محمدجواد استادی در نشست نخست از سلسله جلسات هنر و تعارضات اجتماعی که ۲۵ مهرماه با موضوع نقش نهادهای سیاستگذار هنری در وضعیت اجتماعی معاصر ایران در پردیس سینمایی هویزه مشهد برگزار شد، اظهار کرد: پس از ماجراهای یک ماه اخیر، طی گفتوگوهایی که در حوزه هنری صورت گرفت این نتیجه حاصل شد که ماهیت و جنس این نوع اتفاقات نسبت به گذشته رنگ و بوی فرهنگیتری یافته است و افراد حاضر در تجمعات، طبقه اجتماعی، سن آنها و... نشان از این موضوع دارد.
وی با بیان اینکه آنچه در فضای فرهنگی موثر است، نقش هنر و نسبت هنر و جامعه است، افزود: در کشور ما به جامعهشناسی هنر و نقش هنر در جامعه درست پرداخته نشده است. همچنین به نقشی که هنرمندان در تحولات اجتماعی معاصر ایران ایفا میکنند پرداخته نشده است. حتی نهادهای تخصصی این حوزه نیز بسیار کم به این مسئله توجه کردهاند.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی تصریح کرد: باید در عرصه کنش، کارگزاران و حاکمیت بپذیرند که جامعه با تحول و تغییر روبه رو است. تا زمانی که تحول به رسمیت شناخته نشود در برنامهریزی کلی حرکت جامعه مشکل ایجاد میشود. گاهی کارگزاران فرهنگی حاضر به پذیرش تحول اجتماعی نیستند؛ در نتیجه به مطالعه و بررسی آنها نمیپردازند و تحولات اجتماعی را آسیب تلقی میکنند که این مهمترین ضعف در کشور ماست. تمام کنشهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و رفتاری فرهنگبنیاد هستند و بدون مطالعه فرهنگی نمیشود این کنشها را پیشبینی، برنامهریزی و هدایت کرد و این وظیفه کارگزاران و مدیران است.
چون اصالتی برای مطالعات فرهنگی قائل نیستیم دچار آسیب میشویم
استادی ادامه داد: متاسفانه به دلیل اینکه اصالتی برای مطالعات فرهنگی قائل نیستیم دچار آسیب میشویم. ماهیت جنس اتفاقات اخیر از موضوعات سیاسی و اقتصادی به موضوعات فرهنگی تغییر پیدا کرده و اتفاقات فرهنگی به سادگی قابل پیشبینی نیستند. در حوزه اقتصاد میشود بسیاری از مسائل را پیشبینی کرد اما حوزه فرهنگی پیچیده است و به دلیل متغیرهای گسترده و زیاد نمیتوان آن را پیشبینی کرد.
وی با اشاره به اینکه ابتدا باید مفهوم تعارض را بررسی کنیم، خاطرنشان کرد: مفهوم تعارض در علوم اجتماعی پیچیده است. گروهی میگویند این مفهوم قدیمی است و گذشتگان آن را نیز به کار بردهاند، اما عدهای این مفهوم را معاصر میدانند. نگاهها و نظرهای متفاوتی در این حوزه وجود دارد، اما سوال این است که تعارض مثبت است یا منفی؟ گروهی معتقدند تعارضات اجتماعی الزاما منفی نیستند؛ وجود تعارض در جامعه باعث میشود جامعه پیشرفت کند. در واقع جامعه پویا دچار تعارض است و اگر تعارضی وجود نداشته باشد جامعه ایستا است.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی عنوان کرد: دلیل زندگی اجتماعی این است که انسان نمیتواند به تنهایی نیازهایش را رفع کند. نیازهای انسان به عنوان کاملترین موجود، پیچیده و پیشرفته است. بر این اساس کارگزاران باید نسبت به مسئله نیاز متوجه باشند و تحولات نیاز در جامعه را مورد بررسی قرار دهند و به سوالاتی از قبیل «این نیازها چیست و در چه طبقههایی قابل تقسیم است؟ و منابع معرفتی که نیازها را برطرف میکند چیست؟» پاسخ دهند.
حاکمیت باید گفتمان فرهنگی ایجاد کند
استادی با تاکید بر اینکه، منابع معرفتی اسلام ظرفیت کافی را برای رفع نیازهای انسان دارد، گفت: انسان غربی و مادی نیازها را در رفاه میداند. بخشی از این نیازها مادی است و نیازهای معنوی را هم به اندازه کمی در نظر میگیرد. اما ما به سعادت معتقدیم و منابع الهیاتی ما را به این سمت میبرد و نیازمان را رفع میکند. بر این اساس باید این را به عنوان منبعی سازنده برای رفع نیازها تبدیل کنیم.
وی اظهار کرد: با شکلگیری سیستم اجتماعی تعارض نیز شکل میگیرد، زیرا هر فرد با افراد متفاوتی ارتباط دارد. اختلاف نظر در هر سطحی وجود دارد و این اختلاف نظرها در مسیر رفع نیازها، تبدیل به تعارض میشود. اختلاف نظر بد نیست زیرا رقابت مثبت، کوشش و تلاش شکل میگیرد. چیزی که مهم است مدیریت تعارضات اجتماعی است.
مدیر سابق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد با اشاره به اینکه تعارضات انواع مختلفی دارد، بیان کرد: گاهی تعارض در فرآیند رفع نیاز ایجاد میشود؛ تعارض در فرآیندها مثبت است و میتواند کمک کند که فرآیندها تکمیلکننده باشند. همچنین ممکن است تعارض در نوع نیاز باشد که در این صورت کار سخت میشود و از مدیریت تعارض عبور میکند. برای اینکه این نوع تعارض ایجاد نشود، حاکمیت باید گفتمان فرهنگی ایجاد کند.
استادی عنوان کرد: جامعه وقتی شکل میگیرد که اکثریت آن بتوانند حول یک محور دور هم جمع شوند. اگر مسئله مشترکی وجود نداشته باشد اصلا جامعه شکل نمیگیرد. هر حاکمیتی برای شکل دادن به جامعه باید بتواند گفتمان مرکزی برای جامعه ایجاد کند. گفتمان مرکزی نیز چیزی است که همه اعضای جامعه به آن اعتقاد داشته باشند.
گفتمان مرکزی جمهوری اسلامی مورد وثوق همه است
وی با بیان اینکه تعارضات جامعه ما در نوع نیاز نیست، گفت: قدمت، قدرت و هویت جامعه ایرانی به قدری است که در نوع نیاز آن تعارض جدی وجود ندارد. این اتفاقات اخیر نیز نتیجه این است که نتوانستهایم در فرآیندها تعارضات را برطرف کنیم و گفتمان مرکزی را به قدری پررنگ کنیم که هر مسئلهای باعث نشود جامعه دچار تزلزل شود.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه بنیاد تمام حرکتها سیاستگذاری است، عنوان کرد: ۲ نوع سیاستگذاری اختصاصی و عمومی وجود دارد. سیاستگذاری عمومی توسط حکومت انجام میشود و حکومت تشخیص میدهد که چه چیزی برای مردم بهتر است؛ حکومتی که میخواهد آرمانهای مردم را محقق کند. در ایران حکومت جمهوری اسلامی وجود دارد که گفتمان مرکزی آن مورد وثوق همه است و جامعه به آن باور و اعتقاد دارد.
استادی با بیان اینکه گفتمان جمهوری اسلامی در سطح نظر اسلام سیاسی است، افزود: این گفتمان باید به عرصههای عمومی جامعه راه یابد، اما تا کنون چقدر این اتفاق افتاده؟ در تریبون رسانه ملی گفته شد که اسلام سیاسی فاقد کارکرد است و اینگونه است که رسانه رسمی جمهوری اسلامی مانیفست اصلی خود را زیر سوال میبرد. حکومتها برای بهبود وضعیت مردم نباید گفتمان خود را زیر سوال ببرند، چراکه اهداف اصلی گفتمان مرکزی، شیوههای تحقق اهداف، ابزارها و سنجش تحقق پذیری مسائل در سیاستگذاری عمومی دنبال میشود.
مدیر سابق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد اضافه کرد: بخش دیگر سیاستگذاری عمومی به دست نهادهای غیر رسمی است. در حوزه فرهنگی هنرمندان در سیاستگذاری عمومی و اختصاصی نقش دارند و تحولات سیاسی معاصر نشان میدهد که اتفاقاتی که برای نسل جدید افتاده منطبق با سیاستهای رسمی نیست و تحت تاثیر این گروه غیررسمی بوده است.
باید تعارض را به رسمیت بشناسیم
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی گفت: صلاح و خیر جامعه در اختیار حاکمیت است. در نتیجه حاکمیت باید این نهادها را راهبری کند، اما در حال حاضر بین نهادهای رسمی و غیررسمی سیاستگذار دچار تعارض هستیم؛ نه میان عموم مردم. در کشور ما نهادهای سیاستگذار هنری در حاشیه هستند، نبض فعالیت هنری دست سیاستگذارها نیست و ابزار این کار را در اختیار ندارند، درحالیکه مهمترین نهادهای آمریکا و برخی کشورهای دیگر اندیشکدههایی با محوریت مطالعات فرهنگی هستند.
استادی با بیان اینکه باید تعارض را به رسمیت بشناسیم و بدانیم نیازمند مدیریت تعارض هستیم، ادامه داد: اگر تعارضی وجود نداشته باشد تبدیل به یک جامعه یکدست و بدون پیشرفت میشویم. اصول دینی ما به دلیل ریشهای است که دین در هویت جامعه ما دارد و این را مطالعات سنجش دینداری در ایران نیز نشان میدهد. این گفتمان مرکزی باید در عرصه سیاستگذاری تبدیل به سیاست و برنامه شود و با استفاده از ابزارهای اقناعی در جامعه توزیع شود. به شرط اینکه از تحول اجتماعی نترسیم و باور کنیم نسل جدید متفاوت است و این را امتیاز بدانیم.
وی با اشاره به اینکه هنر مهمترین ابزار ترویج و تقویت گفتمان است، خاطرنشان کرد: ابزار قدرتمندتری از هنر نداریم و کمترین سرمایهگذاری را در این حوزه انجام دادهایم.
انتهای پیام
نظرات