مدت زیادی از اخبار پر استرس ورود کرونا به کشور میگذرد و مردم تا حدود زیادی سعی در کنار آمدن با این مهمان ناخوانده کردند، مهمانی که هرچقدر برای رفع زحمتش تلاش شد با لجاجت و بیپروایی تمام در مقابل اخمهای گردهخورده میزبانان خود این ضیافت را ترک نکرد.
در دو سال گذشته با سایه افکنی سنگین و شوم بیماری کرونا زیانهای فراوان جانی و مالی به مردم وارد شد اما این لطمهها تنها صدمات این همهگیری و افزایش میزان مرگ و میر نبوده بلکه افسردگی، نگرانی، استرس و فشار مضاعف سلامت روان افراد جامعه را نیز تحت تأثیر قرار دادهاست.
با ظهور این ویروس، زندگی و سلامت میلیونها انسان مورد تهدید قرار گرفتهاست، این بیماری همهگیر نه تنها میزان بالای مرگومیر ناشی از عفونت ویروسی را به همراه داشته، بلکه باعث فاجعه روانی در کل نقاط جهان شدهاست. عدم قطعیت و پیشبینی ناپذیری شیوع پاندمی بیماری کرونا، پتانسیل بالایی برای ترس روانی از سرایت بیماری دارد و اغلب منجر به بسیاری از مشکلات روحی و روانی میشود.
حال باوجود گذشت دو سال از هجمههای خبری و استرس آور شیوع و گسترش سیطره آن و حتی گردهمایی انواع و اقسام آن در این کشور، هنوز آثار مصائبی که بر سر مردم آوار کرده عیان است و گرچه حاجتی به بیانش نیست، اما باید مشکلات عصبی و روانی مردم در اثر استرس ابتلای به این ویروس و همچنین سوگها و داغهایی که تا ابد جبرانناپذیر است را یادآور شد.
ضربات هولناکی که بر پیکره بسیاری از خانوادهها وارد شد، نه تنها قابل فراموشی نیست بلکه با هربار یادآوری آن هزاران غم و اندوه و دلمردگی را بر جان وی تزریق و دریچه افسردگی و انزوا را بر وی میگشاید، حال آنکه در این بین افراد دلسوزی هستند که این دردها را التیام بخشیده و زندگی پویا و نشاط آوری را برای مردم به ارمغان میآورند.
در ادامه یک روان درمانگر بالینی با اذعان به رسالت درمانی خویش به گفتوگو با ایسنا پرداخت.
احمد ترابی بیان کرد: فارغ از اینکه بیماری کرونا یک نگرانی عمومی و استرس و تشویق دسته جمعی را در سطح جامعه ایجاد کرد، یک سری اختلالات عصبی و روانی را نیز به همراه داشت، لیکن بسیاری از افراد زمینه چنین اختلالات روان شناختی را از پیش داشتند که این فشار و تنش باعث تشدید و بروز این اختلالات شدهاست.
وی افزود: بسیاری افراد دچار فشار و استرسهای عصبی، مشکلات خواب و ترسهای شدید و خلق تحریک پذیر شدند که ریشه در اضطرابی است که افراد به ناچار در اثر تحمیل کرونا بر جامعه پدیدار شد.
این روان شناس بالینی، تاثیرات فشارهای روانی این بیماری را مواردی همچون کابوس در خوابهای شبانه، روابط بین فردی شکننده، وسواس فکری و عملی و تفکرمنفی برشمرد و خاطرنشان کرد: مجموعه این موارد افسردگی را در پی دارد، لذا ماهیت قرنطینه چنین بر آنها سیطره داشته که به انزوا و گوشهنشینی روی آوردند، از طرف دیگر در تنگنای معیشتی قرار گرفتن مشکلاتی همچون تنشهای کلامی و مشاجرات خانوادگی و مشکلات والد فرزندی در اثر عدم ارضای نیاز فرد به تفریح و سرگرمی را به بار میآورد.
ترابی درخصوص مشکلاتی که تاثیرات کرونا ویروس به دنبال دارد، اظهار کرد: طبیعتاً وقتی فرد دچار اضطراب میشود، انگیزهای برای ادامه روال زندگی معمول خود ندارد و از بسیاری کارهایی که در حیطه وظایف او بوده اجتناب میکند و یا دچار افراطیگرایی در سطح وسیع میشود، برای مثال به شستشوی افراطی البسه و ظروف و هر آنچه در دسترس او است روی آورده، از طرفی روحیه کنترلگری، اطمینان طلبی پیدا میکند و سطح استفاده وی از مواد ضدعفونی کننده افزایش افراطی خواهد داشت.
وی از دیگر تاثیرات ومشکلاتی انزوای خانگی دراثر غایت ویروس چندوجهی و پرتنش روانی را پرخاشگری و ایجاد تعارضات خانوادگی در منزل برشمرد که صمیمیت و محبت درون خانواده را نیز تحتالشعاع خود قرار داده و هنگام ورود یکی ازاین اعضای خانواده به درون جامعه، گویی فردی افسرده و پرخاشگر به آن ورود پیدا کردهاست.
این درمانگر بالینی افزود: درمواردی افسردگی و انزوا را ناشی از بهبود وضعیت فردی قلمداد کرد و گفت: برای مثال فردی چند ماه در بیمارستان روانی بستری بوده و حال با هجمه این ویروس مواجه شده و ترس و نگرانی از ابتلای به این ویروس بر رنج و اندوه قبلی خود اضافه کردهاست.
ترابی ادامه داد: این فشار چندجانبهای است که بر مردم تحمیل شده و این ویروسی چندوجهی است که هم مردم را تحریکپذیر کرده و خلق منفی و اضطراب و وسواس را افزایش داده و هم بسیاری از افراد را دچار( PTSD) کرده؛ این مورد اضطراب و استرس پس از آسیب است که رخ نموده، حال اگر فردی یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده اکنون باید در سوگ آنها بنشیند که این افسردگی ناشی از داغدیدگی بعد از وقوع یک اتفاق ناگوار است یا حتی ممکن است فردی بازار دست دادن کار و حرفه ی خود به چنین حالتی دچار شود.
وی درخصوص راه درمانی پیش روی این افراد بیان کرد: افراد ورای رخدادی که شاید در زندگی خود تجربه کنند باید از حضور یک روانشناس در زندگی معیشتی و شغلی خود منتفع باشند که در همه حال از مشورتها و راهنماییهای وی استفاده کنند، حال اگر در این بین اتفاقی زندگی وی را تحتالشعاع قرار داد با وجود یک متخصص و کماکان مشورت گرفتن از وی از بسیاری از مشکلات جلوگیری و در کاهش آثار پیش رو موثر خواهد بود.
ترابی استفاده از منابع درست خبری در رخدادهایی که در جامعه رخ میدهد را نیز در کاهش آثار شدت این بیماری موثر برشمرد و گفت: منبع موثق که زیرنظر علوم پزشکیهای هر استان است، باعث میشود آشفتگیهای ذهنی و روانی و افسردگی بیجا برای فرد تولید نشود، لذا افراد باید در لحظه زندگی کنند چراکه تفکر در گذشته چیزی جز افسردگی و بیهودهانگاری و تفکر در مورد آینده نیز نگرانی و اضطراب را به دنبال دارد، لذا تنها در اکنون و حال زیستن به ما کمک میکند.
در ادامه دکتر آرش فکری اختلالات روانی مردم در اثر شیوع کرونا به صورت نظری و تجربی ریشهیابی کرد و گفت: اگر به مراجعین خود در طول این دوران توجه کنم به صورت آماری و تجربه کار کلینیکی باید ریشهیابی کرد، اختلالاتی که بیشتر در مراجعین به چشم میخورد، شامل حملههای هراس، اضراب فراگیر، اضطراب اجتماعی، وسواس فکری، وسواس عملی، افسردگی، شک و بدبینی، اختالل روان-تنی و در مواردی هم هذیان و توهم بوده و هست.
وی افزود: مراجعین در بیشتر موارد بعد از درگیری با بیماری کرونا و بهبودی جسمانی دچار یک یا چند اختلال از اختلالهای نامبرده شده بودند. مواردی هم بوده که بدون این که به این بیماری مبتلا شوند، دچار این نوع اختلالات شده بودند. نکته جالب این که در بعضی از مراجعین مبتلا نشده، این اختلال شدیدتر بود؛ در حالی که هیچ اختلال زمینهای هم پیش از فراگیری ویروس کرونا نداشتهاند.
فکری ریشه ذهنی تمام این مشکلات را احساس ترس ناشی از ناشناخته تهدید آمیز، احساس عدم امنیت و درماندگی در برابر آن برشمرد و خاطرنشان کرد: این مسائل هم به دلیل ناشناخته بودن این ویروس بود و این که انسان برای آن آمادگی و پیش آگهی نداشت و راهکارهای مناسب و مطمئنی برای مقابله و ایمنی در برابر آن نمیدانست، لذا این تهدید خیلی سریع فراگیر شد و همین سرعت هم بر شدت عوامل مؤثر بر شدیدتر شدن ترس افزود.
وی درخصوص طریقه درمانی با این اختلالات تصریح کرد: با توجه به این که انسانها به سبب شخصیت و همچنین هویت با یکدیگر متفاوت هستند، راههای متفاوتی برای مقابله با این ترس به صورت روانی اتخاذ میشود که در مواردی اختلالات خفیف و شدید روانشناختی خواهد بود، این اختلالات در رفتار و عملکردهای ذهنی و حتی جسمانی نیز اثر گذار است و زندگی طبیعی را مختل میکند.
فکری تخصص خویش را در روانشناسی تحلیلی و علوم اعصاب شناختی قلمداد کرد و گفت: یک سری از مداخلات پایه برای تمام افراد توصیه میشود که از آن جمله میتوان به توانبخشی و توانافزایی کارکردهای عالی شناختی نام برد، مانند ارتقاء خودکنترلی به عنوان نقطه آغاز و ضروری، خود تنظیمی، توجه و تمرکز و راهبردهای حل مسئله.
وی افزود: تقویت این کارکردهای اجرایی مغز و ذهن میتواند برای شروع درمان و توانبخشی بسیار مفید و راهبردی باشد. پس از آن درمانهای فراشناختی که به ارزیابی بیرونی خود و توانایی بهینه کردن رفتار و ذهن و بالا بردن بازدهی راهبردهای زندگی مربوط میشود، مفید است.
این روان درمانگر گام بعدی مداخلات رفتاری را مواجه سازی تدریجی، جرأت ورزی، جدول رفتاری جریمه و پاداش و در مواردی غرقهسازی برشمرد و اظهار کرد: راهکار جبر آگاهانه نیز در پی این روشها سودمند است؛ یعنی وادار کردن خود به انجام کار درست در لحظه اکنون، لذا شیوههای مربوط به ذهن آگاهی نیز میتواند در کنترل اضطراب و بهبود توجه و تمرکز مفید واقع شود.
فکری ادامه داد: در نهایت مداخلات فلسفی میتواند بسیار موثر باشد. نگاه عمیق به فلسفه زندگی و مرگ و جایگاه و نقش انسان در جهان و توجه به آینده و اهداف از پیش تعیین شده، میتواند حصار ناشی از ترس ایجاد شده و اختلالهای سرچشمه گرفته از آن را بشکند و فرد را به زندگی عادی بازگرداند. همچنین مداخله به وسیله دستگاههای مدرن و تخصصی توانبخشی عصبی-شناختی مانند تحریک الکتریکی فراجمجمهای، تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای و حتی نوروفیدبک نیز به کار برده شده که در کنار رواندرمانی میتواند ثمر بخش باشد.
وی افزود: علوم اعصاب شناختی که علم بسیار مهمی است، در کشور عزیزمان در گروه اولویت اول علمی قرار گرفته و خوشبختانه به سرعت در حال رشد و فزونی است و در مداخلات درمانی و شناختی نیز به کار میرود.
فکری بااشاره به تخصص خویش تصریح کرد: در این گرایش از روانشناسی، به تفاوتهای فردی ناشی از شخصیت و هویت، اهمیت زیادی داده میشود. هیچ دو انسانی را نمیتوان یافت که دارای وضعیت روانشناختی یکسانی باشند. بنابراین برای هر فردی باید شیوههای متفاوتی را بکار گرفت. اصلیترین موضوعی که باید در نظر گرفته شود، شخصیت است، زیرا نحوه تعامل
با هر فرد را متفاوت میسازد و پس از آن باید سطح آگاهی، فرهنگ، مهارت و جایگاه اجتماعی افراد را در نظر گرفت که از مولفههای هویت به حساب میآید.
وی ادامه داد: دانش شخصیت شناسی و بلوغ روانی، به روانشناس کمک میکند که ارزیابی دقیقتری داشته باشد و در نتیجه روشنتر و دقیقتر به طراحی روش درمانی مناسب مراجع بپردازد. این سطح از تخصص موجب میشود که درمان مؤثرتر و مراجعان نیز بیشتر اعتماد کنند و همین طور از نظر زمانی و مالی صرفه جویی شود.
فکری درخصوص تاثیرات و مشکلات شیوع این ویروس بیان کرد: ترس اصلیترین مسئله روانی دوران کرونا است. این ترس در گام اول میتواند مؤثر واقع شود و انسانها را وادار به پیروی از دستو رالعملهای پیشگری و درمانی نماید. در واقع اگر این ترس بتواند به برانگیختگی مناسب منجر شود، انسان را به رفتارهای خود مراقبتی وادار میکند و از بی توجهی که میتواند خطرناک باشد، دور مینماید، اما مشکل از زمانی آغاز میشود که سطح برانگیختگی مغز و ذهن در پاسخ به ترس، بیش از اندازه بالا یا پایین برود؛ این امر خود را در اختلالهای روانشناختی نشان میدهد.
وی افزود: در هر دو حالت برانگیختگی بالا یا پایین رفتار مختل شده و عملکردهای ذهنی و اجتماعی که برای زندگی فرد ضروری هست، دچار مشکلات متعددی میگردد، نقص در کارکردهای ذهنی و همینطور ناتوانی در انجام وظایف روزمره و ترک برنامههای رشدی، ورزشی، تحصیلی و شغلی از جمله مشکلات ناشی از این اختلالها است که شاهد آن در سطح وسیعی بوده و هستیم، اینها مشکلات کوتاه مدت است، مشکل بعدی ناشی از زندگی اجتماعی انسان و تقسیم مسئولیت است. بقاء همواره در اولیت روانی و جسمانی انسان است. اما به دو شیوه دنبال میشود: بودن یا شدن.
فکری راهکار ابتدایی و کوتاه مدت انسان در مقابله با خطرات را «بودن» برشمرد و اظهار کرد: انسان دراین راهکار فعالیتهای رشد و پیشرفت را کنار میگذارد و به محافظت از خود میپردازد. ولی اگر این امر به درازا بکشد، میتواند مشکل آفرین بشود، یعنی این که رشد و پیشرفت در اثر اختلالهای ذهنی و رفتاری کنار گذاشته شود و از دستور کار خارج و اندیشههایی مانند لذت گرایی و یا پوچ گرایی جایگزین آن گردد. تنبلی ناشی از دوران کمکاری و قرنطینه را هم به آن میتوان اضافه کرد.
وی ادامه داد: در این حالت انسانها وظیفه رشد را به دوش دیگران میاندازد و خود را از تالش و رقابت برای پیشرفت و رسیدن به اهداف مهم زندگی معاف میکنند. در واقع ترس توجه انسان را از آینده دور و به گستره محدود زمان حال معطوف میدارد و آنچه در مورد آینده است را از مرکز توجه خارج میگرداند، اگر این وضعیت در جامعه عمومی شود، میتواند در آینده مضرات زیادی داشته باشد.
فکری در پایان گفت: باید تلاش کنیم که جامعه خودمان را دوباره به سمت آینده متوجه سازیم و لزوم پیگیری اهداف، تدارک پیوسته در جهت پیشرفت و توسعه را به مردم عزیزمان یادآور شویم. اشتیاق به رشد و پیشرفت و رسیدن به اهداف بزرگ خود میتواند بسیار مؤثر در درمان اختلالهای مختلف از جمله اختلالهای ناشی از کرونا باشد.
انسانها علاوه بر بهداشت جسمی باید قائل به رعایت بهداشت روانی نیز باشد تا رسیدن به آرامش و رضایت وی به خوبی محقق شود، لذا بهداشت روان تنها به مشکلات نمیپردازد بلکه پیشگیری از ناراحتیهای روانی و ناراحتیهای اعصاب و روان به منظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی را نیز دنبال میکند، ازین روی توجه به این بُعد سلامتی افراد حائز اهمیت و گویی در اولویت بیشتری نسبت به سلامت جسمانی وی است.
ما همواره در زندگی خود نیاز به یک راهنما و مشاوری دلسوز خواهیم داشت، چه بسا مشاور متخصصی باشد که با رسالت خویش آدمی را به تعالی برساند، حال آنکه میتوان لزوم وجود یک روانشناس در زندگی هر آدمی را به خوبی درک کرد و با ثبات شخصیتی و تعادل رفتاری خویش مسیر زندگی را به سلامت پیمود.
انتهای پیام
نظرات