کمالالدین غراب در گفتوگو با ایسنا در خصوص توقیفی بودن صورت وحی پیامبر اکرم(ص) اظهار کرد: زبان قرآن از دلکشترین مباحث علوم قرآنی است. وحی قرآنی دارای ویژگیهای متنوع و زیبایی است. از عمدهترین ویژگیهای این وحی، توقیفی بودن صورت ظاهر آن است؛ یعنی متوقف بودن صورت آیات و کلمات در یک شکل ثابت و لایتغیر، به گونهای که خود پیامبر(ص) نیز حق جابهجایی کلمه و یا بیان محتوا و مضمون را در قالب الفاظی جز همان الفاظی که توسط جبرئیل آورده شده، نداشته است.
وی ادامه داد: میان کتب آسمانی و پایهای ادیان جز قرآن تنها کتاب «ریگ ودا» هندوان است که ادعا شده الفاظ آن نیز عیناً وحی بوده و عاری از هرگونه دخالت بشری است. با این حال این ادعا با تورق نخستین صفحات آن و مطالعه اولین بندهای آن خیلی زود رنگ میبازد و بر خوانندهای که با مضامین توحیدی آشنا است روشن میشود که محال است بر زبان خداوند یکتا چنین داستانها و گفتوگوها و سرودهای سرشار از خرافه و افسانه و شرک جاری شود.
این کارشناس علوم قرآنی بیان کرد: ریگ ودا قدیمیترین متن وداها است و در حدود قرن هشتم قبل از میلاد صورت کتابت یافته است تا پیش از این تاریخ منظومات و قطعات آن به صورت شفاهی سینه به سینه انتفال مییافته است. این کتاب مجموعهای است از اشعار مذهبی در ستایش خدایان که در ۱۰ مجلد گرد آمده و افزون از هزار سروده است که قوه خلاقه نسلهای بشری آن را پرداخته است.
غراب اضافه کرد: در شرق آسیا -هند، چین و ژاپن- اساساً بنیانگذاران ادیان، فاقد سیمای قدسی بنیانگذاران ادیان غرب آسیا هستند. به گونهای که پایهگذاران ادیان بیشتر در چهره حکیمانی عارف و ریاضتکش و تشنه حقیقت، همچون بودا و مهاویرا، یا معلمانی دلسوخته از انحطاط و عقبماندگی اخلاقی یا فکری بشریت، همچون کنفوسیوس ولائوتزو، ظاهر میشوند. در حالی که در اینجا این پایهگذاران در سیمای رسولان و پیامبران یک خدای متشخص و حاکم بر همه امور هستی و مقدرات عالم، رخ مینمایند.
وی عنوان کرد: به ندرت دیده شده که در شرق آسیا کسی ادعای پیامآوری از جانب خدایی با چنین ویژگیهایی داشته باشد. شاید گورو نانک (نانک معلم) پایهگذار آیین سیک، تنها چهرهای باشد که پس از مرگش درباره وی نیز بر اساس برخی از گفتهها و اعتقاداتش چنین ادعایی شده است. اساساً عدم تشخص خداوند در ادیان شرق آسیا بدانگونه که در ادیان غرب آسیا دیده میشود، مسئله نزول کلامی را از جانب خداوند بر پایهگذاران آنها منتفی میسازد.
این کارشناس علوم قرآنی خاطرنشان کرد: از این رو سرودهها، تعلیمات و سخنان آنها منسوب به خود آنان و حاصل تجربه شهودی ایشان از حقیقت دانسته میشود. این امر اگرچه از قداست و اعتبار گفتار ایشان نمیکاهد، اما راه را برای پذیرش تعلیمات معلمان و پایهگذارانِ ادیان دیگر و آمیختن تعلیمات ایشان با تعلیمات معلمان دین خود بازمیگذارد.
غراب افزود: چنانکه سیکیسم نتیجه همین تلفیق بوده است، اما در ادیان غرب آسیا از آیین زرتشت گرفته تا اسلام جمله بنیانگذاران و گاه اصلاحگران ادیان، در چهره رسولانی از جانب یک خدای متشخص ظاهر میشوند و کلام ایشان نه کلام خود، بلکه کلام و پیام آن خدای متشخص به شمار میآید و ایشان در این میانه چنانکه از عنوانشان پیداست، تنها نقش واسطه و پیامآور را ایفا میکنند.
وی تصریح کرد: بر این اساس در این ادیان هرگز راهی برای پذیرشِ آموزههای ادیان دیگر و آمیختن آن با آموزههای دین خویش بازگذاشته نیست و لذا مسئله وحی و کلام خدا، چگونگی صدور و نزول آن، مسئله خلق و حادث بودن یا قدم و غیرمحدث بودن آن در این ادیان مطرح میشود و مباحث داغ و پرهیجان و گاه خطرناکی را دامن میزند.
این کارشناس علوم قرآنی گفت: توقیفی بودن صورت وحی نیز از شعبههای همین مباحث به شمار میرود. جالب است که در میان ادیان غرب آسیا نیز تنها دینی که بر توقیفی بودن صورت وحی آن تأکید شده و در حقیقت نیز به همان صورت برجا مانده، دین اسلام و وحی قرآنی است. اگر برای وحی نازله بر سایر پیامبرانِ غرب آسیا نیز چنین تأکیدی رفته باشد، امروزه از آن اثری بر جا نمانده است و در میان محققان شکی وجود ندارد که جز وحی قرآنی، تمام وحیهای دیگر، چه در محتوی و باطن و چه در الفاظ و ظاهر، دستخوش تحریف قرار گرفتهاند.
غراب افزود: افزون بر این نشانههای دیگری وجود دارد که این گمان را تقویت میکند که وحی نازله بر سایر پیامبران پیش از پیامبر اسلام(ص)، از جنبه لفظی و ظاهری، صورت توقیفی نداشته است. شاید لزومی بر این کار احساس نمیشده است. فقدان ارتباطات گسترده میان اقوام بشری، عدم داشتن رسالت جهانی برای انبیاء پیش از اسلام و منحصربودن دعوت ایشان به قوم خویش، از مسائلی است که لزوم تأکید بر حفظ صورت و ظاهر وحی را تا حدودی منتفی میساخته است.
این کارشناس علوم قرآنی اظهار کرد: چرا که وقتی قرار نیست پیامی در میان اقوام دیگر برده شود، احتمال پیدایش تحریف در آن نیز کاهش مییابد. وقتی ۱۰ فرمان موسی(ع) بر لوح کنده میشود، خود به خود احتمال تحریف در آن به حداقل میرسد و در دورههای بعد با ناپدید شدن اصل فرامین، صورت تحریف یافته آنها در کتابها به ثبت میرسد. با این وجود عیسی(ع) را میبینیم که میان کلام خود و کلام خدا فرقی نمیگذارد و در تعالیم پرشور خود با صدای بلند اعلام میدارد که «هیچ چیز برای شما ای آدمیان مهمتر از این نیست که به سخنان من گوش فرادهید، زیرا که خداوند به وسیله من تکلم میفرماید».
غراب ادامه داد: از این رو ما صورت کامل فاصلهگذاری میان کلام خدا و کلام پیامبر را تنها در اسلام مییابیم. تنها در این آیین است که کلام پیامبر تحت عنوان حدیث و کلام خداوند تحت عنوان قرآن، با انتساب به دو شخصیت متفاوت از یکدیگر متمایز شدهاند. بدیهی است که این تمایز به دلیل اهمیت بخشیدن هرچه بیشتر به کلام خدا صورت گرفته است. چنانکه تأکید بر توقیفی بودن الفاظ وحی و ساخت صرفی و نحوی آیات نیز به همین منظور و به دلیل ممانعت از تحریف انجام شده است.
وی خاطرنشان کرد: به جز تحریف عمدی که در پیام همه پیامآوران پیش از حضرت محمد(ص)، به شهادت اسناد و مدارک خود آنان توسط طبقات ذینفع و ذینفوذ جامعه و روحانیون آنان صورت گرفته است، تحریف سهوی نیز به هنگام ترجمه یا در اثر حوادث غیرمترقبه که بعضا منجر به از میان رفتن بخشی یا همه پیام شده، در آنها راه یافته است.
این کارشناس علوم قرآنی گفت: تأکید بر توقیفی بودن صورت وحی قرآنی با نظر به چنین تجربهای از پیامهای پیشین بوده است و به همین دلیل توانست مانع از بروز هرگونه تحریفی در اصل آن بشود. به گونهای که تفسیر به رأی نیز نتواند بر اصل پیام خدشهای وارد کند.
غراب ادامه داد: پیدایش قرآن در عصر گسترش کتابت و خط و انتشار آن در نسخههای بسیار، توانست از نابودی اصل آن مانع شود. اعراب در حفظ و انتشار آیات و سور قرآنی نه تنها بر حافظه خود تکیه داشتند، بلکه در نزد اکثر افراد برجسته قوم نسخههای متعددی از صورت مکتوب آن نیز وجود داشته است. اغلب صحابه پیامبر(ص) هرکدام نسخهای منحصر به فرد از قرآن را در اختیار داشتند، چنانکه این نسخهها در تاریخ به نام خود ایشان شهرت یافته است.
این کارشناس علوم قرآنی تصریح کرد: تاکید بر توقیفی بودن صورت وحی قرآنی نه تنها مانع از تحریف عمدی در اصل پیام شده، بلکه از تحریف سهوی نیز به هنگام انتقال و ترجمه آن در میان اقوام غیرعرب نیز ممانعت به عمل میآورد. رسالت پیامبر اسلام(ص) جهانی بود و قرآن میبایست در میان همه اقوام غیر عرب، با همه گوناگونی فرهنگها و زبانهای آنان انتشار یابد. هیچ ترجمهای از قرآن نمیتوانست از تحریف سهوی مصون بماند. پس ضرورت داشت که صورت وحی قرآنی توقیفی باشد، تا سایر ملل نیز بتوانند با آموزش زبان و فرهنگ قومی که وحی به زبان و فرهنگ آنان نازل شده، پیام را به طور کامل و دقیق دریافت کنند و از بخشی از آن محروم کنند.
غراب عنوان کرد: توقیفی بودن صورت وحی، به دلیل اهمیتی که به پیام میبخشد، نزول آن را از جانب قدرتی فوق بشری نیز برجستهتر میسازد و در نتیجه آن را نزد مردم معتبرتر میسازد. تأکیدات مکرر قرآن بر «عبد خدا بودن» پیامبران نیز در همین راستا بیان میشود. در بودیسم که اندیشه وجود خدا مطرح نیست، بودا خود در جای خدا نشسته و پرستش میشود و کلام او قدسیت یافته است. در آیین مسیح(ع) با همه تأکیدات عیسی(ع) بر اینکه او «پسر انسان» است، اما شگفتی مردم از خلقت او و معجزات و کراماتش باعث شد تا وی را به جای خدا بگیرند، به شکلی که پیامآور بماند و پیام به فراموشی سپرده شود.
وی اضافه کرد: اسلام برای اینکه پیام بماند و تحریف نشود، از آغاز در صیانت آن کوشید. برای آنکه تحریف در آن راه نیابد صورت پیام را توقیفی ساخت و برای آنکه ماندگار شود و برتر از پیامآور قرار گیرد، برعبد بودن پیامآور تأکید کرد.
انتهای پیام
نظرات