راضیه رجایی در چهارمین نشست از سلسله جلسات هنر و تعارضات اجتماعی که شامگاه ۲۸ مهر با عنوان «مرجعیت فرهنگ دینی در زیست معاصر هنرمندان ایران» در پردیس سینمایی هویزه مشهد برگزار شد، در خصوص جایگاه مرجعیت دینی در جامعه هنری با بیان اینکه آنچه وجود دارد و آنچه باید وجود داشته باشد دو مسأله متفاوت است، افزود: به عنوان نمونه در همین مشهد شاعران توانمندی فعالیت دارند ولی برخی تازهواردها و جوانترها تصور میکنند باید نقاب بزنند و لازم است از این طریق روشنفکر جلوه کنند. یک علت این ماجرا برخی مسئولان انقلابی و گردانندگان صدا و سیما بودهاند، چراکه این رسانه برای طیف روشنفکر جامعه و سلبریتیها بوده و از همین رو است که مردم آنها را مترادف با هنر میدانند.
وی به چرایی این مسأله پرداخت و با انتقاد از نوع داوری و امتیازدهی جشنواره شعر فجر، به عنوان انقلابی ترین جشنواره شعر کشور مدعی شد: جشنواره شعر فجر باید انقلابیترین جشنواره ممکن باشد اما برای آن گاهی یک داور سکولار انتخاب میشود. در این شرایط یک شاعر برای جلب توجه ممکن است پا روی خط قرمزها بگذارد. به این ترتیب این توهم ایجاد میشود که وقتی پا روی هنجارها میگذاریم، آن زمان آثار دیده میشود. این موضوع برای سایر شعرایی که میخواهند سال آینده در این جشنواره شرکت کنند، تبدیل به یک الگو میشود.
مسئول دفتر شعر حوزه هنری خراسان رضوی بیان کرد: در این شرایط برخی مسئولان به جای فکر به اینکه باید کاری انجام دهند، تنها در اندیشه تثبیت جایگاه خود هستند. این در حالی است که باید آنها برای شعر ارزشی و هنر هزینه کنند. باید توجه داشت شعر کماکان نقش پررنگی در فرهنگ ما دارد و اثر تبلیغاتی خود را بر جای میگذارد.
رجایی اضافه کرد: اگرچه شاعران متعهد بسیاری داریم، اما پتاسیل هنر بسیار بیشتر از آن چیزی است که هماکنون دیده میشود.
محمدرضا قائمی نیک، عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه علوم اسلامی رضوی نیز در ادامه این نشست به بررسی تاریخی مرجعیت فرهنگ دینی در زیست معاصر هنرمندان ایران پرداخت و گفت: به نظر میرسد در دوران معاصر، بهویژه پس از پهلوی اول، آن نهادهایی که قرار است فکر بومی یا دینی را تغدیه کند، بسیار در مضیقه هستند. در این دوران به دلیل دو تکه شدن نهاد علم و همچنین روش های سیاسی و اجتماعی کار حوزه و نهاد دین آن چنان در مضیقه قرار میگیرد که گویی حوزه و نهاد دین، تنها متکفل اولیات دین در حد نماز و روزه است و نه تنها هنر در نهاد دین نیست، بلکه دیگر علوم هم از این نهاد حذف میگردد. در این میان وقوع انقلاب اسلامی، اتفاق شگرفی است، اما گویا هنوز همان درک وجود دارد.
وی افزود: با تصوری که از دین در این انقلاب وجود دارد، به عنوان نسخهای برای اداره جامعه که قرار است جهانی شود، باید هنرمندان متناسب با خود را تربیت کند، اما چنین درکی وجود ندارد. متاسفانه نه در هنرهای مدرن و نه در هنرهای سنتی تلاشی برای احیاء این امر صورت نگرفته است.
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه علوم اسلامی رضوی با اشاره به ناآگاهی تاریخ علم حتی در میان نخبگان دانشگاهی خاطرنشان کرد: ما اساساً دوره معاصر را متوجه نمیشویم. به عنوان مثال به محض برنامهریزی و طراحی وب سایتهای داخلی، موجی از پیام رسانها به بازار میرسد. بنابراین تا زمانی که تاریخ معاصر را نفهمیم و به خودآگاهی تاریخی نرسیم، نمیتوانیم با سنت خود ارتباط بگیریم. بنابراین جوشش هنری، زمانی رخ میدهد که متوجه موقعیت تاریخی شویم.
قائمی نیک با طرح این پرسش که در این میان کار مدیران فرهنگی و انقلاب چیست؟ ادامه داد: در کنار آنچه از بیلان کاری برای گذران روزمرگیهای هنری صورت میگیرد، باید حداقل کارهایی برای خواندن و پژوهش در ذات هنر معاصر تعبیه شود تا با وجود این فضاها در آینده بتوان ثمرهای برای هنر به بار آورد.
انتهای پیام
نظرات