به گزارش ایسنا، غلامرضا قدرتی امیری درنشست بررسی ابعاد مدیریتی حادثه متروپل آبادان با اشاره به چالشهای موجود در بحث ایمنی سازهها در دهههای گذشته اظهار کرد: ما تا دهه ۶۰ در ساخت سازهها بر اساس تعداد طبقه مشکلی نداشتیم. از دهه شصت مشکل زلزله به صورت جدی مطرح و آیین نامه زلزله طراحی شد. در دهه هشتاد بحث بهسازی مطرح شد و در دهه نود بحث سیل به میان آمد. سپس با حادثه ای مانند پلاسکو موضوع حریق و آتشسوزی برجسته شد و ناگهان با حادثه ای نظیر متروپل مشکلات ما به ۴۰ سال قبل و بحث ثقلی برگشت.
وی افزود: ما در ساختمان های ۴۰۰ ساله مشکل ثقلی نداشتیم چرا که علی رغم حجم کم دادههای مهندسی، درک بالایی وجود داشت. در حال حاضر حجم دادهها بالاست اما درک موضوع از طرف جامعه مهندسی کمتر شده است. در متروپل هشدارها توسط خود سازه دیده میشد و بدون حضور متخصص نیز این مسئله مشخص بود.
قدرتی اضافه کرد: ما پس از چند روز از طرف وزارت راه و شهرسازی به عنوان تیمی مأمور شدیم تا بازدید و جمع بندی از این حادثه داشته باشیم.
در این گزارش ما بر اساس برداشتهای میدانی خود صحبت کردیم. مهمترین چیزی که ما روی آن نظر داشتیم مشکل ساختمان از نظر ثقلی بود. در ساخت ستونهای فلزی و دیوارهای بتنی ساختمان خطاهای بزرگی وجود داشت. همچنین حتی قبل از ریزش نیز تناسبات هندسی بین ستونها مشاهده نمیشد.
مشکلات ساختمان متروپل تأسفی برای جامعه مهندسی به شمار میرود
قدرتی در ادامه گفت: در سطح جهانی و در سازههای مشابه یک یا دو ستون ریزش میکنند اما در اینجا تعداد زیادی از ستونها پایین آمدند و تا مرز دیوارهای برشی جلو رفتند و اگر این دیوارها نبودند بقیه ساختمان نیز فرو میریخت. همچنین نقص دیتیلهای جوش مشاهده میشد که جوابگوی ساختمان نبود. این موارد تأسفی برای جامعه مهندسی به شمار میرود.
وی ادامه داد: در عکسبرداری از ستونهای دوبل دیدیم که ورقهای تقویتی پاسخگوی این ساختمان نیستند. البته در ستونها بتن پر شده بود و این از معدود نقاط قوت پروژه بود اما در دیتیلهای کامپوزیت مشکلات عدیدهای دیده شد.
قدرتی در ادامه اظهار کرد: ما میتوانستیم با رعایت همین جزئیات و با همین مصالح دچار ریزش نشویم. یکپارچگی میتواند بخش بزرگی از تلفات را کاهش دهد.
وی افزود: نکته بعدی این است که سازه باید برای حالتهای غیرعادی مانند انفجار کپسول، سقوط اجسام و ... آماده باشد. همچنین باید توزیع بار و نیروها در ستونهای مجاور دیده شود؛ اما این نکته که در مبحث ششم نیز توضیح داده شده بود در متروپل مشاهده نشد.
یک عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ادامه داد: نکته بعدی دیتیل اتصال سقف به ستونهاست که مقاومت لازم و پیوستگی را نداشت. سقفهایی با دهانههای ۱۶ متر در بعضی از جاها بدون تیر تحمل میشدند. نشیمن اتصال کم بوده و برش پانچی که باید کنترل میشد رعایت نشده بود. این مشکلات میتوانست با اتصالات خوب و پیوستگی لازم در محل اتصالات حل شود. هوموژن بودن و پیوستگی باید بین اتصالات با استفاده از آرماتورهای خاص کنترل میشد که این اتفاق نیز نیفتاد.
قدرتی در ادامه گفت: اگر بخواهیم صلبیت سقفها رعایت شود باید دهانه مناسبی داشته باشیم. این سقفها قبل از تخریب نیز به صورت غشا درآمده بود و صلبیت لازم را نداشت تا بتواند فشار خمشی را تحمل کند.
وی در پایان افزود: در بحث کیفیت ساخت نیز پودرشدن بتنها نشان داد که کیفیت ساخت پایین بوده است. همچنین طراحی سقف وافل نادرست بوده است. گذاشتن دیوارهای برشی بخشی از تخریب را کنترل و مدیریت کرد اما جلوی فاجعه را نگرفت. نکته ای که مهم است این است که اگر مقررات ملی موجود را رعایت میکردیم در اجرا و نظارت شاهد تلفات جانی نبودیم. در واقع ضعف شدید در هر سه پایه باعث رخ دادن این فاجعه شد.
انتهای پیام
نظرات