به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه اطلاعات درباره بحران کمآبی آمده است: «خشکسالی جدیدی که از حدود چهار سال قبل همزمان با بروز تغییرات اقلیمی و کاهش تدریجی بارشهای جوی در پهنه ایران آغاز شده، اینک به مرحله بحرانی رسیده و مساله کمبود آب به مهمترین چالش اقتصادی، اجتماعی و امنیتی کشور مبدل شده است.
مردم ایران در طول ۵۴ سال گذشته هیچگاه پاییزی به این خشکی نداشتهاند و کاهش ذخایر آبی کشور هرگز به اندازه امروز نگرانکننده نبوده است. طبق آمار ظرف ۶۶ روز گذشته از پاییز امسال بطور میانگین فقط ۲۸ میلی متر بارندگی در سطح کشور داشتهایم که نسبت به میانگین ۵۴ سال گذشته ۱۶ درصد کمتر است.
پارسال نیز در ادامه خشکسالی دو سال پیش از آن، پاییز و زمستان بی بارشی داشتیم و اندک منابع باقیمانده از روان آبها و سفرههای زیرزمینی به زحمت کفاف مصرف کشور را داد ولی امسال حتی از بارشهای پاییز گذشته نیز ۲۵ درصد عقب تریم.
اکنون حدود ۶۵ درصد از مخازن سدهای کشور خالیست و برداشت بیرویه از چاههای زیرزمینی باعث شده که دو سوم دشتهای ایران با فرونشست روبرو شوند. کسری منابع آبهای زیرزمینی کشور که در سال ۱۳۷۸ حدود ۲ میلیارد متر مکعب بود، اکنون ۷۰ برابر شد و به بیش از ۱۴۰ میلیارد متر مکعب رسیده است. یعنی ۳ برابر حجم تمامی سدهای کشور بارندگی لازم داریم تا سفرههای خالیشده زیرزمینی خود را به شرایط نه چندان مطلوب ۲۳ سال قبل بازگردانیم.
از سوی دیگر میزان مصرف آب در کشور بطور مداوم در حال افزایش است، به گونهای که در سالهای اخیر رتبه نخست رشد مصرف آب در جهان را به خود اختصاص دادهایم. هم اینک سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب در کشور مصرف می کنیم که از این میزان ۹۰ درصد مربوط به بخش کشاورزی، ۸ درصد مربوط به بخش خانگی و ۲ درصد مربوط به بخش صنعتی و خدماتی است.
میزان مصرف ما نیز نسبت به ۲۳ سال حدود ۳۰ درصد رشد داشته است که ۴۰ درصد از این افزایش مصرف را باید به حساب رشد جمعیت و مابقی را به حساب افزایش تولید محصولات کشاورزی و صنعتی گذاشت.
کاهش بارشها و ظهور خشکسالی اخیر برای فلات ایران پدیده نوظهوری نیست که نظام مدیریتی ما را غافلگیر کرده باشد. ما در طول قرون متمادی بارها و بارها با خشکسالیهای متعددی روبرو بودهایم که هر بار به سختی از آنها عبور کرده ایم. پس چرا این بار به مرحله بحران رسیدهایم و از تأمین منابع آبی برای ماههای آینده نگران شدهایم؟ آیا همه کمبودهای فعلی را باید به حساب رخدادی بگذاریم که حداقل ۴ هزارسال در تاریخ ایران زمین قدمت دارد؟ البته قابل پذیرش است که تغییرات اقلیمی و کاهش بارشها یک پدیده فراملی است و کشور ما نیز متأثر از این رویداد جهانی با تبعات خشکسالی روبرو شده است، ولی نمیتوانیم نقش اهمال مدیریت منابع آبی و حکمرانی غلط آب در کشور را در تشدید این بحران نادیده بگیریم.
در شرایطی که نظام کشاورزی دنیا حتی در ممالک پرآب با تحول عظیمی روبرو شده و اغلب کشورها به شیوههای نوین آبیاری و روشهای صرفه جویانه مصرف آب روی آوردهاند، ۸۵ درصد از کشاورزان ما همچنان از روش غرقابی و الگوهای غلط تولید تبعیت میکنند که منابع آب را نابود میکند و متاسفانه کوتاهی همه دولتها باعث شده تا همچنان فاقد یک برنامه جامع کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی باشیم.
قابل دفاع نیست که گروهی از مدیران کشور به بهانه حفظ اشتغال و مشکلات امنیت اقتصادی همچنان از تولید محصولات کشاورزی آببر در مناطق کویری و تداوم الگوی کشت غیربهرهور در این مناطق جانبداری میکنند.
نظام کشاورزی که در طول سالهای قبل میتوانست بخشی از درآمد خود را برای تصفیه فاضلاب خانگی و صنعتی و بازچرخانی پسابها در فرآیند تولید سرمایهگذاری کند، هم اینک کمتر از ۵ درصد مصارف خود را از این بخش تأمین میکند.
این نکته که بخش کشاورزی ایران، غیر بهرهورترین بخش اقتصاد ملی و جزو ۱۰ رتبه نخست مصرف کنندهترین منابع آبی در سطح جهان است، خود به خود نظام مدیریت اجرایی سالهای گذشته را به بیتفاوتی در قبال اتلاف منابع ملی و ناکارآمدی در تغییر الگوی تولید بزرگترین بخش اقتصادی کشور متهم میکند.
در بخش صنعت نیز اصرار بر ادامه تولید با استفاده از تکنولوژیهای قدیمی و آب بر به همراه جانمایی غلط صنایع بزرگ مصرفکننده آب در مناطق خشک و کویری را باید به پای نبود استراتژی صحیح توسعه صنعتی در دولتها گذاشت.
تأسفبار است که حداقل ۳۵ درصد از سهم تولید صنعتی ایران متعلق به واحدهایی است که به برداشت انبوه آب از ذخایر فقیر زیرزمینی در فلات مرکزی و شرقی ایران وابستهاند و این یعنی تولید محصول به قیمت نابودی حیات در نیمی از پهنه کشور!
در چنین اوضاعی هنوز شاخص استاندارد مصرف آب در تولید اغلب محصولات صنعتی ایران تدوین نشده و یا استانداردهای تدوین شده قبلی جدی گرفته نمیشوند. وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز اهتمامی به اجبار صنعتگران برای تبعیت از برچسب استاندارد مصرف آب ندارد.
از سوی دیگر تحریمهای بینالمللی فروش فناوریهای نوین صنعتی به همراه کاهش سرمایه گذاری خارجی در بهبود الگوهای تولید باعث شده تا اغلب صنایع کشور فاقد بهرهوری عنصر آب در نظام تولیدی خود باشند و تولیدات آنها با بیشترین هدر رفت منابع غیرقابل تجدید آب همراه باشد.
در بخش خانگی نیز برای ترویج فرهنگ کاهش مصرف آب و استفاده از وسایل و شیوههای کاهنده اقدام بایستهای توسط دستگاههای مسئول صورت نگرفته و صرفاً با اعلام هشدار در مواقع کاهش بارشها بسنده کردهایم. حتی اعمال مکانیزمهای تنبیهی در قانون برای جلوگیری از مصرف بیرویه آب در بخش خانگی با مقاومت برخی افراد ذینفوذ راه به جایی نبرده است.
به این شرایط خشکسالی در ایران، به مرحله بحرانی رسیده و مسئولان برای عبور از این برهه، تدبیری جز اعلام هشدار عمومی ندارند.
گویا همه نظام اجرایی کشور در طول سالهای قبل منفعلانه از کنار هشدارهای طبیعت گذشتهاند و اقدامی برای بهبود نظام حکمرانی آب در ایران نکردهاند تا امروز به این وضع اسفناک دچار نشویم.»
انتهای پیام
نظرات