به گزارش ایسنا، برایان فریل، نمایشنامهنویس معاصر ایرلندی، در سال ۱۹۲۹ به دنیا آمد. فریل در ایران ناشناخته نیست. آثاری از او به فارسی ترجمه شده است. او دستی هم در ترجمه داشته و آثار چخوف و تورگنیف را ترجمه و بازخوانی کرده است. بسیاری از نمایشنامههای وی از شاهکارهای درام معاصر انگلیسی زبان به حساب میآیند. برگردانها، رقصیدن در لوناسا، شفابخش، مالی سوینی، فیلادلفیا، من آمدم!، آریستوکراتها، آزادی شهر و... فریل در کنار جی. ام. سینگ، شون او کیسی، ساموئل بکت و مارتین مکدونا از مهمترین چهرههای نمایشنامهنویسی ایرلند به شمار میرود.
«پس از نمایش» نگاهی نو به چخوف دارد. فریل در این نمایشنامه دو شخصیت از دو نمایشنامه چخوف را، بیست سال بعد، با هم مواجه میکند؛ آندری پروزوروف (از نمایشنامه سه خواهر) و سونیا سربریاکووا (از نمایشنامه دایی وانیا). فریل در سال ۲۰۱۵ از دنیا رفت.
بخشی از نمایشنامه:
«سونیا:... این دنیای آزاردهنده ـ اتمام حجت جدی امروز ـ همینها کافیه که من رو ببره تو لاک خودم، که دلواپسم کنه. البته دلواپس هم هستم. بهت گفتم که اون مزرعه پر بار کنار رودخونه رو هم ضبط کردهن؟ اون مزرعه رو خودم وقتی بیست و یک سالم بود خریدم ـ آره ـ با پولی که از پرورش گوسالهها جمع کردم. همهش پرید. تازه بهم وام هم نمیدن که این جنگلکاری تازه رو حصارکشی کنم. تازه، هفته آینده که اومدن بازدید، تو رو خدا اصلاً یه سقف میذارن بالا سر من بمونه؟ معلومه که دلواپسم. ولی منِ خر، منِ احمق، از هفته آینده نیست که میترسم. این توندرای بیپایان دلتنگی و تنهاییه که جلو چشام سبز میشه. اکثر اوقات اونقدر شجاعت تو خودم سراغ دارم که تحمل کنم و ادامه بدم، اِی، کم و بیش. ولی شجاعتِ تنها دیگه کافی نیست. اگه قرار باشه تحمل کنم و ادامه بدم، باید اون خصلت اصلکاری رو، اون خویشتنداری رو تو وجودم زنده کنم، مگه نه؟ اگه قراره تحمل کنم و ادامه بدم، اون جرأت بادوام، اون خویشتنداری لازمه، مگه نه؟»
از دیگر ترجمههای محمد حیاتی میتوان به مجموعه داستانهای کوتاه جهان «امواج سرخ» (انتشارات روزگار)، «آنتورپ» نوشته روبرتو بولانیو (انتشارات نیماژ)، «فراموش نکن که خواهی مُرد» برگزیده داستانهای معاصر آمریکایی از جاناتان نولان، شرمن آلکسی، جان بارت، تیم اُبراین، لین تیلمن و دیوید فاستر والاس (انتشارات شورآفرین، «بوطیقای متن، بوطیقای صدا» (انتشارات نیلوفر)، جستارهایی در تحلیل موسیقی همراه با مقالهای نوشته روی شوکر با ترجمه مراد فرهادپور و شهریار وقفیپور، «و آفتاب طلوع میکند» اثر ارنست همینگوی (انتشارات نیلوفر) و «تبر» نوشته دانلد وستلیک (انتشارات نیلوفر) اشاره کرد.
انتهای پیام
نظرات