• پنجشنبه / ۲ دی ۱۴۰۰ / ۱۸:۳۱
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1400100201052
  • منبع : مطبوعات

مرگ غزالی

مرگ غزالی

«فرار از مدرسه» روایتی مفصل از زندگی اوست و به قول راوی‌اش «زندگی یک قهرمان» که سال ۴۹۰ خورشیدی در چنین روزی در توس از دنیا رفت.

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «آن زمان ۵۵ سال عمر داشت و گوشه‌گیری و سکوت را سبک زندگی‌اش کرده بود. عمرش را در جست‌وجوی حقیقت گذاشت؛ عمری که در بین مردم ساده و عادی آغاز شد و میان همان‌ها هم به پایان رسید. دانشمندی با مطالعات گسترده و فراوان بود اما برای دانش، آنجا که در خدمت جاه و مقام قرار می‌گرفت - و ناخالص می‌شد - هیچ ارزشی قائل نبود و حتی با نوعی بی‌اعتنایی آمیخته به تحقیر، همنشینی با علمای دیگر را رد می‌کرد.

هم در کلام از خودش نبوغ و اصالت نشان داد و هم بر فیلسوفان بعد از خودش تاثیرات عمیقی گذاشت؛ هر چند به‌درستی گفته‌اند که کار او در فلسفه بیشتر جنبه ویرانگری داشت تا سازندگی که «در واقع فلسفه و هرگونه کوششی که می‌خواست مسائل مربوط به ایمان، به روح و به خدا را با عقل و برهان حل کند نزد او بی‌حاصل می‌نمود و از این‌ رو بود که وی هم کلام را کنار گذاشت و هم فلسفه را عاری از جاذبه یافت. یقین ایمانی که او در تمام عمر خویش آن را با صدق و صمیمیت در مدرسه طلب کرده بود در چهاردیوار تنگ مدرسه و در لابه‌لای اوراق ملال‌انگیز کتاب گنجیدنی نبود. قول اهل تعلیم هم که به حجت - قول امام - متکی می‌شدند نمی‌توانست خاطر وی را که از توفان بی‌آرام شک گذشته بود آرام کند.» پس درس و مدرسه و مریدپروری را - که عموم دانشمندان عصر به آن عادت و به سنتی میان خودشان تبدیل کرده بودند - کنار گذاشت و از قیل و قال گریخت. در نهایت فقط تصوف برایش باقی ماند و ایمانی صمیمی و آرامش‌بخش به امکان اتصال به وحی که البته در اینجا هم میانه‌روی و پایبندی به شریعت را ضروری می‌دید.

اما «چیزی که زندگی فکری غزالی را به‌رغم انتقادهایی که بر آن وارد هست، عظمت و درخشندگی می‌بخشد صمیمیت و صدقی است که در لحن بیان او هست و در گذشته فقط حاسدان و معاندان او در قبولش تردید داشته‌اند. در واقع، وقتی انسان کلام غزالی را در باب آن چه به حقیقت و یقین دینی مربوط است می‌خواند تمام دنیای اسلام را در حال شهادت می‌یابد. تمام شک و تردید فیلسوفان، تمام ناباوری ماده‌پرستان و تمام بی‌قیدی کسانی که به دنیا روی علاقه‌ای ندارند در مطالعه آثار غزالی فرو می‌شکند و در هم فرو می‌ریزد و برای خواننده محقق این احساس دست می‌دهد که گویی دارد همه دنیای اسلام را در تمام سادگی و صفای خویش مشاهده می‌کند. کسی که از قرآن سخن می‌گوید انگار از خدایی ناطق حرف می‌زند و کسی که به سخن غزالی گوش می‌دارد گویی صدای کسی را می‌شنود که دعوت به سکوت می‌کند - برای شنیدن این ناطق. در این صدا نه تلخی هست نه نومیدی و همین است که به آن آهنگی دلپذیر می‌بخشد. حتی تصویر مرگ، تصویر قبر و عذاب که در آهنگ مطمئن و مهیب این صدا موج می‌زند چنان نیست که انسان را به بدبینی و نومیدی بکشاند.» راوی می‌افزاید زندگی غزالی به دنیای اسلام آموخت که برای آن چه انسان حقیقت می‌خواند می‌توان - و باید - همه‌ چیز دیگر را فدا کرد.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۱۰-۰۹ ۱۴:۲۷

خدایش بیامرزد، واقعا باور درستی داشت، عقل و فلسفه توان پاسخ گویی به شبهات دینی را ندارند . ایمان به غیب، باور قلبی نیاز دارد و نه دلایل فلسفی و عقلی.