محمد گذرآبادی در کارگاه ژانر حماسی سینما که دیروز، اول خرداد، در مشهد برگزار شد، اظهار کرد: به عقیده من اینکه فیلمسازان تازهکار ابهام دارند و نمیدانند کجا هستند و به کجا میخواهند بروند، نقطه درستی است و باید قدرش را بدانند. برای مثال فیلم برج مینو ابراهیم حاتمیکیا فیلمی شکست خورده و ضعیف بود و من در پشت صحنه کار راحتی حاتمیکیا را برای ساخت این فیلم دیده بودم که همین مورد فیلم را با شکست روبهرو کرد.
وی افزود: فیلم آژانس شیشهای مقابل برج مینو قرار دارد و یکی از شاهکارهای سینمای حماسه است. حاتمیکیا در این فیلم درگیر یک ابهام و نمیدانمکاری بود که موفقیت را برایش حاصل کرد. حرف من این است که کار خوب از همین ابهامها میآید.
این فیلمساز و نویسنده سینما ادامه داد: باید بدانید که اگر همه چیز خوب بود و میدانستید که چه میکنید، روی جاده خاکی در حال حرکت هستید و تا وارد فضای ناشناختهای نشوید، هنری خلق نخواهد شد؛ حتی اگر در حوزهای ناشناخته وارد شدید و نمیدانستید حستان نسبت به آن چیست با اعتماد به نفس جلو رفته و کاری جدید ارائه کنید.
گذرآبادی با اشاره به رویداد سینما حماسه خاطرنشان کرد: رویداد سینما حماسه شاید فرمایشی به نظر بیاید اما این رویداد پروسهای است که شرکتکنندگانش به آن ارزش میدهند. تاکید میکنم که با تمام وجود برگزاری و شرکت در چنین رویدادهایی را جدی بگیرید، به دنبال نتیجه باشید و بگذارید این رویداد جدی بماند.
وی به تعریف چند تن از تئوریسنهای سینمای حماسه پرداخت و اضافه کرد: حماسه به معنی تجسم آرزوها، امیدها، ترسها و دیگر عواطف و احساسات جمعی یک جامعه است. در حماسه حس روح جمعی حاکم است و قهرمان داستان برای خیر بزرگتر کاری را انجام میدهد، با این کار ابعاد بزرگتری پیدا میکند و به همین دلیل است که حماسه مهم میشود.
این فیلمساز و نویسنده سینما گفت: تاکید میکنم که باید روح جمعی در حماسه را که از مهمترین ابعاد است، در خود پرورش دهید و باید بدانید که عظمت و بزرگی در روح خالق است. از دیگر تعریفهای حماسه میتوان به تجسم اسطورهها و سمبلهای جمعی اشاره کرد که به جامعه اجازه میدهد هویت خود را پیدا کند، همچنین هر عمل قهرمانانهای در حماسه به یک قوم و ملت هویت میدهد.
سینما حماسه را زود کشف کرد
گذرآبادی در خصوص تاریخ حماسه در سینما اظهار کرد: سینما حماسه را زود کشف کرد. از آنجایی که طبقه کارگر و ضعیف به تفریح نیاز داشت و از هنر عالی و فخیم بورژوا مانند تئاتر و کنسرت محروم بود، همین موضوع باعث ظهور سینما و به دنبال آن حماسه در سینما شد. البته این نیاز باعث شد فیلمهای حماسی و قهرمانانه میان مردم جای خود را پیدا کنند.
وی عنوان کرد: فیلمهای حماسی در ادامه اما به قهقرا رفتند و دوباره پس از جنگ جهانی دوم روی کار آمدند اما با آغاز جنگ سرد محبوبیت این نوع فیلمها افزایش پیدا کرد و فیلمهای حماسی که روح جمعی در آنها مورد تاکید بود شهرت پیدا کرد.
این فیلمساز و نویسنده سینما افزود: دلیلی رواج فیلمهای حماسی در دوران جنگ سرد موج ترسها و اضطرابهایی بود که به جامعه هجوم آورده بود؛ البته پردههای عریض، رنگها و نیاز مردم به دیدن اسطورهها نیز در رواج این نوع فیلمها نقش پررنگی داشت. شروع محبوبیت فیلم حماسی در سال ۲۰۰۰ با فیلم گلادیاتور رقم خورد و فیلمهایی چون تروی، رابینهود و... نیز از دسته فیلمهایی بودند که بازار را فرا گرفتند.
گذرآبادی یادآور شد: در حال حاضر نیز ساخت فیلمهای حماسی در غرب به دلیل تهدیدهایی که وجود دارد زیاد شده و میتوان گفت در یک دوره حماسیسازی به سر میبریم. از آنجایی که غربیها احساس ترس و تهدید دارند به ساخت فیلمهای حماسی که روحیه جمعی را مورد توجه قرار میدهد روی آوردهاند.
وی بیان کرد: در تاریخ ما نیز سنت حماسه وجود دارد و ما میتوانیم این سنت را اجرایی کنیم اما برایم جای سوال دارد که چرا از این ژانر استفاده نمیکنیم. من معتقدم که این ژانر از مهمترین ژانرهای سینماست. چرا واقعگرایی دست از سر ما بر نمیدارد و ما نمیتوانیم به عنوان فیلمساز تصاویر حماسی را به نمایش دهیم؟
سینما و جامعه به حماسه نیاز دارد
این فیلمساز و نویسنده سینما عنوان کرد: البته من امیدوارم که این فرهنگ و عادت به حماسهسازی را شکل دهیم. باید گفت که این کار آسان نیست چرا که ساخت حماسه به عوامل زیادی احتیاج دارد. فیلم حماسی باید عظیم باشد و برای این مورد نیازمند آزادی، تحمل و پول هستیم. ساخت حماسه به معنای نفی سیاهیها و واقعگراییها نیست اما این جرات را دارد که زشتیها را نبیند و عظمت را منتقل کند. در حال حاضر سینما و جامعه به حماسه نیاز دارد و نگاه به این ماجرا باید بین متخصصان این حوزه جدی شود زیرا توجه به این حوزه و عرصه میتواند سر منشا یک حرکت جدید باشد.
گذرآبادی گفت: تا امروز حماسه توسط کارشناسان این حوزه اینگونه منتقل شده و برگزاری کارگاهها و رویدادهایی چون رویداد حماسه برای انتقال تجربههایی است که تا به امروز کسب شده اما بازهم تاکید میکنم که باید با درک متفاوتی در این حوزه به جلو حرکت کرد و نگاههای جدید را به تصویر کشید.
وی در خصوص تعریف حماسه مدرن خاطرنشان کرد: حماسه مدرن در زمان معاصر ساخته میشود، در این جامعه رخ میدهد و فردی را نشان میدهد که در حال جنگ با یک سیستم است. حماسه مدرن حماسهای پیچیده نیست و اسطورهها در آن ساده است؛ پیچیدگی از شخصیتها در این نوع حماسه گرفته شده و آنها ساده به تصویر کشیده میشوند.
این فیلمساز سینما در مورد تعریف ارسطو از حماسه عنوان کرد: ارسوط حماسه را شبیه به تراژدی میداند. او معتقد است که تراژدی همچون حماسه به روایت آدمهایی میپردازد که عظمت دارند و اصول تراژدی نیز در حماسه صدق میکند
گذرآبادی ادامه داد: در کتاب بوطیقای ارسطو تراژدی حماسه به ۲ دسته ساده و پیچیده تقسیم میشود. در حماسه پیچیده مکاشفه و وارونگی رخ میدهد و تقابل خیر و شر نیز به تصویر کشیده میشود ولی اگر در روایت یک خودآگاهی در انتهای کار به تصویر کشیده شود، حماسه پیچیده شکل خواهد گرفت. به عنوان مثال فیلم هفت سامورایی ارزش حماسی دارد و در پایان شخصیت اصلی داستان دچار خودآگاهی میشود که اتفاقی جادویی است.
انتهای پیام
نظرات