کمالالدین غراب در گفتوگو با ایسنا در خصوص ویژگیهای دین اسلام، اظهار کرد: ساده و روشنبودن از ویژگیهای مکتب اسلام به شمار میرود که این اصل بسیار حائز اهمیت است. علت اینکه یهودیت و مسیحیت نتوانستند تمامی اعراب را پوشش دهند آمیختگی آنها با فلسفه یونانی و اسکندرانی و پیچیدهشدن و دیریابگشتن و در نتیجه پوشیدهماندن حقیقت اولیه آنها بوده است.
وی ادامه داد: همچنین در خصوص یهودیت باید مسئله قومیت و اعتقادات نژادپرستانه ایشان را نیز اضافه کنیم. مذهب زرتشت نیز بهویژه در دوران ساسانی سادگی اولیه خود را از دست داده بوده و افکار و اعتقادات رنگارنگی پیرامون خدایان، فرشتگان، انسان، جهان، نیروهای اهریمنی، مراسم عبادی و تفسیر متون اولیه مذهبی توسط موبدان وارد این آیین شده بود. مأنویت نیز در تأثیرپذیری از تعقل فلسفی–مذهبی زمان بسیار پیچیده بوده است، گویی که مانویت در این دوران به انزوا رانده شده بود.
این کارشناس علوم قرآنی بیان کرد: در عربستان نیز شاید علت اینکه هر قبیلهای را به شکل ویژه خود پرستنده یکی از مظاهر طبیعت به ویژه ستارگان و سیارات یا همان آیین صابئین مییابیم، نتیجه احتراز ذهن ساده بدوی از پیچیدگی و دشواری هیأت کامل آن آیین بوده است. از همین رو قرآن در آیات ۱۹۲ تا ۱۹۵ سوره شعراء بر روشنبودن و سادهبودن این آخرین پیام الهی تأکید میورزد «وَ اِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ روحُ الاَمین. عَلی قَلْبِکَ لِتَکونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ. بِلِسانٍ عَرَبیٍّ مُبینٍ» بدین معنا که «به راستی که این تنزیل پروردگار جهانیان است. [که] روحالامین آن را فرود آورده است. بر دل تو؛ تا از بیمدهندگان باشی. به زبان عربی روشنی».
غراب خاطرنشان کرد: عقلانی بودن را میتوان به عنوان چهارمین ویژگی آیین اسلام بیان کرد، زیرا بشریت به مرحلهای از رشد تاریخی خود رسیده که به عقل و تعقل بیش از عاطفه و احساس بها میدهد و شاید همین امر است که علمای دینی مسیحیت و یهودیت را به سوی ارائه تفسیری عقلی از بنیادهای اعتقادی خود سوق داده است. چنانکه در آشتی میان فلسفه یونان با مسیحیت و یهودیت این امر به وضوح دیده میشود. اختلاط تمدنها و برخورد فرهنگها نیز عقلگرایی را تقویت میکند. مشاهده و تجربه عینی در سفرها و آشناییها و کنجکاویهای مردمان برای شناخت یکدیگر و اعتقادات و شیوه زندگی آنها بر اثر تقویت ارتباطات میان اقوام، زمینههایی برای رشد تعقل و عقلگرایی محسوب میشود.
وی اضافه کرد: یکی از ویژگیهای توجه به بلوغ عقلانی بشر در این عصر، تمایل به درک و فهم حقیقت با تکیه بر تصور، استدلال، منطق و انتزاع را به همراه دارد، به گونهای که مایل است هر چیزی را که جنبه الهامی محض و احساسی دارد، کتمان کند. به قول اقبال لاهوری نیروهای روانشناختی را به نفع نیروهای عقلانی به تحلیل ببرد، این امر بسیار حائز اهمیت است، زیرا در خصوصیت وحی آینده نقش اساسی ایفا میکند. به ویژه اینکه در این زمان عقلگرایی از مرحله کودکی و خامی خود گذشته و به پختگی و شکوفایی خود رسیده است.
این پژوهشگر و مفسر علوم قرآنی تصریح کرد: در این زمان مکاتب عقلی و فلسفی یونان، اسکندریه، هند، ایران و چین به منصه ظهور رسیده و گسترش و رشد یافتهاند. ادیان و مکاتب عرفانی- فلسفی نیز از مکتب افلاطون گرفته تا مذهب بودا و مهاویرا و فرقههای مسیحیت و مانویت، اوج رشد و شکوفایی خود را پشت سر گذاشتهاند. حدود ۱۰ قرن از پیدایش بانفوذترین مکاتب فلسفی جهان، پیدایش بودیسم و جینیسم و مکتب افلاطون و نو افلاطونیان -به عنوان مکاتبی بیشتر عرفانی و مذهبی- ۶ قرن از پیدایش مسیحیت، حدود دو قرن و نیم از ظهور مانی -مذاهبی که به وحی و الهام متکیاند- گذشته است.
غراب عنوان کرد: در تضاد میان عقل و الهام، استدلال و شهود، منطق و وحی که در طول ۱۰ قرن پیش از بعثت پیامبر اسلام(ص)، مکاتب عقلی و نحلهها و مذاهب الهامی فوق نمایندگان آنها به شمار میآیند، ظهور اسلام ظهور ادراکی است که در آن –اگر درست فهم شود– این تضاد از میان رفته است و کاملترین، درستترین و قطعیترین نوع ادراک بشری از واقعیت را به نمایش میگذارد.
وی افزود: در این زمان بعثت پیامبر اسلام(ص) همانند گشودن راهی نو و آخرین راه در برابر همه تلاشهای عقلی و الهامی بشریت بوده که اکنون به بنبست رسیده و با تکیه بر وحی الهی بوده است؛ وحیای که تا آنجا که عقل و منطق کشش داشته باشد، عقلانی نیز محسوب میشود. وحی قرآن از یک سو ویژگی خالصترین احساسات و الهامات قلبی و باطنی را به نمایش میگذارد، و از سویی دیگر عقلانیترین مفاهیم و روشها را نمایندگی میکند. این دو ویژگی در قرآن به طرز غیر قابل تفکیکی در هم تنیدهاند و یک واقعیت را تشکیل میدهند.
انتهای پیام
نظرات