به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «ناامید از طرحها و پروژههای بلندمدتی که سالهاست بیثمر مانده است، گروهی از استادان دانشگاه و فعالان محیط زیست در اصفهان تصمیم گرفتهاند با پیشنهاد گامهایی - هرچند کوچک اما مؤثر - تلاش کنند تا زایندهرود و محیط زیست وابسته به آن را زنده نگه دارند؛ رودخانهای که بستر خشکش مانند زخمی بر تن اصفهان مردم را نگران کرده است. از نظر علی یوسفی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان و فعال محیط زیست، مهمترین نکته برای کاستن از تبعات زیست محیطی اصفهان «پایداری جریان آب» زایندهرود است. پیشنهاد او و همفکرانش به مسئولان در گام نخست، حفظ پایداری جریان رودخانه و نیاز زیستمحیطی در بازههای تحویل آب به بخش کشاورزی است. این اقدام هم در جهت جلوگیری هرچند اندک از تشدید فرونشست و تأمین حقابه تالاب گاوخونی است و هم به نفع کشاورزی و شرب است. همچنین تلاشی در جهت حاکمیت قانون و رعایت عدالت، انصاف و اخلاق و بارقه امیدی برای امکان ایجاد تغییر در پیشگاه همگان است.
زمانی که بحث در مورد پایداری جریان آب زایندهرود پیش میآید، سؤالات زیادی به ذهن میرسد. آیا ذخیره سد به اندازهای هست که آب در زاینده رود جریان داشته باشد؟ با توجه به بارگذاریهای بسیاری که در مسیر زایندهرود وجود دارد اگر سهمی برای پایداری آب در نظر گرفته شود به جریان همیشگی منتهی میشود یا نرسیده به شهر اصفهان سر از باغهای دستساز و شهرکهای ویلایی نوساز در بالادست و میاندست درمیآورد؟
علی یوسفی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان، معتقد است برای حل یک مسأله پیچیده چندوجهی و بزرگ باید آن را شکست و به مسائل کوچکتری تبدیل کرد تا قابل حل شود: «حقابه محیط زیست هیچ وقت در اولویت قرار نگرفته است و بحث پایداری جریان رودخانه و بحث تأمین نیاز محیط زیستی تالاب گاوخونی همیشه در نهایت قربانی مسائل دیگری شده است.»
از نظر او و همفکرانش کسب موفقیتهای کوچک در نهایت میتواند به دستاوردهای بزرگ ختم شود. سؤال اینجاست که چرا یوسفی و همفکرانش در این زمان پیشنهاد خود را مطرح کردند: «ما در زمستان هستیم و تبخیر آب بسیار کم است و از طرفی برداشت کشاورزان در بالادست هم شروع نشده است. از نظر ما پس از پایان تحویل آب به بخش کشاورزی، خواست حداقلی ما مبنی بر رهاسازی آب و حفظ جریان کمینه رودخانه شدنی است. در رابطه با برداشتها در بالادست باید گفت برداشتها در بن و سامان از اردیبهشت شروع میشود و الان پمپاژی ندارند و در بالادست سد هم الان یخبندان است و برداشتی نیست. ما اگر بخواهیم امید داشته باشیم که این رودخانه مدتی محدود در سال جریان داشته باشد، دقیقاً این مقطع است که برداشتهای کمتری داریم. با شروع برداشتها، امکان رسیدن آب به تالاب نیز وجود ندارد. بخشی از استراتژی ما هم این است که در فصلی که برداشتها کمتر است، دو، سه ماهی با حفظ جریان رودخانه، آب را به تالاب برسانیم.»
او معتقد است وقتی این اتفاق افتاد در جامعه این مطالبه ایجاد میشود که چرا در ماههای دیگر این اتفاق نمیافتد و وقتی مطالبه شکل گرفت آن وقت میتوان به جراحیهای عمیقتر فکر کرد. یوسفی میگوید: «حتی در زمستان هم رساندن آب از چم آسمان به نکوآباد و از آنجا به پل نصر و آبشار و در نهایت به تالاب کار سختی است. با این که در زمستان برداشت بالادست را نداریم، همچنان امکان برداشت از چاههای حریمی و پمپاژ مستقیم وجود دارد. همه اینها را گفتم تا متوجه شویم حتی الان که به نظر زمان ایدهآلی میآید هم این کار آسانی نیست. این همان چیزی است که ما میگوییم، برای کنترل برداشت ها و حاکمیت قانون، نیازمند ظرفیتسازی در عمل هستیم. یعنی ما از الان که بهترین بازه انجام این کار است، شروع کنیم جلوی چاههای حریمی و پمپاژ آب را بگیریم و نگذاریم کسی آب را بردارد و بعد آرامآرام جراحیهای کوچکی را انجام دهیم.»
او معتقد است اگر در این برهه زمانی این اتفاق نیفتد، بعد از عید برداشتها با شدت شروع میشود و سد با همین وضعیت بحرانی برای تأمین آب شرب، تحویل سال آبی بعدی خواهد شد و سال آبی بعدی نیز همین شرایط را خواهیم داشت و مجدداً محیط زیست قربانی خواهد شد: «اگر الان موفق به این کار نشویم، دیگر کار بینهایت دشوار است و در بهار و تابستان امکانی برای پایداری جریان آب و رساندن آن به تالاب وجود نخواهد داشت.»
در واقع یوسفی به ایجاد مطالبه و قویشدن دست محیط زیست در چانهزنیهای تقسیم آب میاندیشد. چون بر اساس مشاهدات او حق محیط زیست به خاطر این که منافع مالی مستقیمی برای کسی ندارد، پایمال شده است و این مسأله باعث بهخطرافتادن زیست در شهر اصفهان شده است: «متأسفانه سیاسیون و کسانی که منافعی در آب دارند، بهراحتی از حق محیط زیست میگذرند و به حل مطالبات روزمره و کوتاهمدت فکر میکنند. باید هم سمنها و هم میراث فرهنگی و هم شهرداری اصفهان در این موضوع وارد شوند.»
منیر کرباسچی، فعال محیط زیست، از اصل ۵۰ قانون اساسی میگوید که بر اساس آن هر اقدامی که منجر به تخریب محیط زیست شود، غیر قانونی است: «چندین سال است که حقابه محیط زیست و تالاب هیچ وقت به صورت کامل داده نشده است. چیزی که وزارت نیرو مشخص کرده به عنوان حقابه محیط زیست ۱۷۶ میلیون مترمکعب است و هیچ سالی این عدد تأمین نمیشود. همین ۱۷۶ میلیون متر مکعب در نظر گرفته شده هم به عنوان حقابه تالاب است و پایداری جریان رودخانه اصلاً در نظر گرفته نشده است. بعد میگویند ۲۰۰ میلیون مترمکعب میخواهیم به بخش کشاورزی در دو ماه بدهیم و آن بخشی از آب را که در خاک نفوذ میکند به عنوان حقابه محیط زیست در نظر میگیرند که همان آب و چندین برابر بیشتر از آن توسط چاهها برداشت میشود.»
همچنین طبق قانون حفاظت از تالابها، وزارت نیرو مکلف است به تأمین حقابه محیط زیست و آن را در اولویت دوم پس از شرب قرار داده است ولی چیزی که در حوضه زایندهرود بیش از دو دهه است که اتفاق میافتد، محیط زیست همواره در اولویت آخر و پس از صنعت و کشاورزی قرار گرفته است. او معتقد است پایداری جریان آب به نفع کشاورزان است چون اگر محیط زیست به خطر بیفتد، دیگر خاکی برای کشاورزی هم باقی نخواهد ماند: «۲۱ سال است که میگویند بگذارید کل کسری حوضه آبی برطرف شود بعد آب به محیط زیست میرسد اما روزبهروز وضعیت بدتر میشود هم آبخوانها خالیتر میشود هم بارگذاری بیشتر میشود. این وضعیت باعث فرونشست در شهر اصفهان شده است و مردم خطر زندگی در شهر را با چشم میبینند و تا این مطالبه شکل نگیرد، جریان پایدار رودخانه هم شکل نمیگیرد. ما معتقدیم تخصیص یک دهم کل آب سد میتواند پایداری جریان را ایجاد کند.»
هر چند این طرح منتقدانی هم دارد که میگویند تخصیص آب برای پایداری جریان زایندهرود باعث خواهد شد که ریسک تأمین آب شرب در تابستان بالا برود یا با توجه به میزان کم ذخیره آب پشت سد حتی امکان رهاسازی آب با دبی کم وجود ندارد اما امضاکنندگان این نامه معتقد هستند مشکل اصلی توزیع ناعادلانه آب است. آنها میگویند بیتفاوتی نسبت به حق محیط زیست با وجود این که در قانون تصریح به اولویت آن نسبت به صنعت و کشاورزی شده است، باعث شده زیستپذیری در اصفهان و در بسیاری از شهرهای دیگر کشور کم شود. وقتی در اصفهان و شهرهای بزرگ دیگری که با مشکلات کم آبی و خشکسالی روبهرو هستند نشود زندگی کرد، دیگر کجا برای زندگی باقی خواهد ماند؟»
انتهای پیام
نظرات