«حسین مسرّت» در گفتوگو با ایسنا از «سعید افضلی پور» به عنوان یکی از چهرهها و مشاهیر یزد یاد کرد و در مورد زندگی و اقدامات وی در طول حیاتش اظهار کرد: سعید در شانزدهم فروردین ۱۳۵۹ در خانواده «اکبر افضلی پور» و «فاطمه محسنی پور» که در جوانی از روستاهای بنادک سادات و تنگ چنار به یزد کوچیده و در کوی صاحب الزّمان خیابان مهدی(عج) ساکن بودند، به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی را تا سوم دبستان در دبستان ناصر واقع در کوچۀ زیبا گذراند و در همان کلاس سوم برای آموزش قرآن راهی دارالتعلیم قرآن در میدان شهید بهشتی یزد شد و همان سال نیز برنده مسابقات علمی یادواره خاتمی در یزد شد.
وی ادامه داد: سعید افضلیپور در ادامه به دبستان اسلامی رمضانی که از دبستانهای غیر دولتی بسیار معتبر و با آموزگاران زبده بود، رفت و پس از آن این سالها که خانوادهاش چند بار نقل مکان سکونت داشتند، در مهرماه ۱۳۷۰ راهی مدرسه راهنمایی فتح در خیابان مسکن شد و پس از آنجا، به دبیرستان کیخسروی که نخستین دبیرستان یزد بود، رفت. البته طی این سالها در رشتههای ورزشی کاراته و ژیمناستیک و فوتبال نیز فعالیت داشت.
مسرت با اشاره به علاقه سعید از همان کودکی به گردآوری سنگهای گوناگون و رنگی از کوه و دشت و صحرا، از تقاضای تحصیل وی در رشته معدن خبر داد و گفت: با توجه به این که رشته معدن در ان زمان در یزد نبود، وی به هنرستان شهید باهنر در شهر بافق که زیر نظر شرکت سنگ آهن مرکزی بافق اداره میشد، عزیمت کرد و به مدت دو سال در شبانهروزی آنجا تحصیل کرد و پس از گذراندن دوره کارورزی در تیر ۱۳۷۶ در سنگ آهن مرکزی، برای ادامه آموزش راهی کرمان و در رشته کاردانی معدن مشغول به تحصیل شد.
وی با بیان این که افضلیپور سال بعد راهی سفر حجّ عمره دانشجویی و موفق به نگارش سفرنامۀ حج خود شد، خاطرنشان کرد: ادب و مهربانی او همواره زبانزد بود و به رغم اینکه بسیاری از جوانان در این سنّ و سال، دنبال خوشگذرانی و مُد روز بودند اما او بسیار ساده پوش بود و پیوسته اوقاتش را به مطالعات جنبی تاریخی و فرهنگی به ویژه در حوزه معدن سپری میکرد و در ارتباط با آموزشگاه فرهنگی علوی سعادت یزد و فرستادن تحقیقات معدنی، خود را علاقهمند به پژوهش نشان میداد.
این محقق و نویسنده یزدی بر پشتکار عجیب افضلیپور در یادگیری تاکید کرد و گفت: سعید در خرداد ۱۳۷۸ در دورۀ کارشناسی ناپیوستهی استخراج معدن دانشگاه آزاد اسلامی یزد شرکت کرد و همزمان در بهمن ۱۳۷۸ مدرک کاردانی معدن خود را از آموزشکده فنی و حرفهای شهید دادبین کرمان گرفت و آنگاه از بهمن همان سال در رشته مهندسی استخراج معدن دانشگاه آزاد اسلامی بافق مشغول به تحصیل شد و تا خرداد ۱۳۸۰ در آن شهر ادامۀ تحصیل داد ولی در آن تاریخ، انصراف داد.
وی با بیان این که به واضح مشخص نیست که سعید افضلیپور مدرک کارشناسی خود را از کدام دانشگاه اخذ کرده است، در این باره اظهار کرد: وی در برگه عضویت انجمن نیکوکاری امامزاده جعفر(ع) یزد نوشته است؛ لیسانس را در رشته بهرهبرداری معدن در سال ۱۳۷۸ از کرمان گرفته ولی در همان برگه شغل خود را فوق لیسانس آورده است و در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵ در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی پذیرفته شده بود و از سویی، یکی از دوستان وی میگوید: به همراه من در رشتهی مدیریت در مقطع دکتری درس میخوانده است.
مسرت گفت: او از همان سالها علاقه خود را به امور اجتماعی و فرهنگی نشان داد و با بنیانگذاری انجمن فرهنگی هنری پویا (پاژنگ) با حضور گروهی از هنرمندان و نویسندگان نامی یزد مانند فاطمه اکبری طزرجانی، فاطمه پاک سرشت، سید احمد دشمه، حمید دهقان، محمود رهبران، علیرضا سهیلی زاده و حسین مسرّت، در پاییز ۱۳۷۸ وارد این عرصه شد و یکسال بعد نخستین دفتر استانی کانون گفتوگوی تمدّنها را در شهر یزد ایجاد کرد و در چهارم مهرماه همان سال ابلاغ همکاری افتخاری این مرکز را دریافت کرد و در همان ماه موفق به برگزاری نخستین یادمان روز جهانی حافظ از سوی گروه پاژنگ در شهر یزد شد و با شکوه و برنامه ریزی خوب و بی مانندی آن را در تالار دبیرستان استعدادهای درخشان یزد همراه با سخنرانی دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن و اجرای موسیقی فاخر با گروه بزرگ کُر انجمن پاژنگ برگزار کرد.
وی با اشاره به واگذاری مسئول کانون گفتوگوی تمدّنها در شهر یزد به وی و شدت گرفتن فعالیّتهای افضلیپور پس از آن، گفت: او موفق به برگزاری چندین همایش و نشست در ارتباط با اهداف این کانون از جمله همایش همزیستی مسالمت آمیز مسلمان و زرتشتیان در یزد، همایش پیشگامان گفتوگوی تمدّنها و سمینار دو روزهی گفتوگوی تمدّنها در یزد با همکاری جمعیّت هلال احمر شد.
وی با بیان این که افضلیپور در اسفند ۱۳۷۹ موفق دریافت لوح سپاس از اوّلین همایش جوان و چهرههای برتر در یزد شد، ادامه داد: او در همان سال از سوی «میرزا محمّد کاظمینی» مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد به عضویّت در گروه مشاوران جوان آن اداره کل درآمد و در اواخر سال ۱۳۸۰ با دریافت اعتبارنامه «انجمن فرهنگی - هنری پاژنگ» از سازمان ملّی جوانان ایران به عنوان نخستین سازمان مردم نهاد کشوری، با تمرکز روی فعالیّت های انجمن پاژنگ توانست آیینهای گوناگونی را در شهر یزد برپا کند و بیشتر آن ها برای نخستین بار بود که در این شهر خمود صنعت زده و سوت و کور از لحاظ فعالیّتهای فرهنگی و هنری برگزار می شد.
مسرت برگزاری این برنامهها را در حدی خواند که مورد استقبال زیاد جوانان و هنردوستان شهر یزد قرار گرفت و چهره شهر را دگرگون کرد و طرواتی صدچندان بدان داد؛ از این رو بسیاری بر اثر پیش آمدن و دیدن این برنامهها راغب به شرکت در کلاسهای فرهنگی و هنری و موسیقی شدند و آموزشگاه های هنری و موسیقی رونق گرفت و تا کنون تأثیرات آن هویداست به حدّی که از سوی وزیر ارشاد وقت به عنوان عضو برجستۀ انجمنهای فرهنگی استان یزد مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت .
وی از جمله فعالیتهای افضلیپور در سایه مدیریت انجمن پاژنگ را برگزاری کنسرت موسیقی ایرانی گروه موسیقی و همسرایان پاژنگ در فرهنگسرای شهرداری یزد، راهیابی و شرکت گروه موسیقی پاژنگ تنها گروه راه یافته از یزد به جشنوارۀ بین المللی موسیقی فجر، برگزاری کنسرت بزرگ موسیقی کرال، برگزاری آیین دو روزه سینمای اجتماعی ایران، برگزاری آیین ویژۀ سال تحویل با حضور هنرمندان یزددر نوروز ۸۳، برپایی نمایشگاه گروه بین المللی بانوان نقاش ایران (دنا) در موزۀ قصر آیینه، برگزاری همایش جوان و هویّت ایرانی از سوی گروه پاژنگ با همکاری جمعیّت هلال احمر یزد و با وزیر ارشاد وقت در سینما دانش آموز، برگزاری کنسرت موسیقی ایرانی گروه موسیقی و همسرایان پاژنگ در فرهنگسرای شهرداری به خوانندگی علی دستگاه دار و سید احمد دشمه، همکاری در برگزاری آیین سه روزه دیدار دوستانه با دکتر اسلامی ندوشن در شهرهای یزد و ندوشن، ذکر کرد.
به گفته این پژوهشگر فرهنگی یزد، سعید در ادامه فعالیّتهای اجتماعی و سیاسی خود از یکم تیر ۱۳۸۱ به عنوان دبیر شورای هماهنگی تشکل های غیر دولتی استان یزد، فعالیّت خود را گسترش داد و در ۲۱ مرداد سال ۱۳۸۲ به عضویّت در هیئت اجرایی نخستین کنگرۀ ملّی تشکل های غیر دولتی جوانان (سازمان ملّی جوانان) در یزد درآمد ولی در کنار این فعالیّت های اجتماعی، فعالیّت هنری خود را از یاد نبرد و در حمایت از دعوت استادان و خوانندگان موسیقی ایران به شهر یزد مانند: علیرضا عصّار، فرهاد فخرالدینی، علیرضا قربانی و سالار عقیلی، با هنرمندان یزد در طول سال های بعد همکاری فعّالی داشت.
مسرت به برخی از فعالیتهای روزنامه نگاری وی نیز اشاره و عنوان کرد: البته افضلی پور بر پایۀهعلاقه و شناخت خود از ظرفیّت معادن استان یزد و برپایۀ دانش و آموخته های خود، «شرکت توسعۀ معادن دشت یزد» را بنیان گذاری کرد و روز به روز بر اثر هوش و استعداد خود، پلّه های ترقی را یکی یکی طی کرد و به ترتیب موفق به پایه گذاری انجمن های گوناگون صنفی و حرفهای مانند خانۀ معدن استان یزد، انجمن معادن فلزی، زغال سنگ و فرآوری استان یزد، نمایندگی صندوق بیمۀ معادن در استان یزد، کنسرسیوم بزرگ معدن و صنایع معدنی استان یزد و انجمن معدن و فرآوری استان یزد شد.
وی ادامه داد: او در قامت یک کارآفرین نمونه و زبده، موفق به بنیان چندین شرکت معدنی در شهرهای یزد و بهاباد شد و بر اثر لیاقت، کاردانی، هوش مدیریّتی، توانمندی و کارآیی، حسّ مسئولیّت پذیری اجتماعی و دیگر جنبه های سودمند اجتماعی، توانست به ریاست خانه معدن استان یزد و منطقه جنوب کشور، ریاست انجمن معادن فلزی و زغال سنگ خانه صنعت و معدن استان یزد، مسئول هماهنگی منطقۀ جنوب شرق خانۀ معدن ایران، ریاست انجمن معدن و فرآوری استان یزد و عضویّت در هیئت مدیره خانه صمت یزد و نیز عضویّت در کمیسیون مادّه ۲۴ معادن یزد درآید .
مسرت گفت: علاقۀ افضلیپور با ارتقای سطح دانش و کارآیی معدن کاران، معدن کاوان، خبرگان، تلاشگران و مهندسان معدن در ایران و استان یزد او را برآن داشت که به برپایی همایش های مهمّ تخصصی در این حوزه در یزد بپردازد که از ان جمله میتوان به همایش نقش ملّی معدن در توسعه و اقتصاد کشور،همایش سالانۀ ملی نقش معدن در اقتصاد و توسعۀ کشور به میزبانی یزد از ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸، دومین کنفرانس ملّی فناوری های معدن کاری ایران در شهر بافق، آیین بزرگداشت روز ملّی صنعت و معدن در یزد، برگزاری همایش ملّی معدن در یزد و راه اندازی آزمایشگاه فرآوری استان اشاره کرد.
این نویسنده یزدی خاطرنشان کرد: با اشراف و راهنمایی افضلیپور، ۲۱ منطقۀ معدنی در یزد و کرمان کاوش و شناسایی شد و با کوشش وی بسیار مجوّزهای بهره برداری صادر شد و خیل جوانان و جویندگان کار در این معادن مشغول به کار شدند. خود در بسیاری از هنگامهها، تک و تنها در سرمای سوزان کویر و گرمای کشندۀ کویر به کوه ها و دشت های استان سرمی زد و به شناسایی رگه ها و کانی های گوناگون می پرداخت.
وی روحیّه افضلی پور را پرتلاش و خستگی ناپذیر و دارای نیروی پایان ناپذیر خواند و گفت: چنین تلاشی نزد کمتر معدن کاری در یزد دیده شده است؛ تلاشی که همگان را به تحسین وامی داشت و با موفقیّت عرصه های مدیریّتی را که بدو سپرده بودند ، پشت سر می نهاد. او پیوسته برای پیشبرد و رسیدگی به کارهای معدنی استان یزد و منطقۀ جنوب شرق ایران و توسعۀ اقتصادی و انسانی استان یزد در وزارت خانه صنایع و معادن، بین تهران و یزد در سفر بود و در جلسات گوناگون در تهران و برخی استان های معدن خیز مانند: اصفهان، کرمان، خراسان، سمنان و غیره شرکت می کرد.
مسرت به فعالیتهای نیکوکارانه افضلیپور در انجمن خیّرین مسکن ساز استان یزد، موسّسۀ نیکوکاری حضرت فاطمه الزهرا (س) یزد، هیئت امناء و هیئت مدیرۀ انجمن نیکوکاری امامزاده جعفر یزد (ناجی) و مؤسّسۀ خیریۀ بیمارستان بهاباد اشاره و عنوان کرد: او برای گسترش آموزش کودکان، هزینه های ساخت پیش دبستانی جوادالائمّه (ع) در امام شهر یزد را پرداخت و سرپرستی ۲۰ کودک بی سرپرست را برعهده داشت و بارها به مسئول دفتر خود گفته بود: اولویّت من تأمین نیاز های این کودکان است و پس از آن، رسیدگی به امور مالی و نیازهای شرکت های زیر پوشش من است. به دفعات به بیماران نیازمند ، خانواده های دست تنگ برای پرداخت هزینۀ خرید جهیزیه و آسیب دیدگان بر اثر بحران کرونا کمک می کرد، با همّت خود، کلّ هزینۀ بخش ICU بیمارستان افشار برای بیماران نارسایی قلب و پیوند قلب پرداخت کرد و خود او نامش را «اندیشۀ نیک» گذاشت.
به گفته وی، افضلیپور هر سال اواخر شهریور و اوایل مهر به یکی از دوستان صمیمی خود پولی را پرداخت می کرد تا با خرید کیف و لوازم تحریر، آن را به کودکان نیازمند برساند. در موقع بحران کرونا که گروهی بزرگ از مردم بیکار شده بودند و صنعت گردشگری و صنایع دستی از این بابت آسیب جدّی دیده بود، وی با خرید ترمه، صنایع دستی و اهدای آن به دوستان، مدیران، مهمانان و کلیۀ مراجعه کنندگان به شرکت های تحت پوشش خود، گامی در جهت کمک به آنان انجام می داد. حتّی گفته می شود در جهت تهیۀ و ساخت واکسن کرونا هم فعالیت هایی داشت و در سایۀ مدیریّت خوب او موقع بحران کرونا، صنعت و معدن استان یزد کمترین آسیب را دید.
مسرت به همکاریهای وی در زمینه یزدپژوهی و یاری وی در چاپ کتاب هایی مانند «هزار کوچۀ تنهایی» اثر مرجان کوچک یزدی و «یزد، یادگار تاریخ« (جلد دوم و سوم) نوشتۀ حسین مسرّت اشاره و بیان کرد:«سعید افضلی پور» در ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ مانند همیشه بدون اطلاع خانواده برای انجام یک کار پزشکی راهی تهران شد و در همان روز در بیمارستان پاستور نو تهران بستری شد و شوربختانه بر اثر سهل انگاری به کما رفت و سرانجام در ۱۷ شهریور در بیمارستان عرفان نیایش تهران، جان به جان آفرین یگانه سپرد و فردای آن روز بعد به رغم وجود بحران کرونا و همه گیری خطرات ناشی از تجمّعات، با برگزاری تشییع جنازۀ باشکوهی در قطعۀ نام آوران خلد برین یزد به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
نظرات