• چهارشنبه / ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ / ۰۸:۱۲
  • دسته‌بندی: بوشهر
  • کد خبر: 1401022818757
  • خبرنگار : 50271

خیام خوانی بوشهری، درمان پوچی فلسفی است

خیام خوانی بوشهری، درمان پوچی فلسفی است

ایسنا/بوشهر برنامه شما برای ۲۴ ساعت آخر زندگیتان چیست؟ شاید سوال سختی باشد، اما زمانی که به عنوان جاشو در یک شهر بندری قرار است دل به دریای سیاه و جنگ با طبیعت بروید، احتمال به این موضوع زیاد فکر می‌کنید.

 جواب بسیاری از مردم بندر بوشهر مشخص است. ما اگر از نبرد با طبیعت سالم به ساحل برگردیم، ساعات باقی‌مانده را به شادی خواهیم پرداخت. این مواجهه با فلسفه چیستی زندگی و پاسخ دادن به آن از طریق شادی، درونمایه اشعار یکی از نامدارترین شاعران ایرانی است.

"حکیم عمر خیام" در قرن پنجم و در شهر نیشابور رباعیاتی را سرود که تجربه زیسته‌ی مردمانی با فاصله هزاران کیلومتری از اقلیم او بود. اگرچه خیامِ شاعر همواره زیر سایه خیامِ ریاضیدان قرار می‌گرفت، اما طنابی ناپیدا، مبانی فکری شعر او و مردم بندر بوشهر را به هم متصل می‌کند.

اما چه شد که خیام در محبوبیت میان بندرنشینان، از حافظ و سعدی که همسایگان اقلیمی بوشهرند پیشی گرفت و "بوشهر" به عنوان پایتخت معنوی صیانت از خیام مطرح شد؟ برای پاسخ دادن به این سوالات با "سید ناصر جابری" دکترای زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه خلیج فارس به گفت‌گو نشسته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

از گمنامی در ایران تا شهرت جهانی

تا پیش از ترجمه اشعار خیام به زبان انگلیسی از سوی "ادوارد فیتزجرالد"، خیام در میان ایرانیان شاعرشناخته شده‌ای بوده، اما جایگاه او در مقایسه با دیگر شاعران فارسی زبان، هرگز دارای چنین اعتباری نبوده است. در واقع فیتز جرالد به شناخته شدن هرچه بیشتر خیام به ایرانیان کمک کرد.  

انتخاب خیام از سوی فیتزجرالد نیز به دلیل قرابت‌های فلسفی و معنایی بین بنیادهای فکری غربی‌ها و آنچه در میان برخی از رباعیات خیام دیده می‌شود، رقم خورده است. توجه به زندگی، کوتاهی عمر، فرصت حیات و توصیه به شادباشی و خوش باشی که در رباعیات خیام وجود دارد، از جمله‌ی این بنیادهای فکری مشترک است.

البته این موضوع که مبانی معنایی خیام همان برداشت فیتزجرالد و "خوش باشی" است یا معانی عمیق تری در این اشعار وجود دارد، قابل بحث است، اما ترجمه‌ای که فیتزجرالد انجام داد، منجر به پیدایش جایگاه جهانی شعر خیام و توجه بیشتر به او در ایران شد.

البته باید این نکته نیز ذکر شود که پیش از فیتزجرالد نیز خیام در ایران شناخته شده بوده و داستان‌های زیادی از شعر  و جایگاه والای او در میان کهنسالان نقل می‌شد، اما با توجه به آثاری که دیگران در خصوص خیام نوشته‌اند، روی دیگر زندگی خیام را نشان می‌دهد.

سایه‌ی نجوم بر شعر سنگینی می‌کند

"نظامی عروضی سمرقندی" در کتاب چهارمقاله که در عصر خیام نوشته شده عنوان می‌کند که در دیدار من و خیام، وی پیش بینی می‌کند که "گور من در جایی خواهد بود که هر بهار شکوفه‌های به و بادام بر آن گل‌افشان می‌کند. " این عبارات در باب نجوم کتاب چهار مقاله آمده است و معنی آن این است که نظامی عروضی، خیام را به عنوان یک منجم و ریاضیدان می‌شناخته است و وجه شاعری او در آن دوران برجستگی نداشته است.

اگر خیام در عصر خود شاعری به نام بود، با توجه به این که یک باب از کتاب عروضی به شاعران اختصاص دارد پس به‌حتم نام او در زمره شاعران برده می‌شد.  

بررسی تاریخی رباعیات خیام در دوران حیاتش و یک صده پس از آن نشان می‌دهد که در کتاب "مرصاد العباد" اثر نجم‌الدین رازی، دو رباعی از خیام ذکر شده است. با توجه به قدمت این کتاب می‌توانیم بپذیریم که همان اندک رباعی که این شاعر سروده است، دارای شهرتی بوده که برخی از عرفا آن را در مغایرت با اندیشه عرفانی خود می‌دیده‌اند.

پس با توجه به موضوعات مطرح شده می‌توان به این نتیجه رسید که خیام در دوران حیات خود جزو شاعران نامدار نبوده، اما با گذشت زمان، در برخی از کتاب‌های مهم مثل مرصاد العباد ذکری از شعرهای او رفت و در دوره‌های بعد نیز با ترجمه اشعار خیام، او به شهرتی جهانی دست یافت.

برخی معتقدند که مشهورترین شاعر ایرانی شناخته شده در بیرون از مرزهای کشور، خیام است و این به واسطه ترجمه بسیار خوبی است که از شعرهای او انجام شده است.

پیشینه اندیشه‌های خیامی

نتایج مطالعات نشان می‌دهد که اندیشه‌های خیام‌وار در ادب ما وجود داشته و حتی رودکی-پدر شعر فارسی- نیز اندیشه‌های خیام واری در اشعار خود داشته است. برای مثال یکی از غزل‌های معروف رودکی که با بیت "شاد زی با سیاه چشمان، شاد/که جهان نیست جز فسانه و باد" آغاز می‌شود به همین موضوع شاد بودن و شادمانگی و در عین حال گذران بودن و ناپایداری جهان اشاره دارد.

پس با این بررسی متوجه می‌شویم که تفکر خیامی دارای پیشینه و سابقه در شعر فارسی است، اما در اشعار خیام، موضوعاتی مطرح شده که در شعر هیچ شاعر دیگری مطرح نشده است. در واقع ما در شعر حافظ نیز این موضوع را می‌بینیم. غزل " نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی / که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی // من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش / که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی" تداعی کننده همان طرز فکر خیامی است.  

اما در دنیای تفکرات خیام تردیدهای فلسفی نسبت به مسائل پذیرفته شده وجود دارد. مانند تردید در برابر اینکه این جهان مبدأ و سرآغاز و انجام آن مشخص است، اما خیام در برخی رباعیات خود این اندیشه‌ها را مورد پرسش قرار داده و این موضوع مهم‌ترین وجه تمایز خیام با دیگر شاعران فارسی سرا است.

نمونه این تفاوت نگرش در این رباعی عیان است:‌ای کاش که جای آرمیدن بودی / یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک /، چون سبزه امید بر دمیدن بودی

اصالت رباعیات در دسترس

امروزه مطالعات زیادی در خصوص اصالت رباعیات خیام انجام شده است و بر اساس پژوهش‌های صرف شناسی، تا حد ممکن رباعیاتی که از آن خیام نیست تشخیص داده شده است. اصالت حدود صد رباعی به تائید رسیده است و در خصوص این ابیات شک‌ها بسیار کمتر است. سبک و مضمون خیام تا حدود زیادی قابل تشخیص است.

خیام با قرار دادن سوالاتی فلسفی در برابر مسائل مهمی از تاریخ، فرهنگ و کیش ایرانیان به عنوان الگوی این سبک شناخته می‌شود. به همین دلیل افرادی که جرأت و جسارت طرح چنین سوالاتی نداشتند یا حتی در پی انکار برخی مسائل بودند، نقد و پرسش خود را در سبکی که به نام خیامی می‌شناسیم مطرح کردند و چه بسا امروز هم آن اشعار به خیام نسبت داده شود.

خیام در قامت منتقد

به‌طور معمول در طول تاریخ این‌گونه است که به شعر و ادب و حتی داستان در طول دوران حیات مولف کمتر توجه می‌شود. از سوی دیگر، اندیشه‌های فلسفی که برخی بنیادهای مهم فرهنگی و دینی را مورد سوال قرار داده باشند، در تاریخ ادبیات ما وجود ندارند. برای مثال چنین مسئله‌ای در اشعار سعدی و حافظ دیده نمی‌شود. چنان‌که حافظ در یک بافت معرفتی ایرانی-اسلامی اشعار خود را سروده است و حافظ بنیادهای تفکر فلسفه اسلامی را پذیرفته بوده است.

نقدهایی که به صورت بنیادین و فلسفی به برخی از پیش فرض‌های تفکرهای ما ایرانیان مسلمان وجود دارد، تنها در اشعار خیام نمود پیدا کرده است. افکار و اندیشه‌های خیام با طرز فکر بشر امروز و فیلسوفان غرب سنخیت دارد و یکی از دلایل مهم به شهرت رسیدن خیامِ شاعر در عصر امروز همین موضوع است.  

خیام خوانی بوشهری، درمان پوچی فلسفی

هنوز به پاسخ‌هایی قطعی و یقینی در خصوص دلایل محبوبیت خیام در میان مردم بوشهر دست نیافته‌ایم. با مراجعه به مراسم "خیام‌خوانی" در بوشهر به رباعیاتی می‌رسیم که شبیه به قلندریات هستند. یعنی می‌توانند گفتمان‌های رایج را به چالش بکشند. به چالیش کشیدن گفتمان‌های رایج و مسلط از ویژگی‌های مهم شعر خیام است.  

در خیام خوانی پس از خواند یک یا چند رباعی، اشعاری با نام یزله خوانده می‌شود و ضرباهنگ موسیقی نیز تندتر می‌شود. از این طریق هم یک شعر فلسفی خوانده می‌شود و هم به یک شادی بسیار دوست داشتنی دست می‌یابیم. در واقع بنیاد فکری خیام نیزهمین است.

خیام پس از قرار دادن سوالات خود در برابر گزاره‌های پذیرفته شده، مخاطب خود را به شادی فرا می‌خواند "خوش باش دمی که این جهان می‌گذرد" و این موضوع در خیام‌خوانی بوشهری اتفاق می‌افتد. در واقع هم پوچی جهان ذکر می‌شود و هم به دلیل این پوچی، به شادی پرداخته می‌شود.  

سوالی که خیام مطرح می‌کند این است که جهان پوچ است و باید چه کنیم؟ در فلسفه خیام به این سوال این‌گونه پاسخ داده می‌شود از آنجایی که جهان پوچ و گذران است و بالاخره خاک خواهیم شد، پس باید شاد بود. این موضوع را در شاکله خیام‌خوانی و افرادی که آن را اجرا می‌کنند نیز مشاهده می‌کنیم.

وجه شباهت اقلیم بوشهر و اشعار خیام، متأمل بودن، درنگی بودن، پرسشگر بودن و اهل تفکر بودن است. به‌حتم در سرزمینی مثل بوشهر که از یک‌سو دارای دشت‌های گسترده و از سوی دیگر دارای گستره‌ی دریاست، ما با مردمانی روبه‌رو هستیم که اهل تفکر هستند. این نوع اشعار می‌توانند بستری برای لذت بردن مردم بوشهر بوده باشد.  

خیام‌خوانی، دلیل رسوخ اشعار خیام در دل مردم است

وزن رباعی بر اساس یکی از آیات قرآن است "لا حول ولا قوة الا بالله" با وزن مفعول، مفاعیل، مفاعیل، فعل و تغییراتی که در آن اتفاق می‌افتد. این وزن، یک شعر موزون را ایجاد می‌کند و قابلیت خوانده شدن در قالب آواز را دارد.

در خصوص چگونگی تبدیل شدن این کلام فلسفی به آواز نمی‌توان اظهار نظری کرد؛ اما نفس این کار اتفاق خوبی است. این امر باعث شده تا بخشی از ادبیات کلاسیک ما جنبه‌های فلسفی و تأملی بسیاری نیز دارد، بین مردم رسوخ و نفوذ کند.

در واقع افرادی که مسیر موسیقی و ریتمیک کردن این رباعیات خیام را انتخاب کرده‌اند، اشعار را به میان مردم برده‌اند و کار مثبتی انجام داده‌اند. همانطور که در برابر فال حافظ فکر می‌کنیم که آیا این تفأل کار درستی یا خیر؟ اما در نهایت در می‌یابیم که این رسم، عملی است که منجر کتاب‌خوانی شده است.

طبیعی است این نوع خوانش اشعار خیام نیز به نفوذ هرچه بیشتر شعر و ادب فارسی به میان مردم کمک کرده است. امروز نیز خوانندگان خوبی در بوشهر مشغول به خوانش این اشعار هستند و به خوبی آن را ملی کرده‌اند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha