حجتالاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری در جلسه چهاردهم از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" خاطرنشان کرد: این سئوال آنگاه جدّی تر می شود که در نظام های سیاسی رایج در جهان معاصر به ویژه در رژیم های مدّعی دموکراسی، مردم از نقش و جایگاه ویژه ای در انتخاب حاکمان برخوردارند در حالی که قبول و پذیرش نصب عام فقیهان، در ظاهر به نادیده گرفتن نقش مردم در حاکمیت سیاسی می انجامد.
به نقل از روابط عمومی تولیت آستان شاهچراغ(ع)، کلانتری با یادآوری اینکه پاسخهای متعددی در مورد نقش و جایگاه شهروندان در نظام ولایت فقیه داده شده است، به بیان سه پاسخ پرداخت و گفت: نصب عام فقیهان جامع شرایط به حاکمیت در عصر غیبت، بیانگر اینست که در منظومه معارف دینی و شبکه اندیشه ناب اسلامی، چگونگی اداره جامعه اسلامی در عصر غیبت امام معصوم(ع) نیز مورد توجه خداوند بزرگ و شریعت اسلامی قرار داشته؛ بدین معنا که اسلام به عنوان دین خاتم و شریعتِ کامل الهی همانگونه که تکلیف مسئله مهم چگونگی اداره جامعه اسلامی را در عصر حضور پیامبر گرامی(ص) و امامان معصوم(ع) به روشنی تبیین و مشخص کرده، تکلیف این مهم را برای عصر غیبت نیز روشن کرده است. امّا اینکه این بخش از شریعت اسلامی چگونه به فعلیت می رسد و عینیت می یابد، یقیناً به اراده، تلاش و اقدام شهروندان جامعه اسلامی بستگی دارد؛ چنانکه عینیت یافتن سایر بخش های شریعت اسلامی نیز به چنین اراده ای بستگی تمام دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: بر این اساس، ولایت فقیه در مقام تشریع و ثبوت یعنی نصب فقیهان جامع شرایط به حاکمیت سیاسی در عصر غیبت، مبتنی بر اراده و تشریع الهی است، اما در مقام اجراء و اثبات یعنی برپایی و استقرار حاکمیت فقیه جامع شرایط در عصر غیبت، مبتنی برخواست، اراده و اقدام مردم است.
کلانتری گفت: استاد گرانقدر آیت الله جوادی آملی(دام ظله) در تشریح این پاسخ چنین می گویند: «نقش مردم در مقام اثبات و تحقّق و اجراء، چه درباره اصل دین، چه درباره نبوت، چه درباره امام بالاصل، و چه درباره نصب خاص، نقش کلیدی است؛ تا چه رسد به ولایت فقیه که نصب عام است. مردم اگر - معاذ الله- اصل دین را قبول نکردند، دین، نسیاً منسیّاً و فراموش شده می شود؛ اگر مردم نبوت پیامبری را قبول نکردند، آن پیامبر، مهجور می شود و اگر امامت امامی را قبول نکردند، آن امام، مهجور می شود ولو آنکه آن امام، همان حضرت علی ابن ابی طالب(ع) باشد. باید «مقام ثبوت»، مشروعیت و حقانیت را از «مقام اثبات»، قدرت عینی و ... جدا کرد. اگر کشور بخواهد اداره شود، تا مردم نخواهند و حضور نداشته باشند؛ نه نبوت، نه امامت، نه نیابت خاص و نه نیابت عام، هیچ یک در خارج متحقق نمی شود. کشور با صِرف رأی علمی اداره نمی شود و در مقام اجراء، کار کلیدی در دست مردم است».
او در توضیح دومین پاسخ به پرسش جایگاه و نقش مردم در نظام ولایت فقیه، گفت: همانگونه که گفته شد در نصب عام فقیهان به ولایت در عصر غیبت، هیچ نام و مصداق مشخصی مطرح نشده و فقط عنوان کلی با ذکر شرایط و ویژگی ها، موضوع حکم و تشریع الهی قرار گرفته، بدیهیست در چنین وضعیتی تعیین مصداق های معین و واجد شرایط در هر برهه و زمانی در گرو تلاش و انتخاب مردم است.
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: در حقیقت این مردم مؤمن و پای بند به اسلام ناب هستند که در عصر خویش باید برای شناخت مصداق منطبق با آن عنوان کلی تلاش کند، به فقیه شناسان آگاه به زمان مراجعه و از طریق آنان زمینه لازم را برای به فعلیت رساندن تشریع الهی مهیا و فقیه جامع شرایط را برای اِعمال ولایت بسط ید دهند. ایفای همین نقش بزرگ توسط مردم آنگاه حساس تر می شود که فقیهان موجود در یک عصر، متعدد و برگزیدن برترین فقیه جامع شرایط از میان آنان محتاج تنظیمِ ساز و کار مشخص، کارشناسی دقیق و اظهار نظر کارشناسان خبره یعنی خبرگان باشد.
وی اضافه کرد: شهروندان جامعه اسلامی نقش دیگری را نیز در استمرار و دوام ولایت فقیه جامع شرایط برعهده خواهند داشت که در یک ساز و کار عرفی متناسب با زمان، به اِعمال آن می پردازند. در این بخش، شهروندان از طریق خبرگان مورد قبول خود (و یا مکانیزم مشابهی) به دو اقدام مبادرت می ورزند؛ نخست اینکه بر استمرار وجود شرایط لازم در فقیهی که عهده دار امر ولایت شده است نظارت می کنند، و دوم اینکه زمینه استمرار ولایت او را فراهم و نسبت به رفع موانع پیش آمده در مسیر اِعمال ولایت وی اقدام می نمایند. بدینسان نقش مردم، هم در تأسیس نظام ولایی و هم در استمرار آن نقشی برجسته خواهد بود.
در ادامه این نشست، کلانتری در پاسخ به سئوال یکی از حاضران که پرسید آیا در زمان غیبت کبری، امام عصر(عج)، نایب خاص دارند؟، گفت: خیر؛ 15 شعبان سال 329 هجری قمری که آخرین نایب خاص امام زمان از دنیا رفتند، در واقع آغاز غیبت تامه است که از آن موقع، امام زمان(عج)، نایب خاص ندارند. در نامه ای که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به آخرین نایبشان نگاشته اند، به صراحت اظهار داشته اند که "... و لا تُوصِ الی أحد فَیقوم مَقامَک بَعدَ وفاتِک، فَقَد وَقَعَتِ الغیبةُ التّامَّة..." یعنی به کسی در مورد جانشینی خود (در نیابت خاصه) وصیت نکن که غیبت کامل کبری آغاز شده است.
وی همچنین در پاسخ به این سئوالات که آیا ولی فقیه در عصر غیبت، هم طراز پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) است؟ و اینکه ولی فقیه که نصبش در مقام ثبوت، مبتنی بر اراده الهی است، چگونه در مقام اثبات، قابل تشخیص است؟ گفت: ولی فقیه جامع شرایط تنها در حوزه اداره حکومت و جامعه در ردیف پیامبر(ص) و امام(ع) قرار دارد و نه از ناحیه عصمت، ولایت بر تکوین و یا مقامات خاص معنوی.
و در پاسخ به سوال دیگر باید گفت؛ اسلام از یک طرف می گوید تحت ولایت ظالم و سلطان جائر نباید رفت و از طرف دیگر گفته است که به فقیه جامع شرایط مراجعه شود. نقشه راه در دین مبین اسلام برای این منظور، کاملا مشخص است. خداوند متعال در آیه 43 سوره نحل می فرمایند: "... فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُون" اگر نمیدانید، از اهل ذکر یعنی علما و دانشمندان سؤال کنید. برای مشخص کردن مصداق فقیه جامع شرایط، راهی جز ساز و کار عقلی وجود ندارد و برای این امر باید به خبرگان و متخصصان این حوزه یعنی فقیه شناسان مراجعه کرد. که در حال حاضر در کشور، مجلس خبرگان رهبری، این وظیفه خطیر و مهم را بر عهده دارد.
کلانتری در پاسخ به این پرسش که؛ با توجه به اینکه ولی فقیه، برخی وظایف خود را به دیگران تفویض اختیار کردهاند، آیا این ایجاد کننده مشکل نیست؟ گفت: خیر، با توجه به کثرت و گستردگی امور حوزه حاکمیتی و جامعه، تفویض اختیار برای یک حاکم، امری اجتناب ناپذیر است، کمااینکه در زمان امام علی علیه السلام نیز این موضوع انجام می شده است. آیا همه افراد منصوب امام معصوم، به صورت دقیق آینه تمام نمای ایشان بوده اند؟ خیر، عده ای بودند که بعد از انتصاب، دچار اشتباه و انحراف شدند. در زمان ما نیز، مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، بارها فرموده اند که وقتی برای شخصی حکم زده می شود، به این معنا نیست که هرکاری او انجام می دهد، مورد تایید است، بلکه آن شخص در قبال وظایفی که عهده دار آن شده، مسئول است و باید پاسخگو باشد و دستگاه های نظارتی بر عملکرد وی نظارت و در صورت بروز خطا، برخورد میکنند.
انتهای پیام
نظرات