• پنجشنبه / ۱ دی ۱۴۰۱ / ۱۲:۱۱
  • دسته‌بندی: قم
  • کد خبر: 1401100100164

«وقتی بابا رئیس بود» کتابی با غلط های املایی

«وقتی بابا رئیس بود» کتابی با غلط های املایی

ایسنا/قم «وقتی بابا رئیس بود» حاصل ده‌ها ساعت مصاحبه با خانواده، دوستان و همکاران شهید علی بی‌طرفان است که به قلم تقی شجاعی توسط انتشارات کتاب جمکران برای گروه سنی نوجوانان منتشر شده است.

«وقتی بابا رئیس بود» روایت زندگی یک رئیس شهید از زبان پسربچه‌ای دبستانی است. کتابی که اگرچه زبانش طنز است، روایتگر حقایق و شخصیت‌های واقعی است که روزگاری در این سرزمین زیسته‌اند.

به گزارش ایسنا، این کتاب داستان زندگی رئیس ساده زیست و پرتلاش آموزش و پرورش قم، شهید علی بی‌طرفان است که با نثری روان و زبانی شیرین از زبان فرزند شهید به معرفی شهید می‌پردازد. در این کتاب مهدی فرزند شهید علی بی‌طرفان خاطراتش از پدر را روایت می‌کند.

مهدی، نوجوان دانش‌آموزی است که هر آنچه را که از پدر می‌بیند، در دفتر خود به صورت روزنگار مکتوب می‌کند. هر چند شخصیت مهدیِ «وقتی بابا رئیس بود» به شخصیت مهدی بی‌طرفان فرزند شهید علی بی‌طرفان نزدیک نیست، اما به خوبی داستان را روایت و پیش می‌برد.

نویسنده کتاب با استفاده از شخصیت‌های فرعی و خلق ماجراهای خیالی، داستانی جذاب خلق کرده و با انتخاب هوشمندانه زاویه دید و راوی داستان کتابی فنی و جذاب را خلق به رشته تحریر در آورده است.

«وقتی بابا رئیس بود» حاصل ده‌ها ساعت مصاحبه با خانواده، دوستان و همکاران شهید علی بی‌طرفان است که به قلم تقی شجاعی توسط انتشارات کتاب جمکران برای گروه سنی نوجوانان منتشر شده است.

شهید علی بی طرفان کیست؟

شهید علی بی‌طرفان رئیس آموزش و پرورش شهر قم در سال‌های دفاع مقدس است که همکاری نزدیکی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشته و با شروع جنگ تحمیلی در چهار نوبت در سال‌های ۶۱, ۶۳، ۶۴ و ۶۵ به جبهه اعزام شده بود. این شهید علی‌رغم مسئولیت، بسیار ساده‌زیست بود و در زمان جنگ هم علاوه بر اینکه خود در جبهه‌ها حاضر می‌شد، دیگر همکاران را نیز برای حضور در جبهه تشویق می‌کرده است و در هنگام حضور در قم در جمع‌آوری کمک‌های مردمی نیز فعال بود. شهید بیطرفان سرانجام در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه به شهادت رسید.

برشی از کتاب

در بخش‌هایی از این کتاب این‌چنین آمده است؛ با این توضیح که غلط‌های املایی تعمدی است. نویسنده در ابتدای کتاب آورده است: «هرگونه غلط املایی ـ انشایی در متن، برعهده راویِ بچه دبستانی است!

«بابا تعریف می‌کند بعد از آنکه معلم شده، آقای اسماعیلی که الان رئیس باباست و سید است و با آخوندها دوست است و هر از گاهی می‌رود برایشان روضه می‌خواند، معلم‌ها را جمع می‌کرده در خانه خودش و وقتی ساواک پرسیده چکار می‌کنید، می‌گفته که: «ما داریم درباره مشکلات دانش‌آموزان و مدرسه حرف می‌زنیم». آقای قرائتی را هم که یک آخوند است و بلد است خوب حرف بزند، صدا می‌کرده بیاید خانه‌اش تا به معلم‌ها درس اخلاق بدهد. آقای قرائتی بدون تخته‌سیاه نمی‌توانسته حرف بزند و به معلم‌ها می‌گفته: «شما چطور معلم هستید که در خانه‌تان تخته‌سیاه ندارید؟ من که آخوندم در خانه‌ام سه‌تا تخته‌سیاه دارم.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha