گوهر یسنا انزانی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: برخی رفتارها در بعضی خانوادههای ایرانی به عنوان اختلال روانشناختی در نظر گرفته نمیشود، بلکه این رفتارها را عادی و گاهی مثبت میپندارند و یا با واژههای مثبت از این رفتارها یاد میکنند. برای مثال وابسته بودن به والدین برای اغلب خانوادههای ایرانی که دوست دارند فرزندانشان همواره در کنار آنها باشند امری مثبت و جذاب تلقی میشود و این در حالی است که گاهی این وابستگی به حدی زیاد میشود که در زندگی مشترک دختر و پسر اثر میگذارد و میتوان گفت تبدیل به یک اختلال میشود.
وی با ذکر مثال دیگری ادامه داد: برای نمونه بعضا خانوادهها از اختلال شخصیت "پارانوئید" یا "بدبین" با عنوان "تعصب" یاد میکنند که فرد از روی دوست داشتن نسبت به همسر خود بدبین است و دائما او را کنترل میکند. حتی برای برخی زوجین جذاب است که از طرف همسر کنترل شوند چراکه تصور میکنند همسرشان آنها را دوست دارد و از این رو دائما در حال کنترل آنها است، یا اینکه اگر فردی پرخاشگر است واژه دیگری به او نسبت میدهند و میگویند " گرچه زود جوش میآورد اما در دلش چیزی نیست". درواقع برای تشخیص اختلالات روانشناختی در خانواده های ایرانی دچار چالش هستیم چون برخی رفتارها برای خانوادهها عادی است و پس از ازدواج فرزندان نیز از عروس و داماد توقع دارند این اختلالات را به عنوان رفتاری عادی بپذیرند.
این روانشناس با تاکید بر اهمیت بررسی سلامت روان افراد پیش از ازدواج، تصریح کرد: بررسی وجود این اختلالات روانشناختی پیش از ازدواج بسیار مهم است چراکه درمان آن زمان زیادی را میطلبد و نمیتوان با یک الی دوماه قبل از ازدواج آن را درمان کرد. درمان هر اختلال متناسب با خود زمان مشخصی را میطلبد و زوجین باید تستهای تشخیصی و ارزیابی روانشناختی قبل از ازدواج را جدی گرفته و اگر ازدواج کردهاند نیز برای تشخیص این اختلالات به متخصص مراجعه کنند.
انزانی همچنین درباره چرایی جدی نگرفتن این اختلالات روانی از سوی خانوادهها توضیح داد: اطلاعات روانشناختی و روانپزشکی خانوادهها بسیار پایین است و چون آموزشهای روانشناختی از سنین پایین به افراد داده نمیشود، خانوادهها نشانهها را نمیشناسند و این اختلالات را جدی نمیگیرند. درواقع بینش افراد نسبت به اختلالات روانشناختی پایین است.
به گفته وی، اختلالات روانشناختی میتوانند الگوی پایدار بسیاری از مسائل زندگی مشترک تلقی شوند و والدینی که خود دچار این اختلالات هستند با رفتار خود این اختلالات را در فرزندان ایجاد کرده و اینگونه اختلالات روانشناختی نسل به نسل در خانوادهها منتقل میشوند.
این روانشناس، افزود: بعضا خانوادهها رفتارهایی را پیشتر در بین فامیل و اقوام نظیر دایی، عمو، عمه و خاله فرزند خود دیدهاند و از این رو بروز برخی رفتارها از سوی فرزند را عادی میپندارند. گاهی نیز خود والدین رفتار خاصی دارند و تصور میکنند اگر فرزندشان نیز این رفتار را دارد امری طبیعی است، این رفتار را اختلال نمیپندارند و عادی و ساده انگارانه با آن برخورد میکنند.
وی همچنین این را هم گفت که بعضا این اختلالات از سوی افراد جامعه نیز جذاب انگاشته میشوند، برای مثال اختلال شخصیت ضداجتماعی که فرد مبتلا به آن هنجارهای جامعه را در نظر نمیگیرد، برای نوجوانان که در سن بلوغ هستند بسیار جذاب است.
انزانی در عین حال تاکید کرد که با وجود یک یا دو نشانه از اختلالات روانشناختی نمیتوان برچسب اختلال روان را به افراد زد، چراکه برای تشخیص برخی اختلالات حداقل وجود چهار یا پنج نشانه لازم است و گاهی چند اختلال همزمان با هم بروز میکنند. بنابراین تشخیص اختلالات روانشناختی کار آسانی نیست و حتما باید متخصصین آن را تشخیص دهند.
این روانشناس از دست دادن سالهای زندگی و عمر افراد و نیز امکان آسیب فیزیکی و جسمی را از جمله تبعات زندگی با فرد درگیر اختلال روانشناختی دانست و خاطر نشان کرد: افراد حتما مشاوره قبل ازدواج را جدی بگیرند و با متخصصین در این رابطه مشورت کنند. تست تشخیصی اختلال را قبل ازدواج انجام دهند و از درمانگر بپرسند این اختلال تا چه اندازه در زندگی مشترک اثر میگذارد؟، نیاز به چه درمانی دارد؟ و آیا نیاز است تا آخر عمر فرد تحت درمان باشد یا خیر؟. گاهی خانوادهها فکر میکنند با ازدواج و پس از آن فرزندآوری، اختلال روانشناختی دختر یا پسرشان بر طرف میشود، در حالی که این اختلالات را نسل به نسل منتقل میکنند. بنابراین قبل ازدواج باید این اختلالات بر طرف شوند.
انتهای پیام
نظرات