به گزارش ایسنا، مرگ دلخراش «زهرا» در دانشکده برق دانشگاه تهران و ادعاهایی که در اولین ساعات انتشار این خبر نسبت به استاد راهنمای وی منتشر شد، پای معضلی قدیمی را مجددا به میان آورد. هر چند که گفته میشود ماجرای «زهرا»، ارتباطی به این موضوع ندارد و روایتها بر اختلاف این دانشجو با دانشجوی دیگری که در پژوهش با او همکاری داشته، حکایت دارد؛ اما بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان به بهانه این رویداد تلخ، از قدرت استادان راهنما برای اعمال فشار بر دانشجویان تحصیلات تکمیلی گفتند.
دانشجویان دکتری حداقل سه سال از عمر خود را صرف پاسخ دادن به مسئلهای علمی میکنند که نتایج آن باید در مجلات علمی معتبر به چاپ برسد تا دانشجو بتواند با مدرک دکتری از تحصیل فارغ شود. اساتید راهنما از انتشار مقاله دانشجوهایشان در مجلات معتبر، منتفع میشوند و برخی معتقدند این پیوند اجباری منافع دانشجو و استاد، میتواند دانشجو را در موضعی فرودستانه قرار دهد و برخی استادان را به مرحله بهرهکشی از دانشجو برساند.
سه سال قبل و در همین روزها، اداره علمی دانشگاهی ایسنا میزبان دانشجویان دکترایی بود که از زاویه دید خود، دشواریهای پژوهش علمی را بیان کردند. آنها از رابطه "خان" و "رعیتی" میان استاد و دانشجو سخن به میان آوردند و پرسشی قابل تامل را مطرح کردند. «آیا معاونت پژوهشی دانشگاه راهی برای ارزیابی این که سهم استاد و دانشجو را در نگارش آن مقاله بیاید، دارد؟» گروهی از استادان و دانشجویان معتقدند، الزام دانشجویان به درج نام استاد در مقاله مستخرج از پایاننامه، رانتی برای استاد است! چرا که پایاننامه متعلق به دانشجو است.
کاربران فضای مجازی هم در این باره تجربیاتی را بیان کردند که حتما برای قانونگذاران و دست اندرکاران تهیه آییننامههای دانشگاهی قابل تامل خواهد بود. یکی از این کاربران نوشته مواردی بوده که استاد، رساله را به کتابی به اسم خودش تبدیل کرده، بی آن که از محتوای آن اطلاعی داشته باشد. تعداد دیگری از افراد درخواست برخی استادان برای درج اسمشان به عنوان نویسنده اول را مطرح کردند. اتفاقی که پیش از این نیز دانشجویی را به شکایت از دانشگاه نزد دیوان عدالت اداری وادار کرده بود. سال ۱۳۹۸ خبری منتشر شد مبنی بر این که هیئت عمومی دیوان عدالت اداری به دنبال شکایت یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص بخشی از شیوهنامه نظارت بر اجرای دوره دکترای آموزشی-پژوهشی این دانشگاه رای به ابطال قسمتی از تبصره یک ماده ۱۱ این شیوه نامه داد. در قسمت مذکور آمده بود: تنها مقالاتی برای اخذ مجوز دفاع قابل قبول است که توسط استاد راهنما تایید و استاد راهنما به عنوان نویسنده مسئول مقاله معرفی شده باشد. به نظر میرسد دادن اختیار به مسئولان دانشگاهها در موارد این چنینی که خود ذی نفع هستند، میتواند گاهی منجربه شکلگیری ناعدالتیهایی شود. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. دانشجویان میگویند اگر نام استاد راهنما به عنوان نویسنده مسئول ذکر نشود، اغلب نشریات آن را درجا رد میکنند!
مراکز مشاوره دانشگاهی میتوانند ایفای نقش کنند
مجادلههای این چنینی میان دانشجویان، استادان و مسئولان دانشگاهها سابقهای چندین ساله دارد و خود باعث ایجاد تنشها و فشارهای روانی سنگینی بر روی دانشجویان میشود. آن هم دانشجویانی که عموماً همزمان با تحصیل تمام وقت در مقاطع تحصیلات تکمیلی عملا زمانی که میتوانستند صرف کسب درآمد کنند را فدای ارتقای علمی خود و کشور کردهاند. در شرایطی که هر روزه بخش قابل توجهی از جامعه، تنگناهای اقتصادی را تجربه میکنند، دشواریهای مسیر پژوهش دانشگاهی میتواند تابآوری دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی را روز به روز کاهش دهد. در این شرایط نقش مراکز مشاوره دانشگاهی و حمایتهای روانی دانشگاهها میتواند اثر قابل توجهی داشته باشد. چیزی که به نظر میرسد در این سالها مغفول مانده است.
«مهدی»، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی است و قرار است در روزهای آتی از پایاننامه خود دفاع کند. از او میپرسم آیا در پروسه پژوهش و ارتباطی که با استاد راهنمایش داشته، تماسی از سوی مرکز مشاوره دانشگاه یا دانشکده داشته که از او درباره وضعیت روحی و روانیاش پرسیده شود؟ او میگوید تاکنون چنین تجربهای نداشته است.
«مهسا» هم دانشجوی کارشناسی ارشد ریاضیات مالی است و میگوید چُنین رویهای در دانشگاه وجود ندارد که متخصصان پیگیر وضعیت روحی دانشجویان تحصیلات تکمیلی باشند. اما معتقد است که وجود این امر میتواند اثر مثبتی داشته باشد، چون دانشجویان در چنین دورانی، سختیهای بسیاری را متحمل میشوند.
«رضا» یکی از همین دانشجویان است که در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی و در مقطع کارشناسی ارشد و رشته مهندسی برق تحصیل میکند؛ این دانشجو میگوید: فکر میکنم مرکز مشاوره دانشگاه به اندازهای که باید فعال نیست و حضور مؤثر را در سطح دانشگاه ندارد. از طرف دیگر، چندان به مرکز مشاوره اعتماد نداریم چون شنیدیم که مرکز مشاوره، حریم امن دانشجو نبوده و گاهی اطلاعات مطرحشده در جلسات مشاوره را به خانواده، حراست یا نهادهای دیگر اطلاع داده است! به نظر من، مرکز مشاوره دانشگاه باید مرتب سلامت روان دانشجو را بررسی کند، اما این با زیرنظر گرفتن تفاوت دارد.
«آیسان»، دانشجوی علوم کامپیوتر دانشگاه شهید بهشتی هم میگوید: فکر میکنم تصوری که از این مراکز داریم، تصور خوبی نیست. فکر میکنیم مشاوران دانشگاه شبیه همان مشاورهای دوران مدرسه هستند و فضای بیاعتمادی حاکم است.
یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی نیز تجربه خود از مراجعه به مرکز مشاوره دانشگاه را چنین بیان کرد: خدمات مرکز مشاوره دانشگاه را یک بار تجربه کردم. در ترمی که مشروط شده بودم و با من تماس گرفته بودند تا شرایطم را بررسی کنند. در حد ۵ دقیقه با من صحبت کردند و از برنامه من پرسیدند و گفتم میخواهم درس بخوانم و آنها هم گفتند پس برنامهریزی کن! او با اشاره به تماسهای دورهای مرکز مشاوره دانشگاه با دانشجویان در دوران شیوع کرونا گفت: آخرین بار سؤالهای شخصی از من پرسیدند و باعث شد عصبانی شوم و حس میکردم در زندگی شخصی من تجسس میکنند.
هنوز دو سال از خبر خودکشی دکتر سعید قلی بیگلو، محقق پسادکترای فیزیک دانشگاه فردوسی مشهد نگذشته است. اتفاقی که به استعفای رییس وقت مرکز مشاوره و توانمندسازی دانشجویان و معاون فرهنگی دانشگاه فردوسی مشهد انجامید.
دکتر علی اصغر اصغرنژاد فرید، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در همین رابطه معتقد است دوران تحصیلات تکمیلی واقعا مضطربکننده است و دانشجویان دکتری با نگرانیها و چالشهای زیادی روبرو هستند.
او در مصاحبهای که در تیر ۱۴۰۰ و روزهای پس از انتشار خبر خودکشی این محقق با ایسنا داشت، گفت: دانشجویی را تصور کنید که در سنین نوجوانی به دانشگاه راه پیدا کرده است و با عملکرد خوب، مقاطع مختلف را پشت سر هم طی کرده است. طبیعی است که این دانشجو وقتی تماماً روی درس خواندن سرمایهگذاری کرده است، نمیتواند به فکر معیشت خود باشد و درآمد کسب کند. همین باعث تشویش و نگرانی وی میشود.
وی درباره وضعیت سازوکارها برای پیشگیری از وقوع چنین رخدادهایی در میان دانشجویان و محققان، گفت: در هیچ کجای دنیا خدمات بهداشت روانی که مردم نیاز دارند با امکانات موجود، قابلمقایسه نیست. فکر میکنید چند نفر انسان حرفهای برای مداخله در بحران و برای هنگامی که کسی قصد خودکشی دارد، وجود دارند؟ خلأهای قانونی و ضعف سیستم حمایتی و مراقبتهای ناکافی و کمبود افراد متخصص به گونهای است که جلوگیری از اقدام به خودکشی را سخت میکند.
شاید اگر مسئولان دانشگاهها از مراکز مشاوره دانشگاهی و متخصصان مستقر در این مراکز به عنوان اهرمی برای کنترل اعتراضات تعدادی از دانشجویان استفاده نمیکردند؛ همانند آن چه رییس پیشین دانشگاه شهید بهشتی در مهر ماه سال جاری بیان کرده بود، این مراکز میتوانستند تمرکز و وقت بیشتری برای رصد شرایط روحی و روانی دانشجویانی که درگیر فرآیند نگارش پایاننامه و رساله هستند، صرف کنند.
البته دکتر هاشم داداشپور معاون وزیر علوم و رئیس سازمان امور دانشجویان نیز با اذعان به اهمیت این مراکز و ایجاد انجام تغییرات برای کمک به کارکرد درست آنها، در ماههای گذشته تاکید کرده بود: "مشاوره" عامل موثری برای حل بسیاری از مسائل دانشجویان است و در حال حاضر هر یک از دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور دارای یک مرکز مشاوره دانشجویی هستند اما تعداد نفرات این مراکز کافی نیست و نمیتوانند پاسخگوی حجم عظیمی از مسائل و مشکلات دانشجویان باشند و نیازمند افزایش نیروهای کارآزموده و مجرب در این حوزه هستیم و در تلاش هستیم، هم ساختار سازمانی این مراکز در راستای بهبود عملکرد آنها تغییر یابد و هم در برنامههای این مراکز بازتعریف صورت گرفته و سبک زندگی پُر رنگتر ظهور و بروز یابد.
حال و با انتشار خبر خودکشی «زهرا. ج»، دانشجوی دکترای دانشگاه تهران به نظر میرسد بازنگری جدیای در خصوص وظایف مراکز مشاوره و افزایش تعداد متخصصان این حوزه برای ارتباط مستقیم و مستمر با دانشجویان تحصیلات تکمیلی باید با سرعت بسیار بیشتری انجام شود؛ اما پیش از آن شاید بهتر باشد، برنامهای مدون جهت اعتمادسازی میان دانشجویان و مراکز مشاوره دانشگاهی تنظیم و پیاده شود. چرا که بیاعتمادی به این نهادها در سخنان دانشجویان درباره علل عدم مراجعه به این مراکز قابل توجه است.
انتهای پیام
نظرات