به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «همین اول کار بگوییم که دراگان اسکوچیچ نه از نظر کارنامه و رزومه و نه از حیث شهرت و اعتبار جهانی به هیچ وجه قابل مقایسه با کارلوس کیروش نیست و در ژانری کاملا متفاوت قرار میگیرد. این را هر بچه هفتسالهای میداند و اصلا نیازی به شرح و تفصیل ندارد. به هر حال اما این آدم امروز سرمربی تیم ملی ماست. بهزور هم نیامده. یعنی مثلا یادمان نیست که یک روز با هفتتیر راهی ساختمان فدراسیون فوتبال شده باشد و یک نفر را گروگان گرفته باشد تا حتما حکم سرمربیگری را به نام او بزنند. بد نتیجه نگرفته و از قضا به زور هم در این سمت نمانده است.
در تمام طول مدت حضورش روی نیمکت تیم ملی، هر روز شایعه برکناریاش وجود داشته و هیچگاه هم هیچ واکنشی نشان نداده است. میگویند رقم قراردادش بسیار پایین است و به اعتبار همین مساله، مثل آب خوردن امکان عزلش وجود داشته است. بنابراین اگر او انتخاب شده، اگر هنوز سرمربی تیم ملی است، این مساله صفر تا صد بنا به اراده تصمیمسازان فوتبال ایران رخ داده. حالا ممکن است من و شما نسبت به این اراده ایراد بگیریم، حتی ممکن است برخی آن را پاک و ناسالم یا محصول زد و بند و پشت پردههای آنچنانی بدانند. شاید باشد شاید هم نباشد. اینها در جای خودش قابل بحث است، اما عقل سلیم میگوید آدمیزاد باید چیزی را نقد کند که به چشم میبیند. حقیقت آن است که بسیاری از قضاوتها در مورد اسکوچیچ صرفا به خاطر پیشداوری ما از اوست. چون در ذهنمان به این نتیجه قطعی رسیدهایم که این آدم یک مربی کوچک است که ناسزاوارنه روی نیمکت تیم ملی نشسته، بنابراین نسبت به هر حرف و هر رفتار او موضع منفی داریم و سرکوب و تحقیرش میکنیم. اصلا شاید اگر نعل به نعل مقایسه کنیم، به نتیجه بهتری برسیم.
وقتی کارلوس کیروش سال ۹۵ بیخود و بیجهت، صرفا به خاطر درگیری با برانکو ایوانکوویچ هفت بازیکن پرسپولیس را به تحقیرآمیزترین شکل ممکن از اردوی امارات دیپورت کرد، خیلیها لب فرو بستند و اقدام سرمربی وقت تیم ملی را حرفهای و درست دانستند. چرا؟ چون او سرمربی سابق رئال مادرید و تیم ملی پرتغال بوده و هر کاری میکند لابد حکمتی دارد. یعنی حتی اگر روز روشن را شب تار میخواند، باز برخی به خودشان جسارت کنکاش و تدقیق نمیدادند. اگر یادتان نیست، گوگل کنید تا به نتایج بهتری برسید. کیروش بعد از آن غائله بدون هیچ توضیحی تعدادی از دستیاران ایرانیاش را هم دیپورت و عزل کرد. میگویند گناهشان این بوده که علیه سرمربی پرسپولیس مصاحبه نکرده بودند! حالا وقتی اسکوچیچ پنج بازیکن استقلالی تیم ملی را به دلیل حضور بیاجازه و هماهنگنشده در بازی با نفت مسجدسلیمان، آن هم در فیفادی پشت در نگه میدارد، از زمین و آسمان به او یورش میبرند و محکومش میکنند. جالب است! رفتار مربی کروات آنقدر موجه و منطقی بوده که خود باشگاه استقلال به صراحت بیانیه عذرخواهی منتشر کرده، اما هنوز یک عده ولکن ماجرا نیستند و میگویند: «این حرفها به قیافه مربی خونهبهخونه نمیآید.» آیا قرار است رفتار آدمها را قضاوت کنیم یا سوابقشان را؟ به نظر میرسد اسکوی بختبرگشته حتی اگر تیم ملی را قهرمان جام جهانی هم کند، بساط این قسم تحقیرها جمع نشود.
وقتی کارلوس کیروش به خاطر یک خط مصاحبه، سالها شجاع خلیلزاده آماده را به تیم ملی دعوت نکرد یا بدون مهدی رحمتی راهی جام جهانی و جام ملتهای آسیا شد، همه گفتند دستش درد نکند که دارد ریشه بازیکنسالاری را میزند، اما وقتی دراگان اسکوچیچ به خاطر آن توییت تند و بیدلیل، برای دو بازی مهدی طارمی را به اردو فرا نخواند، فوجی از پیشکسوتهای این فوتبال بر او تاختند که حد و اندازهات را نگه دار! در بازی تراژیک با عراق در جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵، علیرضا حقیقی بدترین عملکرد ممکن را روی ضربات پنالتی داشت و موجب حذف دلخراش تیم ملی شد. این در حالی است که ما در فوتبال ایران مهدی رحمتی، فوق تخصص مهار پنالتیها را داشتیم؛ گلری که آمار نشان میدهد سابقه مهار حدود ۵۰ پنالتی را در دوران فوتبالش داشته است. شاید داستان تیم ملی ایران با رحمتی در آن مسابقات فرق میکرد اما در آن مقطع همه کشور بهدرستی پشت کیروش ایستاد، چون میدانستیم مبارزه با بازیکنسالاری کار درستی است. پس چرا در ماجرای طارمی، خیلیها حتی به اندازه یک پنجره و یک فهرست تیم ملی تاب نیاوردند و به مربی حق تنبیه بازیکنش را ندادند؟
وقتی کارلوس کیروش در بهترین روزهای فوتبالی محسن مسلمان او را به تیم ملی دعوت نمیکرد، یا زمانی که در آستانه جام جهانی ۲۰۱۸ به عجیبترین شکل ممکن روی اسم جلال حسینی خط قرمز کشید، همه گفتند سلیقهاش این است و باید به آن احترام گذاشت، اما امروز که دراگان اسکوچیچ به هر دلیلی فوتبال دانیال اسماعیلیفر یا رامین رضاییان را دوست ندارد و مهدی شیری را به عنوان نفر رزرو به اردو فرا میخواند، باید به عالم و آدم در مورد عقیدهاش توضیح بدهد. اگر از نگارنده هم بپرسید، دعوت شیری به تیم ملی را عجیب و بحثبرانگیز میداند، اما آیا کارلوس کیروش از این دعوتهای عجیب کم داشت؟ شاید عدهای فراموش کرده باشند، اما اجازه بدهید یادآوری کنیم که در برخی مقاطع با نظر مربی پرتغالی بازیکنانی نظیر علیرضا عباسفرد، امید نظری، قاسم دهنوی، میلاد نوری، یعقوب کریمی، احمد حسنزاده، رضا نورمحمدی، حمیدرضا علیعسگری و... به تیم ملی دعوت میشدند. کسی اعتراضی داشت. نه؟ بگذارید یک لطیفه خندهدار دیگر برایتان بگویم؛ امروز یکی از گناهان اسکو این است که چرا وریا غفوری ۳۴ ساله را به تیم ملی دعوت نمیکند، اما هیچکس از کیروش نپرسید چرا قبل از جام جهانی ۲۰۱۸ روی اسم غفوری ۳۰ ساله خط کشید و برای همیشه به دوران فوتبال ملی او پایان داد!
وقتی کیروش برابر نیمکت کرهجنوبی مشت گره میکرد، همه قربان غیرت و تعصب او میرفتند، اما وقتی اسکوچیچ در بازی با لبنان از گل ثانیه آخری تیمش به وجد آمد و بیش از حد خوشحالی کرد، متهمش کردند به اینکه شأن و جایگاه سرمربی تیم ملی را نمیداند. امروز که اسکوچیچ به بهانه دوری راه بازی دوستانه با اروگوئه را لغو کرده، متهم است به هراس از باختن، اما یادمان رفته دوره کیروش پیشنهاد بازی دوستانه با امثال آمریکا، استرالیا و ژاپن به همین بهانه رد میشد و ما به طور مستمر رودرروی رقبایی مثل ماداگاسکار، پاپوآ گینهنو، سیرالئون، فلسطین، قرقیزستان و تاجیکستان قرار میگرفتیم. وقتی اسکوچیچ یک کلمه گفت: «بازیکنان ایرانی از نظر تاکتیکی باید پیشرفت کنند» فقط خواجه حافظ شیرازی توی شکمش نرفت، اما از کیروش صدها جمله بدتر از این به جا مانده. مثال میخواهید؟ وقتی ۲۴ آذر ۹۲ گفت: «مقایسه فوتبال ایران با اسپانیا جوک قرن است.» آن روز کسی گله نداشت، تازه همه هورا کشیدند. هیچ صبحی را شب نمیکنیم بدون اینکه انبوهی از شایعات در مورد درآمدهای ناسالم اسکوچیچ به گوش بخورد. آیا این شایعات درست است؟ نمیدانم. فقط این را میدانم که آندرانیک تیموریان، بازیکن فیکس تیم ملی ایران به صراحت گفته: «کیروش ۱۰۰ هزار دلار از آلاشپورت پول گرفت تا آنها را تایید کند.» بیهیچ اعتراضی، همه هم حق مسلمش دانستند!
پینوشت: بدون تعارف اتهاماتی اطراف اسکوچیچ وجود دارد در مورد اینکه با فلان ایجنت یا رسانه روابط ناسالم دارد یا لیستش را پکیجی میبندد یا هر چیز دیگری. قضاوت در مورد اینها آسان نیست و کاش نهادهای نظارتی بهطور بسیار جدی و شفاف وارد ماجرا شوند و به خاطر صیانت از آبرو و اعتبار تیم ملی هم که شده مقابل کجرویهای احتمالی بایستند. اینها سر جای خودش، اما آدم باوجدان و منصف، به جای قضاوت بر اساس حب و بغض و شنیدهها، باید عملکرد آدمها را زیر ذرهبین ببرد. بد است که به خاطر سلایق خودمان، حلال آن یکی را برای این یکی حرام کنیم. اسکوچیچ هم جنبههای قابل نقد زیاد داشته و باید مورد مواخذه قرار بگیرد؛ درست مثل فضای بعد از شکست نوروزی برابر کرهجنوبی که نمایش آشفته تیم ملی همه را نگران کرد و هر چه اسکو شنید، حقش بود. با این حال امروز که مدیران فوتبال ایران درست یا غلط تصمیم گرفتهاند تیم ملی را با او به جام جهانی ببرند، کمترین وظیفه «رسانه» حفظ جانب انصاف و خودداری از تحقیر بیدلیل این مربی نزد شاگردانش است. حمایت از تیم ملی پیشکش، لااقل فیتیله برخوردهای ناجوانمردانه را پایین بکشید.»
انتهای پیام
نظرات