به گزارش ایسنا، امروز ۱۵ شهریور شصت و هفتمین سالروز تاسیس اداره اطلاعات ستاد ارتش شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۳۴ است.
اداره دوم ستاد بزرگ ارتشداران پهلوی ادارهای جاسوسی و اطلاعاتی بود که در عصر پهلویِ پدر متولد شد. این اداره در آغاز، رکن دوم ارکان حرب کل قشون نام داشت اما به زودی به رکن دوم ستاد ارتش تغییر نام داد. این اداره از سوی افسران نخبه ارتش که قبل از جنگ جهانی دوم در فرانسه آموزش دیده بودند تاسیس شد و مورد حمایت جنگافزاری و اطلاعاتی سرویسهای جاسوسی و مخفی انگلیس و آمریکا قرار گرفت.
اولویت کاری اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران پهلوی کسب اطلاعات نظامی از خارج از کشور بود اما این روند با شکلگیری اداره رکن دوم ارتش به خصوص از پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق تغییر کرد و وظیفه جمعآوری اطلاعات و تامین امنیت داخلی کشور نیز به عهده آن گذاشته شد.
اداره رکن دوم ارتش با همکاری فرمانداری نظامی، مخالفان سیاسی حکومت را که از هواداران و پیروان حجتالاسلام والمسلمین سید مجتبی میرلوحی معروف به سید مجتبی نوابصفوی، نهضت فداییان اسلام، هیاتهای موتلفه اسلامی و نهضت انقلابی سید روحالله موسوی خمینی بودند را شناسایی و تحت تعقیب قرار میداد اما این دو نهاد اطلاعاتی و امنیتی در حوزه داخلی کار چندانی از دستشان بر نمیآمد از این رو پس از پیوستن ایران به سازمان پیمان مرکزی معروف به پیمان سنتو که در بغداد عراق امضا شد بار دیگر دستخوش تغییرات اساسی شد و اداره اطلاعات ارتش در سال ۱۳۳۴ متولد شد.
با این وجود رژیم پهلوی با در اختیار داشتن این سه نهاد امنیتی و اطلاعاتی باز در مواجهه با مخالفان داخلی احساس ضعف داشت و خود را فاقد امنیت پایدار احساس میکرد به همین دلیل با هدایت مستشاران سیاسی و نظامی انگلیسی و آمریکایی در اسفند ۱۳۳۵ سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ساواک - را تاسیس و این سازمان امنیتی را به یکی از بیرحمترین و مخوفترین سازمانهای اطلاعاتی ایران تبدیل کرد.
بنیان نظام اطلاعاتی ایران
نظام اطلاعاتی ایران منحصر در تاریخ معاصر کشورمان نیست و ریشه در دوره سلسله پادشاهان و عهد باستان دارد.
با وجودی که در اسناد تاریخی و آثار پژوهشگران، اطلاعات قابل استنادی درباره دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران قدیم وجود ندارد اما با قدرت گرفتن سلسله هخامنشیان از قرن ششم قبل از میلاد مسیح، به تدریج رگههای روشنتری از تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی در ایران باستان قابل ردیابی است.
امپراتوری هخامنشی به عنوان پیشرو و پایهگذار نظام سلطنتیِ انسجام یافته در جهان، موجب ایجاد و گسترش ارتباطات سیاسی، اجتماعی و اداری نظامند شدند. این امپراتوری با تقسیمبندی جغرافیایی - سیاسی جدید به ساتراپهای – استانداریهای - مختلف موجب بهرهگیری از شیوههای کارآمدتر اطلاعاتی، امنیتی و خبررسانی توسط مرکز امپراتوری از طریق آنها شد.
همزمان با تاسیس نظام اداری - دیوانی انسجام یافته، تاسیس نظامهای اطلاعاتی - امنیتی در این سلسله نیز مورد توجه این امپراتوری قرار گرفت تا پادشاه بتواند عدالت و امنیت بهتری در سطح قلمرو برقرار کند و بر اوضاع تسلط داشته باشد. به این منظور از دوره سلطنت داریوش اول هخامنشی، دستگاه جاسوسی به عنوان «چشم و گوش پادشاه» شکل گرفت. کار این دستگاه جاسوسی گماشتن ماموران در اقصی نقاط امپراتوری و نظارت نامحسوس بر امور داخلی و فراسرزمینی بود.
فاز دوم
با فروپاشی امپراتوری هخامنشی، دستگاه اطلاعاتی - امنیتی این امپراطوری نیز از بین رفت اما با تشکیل سلسله سلوکی و نوادگان اسکندر نظمی جدید در عرصه سیاسی، اجتماعی و اداری کشور پدید آمد که این روند با ورود یونانیها به نظام اداری ایران موجب شکلگیری تغییراتی در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران شد.
ساتراپنشینهای عصر هخامشیان کم کم جمع شد و واحد سیاسی تحت عنوان «پلیس» جایگزینش شد. این واحد سیاسی که در اختیار نیروهای نظامی بود، ارتباط اداری و اطلاعاتی هماهنگتری با پادشاه سلوکی داشت به همین دلیل وظایف اطلاعاتی - امنیتی را با کارآمدی بیشتری در اختیار سلسله سلوکیان گذاشت.
رشد مستمر
در دوره اشکانیان، نظام اطلاعاتی - امنیتی منسجم و قابل توجهی تشکیل نشد و نظام اداری - سیاسی این سلسله فاقد نظمی مستحکم بود. عدم تمرکز سیاسی و پراکندگی روابط میان شاه اشکانی و ایالات و ولایات از یک سو و شکلگیری نظام ملوکالطوایفی در ایالات که رگههایی از فرهنگ و تمدن یونانی را هم در خود داشت، امکان تاسیس ساختاری که بتواند روابط اطلاعاتی - امنیتی پادشاه با ایالات و ولایات را ایجاد کند، نداشت.
اما با تشکیل امپراتوری ساسانیان، نظام اداری - سیاسی ایران بار دیگر انسجام و یکپارچگی قابل توجهی یافت. تقسیمات اداری، سیاسی و دیوانی گستردهای در امپراتوری ساسانی شکل گرفت و دستگاه اطلاعاتی - امنیتی نیرومندی، ایالات و ولایات کشور را با مرکز امپراتوری مرتبط ساخت.
نظام اطلاعاتی - امنیتی کشور در این دوره زیرمجموعه گستردهتری از تشکیلات عظیمی بود که زیر نظر وزیراعظم که لقب «هزار بد» داشت، اداره میشد. اعضای سازمان اطلاعاتی - امنیتی ساسانیان ترکیبی از افراد نظامی و غیرنظامی بودند که به فراخور جایگاهشان وظایف را بین خود تقسیم کردند.
دستگاه اطلاعاتی ساسانی علاوه بر برقراری امنیت داخلی در شهرها و بخشهای مختلف امپراتوری، اخبار و اطلاعات ریز و کلان حوزه خدمت خود را به مرکز امپراتوری و وزیر اعظم گزارش داد و براساس آموزشهای تشکیلات مرکزی، فعالیتش را تنظیم کرد.
در دوره پادشاهی خسرو انوشیروان، تشکیلات اطلاعاتی - امنیتی ایران به رشدش ادامه داد و به دنبال اصلاحاتی که او انجام داد، وحدت و تمرکز دیوانی و نظامی در قلمرو سلسله ساسانی موجب استقرار امنیت پایدارتری در ایران شد.
دستگاه اطلاعاتی پهلوی
کودتای سیاسی - نظامی رضا خان و سید ضیاءالدین طباطبایی بر علیه احمد شاه قاجار در سوم اسفند ۱۲۹۹ موجب انتصاب رضا به عنوان وزیر جنگ و سید ضیاء به عنوان رییسالوزرا شد.
رضا چند ماه بعد در تاریخ ۱۵ آذرماه ۱۳۰۰ با صدور حکم شماره یک قشون، ژاندارمری و لشکر قزاق ایران را در هم ادغام کرد و یک ماه در تاریخ ۱۵ دی ارتش نوین ایران را متشکل از پنج لشکر سازماندهی شده، رونمایی کرد.
ارتش گارد شاهنشاهی چند سال بعد و در دوران ۱۶ ساله پادشاهی رضا پهلوی، رکن دوم ستاد ارتش را برای انجام کارهای اطلاعاتی در داخل و خارج کشور تاسیس کرد.
زایش رکن دوم ارتش شاهنشاهی
عمده وظایف رکن دو ارتش که چند ماه بعد از تاسیس به اداره دوم ارتش تغییر نام داد در حوزه ضد اطلاعات و جمعآوری اخبار و اطلاعات از توانمندیهای جنگافزاری سایر کشورها بود و در حوزه داخلی مسوولیت محدودی داشت.
گزارشهای اداره دوم ارتش تا شش ماه بعد از اخراج رضا شاه از ایران در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ از ایران علاوه بر شاه و نخستوزیر برای اشرف پهلوی خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی و رییس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل هم ارسال میشد.
کار اصلی این واحد اطلاعاتی جمعآوری اطلاعات نظامی از سایر کشورها بود. اطلاعات کسب شده با محوریت سلاحهای جدید، مداخله تکنولوژی در تاثیر سلاحها از حیث برد، دقت، نشانهگیری در خنثی کردن رزمجویان، روحیه و به خصوص روشهای جنگی جدید و تحولات سیاسی اتحادها و سیستم مخابراتی دشمنان تمرکز سازماندهی میشد.
رکن دوم ارتش وظیفه داشت با ایجاد شبکههای تجسسی وسیع، کارآگاهانه و هوشیارانه به صورت روزانه آگاهی خود را در خارج از کشور ارتقاء دهد تا در روز مبادا و در برخورد با سلاحهای جدید پیشبینی نشده، غافلگیر نشود.
سرلشکر حسن پاکروان رییس وقت رکن دو ارتش در گفتوگو با سرهنگ غلامرضا مصور رحمانی بنیانگذاران نیروی هوایی نوین ایران که این گفتوگوی خواندی در کتاب کهنه سرباز چاپ شد به تشریح دلایل شکلگیری این واحد اطلاعاتی - امنیتی در ساختار ارتش شاهنشاهی پرداخت.
رحمانی در مقدمه این کتاب نوشت: «بر اثر گزارشهای حاد سرکنسول ایران در بصره و تکرار رسیدن اخبار وحشتآور از مسافرین تازه وارد از عراق، قرار شد هر چه زودتر به عراق بروم تا اوضاع را در محل مشاهده و تحقیق کنم و به لافاصله به تهران برگردم و نتیجه را به استحضار شخص دکتر محمد مصدق برسانم.
در تمام پروندههایی که مورد مطالعهام واقع شده بود اثری از گزارشهای شبکه اطلاعاتی محرمانه دولت ایران در عراق به نظرم نرسید. یک روز صبح اول وقت رفتم نزد پاکروان و خواهش کردم آن گزارشها را در اختیارم بگذارد که در دفتر رکن دوم مطالعه کنم و پس دهم. گفت: «پروندهها را هر چه بود قبلا در اختیارتان گذاشتم دیگر چیزی نیست که به شما واگذار شود.» گفتم: «آن پروندهها یا مربوط به اظهارات مسافرین بود و یا گزارش سرکنسولگری. منظورم پروندههای اطلاعات محرمانهای است که از مأمورین مخصوص رکن دوم در محل و یا سایر مأمورین مخفی محلی به شما رسید.» گفت: «همانطور که گفتم چیز دیگری نیست تا به شما واگذار شود و پرونده اطلاعات محرمانه نداریم.» با تحیر تمام گفتم: «پس مأمورین مخفی شما در عراق اطلاعات خودشان را به چه مقامی میدهند و گزارشهای آنها در کدام دفتر متمرکز میشود؟» گفت: «ما در عراق اساسا عوامل استخباری نداریم که به ما گزارشهایی بدهند.»
از این جواب غرق در بهت شدم و گفتم: «میفرمایید سازمان نیروی دفاعی و سازمان سیاسی کشور در کشور همسایه مطلقا دارای عوامل استخباری نیستند؟» گفت: «متأسفانه همینطور است.»
دیگر ادامه مذاکره معنی نداشت. خداحافظی کردم و بیرون آمدم و از اینکه سازمان دفاعی کشور تا این اندازه سطحی و عاری از حس مسؤولیت است حالت تأسف فوقالعادهای در خود احساس کردم. من اطلاع داشتم که رکن دوم مأمورین خفیه بسیاری در خدمت داشت و تصورم بر این بود که همه یا لااقل اغلب آنها همان طور که در سایر ارتشها معمول است، برای کسب اطلاع از کشورهای خارجی و به خصوص دشمنان احتمالی، فعالیت میکنند ولی آن روز متوجه شدم برای مأمورین استخباری ارتش ما «خودی» دشمن احتمالی را تشکیل میداد.
سپهبد محسن مبصر رییس شهربانی کشور طی سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۹ در خاطراتش درباره رکن دو ارتش و وظایف اطلاعاتی و ضد جاسوسی آن در دهه ۱۳۲۰ نوشت: «رکن دوم ستاد ارتش از رویدادهای شهریور ۱۳۲۰ تا خیزش ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تنها سازمانی بود که نیازهای اطلاعاتی ارتش شاهنشاهی و چه بسا نیاز همه سازمانهای کشور ایران را بر میآورد.
این سازمان افزون بر آن که کسب اطلاعات نظامی درون مرزی و برون مرزی را به عهده داشت، کار سازمانهای ضد اطلاعات به طور کلی ضد جاسوسی را نیز کم و بیش انجام میداد. در سنجش با سازمانهای گوناگون و رنگارنگ کشورهای آمریکا و انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی پیشین و ... اگر این کشورها از دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی مانند انتلیجنس سرویس MI۶ و MI۵ و دستگاههای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ارتش انگلستان و CIA و FBI و دستگاه اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ارتش آمریکا سود میجستند، در کشور ایران کار همه آن سازمانهای عریض و طویل را تنها رکن دوم ستاد ارتش با سازمان بسیار کوچک و تواناییها و اختیارات قانونی محدود به عهده گرفته بود.
بیگمان انجام بینقص همه آن وظایف و مسؤولیتهای بزرگ، با سازمان کوچک و تواناییهای نا چیز رکن دوم، بسیار دشوار و چه بسا نشدنی میبود... .»
با چنین شرایطی دور از ذهن نبود که وظایف رکن دو ارتش در مقاطع زمانی مختلف دستخوش کم و کاست و نوسان شود. شرایط حاکم بر ارتش و دستگاه اطلاعاتی کشور به گونهای بود بر اساس صلاحدید مقامات وقت ارتش برای جمعآوری اطلاعات امنیتی از داخل کشور نیز از خدمات رکن دوم بهره گرفته میشد.
به اذعان مقامات وقت ارتش شاهنشاهی رکن دوم ارتش در حیطه اطلاعات خارجی و ضد جاسوسی کارنامه قابل قبولی نداشت و بسیاری از گزارشهای ارسال شده ماموران از کشورهای خارجی فاقد ارزش اطلاعاتی بود. این وضعیت تا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در رکن دو ارتش ادامه داشت اما از این تاریخ به بعد وظیفه اطلاعاتی - امنیتی داخلی برعهده این واحد حساس ارتش گذاشته شد تا ضمن همکاری با فرمانداری نظامی، مخالفان سیاسی حکومت را شناسایی کند و تحت تعقیب قرار دهد.
چند ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرلشکر حسن پاکروان از ریاست رکن دو ارتش کنار گذاشته شد و به جای او سرهنگ مصطفی امجدی منصوب شد اما این تغییر هم تاثیر چندانی در کیفیت فعالیت این نهاد امنیتی نداشت.
نقش پیمان سنتو
با پیوستن ایران به سازمان پیمان مرکزی معروف به سنتو یا بغداد که در سال ۱۳۳۴ بین آمریکا، انگلیس، ترکیه، پاکستان، ایران و عراق بسته شد مقرر شد تجهیزات و جنگافزارهای جنگی کشورهای عضو یکسان شود به همین دلیل تغییرات دامنهداری در ارتش ایران ایجاد شد و سازمان جدیدی در ارتش ایران تحت نظر مستشاران نظامی آمریکایی در ایران به وجود آمد. پنج سپاه به جای لشکرهای سابق ایجاد شد، به طوری که به جای ستاد ارتش ستاد نیروی زمینی، ستاد نیروی هوایی و ستاد کل ارتش شکل گرفت. علاوه بر آن کشورهای عضو موظف شدند در ارتش جدید از تسلیحات و مهمات آمریکایی استفاده کنند.
دولت آمریکا برای سرعت دادن به نوسازی ارتش ایران، پاکستان، عراق و ترکیه کمکهای بلاعوض و وامهای گران قیمت پرداخت کرد. بدین ترتیب ارتش ایران در اول شهریور ۱۳۳۴ با سازمان جدیدی که از سازمان نظامی ارتش آمریکا الگوبرداری شده بود، متولد شد. به دنبال این تغییرات آمریکا در دوم تیر ۱۳۳۵ چهار هواپیمای جت و در تاریخ ۳۰ تیر همان سال ۳۰ عراده توپ ۹۰ میلیمتری از محل کمکهای نظامی به ایران تحویل داد.
اهداف پیمان
اگر چه این پیمان در ظاهر پیمانی دفاعی مشترک بین کشورهای خاورمیانه بود اما در حقیقت در راستای حفظ و تضمین اهداف انگلستان در خاورمیانه بین چهار کشور ایران و پاکستان و عراق و ترکیه به همراه امریکا و انگلیس منعقد شد.
این پیمان خط دفاعی در برابر تهاجم احتمالی شوروی را کوههای زاگرس در نظر گرفت. این خط همان خطی است که دولتهای استعماری انگلیس و روسیه در سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۱ میلادی ترسیم کرده بودند. هدف اصلی این تقسیمبندی حفظ چاهها و ذخایر نفتی خاورمیانه و ایران در چنبره انگلیس بود.
فریدون سنجر از نمایندگان ایران در خاطراتش درباره این پیمان نوشت: «در همان هفته اول ورودم به ستاد نظامی پیمان در بغداد متوجه شدم که این پیمان قبل از هر چیز و بیش از هر چیز، یک سازمان سیاسی تبلیغاتی است و کار آن بیشتر تشکیل کنفرانسها و شوراهای ماهیانه و شش ماهه و سالیانه با عکس و تفضیلات و برگزاری میهمانیهای شبانه و کوکتل پارتیها - مهمانیهای عصرانه همراه با پذیرایی با مشروبات الکلی - است.
البته برای خالی نبودن عریضه یکی دو سه پرونده به نام طرح هم تهیه شده بود که بیشتر شامل اطلاعاتی ناقص از قدرت نظامی و گسترش نیروهای سه گانه شوروی بود. غیر از اینها پرونده به درد بخوری که به عنوان طرح دفاعی بشود آن را روی نقشه پیاده کرد، ارائه نمیکرد و معلوم نبود که نیروهای عضو پیمان روی کدام خط دفاعی گسترش پیدا میکنند و عملیات خود را به چه ترتیب با هم هماهنگ خواهند کرد. حتی از نظر تعیین یک خط دفاعی کلی هم از ابتدا اختلافات شدید وجود داشت.
به دنبال کشف چاه نفت البرز در نزدیکی قم در تاریخ ۱۳۳۵ که در نهایت توسط متخصصان آمریکایی به بهرهبرداری رسید، منطقه البرز نیز منطقه نظامی اعلام شد و دو گردان سرباز به فرماندهی ارتشبد بهرام آریانا به محافظت از آن پرداختند.
از این به بعد پیمان سنتو سلسله جبال البرز را جهت دفاع و مقاومت در برابر حمله احتمالی شوروی مد نظر قرار داد.»
واکنش شوروی
تقریبا همزمان با پیوستن ایران به پیمان سنتو، اتحاد جماهیر شوروی دوران پس از مرگ ژوزف استالین را آغاز میکرد. سیاست گئورگی ماکسیمیلیانوویچ مالنکوف رهبر جدید شوروی نسبت به کشورهای همسایه، سیاست همزیستی مسالمتآمیز بود.
دولت مالنوکف در اعتراض به باز شدن پای آمریکا به مرزهای جنوبی شوروی سه یادداشت اعتراضی پیدرپی به ایران فرستاد و مخالفتش را با گروهبندی ضد کمونیستی ایجاد شده، اعلام کرد اما دولت وقت ایران هم در یادداشتی رسمی، به شوروی اطمینان داد به هیچ کشوری اجازه تأسیس پایگاه پرتاب موشک در خاک ایران را نمیدهد و پیمان سنتو در حد یک پیمان دفاعی باقی میماند.
به دنبال این اطمینان خاطر، دولت شوروی نمایندگانی برای مذاکره و امضای پیمان همکاری عدم تجاوز به ایران فرستاد و موفق شد در تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۳۳ اختلافات مرزی خود با ایران به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر را حل کند و شمشهای طلاهای ایران را که به گرو گرفته بود، آزاد کرد.
در پی امضای تغییرات در ارتش ادامه یافت و سرلشکر احمد وثوق وزیر جنگ، سپهبد عبدالله هدایت رییس ستاد مشترک ارتش، سرلشکر میرجلالی معاون ستاد مشترک و سرلشکر هدایت گیلانشاه رییس ستاد هوایی ارتش شدند.
در دنبال این تغییرات اداره اطلاعات ستاد ارتش ۱۴ سال بعد از به قدرت رسیدن محمدرضا شاه پهلوی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۳۴ تشکیل شد و همه روزه اخبار محرمانه نیروهای سهگانه ارتش را جمعآوری و برای رییس ستاد ارتش ارسال کرد.
مهمترین وظیفه اداره اطلاعات ارتش، جمعآوری اطلاعات داخلی بود.
با تاسیس این اداره گارد شاهنشاهی برای جمعآوری اطلاعات جاسوسی داخلی و خارجی از سه واحد اداره اطلاعات، رکن دو ارتش و اطلاعات شهربانی بهره برد.
با این حال خیال محمدرضا شاه پهلوی همچنان از نارضایتیها و مخالفان داخلی راحت نبود به همین دلیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ساواک - را در اسفند ۱۳۳۵ تاسیس کرد و تیمور بختیار که آن زمان فرماندار نظامی تهران بود را به ریاست این سازمان مخوف منصوب کرد.
منابع:
فریدون سنجر، حاصل چهل سال خدمت، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۱
باقر عاقلی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج ۲، ص ۵۴ و ۶۰ ـ ۶۹
هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دورۀ پهلوی، ص ۲۴۲
باقر عاقلی، نخست وزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص ۸۳۷ ـ ۸۳۸
قدیمی، ذبیحالله۱۳۲۶- تاریخ ۲۵ ساله ارتش شاهنشاهی ایران. تهران- چاپخانه مجلس شورای ملی. ص ۱۰۷
یکرنگیان، میرحسین، سیری در تاریخ ارتش ایران، تهران، انتشارات خجسته، ۱۳۸۴، چاپ دوم، ص۲۶۲ - ۲۶۳
عمیدی نوری، ابوالحسن، نیم قرن تاریخ ارتش ایران، تهران، انتشارات مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴، ص۱۳۵
انتهای پیام
نظرات