کافی بود در پیاده راه چهارباغ عباسی، کمی سر به زیر باشی تا رد پای قاتل کوچک را همه جا ببینی؛ کنار جوی آب، لابهلای چمنها، پای گلهای شبو، روی شمشادها و حتی پای درختان سرسبز و سر به فلک کشیدهای که قرار است محافظان ریه شهر باشند، درحالی که ریشههایشان کمرمق و زیر پایشان سست شده است.
ته سیگارهای کوچک مدتهاست بهعنوان بزرگترین پسماندهای مضر در طبیعت شناخته میشوند. شاید به ظاهر موضوع مهمی به نظر نرسد، اما همین شی کوچک یکی از آلایندههای اصلی طبیعت با آسیبهایی مخربتر از پلاستیک است که سموم آن مستقیم وارد خاک و آب شده و حیات جانداران و ازجمله انسانها را به خطر میاندازند.
وقتی یک فرد سیگاری به راحتی ته سیگارش را هر جایی برسد رها میکند یا زیر پا انداخته و له میکند، ماجرا برایش تمام شده، اما این تازه شروع ماجراست.
ته سیگارها مثل یک زخم واقعی تا سالها بر تن نحیف و شکننده محیطزیست باقی میمانند و مواد مضر آن وارد آب، خاک و بدن جانداران میشوند.
حالا مدتی است طبیعت اصفهانمان ناجیان دلسوزی پیدا کرده؛ همانهایی که هر صبح قامتهایشان را بارها خم میکنند و با هزار امید و آرزو، کیسههای ته سیگار را جمع میکنند.
ساعت ۷ و نیم صبح جمعه جمعیت قابل توجهی ورزش صبحگاهی خود را از ابتدای چهارباغ عباسی شروع میکنند. هنوز رد آفتاب بهاری روی بدن چهارباغ نیفتاده که پیاده به راه میافتند؛ از چهارباغ عباسی به سمت میدان انقلاب میروند، از حاشیه رودخانه زایندهرود تا خیابان شمس آبادی میروند و با گذر از مادی نیاصر و خیابان کوالالامپور، دوباره به چهارباغ عباسی برمیگردند.
هنوز جنب و جوش و هیاهوی همیشگی چهارباغ شروع نشده و چهارباغ خلوت است؛ به جز جز چند زن و مرد میانسال که برای پیادهروی آمدهاند، چند دختر جوان که فرصت خلوتی چهارباغ را برای عکاسی غنیمت شمردهاند و چند پیرمرد که تقریباً ساکنان همیشگی صندلیهای چهارباغ هستند.
جمعیت با کیسههای نایلونی کوچک و بزرگ از راه میرسند؛ زن و مرد و پیر و جوان و کودک و حتی نوزاد، اگرچه حضور زنان بیشتر به چشم میآید و تعدادشان قابل توجه است.
برخی که روزگار طولانیتری پشت سرگذاشتهاند، خسته از یک پیادهروی طولانی، حالا در پناه خنکای سایه درختان چهارباغ و عطر گلهای شبوی به جا مانده از نوروز مینشینند و کمی استراحت میکنند.
مردی با لباس ورزشی طوسی رنگ با جنب و جوش زیاد در رفت و آمد است و درحالی که یک لحظه آرام نمیگیرد به جمعیت خداقوت میگوید. بطریهای پلاستیکی پر از ته سیگار و کیسههای نایلونی پر شده را روی یک خط نواری میچینند و جلو میروند.
خیلی زود حجم زیادی از ته سیگار روی زمین ریخته و بطریهای ته سیگار کنار هم چیده میشود و از جمعیت دعوت میشود که به کنار این پسماندها بیایند.
انگار جوی کوچکی از ته سیگار وسط چهارباغ عباسی جاری شده و بوی تند سیگار از همین ته سیگارهای مانده و رطوبت خورده بلند میشود.
حالا که همه ته سیگارها یک جا جمع شدهاند صحنه زشتی در دل زیباییهای چهارباغ بهاری اصفهان به وجود آوردهاند که کمتر رهگذری میتواند از کنار آن گذر کند!
پیرمرد عصا به دستی با عصایش به سیگارها میزند و میگوید: «اینها همه سیگاره؟ مگه چقدر میکشند!؟»
مردی از میان جمعیت میگوید: وضعشان هم خوب است حاج آقا، همه وینستون میکشند و میزند زیر خنده...
پیرمرد که هنوز متعجب و متأسف است میگوید: خدا کمکشان کند از سیگار متنفر شوند!
زن میانسالی جواب میدهد: «متنفر هستند حاج آقا، اما باید دردشون درمون بشه که نخان بنشینن و تو جوونی سیگار دود کنن...».
صدای مرد شماره یک صحنه دوباره بلند میشود: «زنده باد ایران، زنده باد خاک و آب ایران، زنده باد طبیعت ایران، زنده باد اصفهان، زنده باد چهارباغ».
همانطور که بارها از اول تا آخر صف میرود از جمعیت میخواهد که از کیسهها و بطریهای ته سیگاری که جمع کردهاند عکس و فیلم بگیرند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند.
کم کم تعداد جمعیت بیشتر و بیشتر و نوار ته سیگارها طولانیتر میشود. رهگذران و افرادی که پیاده یا با دوچرخه برای ورزش صبحگاهی آمدهاند درباره ماجرای این ته سیگارها میپرسند و وقتی باخبر میشوند بیشترشان میگویند: «کاش کاری میکردید نمی کشیدند».
یکی از اعضای جمعیت با لهجه غلیظ اصفهانی میگوید «همه میکشیم حالا یکی سیگار میکشه، یکی هم مثل ما کیسه و لیف میکشه» و با باز کردن سر شوخی و خنده، تماشاچیان را برای پیوستن به این جمعیت دعوت میکند.
کمی آن طرفتر سه مرد مسن روی جدول نشستهاند و با تماشای این منظره میگویند «این کارها فایده نداره، هرچقدر جمع کنن دوباره فردا ته سیگاره که کف خیابان و پیاده رو میندازن و میرن، باید دست هرکسی که سیگار انداخت رو بگیرن بیارن اینجا تا خودشون جمع کنن!»
زن و شوهر جوانی میپرسند: «ما هم میتونیم کمک کنیم؟»
و یکی از اعضای جمعیت تاکید میکنند که اگر میخواهند کمک کنند حتما با ماسک و دستکش ته سیگارها را جمع کنند تا آلوده نشوند.
مادری درحالی که قربان و صدقه دختر کوچکش میرود که بطری پلاستیکی را تا نیمه پر کرده و دوان دوان از اول تا آخر صف میدود، میگوید: «اگر میدونستم یه بسته ماسک برای همه میآوردم».
همان لحظه یک ماشین گشت پلیس رد میشود و پلیسها که حالا با اعضای اصلی جمعیت آشنا هستند خوش و بشی کرده و خداقوتی میگویند.
چند دخترجوان که کنار حوض نشسته و سرگرم گوشیهایشان بودند با دیدن ماشین پلیس کمی توجهشان جلب میشود. یکی از دختران میگوید: «دمش گرم چقدر انرژی داره!
دختر دیگر میگوید: «من که از دیدن اینهمه سیگار چندشم شد، پاشید بریم تا از بوی سیگار خفه نشدیم!»
نفر سوم میخندد: «حالا بیا به مامان من توضیح بده چرا بوی سیگار میدم!»
حسین پسربچه ۱۱ ساله هم با مادرش آمده و از قرار معلوم پای ثابت این جمعیت است. خودش اما میگوید فقط پنجشنبه و جمعه ها میآید و بقیه روزها مدرسه میرود.
مادرش چند کیسه پر از درهای بطری پلاستیکی و کیسههای نایلونی دارد که برای جمع کردن ته سیگارها بین جمعیت پخش میکند و با خنده میگوید: «اگر روزه نبودیم صبحونه هم میآوردیم همینجا میخوردیم».
از یکی از خانمها میپرسم چطور شد با این جمعیت آشنا شدید؟
زن جوان میگوید: «شوهرم مربی ورزش صبحگاهیه و همیشه برای ورزش گروهی میام، ولی تقریبا از چند روز قبل عید، بعد از ورزش، جمع کردن سیگارها را هم شروع کردیم».
و ادامه میدهد: «دیگه به این کار عادت کردم، اگه یه روز نیام احساس کسالت میکنم. الان دیگه یه حسی دارم وقتی تو خیابان ته سیگار میبینم حس بدی دارم و نمیتونم بی تفاوت باشم».
میپرسم کسی را هم با جمعیت آشنا کردهاید؟
میخندد و میگوید: «تو گروههایی که فیلم و عکس میفرستم، خیلیا میگن این کارا فایده نداره، اما من میگم باید احساس مسئولیت کنیم».
خانم دیگری که کنار دستش نشسته و به حرفهای ما گوش میکند وارد بحث میشود و میگوید: «به منم خیلیا گفتن این کار چه فایدهای داره!؟ سیگاریها نباید بکشند، ما چرا ته سیگارشون را جمع کنیم!؟ گفتم اونا دست خودشون نیست، وقتی من ته سیگار را برمیدارم دعا میکنم انشاالله خودشون ترک کنند، چون ما که نمیتونیم مجبورشون کنیم».
و یکی دیگر از خانمها نظر میدهد: «خانوم آگاهی کمه، اما امیدوارم همه آگاه بشن و کمک کنن تا طبیعت زیباتر و سالم تری داشته باشیم».
یکی از مردان همینطور که مشغول جمع کردن بطریهای سیگار کف چهارباغ است، میگوید: «درد اینه که بعضی جوونها سیگار میکشن، حتی نوجوون ۱۰ ساله دیدم که میکشه! دفعه قبل دوتا جوون ۱۸ و ۱۶ ساله در پارک وقتی ته سیگارها را دیدند پاکت سیگارشون را به من دادند و گفتن اینم بنداز میخایم ترک کنیم. خداروشکر کارمون نه فقط برای طبیعت، برای آدمها هم بیتاثیر نیست».
مرد ادامه میدهد: «یک خاطره دیگه هم از معتادی دارم که تو پارک شهید رجایی سیگار میکشید. وقتی ما را دید گفت داروی گیاهی جمع میکنید؟
یکی از بچهها به آن بنده خدا گفت ما داریم ته سیگارای شما را جمع میکنیم! بیچاره گفت بخدا من ته سیگار نمیندازم. دفعه بعد که دیدیمش خودش یه بطری ته سیگار جمع کرده بود و به ما تحویل داد».
حالا که جمعیت کمتر و کار جمعآوری ته سیگارها تقریبا تمام شده به سراغ رسول حیدری، مدیر ان جی او محافظان طبیعت شاد و مسئول جمعیت نه به ته سیگار اصفهان میرویم.
او برایمان از شکلگیری این جمعیت از روز ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ میگوید و توضیح میهد: «بیش از ۲۰ سال است در حوزه آموزشی، فرهنگی و سبک زندگی سالم فعالیت میکنم. وقتی درباره خطرات ته سیگار مطالعه کردم، متوجه خطرات آن شدم که چه سموم خطرناکی وارد طبیعت ما میشود، از طرفی شهرداری با هزاران نیرو هم نمیتواند همه این ته سیگارها را از روی زمین جمع کند. شنیده بودم در برخی نقاط کشورمان حرکتی برای جمع آوری ته سیگارها شروع شده، منم با همسرم شروع به جمعآوری ته سیگارها کردم».
حیدری ادامه میدهد: «به طرز باورنکردنی مردم به ما پیوستند؛ از بچه ۴ ساله تا زن ۸۰ ساله کمک میکند و هر روز صبح ته سیگارها را جمع میکنیم، اما روزهای پنجشنبه و جمعه جمعیتمان بیشتر است».
مدیر ان جی او محافظان طبیعت شاد و مسئول جمعیت نه به ته سیگار اصفهان اضافه میکند: «این کار مردمی است، اما از همان ابتدا گفتم پویش موقت است، درحالی که اگر جمعیتی شکل دهیم همیشگی خواهد بود و انرژی از طبیعت به ما برمیگردد».
میپرسم با ته سیگارهایی که جمع میکنید چه میکنید؟
حیدری توضیح میدهد: «باید برای بازیافت بفرستیم، اول قرار بود خارج از اصفهان بفرستیم، اما حالا با منطقه ۳ شهرداری وارد مذاکره شدهایم تا در خود اصفهان بازیافت شود و در ساخت بتن، بلوک و جداول خیابانها استفاده شود. این دیگر یک کار تخصصی است و کار ما نیست.»
او ادامه میدهد: «شهرداری باید در کنار سطلهای زباله، سطل مخصوص ته سیگار هم بگذارد، چون الان وقتی به افراد سیگاری میگوییم ته سیگارت را روی زمین یا سطل زباله نینداز، میگویند کجا بیندازیم!؟ پس باید سطلهای مخصوص هم در شهر داشته باشیم.»
حیدری با تأکید بر اینکه فعالیت این جمعیت بدون مردم موفق نخواهد بود و مردم سهم اصلی را دارند، از مردم دعوت میکند هر روز ساعت ۷ و نیم صبح ته سیگارهایی که در منزل یا خیابان جمع میکنند را به این جمعیت تحویل دهند. آنها که مبتلا به بیماری نیکوتین هستند هم قوطیهای فلزی کوچک برای ته سیگارهایشان کنار دستشان در منزل یا محل کار بگذارند و وقتی پر شد تحویل دهند.
او خاطرنشان میکند: «درحال حاضر مردم شهرستانهای خمینی شهر، نجفآباد، شهرضا، دولتآباد و منطقه خوراسگان هم به جمعیت پیوستهاند و به زودی جمعیت به سراغ شهرستانها هم میرود تا اصفهان پایلوت این کار بزرگ در کشور باشد.»
مدیر ان جی او محافظان طبیعت شاد و مسئول جمعیت نه به ته سیگار اصفهان درباره سیگارکشیدن هم تصریح میکند: «کسانی که به بیماری نیکوتین مبتلا هستند با حرف و نصیحت درمان نمیشوند، همانطور که میبینید روی پاکت سیگار عکس ریه خراب است اما باز هم نمیتوانند سیگار را به راحتی ترک کنند، چون سخت است. اما یک چیز ثابت شده که هرچقدر تنش و فشار فکری زیاد باشد، مصرف سیگار هم بیشتر میشود. الان متأسفانه مصرف سیگار در جوانان و حتی دختران زیاد شده، درحالی که اگر ما بیشتر هوای آنها را داشته باشیم، تنشها را به حداقل برسانیم، بیشتر با آنها بیشتر وقت بگذرانیم و درکشان کنیم مطمئنا کمتر سمت سیگار میروند.»
او در خاتمه خاطرنشان میکند: «بعضی افراد در همین مدت سیگار را ترک کردند و به ما پیوستند، فکر میکنم با دیدن ته سیگارها، خیلی از آنها بیدار میشوند، البته ما نمیگوییم سیگار نکش، چون این کار تخصص ما نیست، ما فقط ته سیگارها را جمع و دعا میکنیم که از این بیماری پاک و سلامت شوند.»
به گزارش ایسنا، اثرات مخرب ته سیگار باعث شده، پاکسازی شهرها و معابر از ته سیگار به یکی از کارزارهای کنشگران زیست محیطی در بسیاری از کشورهای دنیا تبدیل شود. هر چند رها کردن ته سیگار در برخی کشورها جریمه دارد و در برخی کشورها، سطلهای ویژهای برای جمع کردن ته سیگار درنظر گرفته شده، اما در ایران نه قانونی برای برخورد و جریمه وجود دارد و نه عوامل ساختاری مثل سطلهای ویژه فیلتر سیگار یا اتاقهای سیگار.
اصفهان اکنون تنها دلخوش به مردم آگاهی است که هر روز با امید و انگیزه مثال زدنی، ته سیگارها را از روی زمین پاکسازی میکنند و یاری گر آب و خاک و هوایی هستند که قرار است به دست آیندگان برسد.
انتهای پیام
نظرات