حامد بخشی یکم دی ماه در سومین نشست گفتوگومحور از همایش ملی الهیات شهر در خصوص سهگانه زائر، مجاور و خادم اظهار کرد: سهگانه زائر، مجاور و خادم را میتوان تحت عنوان دو دوگانه مجاور و شهروند و زائر و گردشگر بیان کرد. هر دو دوگانه مجاور، شهروند و زائر، گردشگر از نظر مصداقی تا حد زیادی بر یکدیگر منطبق هستند. بنابراین گردشگر و زائر از لحاظ مصداقی مشابه یکدیگر محسوب میشوند، اما نامیدن یک فرد یا گروه با عنوانی خاص، پیامدها و وظایفی را ایجاد میکند، مشروط بر این که آن گروه یا فرد این عنوان را بپذیرد.
وی ادامه داد: بنابراین اگر تمام شهروندان شهر مشهد را مجاور بنامیم ممکن است بخشی از جامعه این مجاورت را نپذیرند. لذا چنین پرسشهایی در ذهن ایجاد میشود که نسبت میان این نام و افرادی که با این عنوان نامیده میشوند، چگونه خواهد بود؟ یا این که تا چه میزان میتوان شهروندان مشهدی را مجاور نامید؟ بر این اساس از منظر جامعهشناسی، انطباق میان مسما و نام مورد بررسی قرار میگیرد.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی در مورد دوگانه گردشگر، زائر عنوان کرد: مفهوم علمی گردشگر در ادبیات علمی و فارق از اهداف سفر، تمامی مسافرانی که در مقصد خود اقامت دارد و در این شهر تغذیه میکند را گردشگر تعریف میکند. به نوعی وجه شباهت تمامی آنها اقامت و تغذیه در شهر مقصد است.
انطباق مفهوم گردشگر مذهبی بر مفهوم زائر
بخشی بیان کرد: بر مبنای این تعریف از گردشگر طبقهبندیهایی در زمینه انگیزه مسافران ایجاد میشود. به عنوان مثال گردشگرانی که با هدف و انگیزه دینی و مذهبی به سفر میروند را گردشگر مذهبی مینامند و اگر انگیزه درمانی داشته باشند، به عنوان گردشگر سلامت تلقی میشوند. بنابراین بر اساس تعریف علمی، جنبه مصداق و مفهوم گردشگر مذهبی بر مفهوم زائر منطبق است. اما زمانی که این واژه را در سطح اجتماع مورد بررسی قرار میدهیم، هر واژه بار و فضای مفهومی متفاوتی دارد.
اثرگذاری فضا و بار واژگان بر گفتمانسازی و واقعیت اجتماعی
وی اضافه کرد: فضای مفهومی پیرامون زائر با فضای اطراف گردشگر و فضای حول مسافر متفاوت است. به گونهای که زائر بار مفهومی و اجتماعی دینی به همراه دارد، مسافر بار و فضایی خنثی دارد و گردشگر بار مفهومی تفریحی به دنبال دارد. به نظر میرسد این موضوع در سطح اجتماعی تا حدی موجب گفتمانسازی میشود و در نتیجه، گفتمان بر واقعیت اجتماعی تأثیرگذار خواهد بود.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی در خصوص دوگانه مجاور و شهروند نیز عنوان کرد: در مورد مجاور و شهروند نیز چنین موضوعاتی وجود دارد. اطلاق و نامیدن عنوان مجاور بر شهروندان، نیازمند پذیرش و توجه به نظر آنها است. چهار سال پیش طرحی به سرپرستی دکتر یوسفی و در هشت فاز انجام شد و نظرات و انتظارات مردم از مدیریت شهری را مورد بررسی قرار داد. در تمامی این هشت فاز خدماترسانی به زائران توسط شهرداری کمتر از سه درصد بوده محاسبه شده است. به این معنی که کمتر از سه درصد مردم معتقدند وظیفه حاکمیت و مدل شهری ما خدمترسانی به زائران است.
لزوم توجه به تنوع فرهنگی مشهد
بخشی اضافه کرد: بنابراین باید نسبتی میان انتظارات مردم و تلقی و درک آنها از هویت خود برقرار شود. به نظر من باید شهر مشهد را نه به عنوان یک مجموعه یکپارچه بلکه به عنوان یک مجموعه متنوع در نظر بگیریم. شهر رم از برخی جوانب همانند مشهد است. به شکلی که واتیکان، قلب مسیحیت کاتولیک در این شهر قرار دارد و مرزی میان واتیکان و سایر بخشها وجود ندارد. به شکلی که مجموعههای تاریخی فراوانی نیز در این شهر وجود دارد.
وی افزود: توسعه مشهد دارای دو الگو (رم و قم) است. که بر اساس آن میتوان منطقهای به عنوان ثامن، با هنجارهایی ویژه ایجاد و حفظ شود یا این که سعی شود این هنجارها به تمامی مناطق مشهد گسترش وسیعتری یابد. در یکی از این ۲ الگوی توسعه تمام شهر مشهد به صورت یکپارچه و به عنوان شهری مذهبی در نظر گرفته میشود و در رویکرد دیگر تنوع فرهنگی شهر مورد توجه قرار میگیرد.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی گفت: به نظر من شهر مشهد به مثابه یک کلانشهر پیادهسازی طرحی بر مبنای یکپارچگی و هویتی یکسان به تمامی مناطق شهرشیوهای مناسب نیست. این که تنوع فرهنگی مشهد را به صورت یکپارچه و از بالا به پایین اعمال کرده و مبدل سازیم منجربه چندپارگی اجتماعی و فرهنگی شهر میشود که در چنین شرایطی مردم نه در کنار یکدیگر بلکه در مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
ناسازگاری عناوین زمینه شکاف میان فرهنگ رسمی و غیررسمی را فراهم میسازد
بخشی بیان کرد: ما در مواردی که پدیدهها با نامیدنهای ما سازگار نیستند دچار شکاف بین فرهنگ رسمی و غیر رسمی میشویم، فرهنگ رسمی که ما به واسطه دارا بودن قدرت حاکمیت، حاکم میکنیم و در مقابل نیز فرهنگ غیر رسمی که زیر پای ما را خالی میکند؛ در حقیقت شکاف بین این دو در همه جا خطرناک است به این دلیل که ما متوجه نمیشویم که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و زمانی متوجه این موضوع میشویم که دیگر فایدهای ندارد.
وی اظهار کرد: در واقع ما این اجازه را نداریم به فردی که شهروند این شهر است و در این شهر سکونت دارد، بگوییم که اگر قواعد مجاور را نمیپذیری از این شهر برو، زیرا این کار یک کار غیر اخلاقی و غیر عرفی است و به لحاظ پیامدهای بلند مدت نیز باعث میشود که ما جامعهای همگن و همراستا با حاکمیت نداشته باشیم.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خاطرنشان کرد: اگر حاکمیت امر کند و جامعه نیز آن را درونی نکرده باشد و به نوعی بین هنجارهای حاکمیت و هنجارهای واقعی مردم شکافی وجود داشته باشد و این شکاف روز به روز عمیقتر شود، در انتها این شکاف به گسلی تبدیل میشود که حاکمیت را در مینوردد.
پیوند حاکمیت و جامعه موجب استمرار حاکمیت میشود
بخشی گفت: در رابطه بین حاکمیت و جامعه همواره آنچه که در طول تاریخ باقی مانده جامعه بوده و آنچه که تغییر کرده حاکمیت است و زمانی این حاکمیت میتواند استمرار داشته باشد که با جامعه گره خورده باشد.
میتوان به تمامی مسافران که به مشهد سفر میکنند، زائر گفت؟
وی خاطرنشان کرد: در این میان در خصوص زائر این سوال به ذهن میرسد که آیا ما واقعاً میتوانیم به تمامی مسافرانی که به شهر مشهد سفر میکنند، بگوییم زائر هستند؟ اگر پاسخ مثبت است پس باید بگوییم که به چه معنا زائر هستند. آیا ما واقعاً در این شهر زائر، زائر گردشگر، گردشگر زائر و یا اینکه گردشگر داریم؟
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی عنوان کرد: طبق بررسیهایی که آستان قدس رضوی داشته است، نشان میدهد که افرادی که به حرم مطهر مشرف میشوند، میانگین ماندگاریشان در حرم کمتر از یک ساعت است و همچنین میانگین دفعات تشرفشان به حرم هم ۳/۲ است. بنابراین یک سوم از زائران و گردشگرانی که در طی ۱۶ ساعتی که در مشهد حضور دارند کمتر از دو ساعت در حرم حضور دارند و ساعات دیگر ماندگاری خود را در این شهر در بازار، مجموعههای تفریحی، گردشگری و... حضور خواهند داشت.
بخشی افزود: اما این در حالی است که اگر زائری به کربلا سفر کند به معنای واقعی اکثر وقت خود را به زیارت میپردازد و ساعات کمی از ماندگاری خود در این شهر را به خرید سوغاتی اختصاص میدهد.
وی تأکید کرد: با این وجود ما به فردی که تنها کمتر از ۲ ساعت از ۱۶ ساعت ماندگاری خود در این شهر را حرم است میتوانیم زائر بگوییم؟ این در صورتی است که ما در مشهد با پدیده زائر گردشگر مواجه هستیم.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خاطرنشان کرد: بنابراین ما مبتنی بر آنچه که در مشهد با آن مواجه هستیم، نمیتوانیم فرد را زائر بنامیم، بلکه ما در این شهر با زائر گردشگر با مفهوم اجتماعی نه با آن مفهوم عینی مواجه هستیم و در حقیقت میتوان گفت که مشهد پایتخت مجموعههای آبی در ایران است و از اینرو باید میان نامگذاریهایی که انجام میدهیم با آن پدیدهای که با آن مواجه هستیم، منطبق باشد.
هویت انشایی و هویت جاریه مشهد
بخشی بیان کرد: نکته بعدی که باید به آن توجه داشت این است که مشهد یک هویت انشایی داشته که همان مشهدالرضا بوده و علاوه بر آن نیز یک هویت جاریه دارد، اما هویت جاریه مشهد به مثابه یک کلانشهری که بیش از سه میلیون نفر جمعیت و تنوعی از اقوام را داراست و همواره بخش قابل توجهی از این جمعیت اهل تسنن هستند، ما با این شهری که در حال توسعه است، میتوانیم به افرادی که در این شهر که شهروندان باید مسافت زیادی را برای رفتن به حرم طی کنند، به لحاظ کالبدی بگوییم که این فرد مجاور است؟ البته که شاید بتوان گفت، اما پس مفهوم این پدیده در اینجا چه میشود؟
وی عنوان کرد: این تصور که گمان کنیم اگر به شهروندان مشهد مجاور نگوییم بی دینی است، باید بدانیم که منظور ما از این مجاور و زائر بودن بیدینی و بیقیدی نیست بلکه منظور ما در این جا نسبت فرد با حرم است.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خاطرنشان کرد: البته که مشهد قم نیست بلکه ما در شهر مشهد با کلانشهری مواجه هستیم که روز به روز در حال گسترش بوده و با تنوع فرهنگی همراه است و افرادی که به عنوان مسافر وارد این شهر میشوند از یک قشر نیستند بلکه ما با تنوع مسافران و شهروندان مواجه هستیم و تقلیل شهروند به مجاور و تقلیل مسافر به گردشگر و یا زائر آسیبهایی را به همراه دارد.
چندپارگی در جامعه منجر به تقابل فرهنگی بین اقشار مختلف میشود
بخشی در ادامه پیامدهای این موضوع را برشمرد و گفت: اولین پیامد این است که چند پارگی را به وجود میآورد که این چندپارگی در درون این جامعه منجر به تقابل فرهنگی بین اقشار مختلف میشود، دومین پیامد نیز ایجاد فاصله میان فرهنگ رسمی و غیر رسمی میشود که در نهایت موجب میشود فرهنگ غیر رسمی به صورت غیرمستقیم توسعه پیدا کند و در نهایت سومین پیامد هم ایجاد شکاف بین حاکمیت و مردم میشود که هسته اینها پیامدهای ناگواری را برای جامعه و حاکمیت خواهد داشت.
انتهای پیام
نظرات