به گزارش ایسنا، سید محمد بهشتی که در زمان وقوع زلزله بم ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را برعهده داشت و پس از زلزله نیز ستاد مدیریت بحران در میراث فرهنگی را مدیریت کرد، در نشست بازخوانی مدیریت بحران زلزله بم که عصر دیروز برگزار شد با یادکردن از قربانیان زلزله بم گفت: یکسری موارد وجود داشت که زلزله بم را از دیگر زلزلههای کشور متمایز کرد. نکته اول این بود که زلزله بم تنها زلزلهای بود که برای بازسازی آن باید به بستر تاریخی فرهنگی محیط توجه میشد، در حالی که در دیگر زلزلهها ممکن بوده مرمت اثر باستانی رخ داده باشد ولی در بم برای اولین بار ناگزیر کل بستر طبیعی با شواهد تاریخی از اعصار بسیار دور در نسبت با پدیده زلزله مورد بررسی قرار گرفت.
وی ادامه داد: نکته تمایز دیگر زلزله بم این است که قبل از بم هرجا زلزله میآمد در نزدیکی آنجا شهر دیگری ساخته میشد، در بم هم ابتدا این موضوع مطرح بود که اطراف بم شهری ساخته شود ولی عملاً بم بودن بم برای اولین بار موضوعیت پیدا کرد و تصمیم بر این شد که بم در جای خود ساخته شود و این تصمیم با چالشهایی نیز همراه بود. مثلا خاطرم هست که در بازسازی زلزله خرقان که در سال ۱۳۸۱ رخ داد، ارتزاق مردم که رمهچرانی و خشککردن میوهها بود مورد توجه قرار نگرفته بود؛ به این دلیل که روی سقف ایزوگام خانههای بازسازی شده دپو کردن علف و خشک کردن برگههای میوه امکانپذیر نبود و آغل نیز در زیرزمین برای نگهداری دامها در زمستان ساخته نشده بود و درنتیجه زلزله ۳۰-۴۰ درصد به مردم خسارت زد اما بازسازی ۵۰-۶۰ درصد خسارت زد و ارتزاق مردم صدمه دید. پس ما باید به این موارد توجه داشته باشیم.
بهشتی با طرح این پرسش که چرا نظام برنامهریزی از زلزلههای پیش از بویین زهرا اطلاعی ندارد، گفـت: شاید کمتر کسی بداند که شهر کاشان در اواخر دوره زندیه با خاک یکسان شد و با تکیه بر بنیه خودش ساخته شد، شهر تبریز هم در دوره آقامحمدخان قاجار و در پی وقوع زلزلهای مهیب که منجر به مرگ ۴۰ هزار نفر شد، دوباره و توسط مردم ساخته شد و فقط حصار و ارگ حکومتی از سوی حاکم وقت و دولت بازسازی شد. اما امروز باورمان نمیشود که مردم زلزلهزده خودشان در بازسازی نقش داشته باشند.
رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی گفت: بعد از سیل سال ۱۳۹۸ دوستان میراث فرهنگی در دشت گرگان آثار ۷۰۰۰ ساله پیدا کرده بودند که صدمهای از سیل ندیده بود، در اهواز هم هیچ سازهای با عمر بیش از ۷۵ سال، صدمه ندیده بود، سوانحی با سیکل طولانی مثل برف رشت هم هرچقدر از نظر زمانی عقبتر برویم خسارت کمتری داشته است، همچنین گذشتگان نحوه برخورد با بادهای ۱۲۰ روزه سیستان و بلوچستان را میدانستند و آن را مالیات غلات خود میدیدند، علاوه بر این مردمان آن زمان با ساختن زیرزمین و انبار کردن برای روز مبادا منتظر خشکسالیها میماندند.
بهشتی افزود: انسان ایرانی تربیت این را داشته و متوجه بوده که بین دو سانحه زندگی میکند و راهکارش این بوده که شهر را جایی بسازد که خراب نشود. باغشهر قزوین که مانند سدی در برابر فلش فلاد یا همان سیل با حجم کم و سرعت زیاد، مقاوم بود و عدم ساختوساز در پهنه جلگه خوزستان برای بهرهبرداری از رسوب طغیان رودخانهها مثالهای دیگری از این دست هستند.
بیشتر بخوانید:
وی در ادامه با اشاره به آوار ده متری زیر مسجد کبود تبریز گفت: ایران سرزمین بیقراری است؛ در سال ۱۳۹۸ تاکنون ۵۸۰۰ سانحه طبیعی در ایران رخ داده است. اما ابتداییترین رفتار، فرار از این خطرات است چون بیشترین بهره و منابع در نقاط سانحهخیز است. در سرزمینی مثل ایران اگر قرار باشد در نقاط خطرناک زیست نشود باید به روش کوچنشینی زندگی کرد. مشکل در رویکرد مواجهه با سوانح است و باید به تجربه تاریخی زیست در این سرزمین و مقابله با حوادث طبیعی اعتماد کرد.
انتهای پیام
نظرات