به گزارش ایسنا، پس از جنگ جهانی اول، ایران گرفتار قحطی، بیماری و اپیدمیهایی مانند آبله، وبا، آنفلوآنزای اسپانیایی و... شده بود. همین بود که در ۲۹ دیماه ۱۲۹۸ موافقتنامهای بین انستیتو پاستور پاریس و وزارت امور خارجه ایران به امضاء رسید و بدین ترتیب دهمین انستیتو پاستور در شبکه بینالمللی انستیتو پاستورهای دنیا، در سال ۱۲۹۹ در ایران تأسیس شد.
در سال ۱۳۰۳ بود که میرزا عبدالحسین فرمانفرمائیان از شاهزادگان قاجار باغی خوش آب و هوا را برای تاسیس مرکز انستیتو پاستور وقف کرد، باغی که با نقشه معماران فرانسوی، تبدیل به پشتوانه سلامت کشور شد.
تا ۵۰ سال بعد از تاسیس انستیتو پاستور ایران، روسای آن فرانسوی بودند. پروفسور مارسل بالتازار که به دلیل فعالیتهایش در زمینه کنترل بیماری طاعون و هاری سرشناس شد، یکی از افرادی بود که به مدت ۱۵ سال ریاست انستیتو پاستور ایران را برعهده داشت. با این حال به تدریج ایرانیان وارد عرصه شده و مدیریت انستیتو پاستور ایران را برعهده گرفتند.
انستیتو پاستور ایران در طول دوره خدمت خود، علاوه بر فعالیت در حوزههای آموزشی، تشخیص تخصصی بیماریها، تحقیق و مطالعه و واکسنسازی، پایهگذار حرکات علمی متعدد دیگری نیز بودهاست که تأسیس دهکده جذامیها، راه اندازی سازمان انتقال خون در ایران و ضدعفونیکردن آب شهر تهران از این جمله است.
بعد از گذشت یک قرن، انستیتو پاستور که به دلیل شیوع پاندمی آنفلوآنزای اسپانیایی و کنترل همهگیریها تاسیس شده بود، در اواخر سال ۱۳۹۸ و در آستانه تدارک جشن یکصد سالگیاش، با یک همهگیری جهانی آن هم با ویروسی ناشناخته مواجه شد و این بار هم به عنوان یار روزهای سخت سلامت ایرانیان سربلند شد.
در حال حاضر و با از گذر از یکصد سالگی انستیتو پاستور، دکتر علیرضا بیگلری، ریاست آن را برعهده دارد.
دکتر علیرضا بیگلری که دوره پزشکی عمومیاش را در دانشگاه علوم پزشکی همدان به اتمام رساند و بعد هم به عنوان پزشک عمومی در استان محل تولدش یعنی زنجان شروع به کار کرد، جزو ۱۰ درصد دانشجویان ممتاز دورهاش بود و بر این اساس در سال ۱۳۷۵ بورس تحصیلی گرفت و در دانشگاه منچستر انگلیس دکترای تخصصی ژنتیک را دریافت کرد.
وی اوایل سال ۱۳۸۵ به کشور بازگشت و به عنوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان مشغول به کار شد. هشت سال معاون پژوهشی و چهار سال رییس این دانشگاه بود و در این سالها دانشگاه علوم پزشکی زنجان به عنوان یکی از قطبهای پزشکی کشور شناخته شد.
بیگلری مسئولیت کلان منطقه را که شامل دانشگاههای علوم پزشکی زنجان، قزوین، اراک، قم، کرج، ساوه و خمین بود برعهده داشت. بعد از آن در سال ۱۳۹۶ از سوی وزیر وقت بهداشت- دکتر سید حسن قاضیزاده هاشمی به عنوان رییس انستیتو پاستور ایران منصوب شد و در بحران پاندمی کووید۱۹، با کمتر از ۵۰ نفر، شبکه تشخیص کووید۱۹ را راهاندازی کرد که به گفته خودش میتواند در هر تهدید زیستی دیگری هم نجاتدهنده سلامت کشور باشد.
ماجرای تشکیل انستیتوپاستور ایران
از پروفسور بالتازار تا همهگیری طاعون و آبله و کرونا
با گذر از صد سال فعالیت انستیتوپاستور ایران و به بهانه سالروز شناسایی ویروس کووید-۱۹ در کشور، تاریخ شفاهی شناسایی و مدیریت این بیماری در ایران را با دکتر علیرضا بیگلری - رییس انستیتوپاستور ایران به گفتگو نشستیم که در پی می خوانید:
دکتر علیرضا بیگلری در ابتدای مصاحبه تفصیلی با ایسنا به تاریخچه تشکیل انستیتوپاستور ایران اشاره می کند و میگوید: مرکز اصلی انستیتو پاستور را که واقع در خیابان پاستور است، میرزا عبدالحسین فرمانفرمائیان وقف کرده است. بعد از آن صبار فرمانفرمائیان هم مرکز تجریش انستیتو پاستور را وقف کرده است. بعد از تاسیس انستیتو پاستور ایران تا ۵۰ سال اول، روسای آن از فرانسه بودند. یکی از افرادی که بیشترین دوران ریاست را در انستیتو پاستور داشته است، پروفسور بالتازار فرانسوی بوده که ۱۵ سال ریاست انستیتو پاستور ایران را برعهده داشته است. بعد از آن روسای انستیتو پاستور ایران، ایرانی میشوند. یکی از اولین روسای ایرانی انستیتو پاستور ایران دکتر مهدی قدسی بوده و بعد از او صبار فرمانفرمائیان که وزیر بهداری دکتر محمد مصدق هم بوده، به مدت ۶ سال از تیر ماه ۱۳۵۰ تا شهریور ۱۳۵۶ رییس انستیتو پاستور ایران بوده است و به همین ترتیب از آن به بعد روسای انستیتو پاستور ایران، ایرانی میشوند.
وی درباره چرایی تاسیس انستیتو پاستور در ایران می افزاید: در قرن گذشته پاندمی و همهگیری آنفلوآنزای اسپانیایی ایجاد شده بود که قبل از کووید ۱۹، بزرگترین پاندمی دنیا بوده و انسانهای زیادی را کشته است. درست در سالهای پایانی پاندمی آنفلوآنزای اسپانیایی، از جایی که وزارت بهداشتی در ایران نبوده، میرزا عبدالحسین فرمانفرمائیان تصمیم میگیرد که یک موسسه تحقیقاتی سلامت را راهاندازی کند. در این راستا در سال ۱۲۹۸ با انستیتو پاستور فرانسه قرارداد میبندد. به این ترتیب در سال ۱۲۹۹ انستیتو پاستور ایران تاسیس شده و کارش را آغاز میکند. محل فعلی انستیتو پاستور، باغ اطلسی فرمانفرمائیان بوده که یکی از زیباترین باغهای تهران که یکی از بهترین آبها را داشته، بوده است. فرمانفرمائیان این باغ را به عنوان محل انستیتو پاستور ایران وقف میکند. بر این اساس نقشههای ساخت انستیتو پاستور ایران، از فرانسه میآید و ساخت بنا آغاز میشود. همچنین تمام مراحل ساخت از طریق عکس مستند میشود که آلبومهای آن موجود است و عین همین آلبومها در فرانسه هم موجود است.
بیگلری ادامه میدهد: بر این اساس پاستور ایران کارش را آغاز میکند. زمانیکه پروفسور بالتازار رییس انستیتو بوده همهگیریهایی مانند طاعون رخ میدهد که پروفسور بالتازار نهتنها در ایران، بلکه در منطقه از طریق پایگاهی که انستیتو پاستور ایران در روستای اکنلوی همدان دارد، کنترل میکند. پایگاه همدان هم از سوی فردی به نام منوچهر قرهگزلو وقف شده است. آن پایگاه هنوز هم پایگاه آموزشی – تحقیقاتی است و بسیاری از کلاسهای سازمان بهداشت جهانی برای کشورهای اطراف در این پایگاه برگزار میشود. در عین حال یک پایگاه هم در آمل داریم. یک پایگاه هم در تجریش داریم که خانه آقای صبار فرمانفرمائیان بوده است و آن را برای انستیتو پاستور وقف کرده است. بعد از همهگیری طاعون، بیماری آبله هم با رهبری انستیتو پاستور ایران در ایران کنترل میشود.
یکصدمین سال و کارستان در کارزار کرونا
وی میگوید: قرار بود یکصد سالگی پاستور را در سال ۱۳۹۹ جشن بگیریم و همه اقدامات انجام شده بود تا تمام روسای پاستور دنیا را برای این جشن دعوت کنیم که به یکباره در روز چهارشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۸، اولین موارد کووید ۱۹ وارد ایران شد و این مراسم لغو شد. اما رییس پاستور فرانسه معتقد است که هیچ مراسمی نمیتوانست به اندازه کاری که پاستور ایران در کرونا انجام داد، اعتبار پاستور را در دنیا بالا برد. ایران یکی از قدیمیترین و بزرگترین شعب پاستورهای دنیاست.
بیگلری با بیان اینکه تنوع کاری انستیتو پاستور ایران بالاست، میگوید: ما از ابتدا در چهار حوزه وارد شده و کار کردیم؛ یکی از حوزهها در زمینه تحقیق در باب مشکلات سلامت کشور بود. دوم درباره خدمات تخصصی تشخیصی بوده است که اکثر آزمایشگاههای مرجع ملی کشور در انستیتو پاستور است. به عنوان مثال در حوزه خدمات تخصصی تشیصی مربوط به هاری، سیاه سرفه و بسیاری از بیماریها، انستیتو پاستور ایران مرجع است و باید نظر دهد و در بسیاری از موارد مانند آنفلوآنزا هم همکار مرجع است. همچنین وقتی یک ارگانیسم ناشناخته وارد کشور میشود، عموما انستیتو پاستور ایران آن را بررسی میکند.
قدیمیترین تولیدکننده واکسن در کشور و در منطقه
وی ادامه می دهد: سومین حوزه کاری انستیتو پاستور در زمینه تولید واکسن است که از اولین اقداماتی بوده که انستیتو پاستور ایران، شروع میکند. اگر به تاریخ بازگردید، میبینید که انستیتو پاستور ایران قدیمیترین تولیدکننده واکسن در کشور و در منطقه است و حتی این واکسنها را به کشورهای اروپایی هم صادر کرده است. به عنوان مثال واکسن ب. ث.ژ، از بهترین واکسنهای ب. ث.ژ دنیاست که تقریبا سه نسل ایرانیها با این واکسن واکسینه شدهاند و خارج از مرزها هم ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون نفر هم با این واکسن واکسینه شدهاند. در عین حال ما واکسن ب. ث.ژ دیگری هم برای درمان سرطان مثانه تولید میکنیم که قبلا به صورت یخزده تولید میشد که حمل و نقل آن به نقاط مختلف کشور بسیار دشوار بود، اما از سال ۱۳۹۸ این واکسن را در انستیتو پاستور ایران به صورت پودر تولید کردیم که به کشور ترکیه هم صادر میشود. چندین کشور دیگر هم طالب این واکسن هستند، اما فعلا تولیدمان میتواند نیاز کشور را تامین کند و بر اساس قراردادی هم که با ترکیه داریم، مقداری از آن را به ترکیه میدهیم.
همکاری با کوبا و ورود ایران به بایوتکنولوژی دارویی
وی میگوید: بعد از انقلاب ایران، تکنولوژی واکسن تغییر کرد. پیش از آن ویروس را اصطلاحا میکشتند و از آن واکسن تولید میکردند، اما از سال ۱۹۸۰ و سالهای مقارن با انقلاب ایران، تکنولوژی واکسن تغییر کرده و به سمت بایوتکنولوژی و زیست فناوری میرود. یکی از بزرگترین موفقیتهای پاستور بعد از انقلاب، این است که تکنولوژی زیستی یا بایوتکنولوژی را وارد کشور میکند. به طوری که انستیتو پاستور ایران دو دهه پیش وارد همکاری با کشور کوبا میشود و کوبا تکنولوژی و فناوری ساخت واکسن «هپاتیت بی» نوترکیب را به ایران میدهد. تکنولوژی این واکسن از کوبا به ایران منتقل شده و این مقدمه همکاری ما با کوبا بوده است. البته پروژه ساخت این واکسن بسیار طولانی بود و حدود ۱۵ سال طول کشیده تا این فناوری به ایران منتقل شود؛ تعداد زیادی از ایران به کوبا رفته و آموزش دیدند و اکنون نزدیک دو دهه است که این واکسن در کشور تولید شده و در بدن همه ایرانیها وجود دارد. کسانیکه برای آموزش به کوبا رفتند، اغلب افرادی بودند که کارمندان انستیتو پاستور بودند و بعد از بازنشستگی شرکتهای دانشبنیان را راهاندازی کردند. بر این اساس زمینه بایوتک دارویی در ایران شکل گرفت. یکی از اقدامات بزرگ پاستور در تاریخ سلامت ما این است که دریچه ورود بایوتکنولوژی دارویی به کشور میشود.
انستیتو پاستور؛ مادر واکسنسازی کشور
آغاز واکسنسازی با مایهکوبی آبله
بیگلری با بیان اینکه واکسنسازی انستیتو پاستور با مایهکوبی آبله آغاز شد، ادامه میدهد: از اولین سالهای تاسیس انستیتو پاستور کار مایهکوبیها از آبله آغاز شد و قدمت اقدام در حوزه واکسن در پاستور، به اندازه قدمت خود انستیتو پاستور است و پاستور به عنوان یک موسسه معتبر جهانی در تولید واکسن شناخته میشود و هنوز هم هرچه که دانش مربوط به واکسن در کشور وجود دارد، به انستیتو پاستور بازمیگردد. انستیتو پاستور ایران، به نوعی مادر واکسنسازی کشور محسوب میشود. در سالهای بعد هم رازی شکل میگیرد که بیشتر به واکسنهای دامی معطوف میشود و بعد هم به وزارت جهاد کشاورزی ملحق شد. در حال حاضر صفر تا صد واکسنهایی که انستیتو پاستور تولید میکند، در کشور تولید میشود و برخی از آنها را صادر هم میکنیم.
آموزش و تولید کیتهای تشخیصی
بیگلری میافزاید: در عین حال در انستیتو پاستور به جز تولید واکسن، تولیدات دیگری هم داریم. به عنوان مثال تولید کیتهای تشخیصی را هم انجام میدهیم. مانند کیت تشخیص تب مالت که به صورت کاملا انحصاری از سالهای بسیار دور در انستیتو پاستور ایران تولید شده است. در سالی که من مسئولیت انستیتو پاستور را برعهده گرفتم، در نیمه اول آن سال کیت به دلیل برخی مشکلات فنی تولید نشده بود و در کشور کمبود شدیدی بود. حتی کیتهایی که از خارج از کشور وارد کرده بودند، از نظر کیفی به اندازه کیتهای انستیتو پاستور ایران، کار نمیکردند تا اینکه شش ماه کار کردیم و مجددا توانستیم خط تولید این کیت را راهاندازی کنیم. همچنین برخی از محلولهای تزریقی نیز در پاستور تولید میشوند.
وی میگوید: در عین حال چهارمین حوزه کاری انستیتو پاستور آموزش است. در چندین رشته دکترای تخصصی از جمله بایوتکنولوژی دارویی، بایوتکنولوژی پزشکی، باکتریشناسی ویروسشناسی و... دانشجوی دکترای تخصصی تربیت میکنیم. همچنین باتوجه به وضعیتی فعلی کشور، سعی میکنیم که به سمت آموزشهای مهارتی کادر بهداشت نیز در سراسر کشور حرکت کنیم. همانطور که در کرونا آموزش دادیم که آزمایشگاهها در حوزه تشخیص کرونا چگونه اقدام کنند.
مهمان ناخوانده قرن و کار بزرگی که نیمه تمام ماند
رییس انستیتو پاستور ایران در ادامه صحبتهایش درباره حال و هوای انستیتو پاستور ایران در روزهای ابتدایی پاندمی نوظهور قرن که از چین شروع شده بود به ایسنا میگوید: در آن روزها ما درگیر چند کار بزرگ بودیم. از سال ۱۳۹۶ که من به انستیتو پاستور آمدم، تولید دو واکسن بسیار مهم برای کشور را پیگیری کردیم؛ یکی واکسن پنوموکوک یا واکسن ذاتالریه کودکان بود که با انستیتو فینلای کوبا کار را پیش میبردیم؛ چراکه در آن زمان این واکسن را فقط دو کشور آمریکا و انگلیس تولید میکردند که تکنولوژی آن را به هیچ وجه به ما انتقال نمیدادند. وقتی متوجه شدیم که کوباییها آن را تولید کردند، طی مذاکراتی اعلام آمادگی کردند که این تکنولوژی را به ما انتقال دهند. دیگری واکسن روتاویروس برای اسهال کودکان بود که البته در این حوزه مرگومیر زیادی نداریم، اما مراجعات بالاست. بر این اساس اقدامات برای انتقال تکنولوژی این واکسن از کشور هند هم پیش میرفت. این دو واکسن مورد نیاز کشور هستند و دو واکسن اولویتدارند. با تلاش بسیار زیاد از مجلس بودجه و اعتبار را دریافت کرده و همکاریهایمان را برای ساخت این واکسن آغاز کرده بودیم. بر این اساس تقریبا اقدامات مقدماتی این دو واکسن در حال شکلگیری بود و فکر میکردیم که تا انتهای سال ۱۴۰۰ واکسن روتاویروس و تا انتهای سال ۱۴۰۱ پنوموکوک را خواهیم داشت.
خبرِ "بیماری ناشناخته چینی"
بیگلری میافزاید: در عین حال درگیر تعمیرات بسیار زیاد در خود انستیتو پاستور بودیم؛ چراکه ساختمان سالها از عمرش گذشته بود و نیاز به تعمیرات و نگهداری جدی داشت. همچنین بسیاری از بخشهای کارخانه تولید واکسن کرج هم نیاز به بازسازی مجدد داشت. در آن روزها مشغول این اقدامات بودیم که خبر رسید که یک بیماری جدید در چین شایع شده که بسیار برای ما ناشناخته بود، اما بسیار زود متوجه شدیم که این بیماری بسیار مسری است و وقتی که سایر کشورها آلوده شدند، کشورهای اروپایی و آمریکایی هم اعلام کردند که موارد آن را شناسایی کردند و انتشار سریع موج را در سایر کشورها مشاهده کردیم، من سریعا تمام اقدامات معمول انستیتو پاستور که معطوف به اقدامات آن دو واکسن و تعمیرات بود، متوقف و به معاونینم تفویض کردم و بر بحث "کرونای جدید" تمرکز کردیم. آن روز کووید ۱۹ نمیگفتیم و ویروس با عنوان کرونای جدید شناخته میشد. در آن زمان فقط میدانستیم که این ویروس از خانواده کروناهاست و هیچ اطلاعی از ساختار آن نداشتیم. چین هم اطلاعات زیادی اعلام نکرده بود و اصلا دنیا اطلاعات زیادی نداشت. ما حتی یک نمونه مثبت هم نداشتیم که بتوانیم sequencing انجام دهیم و ببینیم این ویروس چه هست، اما با این حال شروع کردیم تا بررسی کنیم که اگر این ویروس وارد ایران شود، چه اتفاقی میافتد.
بار عظیم کرونای جدید و شبکه تشخیصی محدود
وی ادامه میدهد: برای ما مشخص بود که اگر این ویروس وارد ایران شود، بزرگترین سامانه تشخیصی ما سامانه آنفلوآنزا است که فقط ۱۳ آزمایشگاه بود و نمیتوانست بار عظیم این بیماری را به دوش بکشد. در عین حال میدانستیم که خط اول، تشخیص خواهد بود و بسیار مهم بود که درست تصمیم بگیریم. از ابتدا همواره بحث بود که آیا تشخیص باید با تست PCR باشد یا با آنتیبادی. در انگلیس ابتدا کیت آنتیبادی را به مردم دادند تا در خانهها تست انجام دهند. غافل از اینکه این تست زمانی مثبت میشود که کار از کار گذشته است. در آن زمان برای ما کاملا مشخص بود که استفاده از تست آنتیبادی استراتژی درستی نیست. زیرا کسی که به بیماری مبتلا میشد، ۱۴ روز بعد تست آنتیبادی برایش مثبت میشد، اما در طی این ۱۴ روز آلودگی را منتشر کرده است. کدام تست میتوانست بیماری را در حالتی که ویروس فعال است، تشخیص دهد؟. تست PCR. هرچند که کار با این تست هم به تکنیک سختی نیاز داشت و فقط در انستیتو پاستور تستهایش را آماده کرده بودیم.
ساخت کیتهای دستساز PCR در پاستور
بیگلری میگوید: تقریبا از اوایل دی ماه جلسات را آغاز کردیم که مشخص کنیم که اولا ویروس چه هست و اولین مشکل ما در مواجهه با آن چه خواهد بود. به این نتیجه رسیدیم که اولین مشکل ما تشخیص خواهد بود و بنابراین اولین قدم تشخیص است. در عین حال متوجه شدیم که تست آنتیبادی نمیتواند به ما کمک کند و باید به سمت PCR رویم. در آن زمان کیت PCR نداشتیم و آن را خودمان در انستیتو پاستور با توجه به اطلاعاتی که به سختی از کشورهای مختلفی که آلوده شده بودند گرفتیم و sequencingI هایی که داشتیم، از روی آنها اولین کیتها طراحی شد و اولین کیتهایمان دستساز بود. تقریبا ۱۹ بهمن ماه ۱۳۹۸، کیت PCR برای تشخیص کووید ۱۹ را داشتیم، اما بیمار پیدا نمیکردیم. هرچه تست انجام میدادیم، منفی میشد. نمونه مثبت نداشتیم که ببینیم کیت به درستی کار میکند یا خیر. یک نمونه مثبت هم خودمان ساختیم که از آن استفاده میکردیم.
پشت صحنه شناسایی اولین موارد کرونا در ایران
وی ادامه میدهد: در همین شرایط بود که از قم خبر رسید که بیماران تنفسی در قم افزایش یافتند. تصمیم گرفتیم که همه نمونههایی را که برای آنفلوآنزا منفی میشود، برای کرونای جدید هم چک کنیم. یادم است که در جلسهای که ۲۸ بهمن ماه ۱۳۹۸ در انستیتو پاستور برگزار شد، مطرح شد که فعلا کووید نداریم، اما آخر همان هفته انتخابات مجلس بود و یکی از همکاران پرسید که اگر طی ۴۸ ساعت آینده کرونا شناسایی شد، چه میشود؟. زیرا بالاخره در انتخابات تاثیر میگذاشت. ما اعلام کردیم که اگر موردی شناسایی کردیم، به شخص وزیر بهداشت وقت اطلاع میدهیم و وزیر تصمیمگیری میکند. چهارشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۸، وزیر وقت بهداشت با من تماس گرفت و اعلام کرد که چند مورد از نمونههای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران که برای آنفلوآنزا چک کرده است، برای کرونای جدید مثبت شدهاند. این نمونهها از قم آمده بود و وزیر به ما اعلام کرد که بررسی کنید که آیا نتیجه درست است یا خیر. ما بررسی کردیم و متوجه شدیم که مثبت هستند. کاملا مشخص بود که کووید است، اما با این حال برای اطمینان همان شب سعی کردیم که sequencing را هم انجام دهیم. زیرا اولین تشخیص بود و بسیار سخت بود که به کشور اعلام کنیم که کرونا در کشور وارد شده است.
فقر مطلق تجهیزاتی برای شناسایی کووید ۱۹
انجام روزانه کمتر از ۲۰۰ تست کرونا از سوی ۳ مرکز در کشور
بیگلری میافزاید: همان شب به وزیر وقت بهداشت اطلاع دادم که به احتمال ۹۹ درصد این موارد کرونای جدید هستند و نتیجه ۱۰۰ درصدی را فردا صبح اعلام میکنم. متاسفانه در آن زمان دستگاههای توالییابی که اکنون داریم، نداشتیم و فقر مطلق دستگاهها را داشتیم. پنجشنبه ابتدای اسفند ماه در وزارت بهداشت جلسهای برگزار شد که در آنجا اعلام شد که اولین گلوگاه، تشخیص است و تشخیص به انستیتو پاستور ایران محول شد. زمانیکه به انستیتو بازگشتم اعلام کردم که تمام همکارانی که مایل به شرکت در این کار هستند، جمع شوند. در انستیتو اولین جلسه را در روز پنجشنبه یکم اسفند ماه برگزار کردیم تا بررسی کنیم که چه باید انجام دهیم. در کشور هم فقط سه مرکز انستیتو پاستور، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیمارستان مسیح دانشوری میتوانستند تست انجام دهند و کل ظرفیت تست این سه مرکز، به ۲۰۰ تست در روز هم نمیرسید.
تشخیص کشوری کرونا روی دور تند؛ با کمتر از ۵۰ نفر!
وی میگوید: بر این اساس سریعا چند تیم تشکیل دادیم و طی چند روز ظرفیتمان را به ۱۸۰۰ تست در روز رساندیم و وزارت بهداشت هم به تمام دانشگاههای علوم پزشکی نامه نوشت که نمونهها را به انستیتو پاستور ارسال کنند. در انستیتو پاستور ترافیک عظیمی راه افتاده بود که باید جوابها را آماده میکردیم که طبعا با تاخیر میرفت. در همان زمان برخی همکاران میگفتند این وظیفه بسیار بزرگی است و احتمالا پاستور نمیتواند از عهده آن برآید و یک نوع بدنامی برای کشور باقی میماند. به همین دلیل تمام کار را به صورت داوطلبانه پیش بردم و اعلام کردم که کسانیکه میتوانند کار کنند، بیایند. عمده کسانی که پای کار آمدند، بچههای جوان بودند که متوسط سنیشان ۳۰ سال بود. کل افرادی که در ابتدای کرونا در کشور درگیر تشخیص شدند، ۴۰ یا زیر ۵۰ نفر بودند. افرادی بودند که کادر پاستور بودند، اما ماهها به پاستور نیامدند، اما کسانی که تصمیم گرفتند وارد کار شوند، حتی خانوادههایشان را هم نمیدیدند و اغلب خانوادههایشان را به شهرستان فرستادند یا کسانیکه خانوادههایشان در تهران بودند، ما جایی را فراهم کردیم که به خانه نروند. یکی یکی بچهها بیمار شدند و جایی را آماده کردیم که دوره قرنطینه را در آنجا بگذرانند. اولین افرادی هم که درگیر شدند، کسانی بودند که ۳۰ بهمن ماه به قم اعزام کرده بودم که اوضاع را رصد کنند و واقعیت را از نزدیک ببینند که آنها از قم برگشتند و مبتلا شده بودند.
کار ۲۴ ساعته و خوابیدن روی کارتن و در سرما
بیگلری میگوید: در آن دوران ساعت کار نداشتیم. یک گروهی که کارشان این نبود، غذای بچهها را تامین میکردند. کار ۲۴ ساعته بود و یادم است که یک روز ساعت شش صبح به آزمایشگاه سر زدم و دیدم که اغلب بچهها در سرما، آن هم در چند اتاق خرابهای که آنها را آزمایشگاه کرونا کرده بودیم، روی کارتن خوابیدهاند و از خستگی خواب رفته بودند.
و اما سایه سنگین تحریم...
بیگلری با اشاره به مشکلات تشخیص در روزهای ابتدایی کرونا، اظهار میکند: کم کم آموزش دانشگاهها را آغاز کردیم. یکی از مشکلات ما این بود که به مواد اولیه دسترسی نداشتیم. در حالی که کشورهای دیگر به راحتی به مواد اولیه دسترسی داشتند. در عین حال مواد اولیه ما در فرودگاهها گیر میافتاد. ما مواد اولیه که میرسید، آنها را از فرودگاه میگرفتیم، در انستیتو کیتها را تولید و در دانشگاههای علوم پزشکی توزیع میکردیم. کیت هم به سختی به دستمان میرسید. یادم است که در یکی از موارد مجبور شدم کیت را به یکی از کشورهای همسایه بدهم، بعد سفارتخانه ایران در آن کشور، محموله را به مرز رساند و ما از مرز توانستیم کیتها را با هلیکوپتر بیاوریم و صبح به دانشگاههای علوم پزشکی برسانیم.
وی با بیان اینکه به تدریج تعداد آزمایشگاههای تشخیصی کرونا افزایش یافت، میگوید: هرچه تعداد آزمایشگاهها افزایش مییافت، بار انستیتو پاستور کمتر میشد. اواخر اسفند بود که ۷۰ آزمایشگاه ایجاد شد. با این حال اعلام کردیم که کل کشور باید با یک روش کار تشخیص را انجام دهد. در هفته آخر اسفند روزانه ۶۰۰۰ تست میتوانستیم در کل کشور انجام دهیم. یادم است که در روزهای اول دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی می گفت که برای تایید مثبت بودن یک بیمار باید سه ژن بررسی شود، اما واقعا کیت به اندازه کافی در دسترس ما نبود. ما روزانه فقط می توانستیم ۶ هزار واکنش انجام دهیم، اگر از سه ژن استفاده می کردیم، فقط دو هزار بیمار را می توانستیم تعیین تکلیف کنیم. با این حال اطلاعات کافی به دست آمد که بررسی یک ژن برای تایید بیماری کافی است. هرچند که منجر میشود که ۵ درصد اضافه تشخیص داشته باشیم، اما منجر به انجام تعداد بیشتری تست میشد. روزهای اول سازمان جهانی بهداشت به ما اعتراض میکرد، اما بعد از چند روز نماینده سازمان جهانی بهداشت تایید کردند که روش انستیتو پاستور درست است و به سایر کشورها هم توصیه کردند که از پروتکل ایران استفاده کنند. در عین حال سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده بود که از مردم در جامعه تست بگیرید، در حالی که اپیدمی در ایران شکل گرفته بود و ما انرژی، ظرفیت و تستهایمان را به بیمارستانها اختصاص داده بودیم. در ایتالیا و اسپانیا که تست بیمارستانیشان را کامل پوشش نداده بودند، مرگهای بیمارستانی بسیاری اتفاق افتاد. سر این دو موضوع نظر سازمان بهداشت جهانی با ما متفاوت بود، اما ظرف کمتر از ۱۰ روز تایید کردند که روش ما درست است و به دنیا هم اعلام کردند.
آغاز تولید داخلی کیت تشخیص کرونا
بیگلری با بیان اینکه از اوایل اسفند ماه هم فراخوان تولید کیتهای داخلی را دادیم، اظهار میکند: تولیدکنندگان آمدند و بررسیها را آغاز کردیم و آخر اسفند ماه دو یا سه شرکت را تایید کردیم تا وارد تولید انبوه شوند. تقریبا فرودین ماه تعداد بیشتری از کیتها را بررسی کردیم. در شلوغی آن روزها انستیتو پاستور از یک طرف کار تشخیصی کشور را انجام میداد، از طرفی آموزش میداد، از طرفی کیت تامین میکردیم و در کنار همه این اقدامات باید برای شرکتهای تولیدکننده هم کار بسیار سخت ارزیابی کیت را انجام دهیم. همزمان در اسفند ماه هم خرید انبوه کیت را از کشورهای مختلف از جمله چین آغاز کردیم که حدود ۲۰ نوع کیت تولید میکرد که ما دو تا سه نوع از کیتهای خوبش را خریداری کردیم. بعد هم به این نتیجه رسیدیم که اگر توزیع با پاستور باشد، هم سرعت و هم نظارت بیشتر و دقیقتر است. شبها که بار میرسید تا صبح کیتها را بین استانها تقسیمبندی میکردیم و بعد استانها کیتها را تحویل میگرفتند.
وی ادامه می دهد: در عین حال باید توجه کرد که کشورهای پیشرفته دستگاههایی داشتند که میتوانستند ۳۰۰۰ تست را در یکبار انجام دهند، اما دستگاههای کوچک ما حداکثر ۹۶ تست را میتوانست انجام دهد و ما به دستگاههای عظیم تشخیصی دسترسی نداشتیم که این هم به دلیل تحریمها بود، مانند مشکلی که در مواد اولیه داشتیم. با این حال روشی انتخاب کردیم که در همه شهرها قابل انجام بود. به هر حال شبکه تشخیصی به تدریج شکل گرفت و در خرداد ماه ۱۳۹۹ به جایی رسیدیم که به اندازه کافی تولید کیت و ظرفیت آزمایشگاهی در اختیار داشتیم. حال باید کنترل کیفی شرکتهای تولیدکننده و آزمایشگاهها را انجام میدادیم. در خرداد و تیر ۱۳۹۹ بسیاری از رسانهها اعلام کردند که کیفیت برخی آزمایشگاهها خوب نیست که شروع به رصد این ۵۰۰ آزمایشگاه تشخیصی کردیم. به طوری که نمونه مجهول میفرستادیم که باید آنها را انجام داده و به ما برگردانند. بنابراین پاستور شبکه تشخیص مولکولی را ایجاد و ساماندهی کرد و یک کار تیمی بزرگ برای تشخیص مولکولی کووید راه انداخت، اما این فقط برای کووید نیست و برای هر مشکل دیگری و هر تهدید زیستی دیگری این شبکه یک کمک بسیار بزرگ است.
وی درباره ظرفیت فعلی انجام تست کرونا نیز به ایسنا میگوید: در حال حاضر به راحتی قابلیت انجام ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تست روزانه در کشور وجود دارد. در عین حال ظرفیت تولید کیتمان بسیار بیش از این است، اما باید بسته به نیاز، آزمایش انجام شود. زیرا اگر تست را انجام دهیم، اما نتوانید افراد را قرنطینه کنید، هزینه از بین رفته است. این وزارت بهداشت است که تعیین میکند، چقدر تست باید انجام شود. به عنوان مثال در اُمیکرون فرصتی برای تست وجود ندارد. کسی که علامت پیدا میکند تا برای تست مراجعه کند، دهها و شاید صدها نفر را آلوده کرده است و تا جواب تست بیاید، ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر را آلوده میکند. بهتر است که فردی که علامتدار میشود، در قرنطینه مانده و تماسهایش را کم کند.
آیا وجود کرونا در کشور به محض شناسایی، اعلام شد؟
منشاء ورود کرونا به ایران چه بود؟
بیگلری در ادامه درباره برخی انتقادات مبنی بر ورود کرونا به کشور از آذر ماه ۱۳۹۸ و شائبه اعلام دیرهنگام ورود ویروس به کشور، تصریح میکند: شواهدی را که بعدا بررسی کردیم و نمونههای آنفلوآنزایی که از دی و بهمن ماه رسیده بود و به صورت گذشتهنگر بررسی کردیم، در نمونههای بهمن میشد به مواردی رسید که کووید بودند. در ابتدا ما دو کانون جدا داشتیم. قم و گیلان دو کانون جدا بودند. اینکه منشاء کرونا در قم چه بود، مشخص نیست که آیا منشاء تجاری که با چین ارتباط داشتند بود، طلبههای چینی که در حوزه بودند یا کارخانههایی که از قم با چین در ارتباط بودند؟. واقعا نمیدانیم، اما میدانیم که قم و گیلان دو کانون جدا بودند. در گیلان هم چند وقت قبلش یک تیم وزنه برداری از چین آنجا بودند. بنابراین ویروس قبل از آن وارد کشور شده بود، اما اینگونه نبوده که تشخیص داده باشیم، اما اعلام نشود.
وی تاکید میکند: کانون تشخیص انستیتو پاستور بود و دقیقا وقتی که تشخیص مسجل شد، کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشید تا من به وزیر وقت بهداشت اطلاع دادم که گفت شما تایید قطعی را بدهید تا ما شفاف اعلام کنیم و کمتر از چند ساعت طول کشید که وزیر وقت بهداشت اعلام عمومی کرد. بنابراین قبل از ۳۰ بهمن ماه واقعا مورد مثبت شناسایی شده نداشتیم.
شبکه آزمایشگاهی و شناسایی واریانتها در کشور
رییس انستیتو پاستور ایران درباره امکانات توالییابی و امکان شناسایی جهشهای کرونا در کشور نیز به ایسنا میگوید: اولا تصمیم درستی بود که شبکه ایجاد کردیم و اجازه ندادیم که هرکس برای خودش کار کند. همین جهشها را شبکهها پیدا کرده و به ما گزارش دادند. یادم است وقتیکه واریانت آلفا یا انگلیسی وارد کشور شد، خوزستان بود که اولین هشدار را داد. زیرا کیتها طوری بودند که اگر جهش بود، از سه ژن، یک ژن کار نمیکرد و در آنجا میشد مشکوک شد که دارد اتفاقی میافتد یا انتشار ویروس تغییر میکرد که شبکه به ما گزارش میکرد. همچنین یکی از واریانتها را هرمزگان اولین بار به ما گزارش کرد. ما خودمان هم موتاسیونهای محلی داشتیم، اما زیاد بالا نمیآمدند، اما واریانتهای دلتا، بتا و... فراگیر میشدند و آزمایشگاههای شبکه بودند که اطلاع میدادند و اُمیکرون را هم یکی از آزمایشگاههای شبکه در تهران شناسایی کرد.
وی می گوید: در ابتدا امکانات توالییابیمان بسیار ضعیف بود. به طوری که یک دستگاه بسیار قدیمی داشتیم که هر روز باید آن را تعمیر میکردیم. دستگاه NGS هم نداشتیم که طی دو ماه اخیر دو دستگاه توالییاب و NGS تحویل گرفتیم که NGS به محض تحویل و در کمتر از پنج روز راهاندازی شد. اصلا شرایطمان حتی شبیه به سال قبل هم نیست، ابتدای کرونا که مصیبت داشتیم. همیشه سعی کردیم که واریانتها را به سرعت و به موقع شناسایی کنیم که اکنون هم امکاناتش را کامل داریم. کیتها را هم در اختیار داریم. در عین حال نکته مهم این است که واریانتها که وارد میشوند، ما کیتهای تولید داخلیمان را با آن واریانت چک کرده و با واریانت جدید تطبیق میدهیم و اعلام میکنیم که مثلا فلان کیت حساسیتش روی فلان واریانت کم است. اکنون ۱۰۰ درصد کیتهایمان تولید داخلی است.
بیش از ۹۰ درصد از واریانت در گردش کشور، اُمیکرون است
بیگلری ادامه میدهد: به محض اینکه اُمیکرون آمد و روز دومی که آفریقای جنوبی اُمیکرون را تایید کرد، گروه کار کیتسازی را آغاز کرد و سه هفته قبل از اینکه اُمیکرون وارد کشور شود، ما کیتهای ساخت خود انستیتو پاستور را در شبکه توزیع کرده بودیم. کیتهای معمولی نشان میدهد که فرد مبتلا به کروناست، اما نمیگوید که مثلا فرد مبتلا به دلتاست یا اُمیکرون. در هفتههای اول اعلام کردیم که کسانی که از خارج از کشور آمدند و علامت داشتند، با کیت مخصوص اُمیکرون بررسی شوند، کسانیکه در آیسییو فوت میکردند هم با اُمیکرون بررسی میشدند تا کشندگی واریانت را بررسی کنیم و همچنین کسانیکه بیماریهای زمینهای و نقص ایمنی داشتند. همچنین از استانها خواسته بودیم که به صورت رندوم (تصادفی) یک درصد از نمونهها را بررسی کنند که آیا اُمیکرون هست یا خیر.
وی در پایان بخش اول گفتگوی تفصیلی با ایسنا تاکید می کند: در حال حاضر میدانیم که بیش از ۹۰ درصد از واریانت در گردش در کشور، اُمیکرون است و حدس ما این است که کمتر از پنج درصدشان دلتاست.
بخش دوم گفت و گوی ایسنا با دکتر علیرضا بیگلری - رییس انستیتوپاستور ایران درباره تاریخ نگاری پاندمی قرن و پروژه ساخت واکسن آن در کشور، متعاقبا ارسال می شود.
انتهای پیام
نظرات