همزمان با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، خانوادههای زیادی به ایران مهاجرت کردند. خانوادههایی که کودکان و نوجوانان بسیاری هم همراه آنها بودند و حالا به دلایل مختلف از جمله نداشتن مدارک هویتی نمیتوانند در مدارس دولتی تحصیل کنند و مجبور میشوند به مدارس خود گردان بروند؛ مدارس خودگردانی که سالهاست با مشکلاتی همچون تهیه کتب درسی، نداشتن فضای مناسب، نداشتن سهمیه و بودجه خاص و غیره مواجهاند.
آمنه سلیمانی معلم و یکی از اعضای کادر اجرایی مدرسه خودگران آدینه در منطقه گلشهر مشهد است. او در مورد افزایش تعداد دانشآموزان این مدرسه پس از روی کار آمدن طالبان میگوید: از زمانی که جنگ طالبان در افغانستان شروع شد و طالبان ادعای حکومت کرد، یک سال گذشته است و تقریبا از مهرماه سال گذشته به شدت ثبتنامها افزایش یافت، در مجموع حدود ۲۵۰ نفر دانشآموز داشتیم که نسبت به سال قبلتر آن حدودا دو برابر شده بود. تا کنون نیز حدود ۱۰۰ نفر ثبت نام در سال جدید داشتیم و دلیل کم بودن ثبت نام این است که بچه ها منتظرند ببینند میتوانند در مدارس دولتی ثبتنام کنند یا نه.
وی ادامه میدهد: خیلی از دانشآموزان روز اول با پای برهنه به مدرسه آمدند، یا لباس مناسبی نداشتند. خیلی تصاویر فاجعه باری بود. یک ماه اول برای خیلی از بچهها سخت بود. همچنین آنها به دلیل لهجهای که داشتند متوجه صحبتهای معلم نمیشدند و با سیستم آموزشی اینجا آشنایی نداشتند.
او با اشاره به مشکلات روحی و روانی دانشآموزان و خانوادههایی که پس از جنگ طالبان به ایران مهاجرت کردند، میگوید: دانشآموزی داشتیم که پدرش خلبان بوده و الان کارگری میکند، روحیه پدر به شدت خراب و او عصبی شده تا حدی که دانشآموز میگفت حتی نمیتوانم به پدرم سلام کنم. جنگ چنین تاثیر وحشتناکی روی این خانوادهها گذاشته است. روحیه بسیاری از بچهها پایین آمده و حتی پدر و مادر برخی از آنها جلوی چشمشان کشته شده و در فشار روحی زیادی هستند.
سلیمانی ضمن اشاره به برگزاری جلسات مشاوره برای این دانشآموزان و خانوادهها و همچنین انجام اقداماتی برای افزایش نشاط دانشآموزان عنوان میکند: همچنین ما معلم بهداشت جداگانه آوردیم که به بچهها آموزشهای لازم را بدهد. تفاوت فرهنگی بسیار زیاد بود و تلاش کردیم آن را کم کنیم تا بچهها بتوانند در این جامعه که به آن پناه آوردند، زندگی کرده و با جامعه همسان شوند.
وی با اشاره به مشکلات دانشآموزان مهاجر برای ثبت نام در مدارس دولتی میگوید: چند روز پیش برای ثبت نام کربلا به دفتر کفالت رفته بودم. آنجا بچههایی را دیدم که نتوانسته بودند در مدارس دولتی ثبتنام کنند. مدارس دولتی دانشآموزان افغانی را برای ثبت نام آنقدر معطل میکنند که همه مدارس پر میشود. این موضوع خیلی برای بچهها آزاردهنده است که در تابستان نمیتوانند ثبتنام کنند و به آنها میگویند شهریور بیایید و در شهریور هم میگویند هنوز بخشنامه ثبتنام نیامده است.
این معلم بیان میکند: مشکل بعدی ما درمورد کتابهای درسی است. در سامانه فروش کتاب، با کد ملی ثبتنام انجام میشود که بچههای ما کد ملی ندارند. ما از طریق مرکز ملل آموزش و پرورش تهران کتابهای درسیمان را تهیه میکنیم ولی مدارس خودگردان دیگر که مجوز ندارند، هر سال در این زمینه با مشکل مواجه هستند و در برخی مواقع کتابهای سال گذشته را با قیمت پایینتر تهیه میکنند.
سلیمانی با بیان اینکه در همین سالهای اخیر کلاس اولیهای یکی از مدارس خودگردان تا نوروز کتاب نداشتند و خانوادهها مجبور شدند، کتابها را به صورت رنگی کپی کنند، میگوید: همچنین در یکی از سالها که مشکل کمبود کتاب زیاد شده بود و ما هم کتاب نداشتیم، تمام مدارس دولتی مشهد را یکی یکی رفتم و به آنها گفتم کتاب اضافی اگر دارند، میخرم. خیلی از مدارس لطف کردند و کتابهای اضافی خود را دادند. کتاب نداشتن درد خیلی از بچههاست و این موضوع آنها را اذیت میکند. در پاساژ مهتاب هم کتابهای درسی را بسیار گران میفروشند.
وی در مورد شهریه مدارس خود گردان بیان میکند: حدود ۴ سال است که شهریه نمیگیریم، هر چند که میتوانیم بگیریم و از طرف مرکز ملل تهران که مجوز مدرسه ما از آنجا صادر شده اعلام کردند که ایرادی ندارد شهریه بگیرید، اما ما تصمیم گرفتیم شهریه را حذف کنیم چون بسیاری از دانشآموزان به دلیل همان شهریه ناچیز هم نمیتوانستند درس بخوانند یا به سختی مبلغ شهریه را تهیه میکردند که این موضوع برای ما حس بد و زجرآوری داشت. خودم بارها دیدهام که دانشآموزم در بازار شلوغه (بازاری در منطقه گلشهر) بساط کوچکی باز کرده تا بتواند شهریه مدرسه را جور کند، چون پدرش دست نداشت که بتواند به سر کار برود، پدرش مجروح بود و این مجروحیت به دلیل جنگهایی بود که در افغانستان صورت گرفته بود.
سلیمانی درخصوص نحوه تامین معلم برای این مدرسه خاطرنشان میکند: برای جذب معلم فراخوان میگذاریم و سپس آنان را گزینش میکنیم و پس از گذراندن مصاحبه و برگزاری آزمایشی کلاس درس، معلم انتخاب میشود. تنبیه بدنی و خشونت کلامی در مدرسه کاملا ممنوع است. درحال حاضر کادر آموزشی مدرسه ۱۵ الی ۱۷ نفر است. اگر برای معلمان مدارس خودگردان دورههای تربیت معلم وجود داشت بسیار خوب میشد. ما خودمان برای معلمان جلسه می گذاریم و درمورد نحوه تعامل با دانشآموزان به آنان آموزش میدهیم اما برخی مدارس این موضوع را رعایت نمیکنند و ممکن است رفتارهای خشن یا کلام تندی داشته باشند.
این معلم در مورد نحوه تامین هزینههای مدرسه خاطرنشان میکند: اغلب هزینهها را از بخش کلاس زبان و کلاسهای خصوصی و تقویتی تامین میکنیم.بزرگترین معضل ما برای هزینه، اجاره مکان است. قرارداد این مکان ما دو ماه دیگر تمام میشود و متاسفانه در گلشهر ساختمان درستی نیست که بتوانیم اجاره کنیم. من زمانی که خودم تدریس میکنم تمام شهریه را به مدرسه میدهم و خودم از اینجا هزینهای برای معلمی دریافت نمیکنم. اگر کسی فداکاری نکند و خودخواهی را کنار نگذارد کارهای مدرسه پیش نمیرود، مخصوصا مدارس به این شکل که سهمیه و بودجهای ندارد. میزان حقوق معلمان ما حداقل ساعتی ۱۵ و حداکثر ۳۵ تا ۴۰ هزار تومان است.
مجوز نداشتن اغلب مدارس خودگردان از موضوعاتی است که سلیمانی در مورد آن میگوید: ما مجوزمان را از مرکز ملل آموزش و پرورش گرفتهایم. همیشه لیست دانشآموزان را برای این مرکز میفرستیم و آنها بر عملکرد ما نظارت دارند. برخی مدارس خودگردان مجوز ندارند. دلیل اینکه مجوز گرفتیم این است که وجهه ما حفظ شود. نمیخواهیم به عنوان یک مدرسه بیمجوز که به هیچ جایی پاسخگو نیست شناخته شویم.
وی ادامه داد: ما مدارسی در همین گلشهر، تهران و اصفهان داریم که مجوز ندارند و اگر امروز اتفاقی برای دانشآموز رخ دهد چه کسی باید پاسخگو باشد. اگر یک مدرسه یا مدیر تحت نظارت ارگانی نباشد چه طور صلاحیت او بررسی میشود، مجوز مدارس هر چند سال یکبار باید تمدید شود. سلامت روانی، نداشتن خشونت و غیره از جمله الزامات یک مدیر است که نیازمند بررسی است. گرفتن مجوز کار بسیار سختی است و پیگیری زیادی میطلبد. به دلیل همین پیگیریها عدهای دنبال مجوز نمیروند. اینکه تحت نظر باشیم و عملکرد ما سنجیده شود به رشد شخصی مدیر و مدرسه کمک میکند، اما متاسفانه این موضوع برای عدهای اهمیت ندارد.
او با بیان اینکه سطح سواد دانشآموزی که در افغانستان تحصیل کرده با دانشآموزان ایرانی متفاوت است و این موضوع یکی از چالشهای معلمان مدارس خود گردان است، عنوان میکند: قانون مرکز ملل آموزش و پرورش میگوید که از همه دانشآموزان باید تست گرفته شده و آنها تعیین سطح شوند. بسیاری از دانشآموزانی که براساس این تعیین سطح به پایهای پایینتر از پایهای که در افغانستان تحصیل میکردند، منتقل میشوند این موضوع شدیدا آنها را ناراحت میکند که این هم یکی دیگر از مشکلات ما به شمار میرود. همچنین نداشتن سنجش برای کلاس اولیها را از دیگر مشکلات مدارس خودگردان است.
وی ادامه میدهد: مدرسه ما سه شیفت کار میکند و دانشآموزانی که کودک کار هستند شیفت شب میآیند.
این معلم با اشاره به اینکه در منطقه گلشهر مشهد حدود ۳ الی ۴ مدرسه خودگردان داریم، در مورد تاریخچه شکلگیری این مدرسه بیان میکند: مدرسه آدینه ۱۲ الی ۱۳ سال پیش ایجاد شده اما قبل از این هم با نام دانش فعال بوده است. در چند سال ابتدایی دهه ۸۰ که سختگیریها در رابطه با تحصیل دانشآموزان مهاجر افزایش یافته بود و نمیگذاشتند آنها در مدارس دولتی تحصیل کنند، بسیاری از دانشآموزان مخصوصا انها که مدرک آمایش داشتند یا آنهایی که با تعهد به مدرسه آمده بودند و قرار بود مدارکشان بعدا درست شود، مجبور به تحصیل در مدارس خود گردان شدند. من خودم هم در آن زمان کلاس دوم دبستان و جزو دانشآموزانی بودم که به دلیل این مسئله از مدارس دولتی بیرون شدم. خیلی از دانشآموزان همان سال ترک تحصیل کردند.
سلیمانی با بیان اینکه در آن سال مدارس خود گردان بسیار زیاد شد، عنوان کرد: همزمان با زیاد شدن مدارس خودگردان، بی نظمیهایی هم در این مدارس دیده میشد؛ مثلا من کلاس دومی کنار پایه ششم نشسته بودم. برادر من آن زمان مدیر اتحادیه دانشجویان بود و از مدیران مدارس خودگردان برای ساماندهی این مدارس دعوت کرد. خیلی از مدارس پیروی کردند و تعامل داشتند تا اینکه خود برادرم تصمیم گرفت مدرسهای برپا کند که بسیار از آن استقبال شد، حتی آن زمان یکی از مدارس دولتی در این منطقه که جابه جا شده بود را اجاره کرده بود و همه کلاسها پر میشد. انقدر تعداد دانشآموزان بالا بود که شاید هر شیفت حدود ۳۰۰ دانشآموز داشتیم.
وی ادامه میدهد: چند سال بعد مقام معظم رهبری فرمودند که دانشآموزان افغانی هم باید بتوانند به مدرسه بیایند، گشایشهایی صورت گرفت و برگه حمایت آموزشی به بچهها دادند و در نتیجه تعداد دانشآموزان مدارس خودگردان کم شد.
این معلم بیان میکند: ما ایران را مثل کشور خودمان دوست داریم و سرود ملی را به بچهها آموزش میدهیم؛ چون میدانیم که شاید آنها تا چند سال دیگر در اینجا زندگی کنند و باید سرود کشور ایران را بدانند. آنها سرود ملی افغانستان و جفرافیای آنجا را میدانند اما شاید در مورد ایران خیلی چیزها را ندانند که ما باید به آنها آموزش دهیم، حتی برخی قوانین را به دانشآموزان آموزش میدهیم تا بتوانند راحتتر زندگی کنند؛ اینکه آگاهی داشته باشند بهتر از آگاهی نداشتن است و ما نباید بگوییم که سرود کشور ایران در مدرسه دانشآموزان افغانستانی پخش نشود؛ ما با چنین طرز تفکری مخالف هستیم.
انتهای پیام
نظرات