رضا اسماعیلی، امروز (شنبه، ۱۶ بهمنماه) در کنگره بینالمللی نهجالبلاغه که در قالب وبینار «پنل گفتوگو با موضوع پاسخ به نیازهای معنوی انسان امروز، دیدگاه تطبیقی نهجالبلاغه و مکاتب اومانیسم، لیبرالیسم و مارکسیسم» برگزار شد، اظهار کرد: انسان موجودی اجتماعی است که با عقلانیت و دارا بودن ویژگیهای آن، در یک گونه اجتماعی زیست دارد.
وی افزود: در تقسیمبندی ساحتهای وجودی انسان، ساحتی بهعنوان معنویت مطرح است. هر ساحت نیازهای خاص خود را دارد و اندیشمندان نیز نظرات متفاوتی درباره آنها ارائه کردهاند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مجموعهای که نیازها، باورها، بایدها و نبایدهای و تکالیف انسان را مشخص میکند، مکتب نامیده میشود و تمام مکاتب در اندیشه طرح کلی هستند که سعادت آدمی را تأمین کنند و روش و الگویی برای زندگی بهتر انسان فراهم آورند.
اسماعیلی ادامه داد: مکاتب دنیای امروز هر کدام نگاه و تلقی خاصی به انسان دارند. در حوزه انسانشناسی، انسان دارای ساحتهای مختلف، جسمی، فیزیکی، فرهنگی و اجتماعی است.
وی اضافه کرد: هر مکتب نگاهی خاص به انسان دارد و زمانیکه از منظر علمی و جامعتر به آن نگاه کنیم، سخن از پاردایمهای مختلف به میان میآید. زمانیکه نگاهی فلسفی به انسان داشته باشیم، در بین مکاتب تعاریف متفاوتی نیز وجود دارد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر از دایره تلسکوپی و فلسفی جدا شویم، اصطلاحاً در حوزه فلسفه به موضوعی به نام پارادایم میرسیم. بهطور کلی در جهان علم، با پارادایمهای متفاوتی مواجه هستیم که شامل پارادایمهای اثباتی، تفضیلی، انتقادی، و پستمدرن هستند و در جامعه ما نیز پارادایم اسلامی مطرح است.
وی، مجموعه اتفاقاتی که چگونگی درک جهان را مشخص میکند پارادایم دانست و گفت: در جامعه ما پاردایم اسلامی مطرح است که مدعی زیست بهینه انسان است. هر پارادایم مؤلفههای مختلفی را مورد توجه قرار میدهد. در پارادایم اثباتی رفتار انسان، عقلانی است و آنچه اهمیت دارد انسانها هستند. در پارادایم تفضیلی انسان موجودی آگاه، آزاد و انتخاب کننده است و تحتتأثیر محرکهای ذهنیتی و آگاهیها قرار دارد.
اسماعیلی ادامه داد: در پارادایم انتقادی، انسان موجودی خلاق، مبتکر و فعال است که به دلیل قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف نابرابر، در عصر خود بیگانه و از استعدادهای خود رها شده است، به همین منظور انسان باید شناختهای ناصحیح را از خود دور کند و به شناخت صحیح برسد.
این استاد دانشگاه در توضیح پارادایم پست مدرن گفت: در این پارادایم نگاه انسان منحرف و بدون چارچوب است و انسانها براساس قواعد خود، شرایط را تنظیم میکنند. انسانها تحتتأثیر شرایط بیرونی نیستند و توافق، مبنا است. در پارادایم اسلامی انسان موجودی خلاق، آگاه، آزاد و دارای تواناییهای خاص است که در ارتباط با خداوند تعریف میشود. در این پارادایم روابط براساس چارچوب الهی است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به انسانگرایی اشاره و اظهار کرد: انسانگرایی از قرن چهاردهم در ایتالیا آغاز شد و اولین جایی که اومانیسم به آن ورود کرد، بحث مذهب و در تفکر مسیحیت بود که موجب پیدایش فرقه پروتستانیسم شد که برخلاف مسیحیت کاتولیک و ارتدکس، تغییراتی در رابطه انسان با خدا ایجاد و ارتباط انسان با خدا را بدون واسطه تلقی میکرد. در این تفکر انسان، نیاز به کشیش ندارد و انسان باید دین را دنیایی کند.
وی اضافه کرد: امروزه تفکراتی که مبنای آن انسانگرایی است، در لیبرالیسم و مارکسیسم تجلی مییابد که در دو مسیر با یک خاستگاه حرکت میکنند. لیبرالیسم محور کانون هستی را فرد تلقی میکند و تجلی آن را در افکار اقتصاددانان برجسته شاهد هستیم که ثروتآفرینی را مدنظر قرار دادهاند. در لیبرالیسم سیاسی نیز شاهد شکلگیری نظامهای جمهوری هستیم.
این استاد دانشگاه گفت: در دنیای امروز تفکر لیبرالیسم به دنبال این است که با محور قرار دادن انسان، جهانی خلق کند که نیازهایش را پاسخ دهد. محور و هستی این جهان، سرمایه است و در نتیجه این انسان دستمایه سرمایهداران میشود. بر همین مبنا برای داشتن انسان و جامعهای سعادتمند، چنین باوری نیاز به تغییر دارد.
اسماعیلی، قرن بیستم و بیست و یکم را آغاز بازگشت به معنویت دانست و گفت: درحال حاضر تاحدودی نیازهای مادی انسان تأمین شده و اکنون شاهد بازگشت انسان به نیازهای معنوی هستیم، اما آنچه به نیازهای معنوی پاسخ میدهند، مؤلفههایی نظیر ورزش، دین و هنر هستند.
به گفته این استاد دانشگاه، وظیفه ما بهعنوان پیروان اسلام این است که با معرفی انسانی در حد نهجالبلاغه و ساختن فرهنگی براساس معیارهای دینی و اقتصادی آن، در برابر شرایط رقابتی ایجاد شده، جایگاه این موضوع را در جهان خلق و تثبیت کنیم.
اصغر آقایی، مدرس استاد دانشگاه نیز در این نشست، اظهار کرد: وقتی از معنا سخن میگوییم در فرایند تاریخی تعابیر متفاوتی داشته است. همانطور که در مکاتب مختلف از آن صحبت شده است. در انسان، فطرت وجود دارد و معتقدم انسان موجودی چهار بُعدی است و همواره معناجویی و معناخواهی داشته و باید این را بهعنوان یک اثر فطری بدانیم و دلایل علمی و تاریخی آن را هم بپذیریم. در شرایط فعلی، انسان در بُعد معنا دچار مشکل شده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به نظریه خود مبنی بر انسانِ سالم، تصریح کرد: در کشوری مانند کشور ما که معنوی است، نیاز به کار بیشتری در این حوزه احساس میشود. انسان موجودی معناجو است نه معنویتجو؛ چراکه معتقدم معنویتجویی بخشی از معناجویی است.
به گفته آقایی، ساختن بتها نیز نشانه معناجویی انسان است. در فرایند رشد انسان، همانطور که رشد زبانی، فرهنگی و اجتماعی داریم، رشد معنایی نیز وجود دارد که باید به ترتیب انجام شود.
این استاد دانشگاه گفت: اگر ما اعتقاد نداشته باشیم که انسان از یک سیر تکاملی معنایی عبور میکند و بخواهیم بدون ترتیب بخشی را واردار به پذیرش کنیم، این رویکرد معنایی القایی و دروغین ایجاد میکند.
وی ادامه داد: در فرایند تبیین انسان، تغییراتی در قرن بیستم رخ داد. معتقدم که معنای واقعی و اصلی که همان معنای ماورایی و خدایی است، میتواند موفق باشد.
آقایی خاطرنشان کرد: در فطرت انسان خداجویی وجود دارد و این گمشده، معنای انسان است. اگر انسان با فهم و سپس با احساس با سلسله مراتب، به معنای خدایی برسد، به یک معنای محکم میرسد. معنای خدایی دچار هیچ آسیبی نیست و انسان امروز اگر تمایل داشته باشد، از فشارها رهایی یابد و آرامش پیدا کند، راه رسیدن به سیر نهایی معنا، همان معنای الهی است.
انتهای پیام
نظرات