به گزارش ایسنا، حسین کعبی بازیکن سالهای نه چندان دور تیم ملی فوتبال ایران و چند باشگاه لیگ برتری، در گفتوگوی تفصیلی با ایسنا به مرور خاطرات خود از دنیای فوتبال پرداخت. او در این گفتوگو از دلایل ناکامی تیم ملی فوتبال ایران در جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان سخن گفت و عنوان کرد که به دلیل مصدومیت برخی نفرات، تیم ملی نتوانست شرایط خوبی را در جامجهانی آلمان تجربه کند. بازیکن سابق پرسپولیس اشارهای هم به دوره حضورش در پرسپولیس داشت و گفت که افشین قطبی سرمربی وقت سرخها دروغگو بود.
کعبی درباره تیم فوتبال استیلآذین که زمانی ستارههای زیادی از فوتبال ایران به خدمت گرفته بود هم صحبت کرد و گفت که این تیم بعد از اخراج علی کریمی از سوی مصطفی آجورلو دیگر شرایط خوبی نداشت و همین امر هم موجب سقوط استیلآذین به دسته یک شد.
در ادامه گفتوگوی حسین کعبی را با ایسنا میخوانید:
* ابتدا درباره خودتان صحبت کنید. فوتبال حسین کعبی از کجا شروع شد؟
از تیمهای پایه فولاد و استقلال اهواز کارم را شروع کردم. در منطقه لشکرآباد فوتبالم را شروع کردم و کم کم به تیم نوجوانان و جوانان فولاد آمدم و در ادامه در تیم امیدهای فولاد بازی کردم. آن زمان بگوویچ مربی فولاد بود و بعد از چند بار تست دادن به تیم بزرگسالان آمدم. ۵ سال برای فولاد بازی کردم. آن زمان در تیمهای محلات اهواز بازی میکردیم و خدا به ما لطف داشت و در ادامه در فوتبال پیشرفت کردم.
* در تیم فولاد سریع به عنوان بازیکن فیکس بازی کردی. دوران طلایی فولاد چطور شکل گرفت؟ نسلی بودید که بیشتر بازیکنانش در تیم ملی بازی میکردند.
بازیکنان ما آن زمان با هم دوست بودند و هر بازی به زمین میرفتیم، هم دل بودیم. آن زمان وقتی مربی خارجی را در تیم میدیدیم برایمان جالب بود. بگوویچ به ۵ و ۶ بازیکن علاقه داشت که آنها را به تیم ملی معرفی کرد. شاید حرف و حدیثی بود که میگفتند برانکو و بگوویچ با هم ارتباط دارند که این ۶ بازیکن به اردوی تیم ملی دعوت میشوند اما آن ۶ نفر فوتبال را خوب بازی میکردند. ایمان مبعلی، علوی، کاملیمفرد و میرزاپور وقعا فوتبالشان واقعا خوب بود. آن سال برای فولاد فوقالعاده بود. با این بازیکنان نتیجه گرفتیم و بازیکنانی هم بودند که پشت این بازیکنان ماندند و نیمکتنشین بودند. آن زمان بازیکنان یکدیگر را درک میکردند.
* اشاره کردی درباره حرف و حدیثهایی که مربوط به دعوت برخی بازیکنان به تیم ملی در دوره برانکو مطرح بود. چنین چیزی را درباره آن تیم تایید میکنید؟
باید واقعیت را گفت. من چنین چیزیهایی را ندیدم. از زمانی که با برانکو شروع کردم خیلی چیزها یاد گرفتم. برانکو همیشه من را نصیحت میکرد. اگر ۹۴ بازی ملی دارم، در دوره برانکو بود. او به من میگفت در پستی بازی میکنی که بسیار حساس است. به برانکو از بیرون میگفتند که مرا خط بزند. برخی رسانهها شیطنت میکردند و میگفتند جثه حسینی کعبی کوچک است و نباید برای تیم ملی بازی کند اما برانکو پشت من ایستاد. دکتر دادکان هم از من حمایت میکرد. روزی برانکو به من گفت اگر میخواهی دهان خیلیها را ببندی، باید بازیهای بوسان طوری فوتبال بازی کنی که درباره تو حرف و حدیث نباشد. برانکو میگفت از فوتبال من راضی است ما خیلیها میگفتند پستی که کعبی بازی میکند، خطرناک است. میدانستم با یک اشتباه من را کنار میگذارند. دو چیز از برانکو آموختیم که آن را الان به بازیکنان آموزش میدهم. هر وقت دیدم یک بازیکن قد بلند مقابل من حضور دارد با فاصله مقابل او بازی میکردم که با پا توپش را بزنم. در جامجهانی هم با همین شیوه برابر رونالدو بازی کردم و حرف وحدیثها را تایید نمیکنم و ندیدم.
* در بازیهای آسیایی بوسان، تیم ملی به قهرمانی رسید و بعد همان تیم در جامملتهای آسیا شرکت کرد. از آن بازیها برایمان صحبت کنید.
در آن تیم علی دایی، گلمحمدی و میرزاپور از نفرات بالای ۲۳ سال تیم ملی بودند که میتوانستند برای تیم ملی بازی کنند. سایر نفرات جوان بودند. تیم خیلی خوبی آن زمان داشتیم و کسی باور نداشت قهرمان بشویم. شرایط تیم ما واقعا عالی بود. بعد از آن اتفاقی که برای پدر آقای دایی رخ داد، شرایط تیم بهم ریخت. وقتی از گروه صعود کردیم آن اتفاق برای پدر آقای دایی رخ داد و تیم بهم ریخت. در نهایت صحبت کردیم و هم قسم شدیم که تیم قهرمان شود و دل آقای دایی را شاد کنیم. بازی کردن مقابل کره جنوبی در آن زمان واقعا سخت بود. کره و ژاپن را الان نبینید، آن زمان تیم خوبی داشتند. من ادعای سرعت داشتم اما مقابل کرهایها از نظر سرعت کم میآوردم. ما پشت هم بودیم و هم دل بودیم که قهرمان شدیم.
* درباره حرف و حدیثهایی که مربوط به برانکو است، یک بازیکن به شدت مورد علاقه او بود. ابراهیم میرزاپور با وجود انتقاداتی که مطرح بود باز هم به تیم ملی دعوت میشد.
میرزاپور چند سالی هم اتاقی من بود. او خیلی حرفهای و جدی است. شاید در مقاطعی مصدومیت داشت. در دوره او پرویز برومند و داوود فنایی را داشتیم. با این حال مربیگری سلیقهای است. وقتی بازی میکردم این را نمیدانستم اما الان که مربی هستم این را میدانم. مربی از بازیکنی خوشش بیاید و آن بازیکن کارهایی که مربی میخواهد را انجام بدهد، همیشه دعوت میشود. میرزاپور کارهایی که برانکو میخواست را انجام میداد. باید بپذیریم هر بازی بازیکنی اشتباه داشته است. درست است که میرزاپور هم اشتباهاتی داشته اما روزی که برای تیم ملی فوقالعاده برای تیم ملی کار کرد را هم نباید فراموش کنیم. به نظر من آن دوره که برانکو به میرزاپور علاقه داشت به خاطر مسائل فنی این دروازهبان بود نه حرف و حدیث دیگری.
* در بوسان تیم ملی قهرمان شد اما آن تیم به المپیک صعود نکرد، دلیلش چه بود؟
در آن دوره هم آقای مایلیکهن و هم آقای فرکی کار کردند. تیم خیلی خوبی داشتیم. تنها تیمی که میتوانست به المپیک صعود کند همین تیم بود اما در چین به این تیم باختیم و صعود نکردیم. شاید کم کاری خودمان بود چون فکر و ذکر ما تیم ملی بزرگسالان بود و به المپیک فکر نمیکردیم. دائم به این فکر میکردیم که اردو زودتر تمام شود و به تیم بزرگسالان اضافه بشیم. آن زمان توجه مردم به تیم ملی امید نبود و فقط تیم بزرگسالان را میدیدند. نمیتوانم بگوییم تیم امید آن زمان چرا نتیجه نگرفت اما کم کاری در کار نبود.
* اولینبار چه زمانی به تیم ملی دعوت شدید؟
در دوره برانکو و اواخر بازیهایی بود که افشین پیروانی بازی میکرد. در خاطرم نیست دقیقا کدام بازی بود که وارد زمین شدم اما در اولین بازی پاس گل دادم.
* بعد از فولاد به السد قطر رفتی. چرا السد را انتخاب کردی؟ پیشنهاد اروپایی نداشتی؟
نه، پیشنهاد اروپایی نداشتم. بعد از بازیهای آسیایی که در چین برگزار میشد، شیخ السد و دستیاران سرمربی این تیم به چین آمدند تا قرارداد را امضا کنند. سال ۸۳ تیم استقلال اهواز به من پیشنهاد ۶۰۰ میلیونی دادند. مالک این باشگاه هم با من صحبت کرد و به همین خاطر ابتدا با تیم السد قرارداد امضا نکردم. وقتی با استقلال اهواز صحبت کردم و قرار شد اگر فردای آن روز تمام پول قرارداد را پرداخت کنند، به این تیم بپیوندم. چون آن زمان خوب بازی میکردیم هر پیشنهادی به آن تیمها میدادیم، قبول میکردند. آن زمان استقلال اهواز پول خوبی پرداخت میکرد. بعد که متوجه شدم پولی در حساب آنها نیست، فردایش با السد قرارداد بستم و به قطر رفتم.
*در جام ملتهای چین در بازی برابر عمان علی بداوی با رحمان رضایی درگیر شدند. آن لحظه چه احساسی داشتی؟
در آن بازی در زمین نبودم و نیمکتنشین بودم. اتفاقی رخ داد که کسی باور نمیکند. بازیکن گاهی عصبی میشود و اتفاقاتی رخ میدهد. در همه جای دنیا چنین اتفاقی رخ میدهد. وقتی تحت فشار باشید و تیم هم از حریف عقب باشد، بازیکن عصبی میشود. نمیخواهم بگویم کارشان درست بوده اما به هر حال رخ داد. آن لحظه واقعا بود اما بعد از آن اتفاقات شیرینی رخ داد. بعد از آن اتفاقات دکتر دادکان حواشی را جمع کرد. مهدی مهدویکیا، علی دایی و علی کریمی با هر دو صحبت کردند و آشتی کردند اما در همه جای دنیا پخش شد که دو بازیکن هم تیمی یکدیگر را زدند. فردای آن روز وقتی میخواستیم سوار هواپیما بشیوم، روی صندلیهای هواپیما روزنامه گذاشته بودند که روی جلد آن تصاویر درگیری رحمان رضایی و بداوی بود. من و علی کریمی زودتر از سایرین سوار شدیم و وقتی تصاویر روزنامه را دیدیم، کل روزنامهها را در هواپیما جمع کردیم تا همسر رحمان رضایی که همراه تیم بود، تصاویر را نبینید.
*در جامملتهای چین تیم ملی طوری کار کرد که برخی کارشناسان میگفتند خطوط عقب تیم ملی ضعیف و جلو قوی است. این نقد را میپذیرید؟
اگر به عقب برگردیم، مدافعانی بهتر از گلمحمدی، رحمان رضایی، علی بداوی، حسین کعبی، ستار زارع و محمد نصرتی داشتیم؟ تصمیم سرمربی تیم ملی بود که این نفرات دعوت بشوند. آن زمان گلمحمدی فوقالعاده بود و رحمان رضایی هم در ایتالیا بازی میکرد. شما اگر سرمربی تیم ملی بودید، رحمان رضایی که در ایتالیا بازی میکرد را به تیم ملی دعوت نمیکردید؟ یحیی گلمحمدی که در فولاد فوقالعاده بود را دعوت نمیکردید؟
* بازی مقابل کره جنوبی در جام ملتهای آسیا از تکرار نشدنی ترین بازیهای ایران بود. از آن دیدار تعریف کنید.
قبل از این بازی اتفاقات عجیبی برای ما رخ داد. میخواستیم با پرواز به شهر برگزاری مسابقه برویم اما هوا مه بود و پرواز ما انجام نمیشد و در فرودگاه ماندگار شدیم. آقای تاج کنار بازیکنان بود و پیگیری میکرد که پرواز انجام شود تا به بازی برسیم. یک روز کامل در فرودگاه بیدار بودیم و فردایش باید برابر کره بازی میکردیم. در نهایت سوار هواپیما شدیم و به آن شهر رسیدیم. بازی برای ما سنگین بود و کره تیم بسیار خوبی بود. میدانستیم اگر برنده شویم در ادامه کار برایمان راحت خواهد شد. بازی را فوقالعاده شروع کردیم. هنوز هم درباره آن بازی صحبت میکنند. در آن بازی یک پاس گل به علی کریمی دادم. در شرایط بسیار سختی به توپ رسیدم و توپ را برای علی کریمی ارسال کردم. وقتی مهدی مهدویکیا توپ را برای من ارسال کرد، میدانستم توپ با سرعت زیادی حرکت میکند، به همین خاطر فقط تکل زدم و خدا خواست توپ به کریمی رسید.
* بعد از پیروزی برابر کره به مصاف چین رفتید و بازی را در نهایت باختید.
در آن بازی داور میتوانست در دقیقه ۳۰ بازیکن چین را اخراج کند اما نکرد. اگر بازیکن چین اخراج میشد، بازی را میبردیم. فکر میکنم اخراج ستار زارع هم اشتباه بود. بعد از آن بازی برگشت و بازی را در پنالتی واگذار کردیم و آقای گلمحمدی آن طور پنالتی را زد. او خونسرد و راحت پنالتی زد. هیچکس فکر نمیکرد در شرایط پنالتی را چیپ بزند. بعد از بازی هم از گلمحمدی تشکر کردیم که تیم ملی را حذف کرد. اگر چین را میبردیم، میتوانستیم قهرمان بشویم. آن دوره تیمها قوی بودند و کار سخت بود اما الان تیمها ضعیف شدهاند. بحرین و عمان واقعا تیمهای خوبی بودند.
* بعد از جام ملتهای آسیا دوباره از السد به فولاد برگشتی. دلیلش چه بود؟
چون با فولاد قرارداد داشتم و به صورت قرضی به السد رفته بودم. تجربه خوبی با فولاد داشتم. آن زمان خیلی به فکر خانواده بودم و برایم سخت بود خارج از ایران بازی کنم. وقتی به مدیران السد میگفتم که اینجا تنها هستم، برادرانم را به قطر میآوردند. از من خواستند که برایشان کار کنم و بازیکنان خوزستانی را به آنها معرفی کنم اما من قبول نکردم. بعد از فولاد به پرسپولیس آمدم و بعد به الامارات پیوستم.
* زمانی که دنیزلی سرمربی پرسپولیس بود به این تیم اضافه شدی؟
بله درست است. اولین بازی من برای پرسپولیس مقابل مس کرمان بود و بازی بعد از آن برابر استقلال بازی کردم. در اتاق جلسه قبل از داربی بودیم، به یکباره دنیزلی گفت میخواهم کعبی را به عنوان مهاجم بازی بدهم. به من گفته بود هرکاری میخواهی انجام بده و از نیمه زمین به عقبتر نیا. تجربه نداشتم و فکر میکردم اگر در این پست بد بازی کنم شرایط برایم سخت میشود. آن زمان علی انصاریان مدافع استقلال بود و دائم در بازی میگفت حسین به آن زمین برو. چون به خوبی بلد بودم او را جا بگذارم. او فقط میزد و من میدانستم چطور میزند. دوستی من با او از دوستی با رضا صادقی شروع شد و با هم خیلی دوست بودیم. حتی وقتی یکبار من را مصدوم کرد، دائم تماس میگرفت و عذرخواهی میکرد. در آن داربی باید ۲ گل میزدم.
* در پرسپولیس خوب کار میکردی، چرا از این تیم جدا شدی؟
وقتی پیشنهادی از انگلیس آمد به این تیم رفتم. آن زمان کمتر بازیکنی از انگلیس پیشنهاد داشت. آن زمان دوست داشتم در قطر و امارات هم بازی کنم چون پول خوبی پرداخت میکردند. هرکسی میگوید از پول بدم میآید دروغ میگوید. آن زمان ای کاش آلمان و یا انگلیس را انتخاب میکردم. هر کسی به قطر و امارات میرود افت میکند.
* حتی الان؟
بله، الان هم همینطور است. مهدی قایدی الان با سه سال قبل در یک کیفیت است؟ مهدی بازیکن خیلی خوبی است. احمد نورالهی را در الاهلی ببینید. او زمانی که در پرسپولیس بود خیلی بهتر بود. هر بازیکنی به کشورهای عربی رود افت میکند. به مهدی قایدی هم گفتم اگر میخواهی در جامجهانی بازی کنی، باید به ایران برگردی تا بازی کنی.
* دلیل این موضوع را چه میدانید؟ شرایط تمرینات متفاوت است؟
اگر تمرینی که دوست دارید را انجام ندهید، خسته میشوید. هوای آنجا شرجی است و کار سخت است. کدام بازیکن در امارات و قطر بعد از ۵ سال برگشته و خوب بوده است؟ از من هم وقتی به ایران آمدم انتقاد میشد. الان بازیکن برای پول به کشورهای عربی میرود. در فوتبال ایران واقعا پول نیست. به غیر از سه تیم، کدام تیمها پول خوبی میدهند؟ بازیکن میگوید وقتی اینجا پول خوبی نمیگیرم، بهتر است بروم و من هم حق را به بازیکن میدهم.
* از پرسپولیس در شرایطی جدا شدی که محبوب هواداران بودی. دلیل جداییات چه بود؟
وقتی پیشنهادی از انگلیس به من رسید، قرارداد بستم و رفتم. درحالی که باید با لستر سیتی تمرینات بدنسازی را انجام میدادم، با تیم ملی به مالزی برای جام ملتهای آسیا رفتم. به همین خاطر در تمرینات بدنسازی لسترسیتی نبود و وقتی به انگلیس برگشتم، به من گفتم باید دو هفته جداگانه تمرین و ریکاوری کنم. وقتی به انگلیس برگشتم متاسفانه ITC من را صادر نمیکرد. وقتی در تیم ملی بودم، به خاطر قهرمانی با پرسپولیس به بازیکنان یک سکه دادند. وقتی از تیم ملی برگشتم و میخواستم سکه خودم را از پرسپولیس بگیرم، گفتند سکه تمام شده است. گفتم اگر عضو تیم هستم باید بگیرم و چرا به افراد کنار تیم سکه دادید. از این موضوع ناراحت شدم و رفتم و بعد هرچه تماس گرفتند قبول نکردم و گفتم که به من بی احترامی شده است.
* در دوره دنیزلی دلیل جداییات از پرسپولیس چه بود؟
به خاطر پول به امارات رفتم. پیشنهاد خوبی داشتم و از پرسپولیس جدا شدم. رضا عنایتی هم تیمی من بود و گفت هرچه بخواهی برایت فراهم میکنند. دو روز فرصت خواستم و فکر کردم و بعد به امارات رفتم. عنایتی گفت در آنجا عاشق این هستند که بازیکنان را دریبل کنی و از این کارها انجام بدهی. متاسفانه تیم نتیجه نگرفت و یک مربی تونسی آوردند. در شهر العین با این تیم بازی داشتیم و بعد از بازی در رختکن دیدیم یک نفر وارد شد و به رضا عنایتی گیر داد و بعد با من بد صحبت کرد و من هم گفتم تو چه کاره هستی؟ به او گفتم از رختکن خارج شود و وقتی وارد زمین شدیم، متوجه شدم آن فرد مربی تیم است و همان شب پیام داد که دیگر من را نمیخواهد. شیخ تیم خواست که عذرخواهی کنم و بمانم اما این کار را نکردم و دوباره به پرسپولیس برگشتم.
* در تیم لسترسیتی به تو بازی نرسید؟
اگر برایم در ایران تبلیغات میشد به من بازی میرسید. آن زمان درباره بازیکنان ایرانی تبلیغات کم بود. الان بازیکنان دو سه خبرنگار دارند که برایشان خبر مینویسند. آن دوره از من تبلیغات در ایران کم بود. وقتی با باشگاه لسترسیتی قرارداد بستم، مربی از من پرسید چرا ITC صادر نمیشود و در نهایت هفته چهارم لیگ صادر شد. یک روز قبل از بازی تیم در هفته چهارم ITC من صادر شد و فردایش به تیم ملحق شدم و مربی یک نیمه من را بازی داد. در بازی بعدی هم بازی کردم. بعد از آن مدیرعامل پیشنهادی برای جذب یک بازیکن از چلسی داد که باید جذب شود. مربی هم گفته بود که باید از آن بازیکن تست گرفته شود و به همین خاطر مربی را اخراج کردند و وقتی مربی جدید آمد دیگر شناختی از من نداشت و شرایط برای من سخت شد و دیگر بازی به من نرسید. چون میدانستم اگر بمانم تیم ملی را از دست میدهم، دیگر از لسترسیتی جدا شدم.
* پیشنهاد دیگری هم از اروپا داشتی؟
بعد از جامجهانی از آلمان پیشنهاد داشتم. آن زمان مدیربرنامه مهدی مهدویکیا از باشگاه شالکه۰۴ پیشنهادی برایمان آورد. بعد از بازی برابر پرتغال پیشنهاد خوبی داشتم اما قبول نکردم.
* آیا پیشنهادی بود که الان پشیمان باشید که قبول نکرده باشید؟
تیمهایی که در ایران انتخاب کردم جالب نبودند. الکی وارد کری و بحث شدم که جالب نبود. استقلال خوزستان بزرگترین اشتباه من بود. بعد از آن باشگاه راهآهن بود. در باشگاه راهآهن با محمدحسن انصاریفرد قرارداد بستم و هیچوقت او را نمیبخشم. دروغی که در وجود او است، در وجود هیچ مدیرعاملی نیست. بروید ببینید باشگاه راهآهن را به چه روزی انداخت. چرا باید آدم دروغ بگوید؟ اینها در این فوتبال هیچ هستند. لات بازی و دعوا برای چه؟ مدیرعامل باید جنتلمن باشد و صادقانه حرف بزند. آقای انصاریفرد چه دروغهایی گفتی؟ چکهای باشگاه راهآهن و بابک زنجانی را هنوز در اختیار دارم.
* در مقدماتی جامجهانی ۲۰۰۶ وحید هاشمیان به تیم ملی اضافه شد و ژاپن را بردیم. از اضافه شدن وحید هاشمیان به تیم ملی خاطرهای دارید؟
در آن دوره خاطرات خوبی داریم. بدترین بازی ما مقابل بحرین بود. البته بازی برابر ژاپن هم خاطرات بدی داریم که تعدادی از هموطنانمان را از دست دادیم. در آن بازی با آمدن وحید هاشمیان بسیار خوب کاردیم و توانستیم این تیم را شکست بدهیم. جو تیم بسیار خوب بود. آن زمان به عنوان تیم اول به جامجهانی صعود کردیم.
* شما از معدود افرادی هستی که این شانس را داشتید که کره شمالی را از نزدیک ببیند. کره شمالی چه جور جایی است؟
از افرادی که از سفر به کره شمالی فراری است، علیرضا نیکبخت است. هر وقت کره شمالی در گروه ما بود نیکبخت پاسپورتش را گم میکرد. در کره شمالی حتی یک آدامس نمیتوانید با خود ببرید. من همیشه در سفرها خوراکی میبردم اما در فرودگاه کره شمالی باید هرچه خوراکی برده بودیم، تحویل میدادیم. برای سفر دوم با تیم آشپز آمد. در کره شمالی هر روز ۳ ساعت آب دارند. تلویزیون آنها فقط روزی نیم ساعت صحبتهای رهبرشان را پخش میکرد و دیگر هیچ برنامهای نداشتند. کل شهرشان شبها تاریک بود. شرایط بدی در کره شمالی حاکم است. در چهارراهها چراغ قرمز ندارند و پلیس ایستاده است. اگر کسی بخواهد به کره شمالی برود، من میگویم برای دیدن هم به آنجا نروید.
* آیا اتفاقی خاص هم در کره شمالی رخ داد؟
در بازی دوم تماشاگران به خاطر قضاوت دارو ناراحت بودند که به ما در هتل حمله کردند. آنها ما را با داور اشتباه گرفته بودند. ما هم که در لابی بودیم سریع به سمت اتاقها فرار کردیم و در را بستیم و یک میز پشت در گذاشتیم. دو بازیکن هم زیر میز پنهان شده بودند. در نهایت به آنها گفتند ما داور بازی نیستیم و آنها هم رفتند.
* در جامجهانی ۲۰۰۶ چرا تیم ملی نتیجه نگرفت؟
به خاطر مصدومیت بازیکنان تیم ملی نتیجه نگرفت. اردوی تیم ملی در سوئیس که شروع شد، نزدیک به ۸ بازیکن مصدوم شدند. این مسائل به تیم خیلی لطمه زدند. بازیکن مصدوم زیاد داشتیم و برانکو روی این بازیکنان حساب ویژهای باز کرده بود. علی کریمی، ستار زارع و فریدون زندی از بهترین نفرات بودند که مصدوم شدند. متاسفانه در جامجهانی جو بدی علیه تیم ملی ایجاد کرده بودند.
* چه جوی ایجاد شده بود؟
بحث علی کریمی و علی دایی بود.
* قبل از جامجهانی این حواشی نبود؟
در کرواسی و سوئیس که اردو داشتیم مشکلی وجود نداشت. نه درگیری و نه حرف و حدیثی وجود نداشت. من هیچ درگیری ندیدم. میگفتند اختلاف علی دایی و علی کریمی در جامجهانی ایجاد شد اما نه من چنین موضوعی را دیدم و نه بازیکن دیگری. در تیم ملی زمان جامجهانی هیچ درگیری و اختلافی ایجاد نشد.
* نقدی که به برانکو مطرح بود این بود که او فارغ از مسائل فنی نتوانست تیم را در جامجهانی به خوبی مدیریت کند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
زمان ما مهاجمی که در حد تیم ملی باشد، به غیر از علی دایی و وحید هاشیمان چه کسی بود؟
* رضا عنایتی مهاجم خوبی بود.
اگر شما مهاجمی داشتید که در آلمان بازی میکند او را بازی نمیدادید؟ اگر اینگونه حساب کنید فرهاد مجیدی هم مهاجم خوبی بود.
* شایعهای بود که میگفتند بعد از شکست تیم ملی برابر مکزیک، برخی بازیکنان نزد آقای برانکو رفتند و گفتند اگر در بازی پرتغال علی دایی بازی کند، آنها بازی نخواهند کرد، این موضوع را تایید میکنید؟
نه، اصلا اینطور نیست. مگر میشود چنین کاری کرد؟ زمانی که تیم ملی در جام ملتهای آسیا در مالزی بود، بعد از هر بازی تعدادی از بازیکنان با مربی تیم جلسه برگزار میکردند و نظراتشان را به مربی انتقال میدادند. زمان برانکو اینطور نبود که بروند صحبت کنند و نظر بدهند.
* در بازی با مکزیک در جامجهانی ۲۰۰۶ چه اتفاقی رخ داد که ایران تساوی یک بر یک را با شکست عوض کرد. آیا بابت آن پاس رو به عقب که به میرزاپور دادید پشیمان نیستید؟
دوست دارم فیلم بازی را دوباره ببینید. دو دقیقه بعد از پاس من، آن اشتباه بازیکنان انجام شد. عادل فردوسیپور بزرگترین اشتباه را کرد که به عنوان گزارشگر اسم من را آورد. بعد از پاس من، میرزاپور به زیر توپ ضربه زد، رحمان رضایی اشتباه میکند و همان توپ به گل تبدیل شد.
* آن زمان همه میدانستند بازی با پای میرزاپور خوب نیست، چرا به او پاس دادید؟
روی خط نیمه زمین ایستاده بودم و به میرزاپور پاس دادم. در آن شرایط باید پاس رو به عقب میدادم. دروازهبان هم جزئی از بازی است و من آن زمان به عنوان مدافع تصمیم گرفتم با دروازهبان کار کنم دیگر پیشبینی نمیکردم اشتباه صورت بگیرد.
* در همان بازی ایران یک بر صفر عقب بود و گلمحمدی گل مساوی را زد و روحیه به تیم برگشت. وقتی با تساوی یک بر یک به رختکن رفتیم برانکو به بازیکنان چه گفت؟
اگر مثل نیمه اول بازی میکردیم، مکزیک را با اختلاف دو یا سه گل میبردیم. برانکو هم حرف خاصی را نزد. او میخواست بازی را کنترل کنیم و میگفت در جریان بازی بیشتر فریدون زندی را ببینیم که بازی را میگرداند. خودمان ماندیم و نمیتوانیم نیمه دوم را با نیمه اول مقایسه کنیم. بعد از گل دوم مکزیک شیرازه تیم از هم پاشید.
* بعد از بازی هیچ بازیکنی به میرزاپور اعتراض نکرد؟
صحبت خاصی مطرح نشد. شما فقط میتوانید دستتان را روی سر بازیکنی که اشتباه کرده بگذارید و بگویید انشاءالله بازی بعدی جبران میشود. در آن شرایط واقعا نمیشود به بازیکنی که اشتباه کرده حرفی زد.
* بعد به مصاف پرتغال رفتیم و آن ماجرای معروف که با کف پا به صورت لیویز فیگو ضربه زدید.
سالها بعد از آن روز در فرودگاه اتفاقی او را دیدم و رفتم که با فیگو عکس بگیرم. به اوگفتم مرا شناختی؟ که او گفت چهرهات آشنا است و من هم ماجرای ۲۰۰۶ را تعریف کردم. در بازی پرتغال آن صحنه از روی عمد نبود. خدا را شکر آن زمان VAR نبود چون مرا محروم میکردند. بعد از بازی به رختکن پرتغال رفتم و از او عذرخواهی کردم. فیگو بسیار خوش اخلاق است و مثل جنتلمن رفتار کرد.
* بلافاصه بعد از برخورد فیگو چه گفت؟
استوکهای من تیز بود و وقتی به صورت فیگو خورد صورت او را کند و ماندم داور چطور مرا اخراج نکرد. در آن لحظه خدا مرا دوست داشت. اگر اخراج میشد و تیم ملی حذف میشد، کل بدبختی روی سر من خراب میشد. بعد از بازی گفت که وقتی در شرایط بازی بودم صورتم را ندیدم اما بعد از بازی روبهروی آینه صورتم را دیدم و متوجه شدم چه رخ داده است و دیدم صورت کنده شده است.
* در بازی پرتغال چه اتفاقی رخ داد که دو بر صفر باختیم؟
در آن بازی دکو، فیگو و کریستیانو رونالدو بازی میکردند. رونالدو وقتی پا عوض میکرد، چشم آدم متوجه نمیشد چه رخ داده است. آدم مقابل این ستارهها دچار ضعف میشود. هر زمانی با خیال راحت بازی کردم، زمانی بود که مهدویکیا کنارم بود و گلمحمدی پشت سرم حضور داشت و نکونام کنارم بازی میکرد.
* جامجهانی ۲۰۰۶ برایمان بد تمام شد، دلیلش را چه میدانی؟
ما تورنمت را بد تمام کردیم درحالی که میتوانستیم اگر حذف میشویم با عزت حذف شویم. بازیکنان ما قبل از جامجهانی مصدوم بودند. اگر علی کریمی، وحید هاشمیان و فریدون زندی دچار مصدومیت نمیشدند، تیم ملی بهتر نتیجه میگرفت.
* در جریان جامجهانی و بین دو نیمه ایران و آنگولا، دادگان برکنار میشود، خاطرهای از این موضوع داری؟
بر سر انتخاب میزبان پرسپولیس و سپاهان در فینال جام حذفی میان دادکان و مدیران بالا دستی درگیری رخ داده بود. در ذهن من این است و از مسائل دیگر خبر ندارم. آقای دادکان میگفت بازی فینال جام حذفی تک بازی در شهر بی طرف باشد اما برخی میگفتند بازی رفت و برگشت باشد. اگر با آقای علیآبادی درگیر شد به خاطر این موضوع بود.
* بعد از جامجهانی ۲۰۰۶ به جامملتهای آسیا در مالزی رفتیم. در آن زمان شایعه شده بود با امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی تیم ملی اختلاف نظر داشتی. از آن تورنمت هم برایمان تعریف کن.
در آن زمان نیمکت بسیار خوبی داشتیم و هر بازیکن برای خودش اسمی داشت. از جامجهانی که برگشتم یکی به من گفت ای کاش همین رویه را ادامه بدهی، چون عملکرد خوبی داشتی اما من گفتم بازیهای تیم ملیام را قطع میکنند و اجازه نمیدهند دیگر بازی کنم. کسانی که در پست من بودند، دائم مصاحبه میکردند. وقتی فوتبالم خوب بود و میدانستم بدون دلالی میتوانم کار کنم، اما میگفتند پول داده تا بازی کند. همان اتفاقی که به دوستم گفته بودم برایم رخ داد و بدون هیچ دلیلی از تیم ملی دور شدم. آقای حاجرضایی و ذوالفقارنسب در یک برنامه تلویزیونی گفتند چرا مرا بازی ندادند؟ اگر مصاحبه میکردم و حرف میزدم علیه من شکایت میکردند.
* چرا تو را کنار گذاشتند؟
یک بار هم از مربی تیم نپرسیدم که چرا مرا بازی نداد. احساس میکنم میخواست بازیکنان خودش را بازی بدهد. او با من رابطه خوبی نداشت و الان هم ارتباط خوبی با او ندارم.
* یعنی اعتقاد داری نیمکتنشینیات در دروه سرمربیگری امیر قلعهنویی فنی نبود؟
از نظر فنی فوتبالم خیلی قوی بود. شک نکنید بهترین دوران خودم را پشت سر میگذاشتم. علی کریمی در یک برنامه تلویزیونی وقتی میخواست بهترینها را نام ببرد، اسم مرا آورد. خوب فوتبالیست خوبی بودم.
* از جام ملتهای آسیا در مالزی خاطرهای داری؟
بدترین خاطره من از آن مسابقات، خوشحالی افشین قطبی بعد از شکست ایران بود. او آن زمان دستیار سرمربی کره بود. به او به تیم ملی ایرانی بی احترامی کرد که منجر شد جواد نکونام با او درگیر شود. او میگفت شما ایرانیها باید حالاحالاها بدوید و کوچک هستید. او به خوبی فارسی صحبت میکند اما بعدا میگوید نفهمیدم چه گفتم. اگر من هم بازی میکردم، حتما با قطبی درگیر میشدم.
* بعد از آن جریان با افشین قطبی در پرسپولیس کار کردی.
وقتی به پرسپولیس آمد، همه آن درگیری مالزی را فراموش کرده بود.
* هیچوقت نخواستی به قطبی بگویی در مالزی رفتار درستی نداشتی؟
چرا میخواستم بگوییم اما یکی از بازیکنان در رختکن لپتاپ او را خورد کرد. وقتی کسی را اذیت کنید، روزی هم شما را اذیت میکنند. من میگویم شکستن لپتاپ او درست نبود اما سیاهبازیهایی که قطبی میکرد هم درست نبود. ما ایرانیها ساده و احساساتی هستیم و برخی با این احساسات بازی می کردند.
* وقتی لپتاپ قطبی را در رختکن خورد کردند، شما هم در رختکن بودید؟
ما در حال تمرین بودیم که یک نفر گفت میروم و برمیگردم و نگهبان دیده است که او لپتاپ قطبی را شکسته است. او هم از قطبی دل پری داشت و با استوک روی لپتاپ قطبی راه رفته است. بعد از آن جریان قطبی تیم را جمع کرد و مقابل بازیکنان گریه کرد و گفت میروم و دیگر برنمیگردم. با این حال قطبی دوباره برگشت و رفتارش تغییر کرد. مثلا نحوه صحبتهایش فرص کرد و دروغهایش بیشتر شد و بازیکنان فهمیدن که او فردی دروغگو است. به غیر از دو نفر که رابطه خوبی به قطبی داشتند، سایرین رفتار خوبی با او نداشتند.
* در ادامه قطبی سرمربی تیم ملی در مقدماتی جامجهانی ۲۰۱۰ شد. آن زمان باید برابر کره جنوبی و کره شمالی و امارات بازی میکردیم و قطبی گفته بود هر دو کره را مثل کف دستش میشناسد اما در نهایت تیم ملی به جامجهانی صعود نکرد.
اگر علی دایی سرمربی تیم ملی میماند، به جامجهانی صعود میکردیم. وقتی قطبی آمد هیچکس حرفش را گوش نمیکرد. انگار یک چوب را سرمربی تیم ملی کردند. من که اصلا حرفش را گوش نمیکردم و فقط برای پیراهن تیم ملی فوتبال بازی میکردم.
* بعد از اتفاقات سال ۸۸ در ایران، برخی بازیکنان مچبند سبز بسته بودند که حواشی خاصی برای تیم ملی ایجاد کرد. در آن شرایط قطبی نتوانست تیم ملی را مدیریت کند؟
قطبی خودش را به آن راه زد و گفت که من نمیفهمم. مگر میشود مربی نداند بازیکنش چه کار میکند؟ قطبی بین دو نیمه در بازی با کره در دستشویی پنهان شده بود. ما باید کره را میبردیم اما مربی پنهان شده بود.
* با این شرایط چرا قطبی را برای جام ملتهای قطر نگه داشتند؟
این سوال را باید از مدیران فدراسیون بپرسید. هیچ بازیکنی قطبی را قبول نداشت. وقتی مراسم ترحیم پدرم بود، قطبی به مراسم آمد و دوست نداشتم با او صحبت کنم اما چون به مراسم پدرم آمده بود با او صحبت کردم. میدانستم او به مردم دروغ میگوید و هیچکس از او خوشش نمیآمد. علی کفاشیان که رئیس فدراسیون بود باید تصمیم میگرفت.
* در جام ملتهای آسیا که در قطر برگزار شد، به تیم ملی دعوت نشدی، دلیلش چه بود؟
باید دعوت میشدم و مشکلی نداشتم. میشد حتی دعوت بشوم و بازی نکنم. یک بار هم مصاحبه نکردم که بگویم چرا دعوت نشدم و به سلیقه مربی احترام گذاشتم.
* در مقدماتی جامجهانی ۲۰۱۰، خیلی از بازیکنان بزرگ تیم با قطبی مشکل داشتند، چرا مسئولان فدراسیون به این موضوع ورود نمیکردند؟
آن زمان فدراسیون گزینهای برای هدایت تیم ملی نداشت. چون قطبی در پرسپولیس قهرمان شده، احساس میکردند میتواند به تیم ملی هم کمک کند. الان هم میگویم بازیکنان بزرگ تیم ملی مثل علی کریمی قطبی را قبول نداشتند و حرفش را گوش نمیکردند.
* انتخابهای آخر فوتبالت کمی عجیب بود. استیلآذین با آن همه ستاره چرا نتیجه نگرفت؟
آن زمان علی کریمی تیم استیلآذین را بست. در لیگ یک استیلآذین پول خوبی میداد و به این تیم پیوستم. علی کریمی حتی به جواد نکونام هم پیشنهاد داده بود. تنها بازیکنی که به خانه هدایتی رفت و قرارداد بست، من بودم. البته اول کریمی بست و بعد من هم امضا کردم. بازیکنان خوبی جذب شد و نتایج خوبی هم گرفتیم.
* خاطرتان هست میانگین پرداختی استینآذین به بازیکنان چقدر بود؟
آن زمان هرچه میگفتیم هدایتی پرداخت میکرد. هدایتی واقعا برای فوتبال خرج کرد. چرا نباید درباره او صحبت شود؟ در حق او کم لطفی و نامردی شد. آن زمان که جیبش پر پول بود، هدایتی خوب بود اما الان کسی درباره او صحبت نمیکند؟ برخی دوستان درباره حسین هدایتی نامردی کردند. وقتی با او قرارداد میبستیم هرچه میگفتیم میپذیرفت. او از جیب شخصی برای فوتبال خرج میکرد. آن دوستانی که جیبشان را پر کردند چرا الان از حسین هدایتی صحبت نمیکنند؟
* نقدی که به حسین هدایتی مطرح بود میگفتند این پول را برای ایجاد رانت خرج میکند.
حسین هدایتی مگر برای پرسپولیس و فوتبال خرج نکرد؟ او به فوتبال کمک میکرد اما الان کسی سراغی از او نمیگیرد. به جز خوبی هیچ چیز از هدایتی ندیدم.
* استیلآذین مربیان زیادی بالا سر خود دید اما در نهایت سقوط کرد. چرا سقوط کرد؟
به خاطر اختلافات علی کریمی و سردار آجورلو تیم سقوط کرد.
* مدیرعامل با یک بازیکن دچار اختلاف شده و رای به اخراج بازیکن داد، حال چرا تیم باید سقوط کرد؟
چون درون زمین علی کریمی رهبر تیم بود و او بود که تیم را بسته بود. اگر کریمی میماند تیم به دسته پایینتر سقوط نمیکرد.
* پشت سر کریمی نزد آجورلو صحبت کرده بودند؟
متاسفانه نزد آقای آجورلو، کریمی را لو دادند. خاطرم هست آب داخل رختکن بود و آب را به روی چمن نیاورده بودیم و داخل رختکن آب میخوردیم اما نمیدانم چه اتفاقی رخ داد که به آجورلو گفته بودند. آن زمان شرایط تیم ما تا هفته سوم خوب بود اما آنقدر بازیکن خوب داشتیم که در نهایت مدیریت نشد و سقوط کردیم. متاسفانه بعد از جدایی کریمی شرایط سختتر شد. خاطرم هست در یکی از بازیها برابر استقلال بازی را ۵ به ۴ بردیم. هدایتی قبل از بازی گفته بود که اگر ببرید به هر بازیکن یک پژو ۲۰۶ میدهم.
* آخرین تیمی که در آن بازی کردی، سپیدرود بود. چه شد به این تیم رفتی؟
بعد فوت برادرم دو سال فوتبال بازی نمیکردم تا اینکه عشوریزاد با من تماس گرفت و گفت به سپیدرود بیا. خلاصه درباره شرایط این تیم صحبت کرد و گفت این تیم هواداران زیادی دارد. در نهایت به سپیدرود پیوستم. به دنبال این بودم که کاری کنم که کارنامهام نسوزد. یک نفر گفت وقتی در جامجهانی بازی کردی حالا چطور می خواهی در لیگ یک بازی کنی؟ اما گفتم که مرا تیمی نمیخواهد و من هم دوست دارم بازی کنم. به رشت رفتم و هواداران سپیدرود که مرا دیدند، فکر کردند به عنوان دستیار به این تیم اضافه شدهام چون بسیار چاق شده بودم. در ادامه تا هفته هفتم فقط ۲۰ دقیقه بازی میکردم. از هفته هفتم برابر خونهبهخونه مدت بازی کردنم زیاد شد تا به بازی آخر پنالتی رسید. توپ را برداشتم و برای ضربه پنالتی آماده شدم. با خودم گفتم اگر پنالتی را خراب کنم باید ساکم را بردارم و به شهرم برگردم.
* نقدی که به تیم فولاد مطرح است که میگویند تیم شما نیمکت شلوغی دارد، واقعا داستان چیست؟
زمانی که بازی میکردم به کسی باج نمیدادم و الان هم همین مسیر را در مربیگری گذاشتم. هدف تیم برایمان مهم است و با جان و دل برایش کار میکنیم. دعواهای رو نیمکت از عمد نیست اما گاهی داور اشتباه میکند و یا نیمکت تیم حریف کارهایی میکند.
* جواد نکونام وقتی کاپیتان تیم ملی بود دیسیپلین خاص خودش را داشت، در مربیگری چقدر با بازیگری تفاوت دارد؟
کار کردن با جواد نکونام واقعا سخت است و کل زمان خود را برای او باید بگذارید. کنار او خیلی مسائل را یاد میگیرید. او به هیچکس باج نمیدهد و همه چیز باید سرجایش باشد. فوتبال ایران افراد این چنینی میخواهد. نکونام کارش را دوست دارد و سختگیر است.
انتهای پیام
نظرات