده ضرورت توجه و تهمیم به تهدیدات نهفته در آنهاست.
در تحلیل این تهدید صاحب نظران بر این عقیده اند که مراحل شناخت و بررسی میزان آسیب پذیری بافت های فرسوده شهر همدان باید براساس مؤلفه هایی چون ارزیابی و ترسیم نقشه مخاطرات، شناسایی اجزای در معرض خطر، تعیین اثرات احتمالی خطر، تعیین توانایی های مطلوب در زمینه پاسخ به بحران و تعیین اولویت های برنامه کاهش خطر تعریف شود.
حال با این توصیف کلان از چهارچوب های حاکم بر مدیریت بحران و مفاهیم بافت های فرسوده شهری متأسفانه اینگونه به نظر می رسد که به جز برخی اقدامات اورژانسی و نمایشی و حتی بعضاً ترمیمی، در نهایت به علت فقدان یک نگاه جامع، مؤثر و کاربردی و نیز عدم مشخص شدن مرز بنای تاریخی و تخریبی هنوز اقدام قابل قبول و اطمینان بخشی در این مجموعه چند ۱۰ کیلومتر مربعی صورت نگرفته و کماکان بسیاری از مناطق بافت مرکزی شهر همدان به ویژه بافت غالباً تجاری واقع شده در رینگ مرکزی آن در زمره نقاط خطرناک و در معرض تهدید قرار دارند.
البته لازم به ذکر است که طی چند سال گذشته و مبتنی بر الزامات و قوانین و مقررات مدون شده بالادستی کشور و با هدف کاهش خطرات و تهدیدات موجود مدیریت شهر برای مقابله با حوادث احتمالی پیشاندیشی هایی را در زمینه مدیریت بحران در بافت های فرسوده میدان مرکزی و مسیرها و بافت های متصل به آن در دستور کار قرار داده و دست به اقداماتی نیز زده است، با این وجود تا رسیدن به آن نقطه قابل قبول راه و فاصله زیادی مانده و می طلبد تا متولیان و تصمیم گیران و متعاقباً مجریان به دور از هر گونه گرفتار آمدن در نظام بروکراتیک اداری و حرکات نمایشی غیرکاربردی از هم اکنون و با تکیه و توجه حداکثری به بحث پیشگیری به تبعات احتمالی این بافت های فرسوده و مشکل دار به دنبال فراهم کردن ابزارهای حقوقی مناسب (اصلاح و تکمیل قوانین و مقررات) برای مداخله در بافت فرسوده میدان اصلی، فرهنگسازی و آگاهی بخشی در برابر مخاطرات موجود در بافت های فرسوده از طریق تعریف مفاهیم ایمن سازی، تعادل بخشی، حیات بخشی، ظرفیت سازی، جذب، تأمین و ارائه تسهیلات دولتی و اعتبارات مالی خصوصی برای کمک به کاربران در بهسازی، بازسازی و نوسازی بافت های فرسوده، توزیع ارزش افزوده و همچنین ایجاد شرایط پایدار اقتصادی در نوسازی و بهسازی های بافت های فرسوده برای تجار کسبه و کاربران حاضر در این منطقه، شناسایی، کشف و مرتفع کردن بسترهای بروز تکانه و خطر و یا نقاط حادثه خیر براساس درجات تهدید، جلوگیری از هر گونه دستاندازی، تغییر کاربری، سوءاستفاده و یا مداخلات ملکی غیرکارشناسی شده منجر به افزایش تهدید از سوی کاربران و مالکان و پاسخگو بودن به شهروندان و ساکنان در فرآیند تهیه تا اجرای طرح های مربوط به بافت های فرسوده باشند.
گو آن که نباید فراموش کنیم در مسیر تحقق و اجرایی کردن این امر نیز حضور پررنگ و مشارکت حداکثری مالکان و کسبه و نیز فعالان تجاری نیز بسیار ضروری است.
از حرف تا عمل، روایت لایههای پنهان از منظر شهروندان
و اما با وجود آن که در سال های اخیر شاهد فعالیت های نسبتاً زیاد و پر هزینه ای در حوزه ساماندهی، بهسازی و تعیین تکلیف بافت مرکزی شهر همدان از سوی شهرداری، میراث فرهنگی، شورای شهر و ... بودیم که به طور قطع نیز در خور تقدیر و تمجید است، همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد هنوز تا رسیدن به آن نقطه قابل قبول از ایمنی و سلامت سرمایه و نفوس شهروندان راه بسیار مانده و می طلبد تا در یک حرکت جمعی متعهدانه مبتنی بر خردجمعی این کم و کاست ها مرتفع شود، مشکلات و معضلات ریز و درشتی که شاید ناخواسته و ندانسته از تیررس نگاه مدیران و مجریان دور مانده و از آنها غفلت شده اما مردم هر روز با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
اینکه در گفتگوهای صورت گرفته با تعدادی از کسبه شهروندان و عابران در این منطقه نسبتاً وسیع این گونه عنوان می شود که با وجود گذشت سال ها از آغاز طرح نوسازی و بهسازی بافت مرکزی شهر همدان، هنوز مرز بنای تاریخی و تخریبی به صورت شفاف مشخص نشده و همین امر باعث کُندی در کار و بروز مشکلاتی شده و می شود.
طی سال های گذشته اقدامات وسیعی در زمینه کف سازی و مسقف کردن این منطقه از سوی نهادهای متولی صورت گرفته اما در اصل بن و پی و دیوارهای ساختمان ها که به علت نمزدگی و فرسایش چند ۱۰ ساله با سرعت رو به تخریب و فرسودگی هستند، هنوز تأثیری حاصل نشده است.
متأسفانه برخی اقدامات تعمیری و اصلاحی نیز به صورت غیراصولی اجرا شده و فاقد نگاه کارشناسی بوده که در کوتاه مدت اثر خود را از دست داده اند.
عمده اقدامات انجام شده در زمینه آثار تاریخی بیشتر به صورت پوسته ای و ظاهری بوده و فقط نمای ورودی های آن تعمیر شده نه درون فضای داخلی آنها(این موضوع در زمینه برخی سراها و کاروانسراها مشهود است).
سیستم های برق بسیاری از این بافت های فرسوده عموماً فرسوده و غیرایمن بوده که به کررات باعث بروز حادثه و حریق شده است و با وجود مسقف کردن بیشتر بازارچه ها، به مجرد باررش باران و نزولات جوی شاهد نفوذ آب به داخل ابنیه و یا پس زدگی آنها از کف مسیر هستیم.
به علت عدم تعبیه ناودان مناسب در برخی نقاط در زمان بارش بسیاری از دیوارها در این منطقه دچار شستگی، خالی شدن بین آجرها و در نهایت سستی بنا شده اند کما اینکه مجدد نیز هیچ اقدامی در زمینه بندکشی آنها صورت نگرفته است.
متأسفانه سقف بسیاری از مغازهای این منطقه چوبی بوده و با گذشت چندین دهه بیشتر آنها دچار فرسودگی شده اند که باید به صورت اضطراری و اساسی تخریب و نوسازی شوند.
به علت قدمت بالا و عدم تعمیر و نگهداری بسیاری از بالکن ها و شیروانی های موجود در بازارچه ها و سراهای این منطقه رو به تخریب بوده و احتمال فرو ریختن آنها در پی بارش سنگین برف و لرزش های زمین وجود دارد.
سیستم روشنایی در بسیاری از مناطق هنوز کامل نیست و از سیم کشی های قدیمی در آنها استفاده می شود که مستعد بروز آتش سوزی است.
به علت خم شدن ستونهای قدیمی و سست شدن برخی دیوارها عملاً شاهد انحنای در و دیوارها در بسیاری از ابنیه این منطقه هستیم که مالکان نتوانسته یا نمی توانند آنها را به صورت بنیادین و اساسی تعمیر و بازسازی کنند. لازم به ذکر است تقریباً بیشتر اقدامات ساختمانی در این مناطق ظاهری و در قالب نماسازی است.
از منظر بسیار از تجار، کسبه و مالکان به علت تراکم بالای سرمایه و حضور پرشمار مردم در این منطقه به صورت شبانه روزی لزوم نوسازی، بهسازی و ارتقاء شاخص های ایمنی در بافت مرکزی همدان باید به صورت جدی، بنیادین و اساسی مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
برخی کسبه با اشاره به داوطلب بودن بیشتر مالکان برای سرمایه گذاری در تجدید بنا، ایمن سازی و ترمیم معتقدند وجود تعاریف چندگانه و یا مشخص نبودن موضع شهرداری و میراث در ساماندهی این منطقه باعث شده تا روز به روز ضریب و نرخ خطر در این منطقه افزایش یابد.
وجود برخی دکانهای مخروبه، فضاهای غیرقابل استفاده و رها شده در بافت مرکزی همدان به عنوان مهمترین ماشهچکان بروز حوادث در حال خودنمایی است.
گزارش و تصاویر از خبرنگار ایسنا، عباس سریشی
انتهای پیام
نظرات