امروزه کمتر دورهمی هایی را می بینیم که میهمانان گوشی به دست نباشند و حواسشان به هم باشد. از کوچک و بزرگ، زن و کودک همه و همه حضور دارند اما در دنیایی دیگر. همدیگر را می بینند اما حس هم را نمی فهمند، ارتباطی وحشتناک و نگران کننده که تنها راه درمان آن این گونه بازی هاست. وقتی انرژی را در بازی جوراب بازی مشاهده می کنی گاهی از بودن در میهمانی های در ظاهر شاد، دلت می گیرد.
جوراب بازی یا جورابین، بازی زیبایی که احتمال در آن حرف اول را می زند اما تکنیک چشم، آشنایی با زبان بدن و حس ششم افراد در حد بالایی نتیجه این بازی را تعیین می کنند.
جوراب های پشمی و لنگه به لنگه ای که روی زمین با دهانه باز چیده شده اند و تیله ای در این میان که قرار است طی بازی، داخل جوراب ها و با تکنیک ها و مهارت های خاص بازیکنان، پنهان شود.
با حس و حالی عجیب، بازی بین دو گروه شروع می شود، چشمانی باز و حواسی جمع برای شروع لازم است. یکی از بازیکنان گروه شروع کننده، دهانه جوراب ها را باز می کند و تیله را طوری میان دست و انگشت هایش می گیرد که دیده نشود، دستش را در همه جوراب ها فرو می کند و در همین هنگام تیله را در یکی از جوراب ها به صورتی که تیم مقابل متوجه نشوند جای می دهد. حالا نوبت به حریفان می رسد که باید جورابی را که تیله را در خود جای داده بیابند اما تنها با ذهن و حس نه با لمس کردن جوراب ها. اینجاست که کار تیمی و همکاری به دادشان می رسد، این جوراب نه آن یکی، مطمئنم آن یکی است، نه در این جوراب است، آنقدر بازیکنان همفکری می کنند تا به تصمیم برسند. سپس جوراب انتخاب شده را برمی دارند و می گویند "این گل" . اگر واقعا تیله را یافتند که بازی را در دست می گیرند اما اگر نیافتند با امتیاز کمتر برای پیدا کردن تیله به تلاش خود ادامه می دهند. همفکری و تلاشی مضاعف در بین گروه ها و انرژی های مثبتی که در حین بازی رد و بدل می شود و بازی ادامه دارد، زمانی که گذرش حس نمی شود و تنها شور و شوق بازی قابل مشاهده است.
ابزار بازی
ابزاری ساده در این بازی ماهرانه وجود دارد. فکر و دقت و اما همین ابزار ساده را ارزشمند ساخته اند. دو ابزاری که در این بازی به کار می رود یکی تیله است و دیگری جوراب ها، به همین سادگی می توان بازی جذابی را تجربه کرد.
از دیرباز و از زمان پیدایش این بازی، برای تیله از میوه درخت مازوج استفاده می کردند که تقریبا کروی شکل است. جوراب ها اما زحمتی بیشتر را می طلبید. این جوراب ها پشمی هستند و یکی از صنایع دستی کردستان به شمار می روند که تمام مراحل تولید آن از پشم تا تبدیل شدن به جوراب، توسط زنان روستا انجام می شد. جوراب هایی زیبا و بسیار گرم برای زمستان، ارتباط جوراب ها با فصل زمستان که امکان دارد تنها دلیل پیدایش این بازی باشد.
فرهنگ و بازی
گفتگو، زبان، ارتباط، رقص های محلی، کنش ها و واکنش هایی که همه و همه در طول زمان فرهنگ مردمان این سرزمین را ساخته اند. شوخی ها و حرف و حدیث هایی که در پی یک بازی ساده به صورت کاملا اتفاقی در بین نسل ها رواج پیدا می کنند. مردمان با فرهنگی که حتی برای اوقات فراغت خود نیز برنامه داشته اند و ایام بیکاری و دورهمی را بیهوده صرف نکرده اند. مردمی که همیشه مخالف خلوت و تنهایی و گوشه گیری بوده اند و اتحادشان نیز همیشگی است.
پای صحبت همراهان این بازی
صحبت از گذشته شیرین و فرهنگ غنی آدمیان، همیشه زیباست. گذشته ای که دیگر تکرار نمی شود اما می تواند در تاریخ بماند.
با کنجکاوی تمام، پای صحبت یکی از همراهان بازی جورابین یعنی دایه خجه(ننه خدیجه) می نشینیم. دایه خجه زنی کهن سال است که ۸۵ سال عمر دارد و در توابع شهر سروآباد زندگی می کند و ما جویای خاطرات وی از این بازی شدیم.
او می گفت: مردم همیشه خوشحال بودند و فامیل دورهمی های زیادی را بدون تجملات داشتند. وقتی مردان فامیل دور هم جمع می شدند به سرعت بساط جوراب بازی چیده می شد. صدای (این گله این گله) بلند می شد، این اصطلاحی بود که بازیکنان برای انتخاب جوراب ها به کار می بردند به امید اینکه تیله را بیابند. دایه خجه می گفت: مردان خسته از کار روزانه اما شاد بودند تا اطرافیان را هم شاد کنند، شوخی ها، سرزندگی ها، عشق ها شاید امروز اما کمتر آنها را داریم.
از گروه بندی قبل از بازی می گفت، این که هر گروه ۶ نفر بود و به جای تیله هم گاهی از یک په ناوا (سکه کوچک) استفاده می کردند. گاهی شانسی عجیب برای برنده شدن در لحظه ابتدایی بازی نصیب گروهی می شد، گاهی هم نه، همه ی جوراب ها انتخاب می شد اما سکه در جوراب آخری بود. از انگیزه ی دوچندان بازیکنان و عزم راسخ آنان در ادامه بازی می گفت.
به سراغ یکی دیگر از اعضای این خانواده رفتم، کاک صلاح، برادر شوهر دایه خجه. مردی ۹۰ ساله با موهای سفید، وقتی با او حرف می زدم با وجود کهن سالی بازم هم چشمانی نافذ داشت و حواسش کاملا جمع بود.
کاک صلاح از اهمیت چشم ها در بازی می گفت و این که باید همه چیز را از چشم حریف فهمید اما چیزی را با چشم به او لو نداد.
از کاک صلاح در مورد بازی پرسیدم، با خنده گفت هنگام کار و تلاش روزانه گاهی به عشق دورهمی های شبانه و جوراب بازی، روز طاقت فرسا را به پایان می بردیم و پاسی از شب را زیر نور چراغ های نفتی خوشحال و شاد با هم بودیم.
از کاک صلاح در مورد شب چره پرسیدم، خوراکی هایی که تیم بازنده بعد از بازی برای میهمانان تهیه می کرد، او می گفت همه ی فامیل آماده ی میزبانی بودند و همیشه مشتاقانه می خواستند که پذیرای بازی های شبانه باشند، برنده شدن یا باختن مهم نبود، مهم ارتباطی بود که جوراب بازی وسیله آن می شد و نشاطی که فامیل و دوستان دور هم داشتند. وقتی از ثبت ملی این بازی برای کاک صلاح گفتم، بدون تعجب گفت: جوراب بازی می تواند دوباره ما را دور هم جمع کند و نشاط گذشته را بازگرداند، بعد هم در حین خوردن چای و از دوستان و هم بازی های قدیمی خود برایم گفت، از کاک شوان و کاک حسن، از خالو مراد و کاک شریف و از دوستانی که همیشه دوست بودند و با وجود این که در بازی حریف هم شدند باز هم دوست ماندند.ئه م گوروا(این جوراب) ئوگوروا(آن جوراب)، تیله اینجا یا آنجا، چشمانی تیزبین که ته قلب هم را می خواندند و در بازی معجزه می کردند.
کاک صلاح با عشق حرف هایی می زد، که اهمیت بازی را در گذشته نشان می داد، دعوت از یک بازیکن حرفه ای از روستای دیگر و فرستادن افرادی به دنبال او، از صدای جورابی می گفت که بازیکن برنده بعد از انتخاب درست، نیم خیز می شد و محکم آن را به پای خود می زد، از تکنیک بارز بازی می گفت که وقتی بازیکنی شروع به پیدا کردن جوراب مورد نظر می کرد، دست خود را روی هر جورابی که می برد به چشمان بازیکنی نگاه می کرد که تیله را پنهان کرده بود و از چشمان او می فهمید که انتخابش درست است یا اشتباه، می گفت گاهی هم تیمی ها مجبور می شدند چشمان فردی که تیله را در جوراب ها چرخانده است بپوشانند تا حرکات چشمش چیزی را به حریف لو ندهد.
کاک صلاح از محاسبه امتیازات بازی هم برایم گفت و اینکه اگر اختلافی رخ می داد، نتیجه بازی چه می شد. او می گفت: چند نفر همیشه در اطراف دو تیمی که مقابل هم نشسته بودند، حضور داشتند و بازی را می پاییدند، یکی از آنها هم امتیازات را می نوشت تا همه از نتیجه بازی راضی باشند.
ثبت جهانی
حالا این روزها بازی جوراب بازی نه در میهمانی ها و شب های زمستان روستا، بلکه در میادین ورزشی و با حضور تیم هایی متشکل از هر سن و سال برگزار می گردد. این بازی دیگر ناشناخته نیست و اسم و رسمی دارد. از تهیه وسایل زیبای این بازی گرفته تا تشکیل هیات های ورزشی در استان ها، همه و همه نشان از ارزش فرهنگی آن دارد که نه تنها یک بازی بلکه گنجینه ای بومی برای شناخت آداب و رسوم و سبک زندگی گذشتگان می باشد. که با اشتیاق طرفدارن آن، به عنوان یک اثر فرهنگی در تابستان ۹۸ در کشور ثبت می شود.
این بازی بر خلاف خیلی از آثار فرهنگی در دیار کردستان، زنده است و خبر از تلاش های بی دریغ مسئولانی می دهد که هنوز دغدغه حفظ فرهنگ را دارند. خبر از اینکه هنوز هم با وجود هجمه فضای مجازی باز هم فرصت کار هست و می توان با الهام از گذشته، ذهن های آدمیان را از مشغله های توخالی دنیای مجازی رهانید و دنیایی زیباتر را ترسیم کرد.
برگزاری مسابقات جورابین و استقبال جوانان
هر ساله مسابقات جوراب بازی بین صدها تیم از جای جای ایران برگزار می شود. چه از طرف فدراسیون این بازی و چه از طرف گروه های محلی، بازی هایی برگزار می شود. تنها در اسفند ۹۵ به گفته رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان سقز، حدود ۱۰۰ تیم زیر نظر اداره ورزش و جوانان و هیئت بازی های بومی محلی در سالن ۲۰۰۰ نفره شهید آبدرم سقز برگزار شد. مسابقات بانه با شرکت ۷۲ نفر به مدت ۳ شب در قالب ۲۴ تیم در پاییز ۹۶، نهمین دوره مسابقات بومی محلی جوراب بازی (جورابین) با همکاری هیئت ورزش روستایی و عشایر و شورای اسلامی شهر و شهرداری خلیفان در مهاباد در بهمن ۹۸ و صدها مسابقه ای که چندسال پیش حتی فکرش هم محال بود.
پایان شیرین بازی و شب چره
بعد از کلی کل کل کردن و رجز خوانی بالاخره پایان بازی می رسد و با احتساب امتیازات، تیم برنده معرفی می شود. پایانی شاد و شیرین. حالا نوبت به شب چره می رسد. خوراکی های شیرینی که تیم بازنده برای میهمانان تدارک می بیند. از گذشته شب چره را با خوراکی هایی مانند گردو، توت، کشمش و سنجد شناختهاند. اقلامی که به فور در روستاها برای استفاده در طول زمستان، جمع آوری می شد و زمان مصرف این خوراکی ها هم بیشتر همین دورهمی ها و بازی ها بود.
حالا این بازی مهیج نه تنها در شهرهای استان کردستان بلکه در پیرانشهر، نقده، سردشت، مهاباد، بوکان، اشنویه و خیلی از شهرها در حال برگزاری است. صدها تیم و هزاران طرفدار، در مسابقات اخیر جورابین حتی تیم هایی از پایتخت هم برای شرکت در مسابقات حضور یافتند. بازی نام آوازه ای که حالا دیگر هیات و فدراسیون دارد و به تازگی جایزه مازوج طلایی هم برای تیم های برنده در نظر گرفته شده است. اتفاقات خوبی برای بازی جورابین اما نه برای همه ی بازی های محلی و بومی. راهی طولانی در پیش پای معرفی و حفظ بازی های محلی. مسئله ای که با به روز شدن فعالیت های فرهنگی و ورزشی بازی جوراب بازی و ملی شدن این بازی، نویدی روشن برای معرفی و شروع به کار دیگر بازی های بومی است.
انتهای پیام
نظرات