ارتباطات در دنیای مجازی، هنوز شکلی از ارتباط جوان و جدید است که باید کم کم آن را کشف کنیم و بشناسیم. این شکل از ارتباطات، ناگفتههای بسیاری دارد و به همین خاطر هنوز نمیتوانیم ادعا کنیم همهچیز را در مورد دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی میدانیم. درواقع اکنون همه در حال آزمایش، بررسی و یادگیری این پلتفرمها هستیم.
خوشبختانه هر روز مطالعات جدید و جذابی در این حوزه منتشر میشود که نشان میدهد چگونه رسانههای اجتماعی، نحوه ارتباط ما با یکدیگر، اشتراکگذاری اطلاعات و حتی شکلگیری هویت ما را تغییر میدهند.
در مورد ارتباطات در دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی با سید مصطفی نجمآبادی، دانشجوی دکترای روانشناسی، رواندرمانگر و تراپیست گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
برای همه ما بارها پیش آمده که پس از انتشار یک عکس یا یک محتوای در شبکههای اجتماعی، احساس پشیمانی داریم و با خودمان کلنجار میرویم که چیزی که منتشر کردهایم را حذف کنیم یا نه؟ اما چرا چنین احساسی داریم؟
خیلی وقتها و برای خیلی از ما، نوشتهها و نظراتمان بعد از انتشار دادن تغییر میکند و همه ما این احساس را تجربه کردهایم. همچنین موقع نشر یا بعد از نشر هر چیزی اعم از عکس و نوشته و کامنت، حس تردید و نامطمئن بودن به ما دست میدهد و دلمان میخواهد چیزی که فرستادهایم را ویرایش و حتی حذف کنیم. گاهی اوقات این احساس منجر به یک پیشرفت خلاقانه میشود و مطالب ما کیفیتی بهتر پیدا میکنند، اما گاهی این حس باعث میشود که ما بهکلی نظر خود را تغییر دهیم و یا ابراز نکنیم.
این احساس بیشتر در چه مواقعی سراغ ما میآید؟
برای روشن شدن این موضوع بگذارید یک تحقیق را با هم مرور کنیم. چند سال قبل در شرکت فیسبوک برای اینکه بفهمند چگونه این احساس بر نحوه انتشار مطالب در رسانههای اجتماعی تأثیر میگذارد، مطالعهای را در مورد خودسانسوری (یعنی پستهایی که مینویسید و هرگز منتشر نمیکنید) انجام دادند. در این مطالعه دریافتند ۷۱ درصد از کاربران حداقل یک وضعیت یا نظر را تایپ کردند و سپس تصمیم گرفتند آن را ارسال نکنند.
بهطور کلی محققان روانشناسی بر این باورند که افراد هرچقدر احساس کنند دستهبندی و تعریف دقیق مخاطبانشان سخت است، بیشتر خودسانسوری میکنند. یعنی وقتی مخاطبان شما بسیار متنوع هستند، نشر چیزی که برای همه جذاب یا خوب باشد، سختتر است و این احتمال خودسانسوری را بالا میبرد.
احساسات دیگران، بهخصوص «احساسات بد» چقدر میتواند از طریق فضای مجازی به ما منتقل شود؟
قبل از پاسخ به این سؤال باید بگوییم که از نظر من بهعنوان یک درمانگر هیجان مدار، احساس بد وجود ندارد ولی احساس منفی وجود دارد.
ما میدانیم که احساسات میتوانند در محیطهای فیزیکی از فردی به فرد دیگر مسری باشند و اخیراً فهمیدهایم در دنیای مجازی هم همینطور است و احساسات آدمها به هم منتقل میشود.
محققان دانشگاه کالیفرنیا در یک تحقیق، احساسات و انتقال آنها را بررسی کردند. در این تحقیق فهمیدند که بهطور خاص در روزهای بارانی، انسانها حسهای منفی بیشتر دارند و نشر میدهند. آنها تعداد کل پستهای منفی ایجاد شده در یک روز بارندگی در یک شهر و در شهرهای دیگر از طریق سرایت مجازی را سنجش کردند.
با استفاده از وضعیتهای ثبت شده آبوهوا، آنها به این نتیجه رسیدند که احساسات غمانگیز روز بارانی از طریق شبکه اجتماعی به دوستان و دنبال کنندگانی منتقل شد که در مکانهایی زندگی میکردند که باران نمیبارید!
بهعبارتدیگر آنچه مردم در یک مکان احساس میکنند و میگویند، ممکن است در همان روز به بسیاری از نقاط جهان سرایت کند.
تا این جای ماجرا خیلی جالب و البته ترسناک است، اما خبر خوب این است که انتقال هیجانهای آنلاین مثبت نسبت به هیجانات منفیها، کمی بیشتر مسری است. پستهای منفی حدود ۱.۳ پستِ منفیِ بیشتر از دوستان ایجاد کردند، درحالیکه پستهای مثبت بهطور متوسط ۱.۸ پستِ مثبتِ بیشتر ایجاد کردند.
در مورد عکسهای پروفایل چه نظری دارید؟
یک حقیقت مهم این است که عکس شما در کسری از ثانیه، تأثیر زیادی بر روی مخاطب میگذارد، به همین خاطر باید در مورد عکسی که در پروفایل و هرجایی در دنیای مجازی میگذاریم کمی بیشتر حساس باشیم. اگر یک عکس ارزش هزار کلمه را دارد، عکس پروفایل بهطور خاص ارزشی فراتر از هزاران کلمه را دارد.
چند مطالعه در حوزه روانشناسی رسانهها و شبکههای اجتماعی نشان دادهاند که ما آدمها معمولاً بر اساس یک عکس چهره، در کمتر از یک ثانیه (بهطور دقیق ۴۰ میلی ثانیه) در مورد افراد نتیجهگیری میکنیم.
در این دسته از تحقیقات، محققان از عکسهایی استفاده کردند که همگی در نوری مشابه، اما با حالات چهره کمی متفاوت گرفته شده بودند. طی تحقیق از شرکتکنندگان خواستند تا عکسها را بر اساس ویژگیهایی مانند جذابیت، شایستگی، خلاقیت، برونگرایی، قابل اعتماد بودن و هوشمندی مشاهده و رتبهبندی کنند. این درحالیکه است که همه ما میدانیم با وجود اینکه اینها خصوصیات خیلی مهمیاند، اما در یک عکس واقعاً قابل تشخیص نیستند.
این مطالعه خیلی جالب است و نشان میدهد که حتی واریانسها و اختلافات کوچک در عکس چهره میتواند منجر به تغییرات عمده در نحوه درک تصویر توسط بقیه شود. البته بهزودی مطالعه ما در این حوزه در شهر تهران و روی مخاطبان و جامعه ایرانی هم انجام میشود و نتایج دقیقتری میتوانیم به جامعه علمی کشور ارائه کنیم که در حوزه رسانه و شبکههای اجتماعی و همچنین برند سازی میتواند اثرات خوبی بگذارد.
ما ایرانیها چقدر از زندگی واقعی خودمان را در شبکههای اجتماعی نشان میدهیم؟
برای جواب دادن به این سؤال، تحقیق دقیقی روی جمعیت ایرانی نداریم. میدانیم که به اشتراکگذاری در کشور ما اتفاق پیچیدهای است که فرهنگ و قانون و خانوادهها و ... اثرات زیادی بر روی آن دارند. اما اگر بخواهیم جهانی نگاه کنیم، طبق نظرسنجی یک شرکت تحقیقات بازاریابی، تقریباً یک چهارم از کاربران رسانههای اجتماعی در سراسر جهان «همهچیز» یا «بیشتر چیزها» را بهصورت آنلاین به اشتراک میگذارند و حدود بیست درصد هم تقریباً هیچچیز از زندگی خودشان را به اشتراک نمیگذارند.
جالب است بدانید واشنگتنپست به یک رابطه واضح بین «اشتراکگذاری بیشازحد» و «ضریب نفوذ اینترنت» اشاره کرده است. به این صورت که تقریباً همه کشورهایی که کاربران آنها بیشازحد زندگیشان را اشتراک میگذارند، عموماً در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین هستند که ضریب نفوذ اینترنت در آنها کم است. در همین حال، تقریباً تمام کشورهایی که به اشتراکگذاری کمتری دارند در اروپا هستند، جایی که افراد بیشتری به سرویسهای آنلاین دسترسی دارند.
چه دلایلی وجود دارد که نوجوانها اینقدر به فضای مجازی علاقه نشان میدهند؟
بعد از سالهایی که با تعداد زیادی نوجوان کار تراپی و رواندرمانی انجام دادم، باید بگویم این واقعیت، دلایل زیاد و متفاوتی دارد، اما اینجا میخواهم به یک دلیل خاص و مهم اشاره کنم و آن احساس تعلق داشتن به گروه و احساس ارتباط داشتن با بقیه است.
مطالعهای در دانشگاه کوئینزلند نشان داد که مشارکت فعال در شبکههای اجتماعی، به کاربران حس ارتباط زیادی میدهد. در این مطالعه، محققان گروهی از کاربران شبکه اجتماعی فیسبوک را که بهطور مکرر پست میگذاشتند انتخاب کردند و به نیمی از آنها گفتند که فعال بمانند، درحالیکه به نیمی دیگر دستور داده شد که فقط مشاهدهگر دوستان خود که فعال هستند، باشند. در پایان این مطالعه، کسانی که به مدت دو روز در فیسبوک پستی ارسال نکرده بودند گفتند که این تجربه، تأثیر منفی بر رفاه شخصی آنها داشته است.
این مطالعه میگوید در شبکههای اجتماعی، انسانها روابط اجتماعی خود را به دیگران یادآوری میکنند و همچنین به آنها اجازه میدهند هر زمان که بخواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
در مطالعه دیگری، شرکتکنندگان پستهایی منتشر میکردند ولی هیچ بازخوردی نمیگرفتند. این شرکتکنندگان نیز اثرات منفی بر عزتنفس و رفاه خود احساس کردند و این یعنی حال خوب ما در شبکههای اجتماعی به بازخورد دادن دیگران بستگی دارد و حس تعلق داشتن به گروه دوستان که برای نوجوانان بسیار مهم است به این صورت ارضاء میشود.
چه چیزی باعث میشود که مردم یک پست یا کلیپ را بیشتر بازنشر کنند و برای هم بفرستند؟
اگر بخواهم را در یک کلمه جواب بدهم «برانگیختگی» منجر به اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی میشود. یعنی محتواهایی که احساسات قوی مانند خشم یا ترس را برمیانگیزانند، احتمال بیشتری دارد که به اشتراک گذاشته شود.
اما چرا؟ یک مطالعه که توسط فردی به نام دکتر جونا برگر انجام شده، نظریهای را ارائه میدهد. او میگوید برانگیختگی عاطفی، سیستم عصبی ما را فعال میکند و اشتراکگذاری میتواند نوعی بسته شدن و تمام شدن آن را فراهم کند که ما را از این حالت رها کند. شاید چیزی مانند درد و دل کردن با دیگران و راحت شدن پسازآن.
در یک مطالعه دو بخشی در حوزه روانشناسی اجتماعی، برخی از شرکتکنندگان کلیپهای ویدئویی را تماشا کردند که برای فعال کردن احساسات آنها طراحی شده بود، درحالیکه گروهی دیگر کلیپهای ویدئویی خنثی را تماشا کردند. در گروه دیگر، برخی از شرکتکنندگان برای یک دقیقه در محل دویدند، درحالیکه برخی دیگر بیحرکت مینشستند. سپس از همه شرکتکنندگان در هر دو مطالعه پرسیده شد که چقدر احتمال دارد کلیپ دیده شده را به اشتراک بگذارند و جالب است که آزمودنیها زمانی که در حالتهای برانگیختگی بالاتر قرار داشتند تمایل بیشتری برای اشتراکگذاری نشان دادند.
در این مطالعه، شرکتکنندگان در زمانی که بخشی از یکی از گروههای «برانگیختگی» بودند، بسیار بیشتر به اشتراک گذاشتند، حتی احتمال ارسال و اشتراک کلیپ توسط دوندگان بیش از دو برابر گروه دیگر بود. از آنجایی که آنها قبلاً از نظر فیزیولوژیکی برانگیخته شده بودند، برگر نظریه میدهد که ارسال و اشتراک گزاری چیزی بهعنوان نوعی رهاسازی عمل میکند. "
دکتر برگر میگوید: «برانگیختگی برای آدمی حالتی منفور است، بنابراین مردم میخواهند با اشتراکگذاری از آن خارج شوند و این یعنی «بدبختی» عاشق شراکت و اشتراکگذاری است، و همینطور هر نوع احساس عمیقاً تأثیرگذار».
با توجه به این مطلب باید همه بدانیم که در شبکههای اجتماعی برای بیشتر شدن اشتراکگذاری مطالب و کلیپها، هر طور که شده شما را به هیجان و برانگیختگی نزدیک میکنند.
یک سؤال کلیتر، اصلاً پایه و اساس روانشناسی شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و ... چیست؟
سؤال خوب و دقیقی است. کوتاهترین جواب این است که ما نمیتوانیم از اشتراکگذاری بیشازحد خودمان جلوگیری کنیم. ما انسانها دوست داریم در مورد خودمان صحبت کنیم. درواقع، ما آنقدر این کار را دوست داریم که دانشمندان علوم اعصاب هاروارد میگویند ما نمیتوانیم افکار خود را به اشتراک نگذاریم، چرا که این کار همان احساس لذتی را در مغز ما ایجاد میکند که غذا و پول و تفریح انجام میدهند.
وقتی در مورد خودمان صحبت میکنیم، مرکز لذت مغز، به همان شکلی که وقتی به غذا، پول و تفریح فکر میکنیم روشن میشود. حتی مطالعات نشان داده که شرکتکنندگان حاضرند پول خود را صرف کنند تا در مورد خود صحبت کنند.
با دانستن این واقعیت، محبوبیت و استفاده زیاد از این پلتفرمها چیزی تعجبآور نیست؛ زیرا که این رسیدن و ارضاء شدن این انگیزه در شبکههای اجتماعی واضح است. محققان این حوزه میگویند که تا ۸۰ درصد از پستهای شبکههای اجتماعی، ارائههایی درباره تجربیات فوری و شخصی افراد است و این یعنی علاقه وافر ما به اشتراکگذاری دل نوشتهها و عکسهای خودمان و محیطمان در این فضاهای مجازی و جدید.
انتهای پیام
نظرات