دکتر محمدجواد مهدوی، استادیار ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، در نشست روز ملی ادبیات کودک و نوجوان که امروز، ۱۸ تیر ماه، در انجمن علمی ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، با گرامیداشت یاد مرحوم مهدی آذر یزدی اظهار کرد: مهدی آذر یزدی توانست در معرفی آثار کهن به کودکان و نوجوانان این سرزمین تلاش خوبی انجام دهد و با نگارش مجموعه هشت جلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» کودکان و نوجوانان را با ادبیات کهن آشنا کند و آنها را با کتابخوانی انس دهد.
وی با اشاره به پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با ادبیات کودک و نوجوان در مشهد افزود: در سال ۱۳۹۳ همراه با جمعی از دانشجویان به مطالعه و ترجمه آثار در این حوزه پرداختیم، کارگروه ادبیات کودک و نوجوان هورام را در دانشگاه فردوسی مشهد پایهگذاری کردیم و مطالعات خود در در اختیار دیگران قرار دادیم.
این استادیار ادبیات فارسی در خصوص شاخهبندی کارگروه ادبیات کودک و نوجوان هورام عنوان کرد: در هر شاخهای از این مجموعه عدهای مشغول به تحقیق و پژوهش هستند و رمان کودک و نوجوان، فلسفه ادبیات کودک و نوجوان، اقتباس و ادبیات فانتزی، شعر کودک و نوجوان و مطالعه ادبیات کودک و نوجوان و محیط زیست این شاخهها را تشکیل میدهد. بخشی از کار نیز تحلیل انیمیشن است و یک مجله تخصصی ادبیات کودک نیز در یک شماره چاپ کردهایم و به امید خدا شمارههای دیگر آن به زودی به چاپ خواهد رسید.
رابطه بین کودک و بزرگسال یکی از پر چالشترین مباحث در ادبیات کودک و نوجوان است
رویا یدالهی شاهراه، پژوهشگر ادبی نیز در ادامه این جلسه اظهار کرد: هر دانشجویی که تحصیلات خود را شروع میکند، در بهترین حالت مدرک دکتری اخذ میکند و مرزهای رشته خود را گسترش میدهد. این موضوع نشاندهنده این است که فلسفه آن رشته را درک کرده و رسیدن به این مسیر جز شناخت دانشی که در حوزه رشته فرد است، میسر نمیشود.
وی افزود: دانشجویی که در رشته ادبیات فارسی مشغول به تحصیل است، در دوران نظم و نثر بلاغت عربی مطالعه میکند اما هیچگاه متوجه آن نمیشود که اصلا ادبیات چیست و به چه کار میآید. فلسفه دانشها اطلاعاتی نیست که وارد مغز ما شود بلکه فهم پدیدههاست. با این اوصاف یکی از مهمترین واحدها که در هر رشته ادبیات باید وجود داشته باشد، فلسفه آن رشته است که متاسفانه هنوز این موضوع تبدیل به یک دغدغه نشده و حتی کتاب و مقاله نیز در این موضوع بسیار کم است.
این پژوهشگر ادبی تصریح کرد: ما در کارگروه هورام تلاش میکنیم این کمبود را تا حدودی جبران کنیم و در جلسات مختلف راجع به این گفتوگو کردهایم که فلسفه ادبیات کودک چیست و در چه موضوعاتی صحبت میکند. همچنین نظریهپردازان این حوزه را در ایران و جهان معرفی کردهایم. این فلسفه باید در دیگر شاخههای ادبیات مثل ادبیات تطبیقی، حماسی و... نیز وجود داشته باشد و کسانی که میخواهند در حوزه شناخت و دانش تخصص به دست بیایند، باید از همان سالهای اول کارشناسی در فلسفه ادبیات تامل و استادان باید فضا و امکانات را برای آنها فراهم کنند.
یدالهی عنوان کرد: در شاخه ادبیات کودک پرسشهای جدی و بنیادین وجود دارد که یکی از آنها رابطه کودک و بزرگسال در حوزه ادبیات کودک است. یعنی بزرگسالی که کتاب کودک را مینویسد، کتاب را برای فروش میگذارد یا پدر مادری که با آن کتاب به کودک خود آموزش میدهد، باید مورد بحث قرار گیرند که این رابطه بین کودک و بزرگسال یکی از پر چالشترین مباحث در ادبیات کودک و نوجوان است و پژوهشگران از دیدگاههای بسیار متنوعی به آن پرداختهاند.
وی ادامه داد: این شاخه از ادبیات کودک نباید به صورت تفکر غالبی و حفظ کردن باشد بلکه باید بیشتر معطوف به اندیشیدن و چون و چرا کردن و درس اساسی در دانشگاه باشد.
در شعر نوجوان به هویت مخاطب توجه نمیشود
فاطمه سوقندی، شاعر و پژوهشگر ادبی هم در ادامه این نشست با اشاره به شاخه شعر کودک و نوجوان بیان کرد: اگر بخواهیم شعر کودک و نوجوان را طبقهبندی کنیم، دوره اول آن اشعار مربوط به کهنسرایان است که مخاطب آن کودک و نوجوان است و شاعرانی مانند نظامی و جامی آنها را سرودهاند. دوران دوم شامل شعرهایی است که بعد از دوران بازگشت ادبی سروده شده و رنگ بوی سبک ادبی هندی و پیچیدگی در آن نیست؛ ساده است اما ساختار کهن دارند که میتوان به اشعار ایرج میرزا و یحیی دولتآبادی اشاره کرد. دوران سوم تاثیرگذارترین دوران شکلگیری شعر کودک و نوجوان است که در این دوره اشعار محمد کیانوش مطرح و در دوران چهارم هم راه کیانوش تکمیل میشود.
وی در خصوص تولد شعر کودک و نوجوان گفت: در دل تاریخ ادبیات شعر کودک به تدریج دست و پا و با اینکه با موانع زیاد رو به رو شده بود، راه خود را پیدا کرد اما شعر نوجوان جایگاه مشخصی نداشت. در شعر کودک به عناصر زیباییشناسی و شادیآور توجه داریم که آموزنده است اما در شعر نوجوان نماد، معنا و طنز پنهان است و حتی به صنایع لفظی توجه خاصی نمیشود. این موضوع به دلیل این است که نوجوان تماس جدی و با شتابی با دنیای بزرگسال دارد که متاسفانه شاعران نوجوانسرا از این مساله دور هستند و این باعث میشود که مخاطب خود را از دست بدهند.
این شاعر و پژوهشگر ادبی با بیان اینکه در شعر نوجوان به هویت مخاطب توجه نمیشود، ادامه داد: در اشعار نوجوان طبیعتی مهربان، رودهای خروشان، پاییز عاشق، بهار دلچسب و موجودات لطیف به چشم میخورند. همچنین ما در این اشعار روستا را تداعی میکنیم؛ روستایی که یادآور گذشته شاعر است. در واقع شاعر بیش از اینکه با نوجوان ارتباط بگیرد، گذشته برباد رفته خود را به تصویر میکشد. در این شرایط شاعر به کار نوجوان و عشق و علایق و مهر نوجوان توجه ندارد و سعی میکند نوجوان را فردی احساساتی، لطیف و خیالباف به تصویر بکشد که این با نوجوان امروزی بسیار فاصله دارد.
انتهای پیام
نظرات