به گزارش ایسنا، کتاب «زندگی در روایت» ۲ بخش اصلی «خاطرهها» و «رمانها» را دارد که هر کدام فصلهای مختلفی را شامل میشوند.
در این کتاب آستر برای نخستین بار در گفتوگویی مفصل درباره آثار خود حاضر میشود. او پسزمینه آثارش را که پیشتر مردم از آن بیخبر بودند در کنار واقعیتهایی از چگونگی شکلگیری داستانها و بنمایههای اصلی موجود در تمام آثارش عنوان میکند.
مساله این است که حقیقت زیادی پیچیده و زبان همیشه معادل تقریبی حقیقت است. زبان منشعب است. این همان مشکلی است که استیلمن در شهر شیشهای درگیر آن است.
شیء چوبی جلویمان که آن را «یک میز» مینامیم بیهمتاست، دستساز است، قرمز است. هیچ کس دیگری از آن ندارد و به این ترتیب برای دقیقتر بودن باید اسمش را گذاشت: میز ـ شماره ـ یک ـ که ـ فقط ـ در ـ بروکلین ـ نیویورک ـ در ـ خانه ـ سیری ـ و ـ پل ـ هست. این میشود واژه درست برای نام این چیز. فقط گفتن «میز» آن را نمیرساند. حتی «میز قرمز» هم کافی نیست.
آستر در ابتدای راه خود در دهه ۱۹۷۰ در مقام شاعر ادبیات را آغاز کرد. برای گذران زندگی و کسب درآمد مقاله مینوشت و ترجمه میکرد. اما از سال ۱۹۹۷ تمرکز خود را بر نوشتن داستان گذاشت و «اختراع انزوا» را نوشت. سپس در دهه ۱۹۸۰ رمانهای سهگانه نیویورک را نوشت و به شهرت رسید. در دهه ۱۹۹۰ هم همراه با وین وانگ ۲ فیلمنامه «دود» و «خشمگین» را نوشت و کارگردانی کرد. سپس در همین حوزه فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او در این میان رمانها و کتابهای مختلفی نوشت و سال ۲۰۰۷ با «زندگی درونی مارتین فراست» به فعالیتاش در حوزه سینما ادامه داد.
پل آستر، زاده سوم فوریه ۱۹۴۷، نویسندهای آمریکایی است. استر پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۷۰ به پاریس رفت و به ترجمه آثار ادبی فرانسوی روی آورد. او از زمان بازگشت خود به آمریکا در سال ۱۹۷۴ کتابهای شعر، مقاله و رمانهای متعددی را به چاپ رسانده است. آثار پل استر به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شدهاند.
انتهای پیام
نظرات