دیپلماسی اقتصادی در جهان امروز یکی از ابزارهای کارآمد دولتها برای تعامل در فضای بین المللی و دستیابی به اقتصاد جهانی محسوب میشود، بنابراین اولویت دادن به ارتباط اقتصادی سازنده و اثربخش با جهان در قالب دیپلماسی اقتصادی که از ظرفیت منافع اقتصاد جهانی برخوردار باشد، یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای ایران است.
در اولویت قرار دادن دیپلماسی اقتصادی برای دسترسی بیشتر به بازارهای خارجی، تلاش برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و اثرگذاری روی قوانین بین المللی در راستای پیشبرد منافع ملی می تواند به بهبود اقتصاد داخلی و فراهم سازی بسترهای موردنیاز برای گسترش تعامل با اقتصاد جهانی کمک کند.
اما به نظر می رسد در چهار دهه گذشته هیچ یک از دولتها نتوانستهاند به طور کامل این مقوله مهم را محقق کنند. سوال اینجاست که اهمیت و کارکرد دیپلماسی اقتصادی در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگر و در حال توسعه چگونه است؟
برای بررسی بیشتر اهمیت و جایگاه دیپلماسی اقتصادی و اینکه چه عواملی در این سالها مانع از تحقق دیپلماسی اقتصادی در کشور شده است ایسنا با محمدعلی بصیری- استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان و یونس چنگلوایی- فعال سیاسی اصولگرا و عضو جمعیت پیشرفت و عدالت اصفهان به گفت و گو پرداخت که در ادامه می خوانید:
مانع نخست اقتصاد تک محصولی است
بصیری با بیان این عقیده که عوامل متعددی را برای محقق نشدن مقوله دیپلماسی اقتصادی در چند دهه گذشته میتوان ذکر کرد، گفت: معتقدم نخستین علت، ماهیت اقتصاد تک محصولی ایران است چرا که اقتصاد ایران هنوز بر نفت و خام فروشی متکی است، به همین دلیل عزم جدی برای اینکه اقتصاد از خام فروشی جدا شود در مردم و دولتمردان نبوده است، به این معنا که خام فروشی راحتترین و مطمئنترین راه کسب درآمد برای گذران امور است.
وی افزود: یکی از شعارهای انقلاب اسلامی استقلال در بخشهای مختلف بوده و از اهداف اصلی آن اقتصاد چند محصولی بدون اتکا به نفت بوده است، اما دولتهای مختلف حرکت چندان قابل دفاعی را در این راه از خود نشان ندادند. گرچه وابستگی دولت به نفت از ۹۰ درصد به ۶۰ درصد کاهش یافته است، اما این فاصله کم است و باز هم باید این وابستگی به نفت کمتر شود.
اقتصاد دولتی باید با دیپلماسی اقتصادی همخوانی داشته باشد
این کارشناس روابط بینالملل، به اقتصاد دولتی و شبه دولتی اشاره کرد و گفت: در اقتصاد دولتی که ۸۰ درصد واردات و صادرات دست دولت و نهادهای دولتی است میدان برای بخش خصوصی محدود میشود که تجلی آن را در آمار بیکاری زیاد و کار کردن کارخانههای مختلف با ظرفیت یکسوم مشاهده میکنیم. این امر نشان میدهد که بخش خصوصی که پیشران و محور سیاست خارجی اقتصادمحور است از میدان خارج و رها شده است و رقیب اصلی برای این بخش عناصر دولتی شدهاند.
بصیری ادامه داد: دولت هم، چون متکی به اقتصاد تکمحصولی و چاههای نفت و گاز است آن اراده جدی و لازم برای توسعه صادرات اقتصادی به دنیای خارج را ندارد. در سطح بینالمللی ثابت شده است که اقتصاد دولتی چندان کارایی ندارد و در رقابت با اقتصادهایی که غیردولتی است کم میآورد و توان رقابت را از دست میدهد.
وی تصریح کرد: عامل سومی که مانع از تحقق دیپلماسی اقتصادی شده برخی تنشها بوده، اگر برنامهریزی و حرکتی هم انجام میشد که اقتصاد را از تکمحصولی بودن نجات دهند به دلیل همین تنشها، متوقف میماند که در نتیجه دست بخش غیردولتی بسته میشد و مجبور میشدیم بر صادرات مواد اولیه متمرکز شویم.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان به چهارمین عامل بر سر راه تحقق دیپلماسی عمومی- اقتصادی اشاره و ابراز عقیده کرد: نگاه امنیت محور در مسائل مختلف داخلی و خارجی منجر به عقیم ماندن دیپلماسی عمومی و اقتصادی شده است. نگاه امنیت محور به سیاست خارجی سبب میشود ارتباط با کشورهایی که امنیت ایران را بیشتر تأمین میکنند برقرار شود و بیشتر روی این کشورها سرمایهگذاری کنیم. به همین دلیل نتوانستهایم مانند کشورهای ترکیه، مالزی و اندونزی که سیاست خارجی اقتصاد محور دارند، عمل کنیم.
وی گفت: باید یک سیاست خارجی موازنه مثبت داشته باشیم که نمونه آن را در هند و اندونزی مشاهده میکنیم. اگر امروز پنج محور قطب اقتصادی، علمی و صنعتی در دنیا وجود دارد ایران باید به شکل متوازن با تمام این قطبها ارتباط برقرار کند به طوری که از مزایای این کشورها به صورتی بهره ببریم که وابسته هم نشویم.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، اظهار کرد: در چند دهه گذشته به این سمت حرکت نکردهایم و نگاه به شعار نه شرقی و نه غربی و استقلال اقتصادی بیشتر روی این موضوع متمرکز بوده که زمانی در صنعت و اقتصاد به غرب وابسته بودهایم پس تا میتوانیم باید از آنان فاصله بگیریم و بیشتر به طرف قطبهایی برویم که با غرب در تنش هستند و با نزدیک شدن به روسیه و چین خطر غربیها را از بین ببریم.
بصیری افزود: این نگاه و تفسیر سبب شده که یک دیپلماسی اقتصادی فعال را با بیشتر قطبهای برتر اقتصادی جهان برقرار نکنیم، در حالی که اگر این ارتباط متوازن را با تمام قطبها برقرار کنیم حتی اگر آمریکا و غرب هم حرکتی علیه ایران انجام دهند اقتصاد کشور چندان متزلزل نمیشود و سرمایهگذاریهای که در بخش صنعت و کارخانهها شده تعطیل نخواهد شد. به قطبهای صنعتی نوظهور مانند هند و برزیل باید توجه کنیم و به ارتباط با آنان بها دهیم.
وی خاطرنشان کرد: اگر موازنه مثبت با این قطبهای اقتصادی جهان برقرار بود امروز اوضاع اقتصادی کشور به این شکل نبود و آمار بیکاری و سبد معیشتی مردم وضعیت کنونی را نداشت.
تحقق دیپلماسی اقتصادی ابربحرانها را کاهش میدهد
این کارشناس روابط بینالملل به ایسنا گفت: اگر دیپلماسی اقتصادی محقق شود اولین اثر مثبت آن این است که کشور در مسیر اقتصادی حرکت کرده است که آرزوی یکصد ساله ایرانیها است. در وهله بعدی رفاه و ثروت به وجود میآید و اعتماد جهان را در همگرایی با کشورمان تقویت میکند. هر زمانی بحث تجارت و اقتصاد مطرح میشود همگرایی و صلح، بیشتر در روابط بینالملل پایدار میماند تا مباحث دفاعی و امنیتی.
بصیری افزود: تحقق دیپلماسی اقتصادی سبب میشود جابجایی سرمایه، تکنولوژی و تخصص در کشور بالا رود و کلان بحرانهایی که منابع محدود داخلی نمیتواند آنان را حل کند (بیکاری، فقر، مشکلات زیستمحیطی، کمبود آب و...) به تدریج حل و کاهشی میشود. اما اگر دیپلماسی اقتصادی وجود نداشته باشد و بیشتر نگاه امنیتی جولان دهد بحرانها افزایش پیدا میکند.
وی با بیان اینکه شعار تمام دولتها شکوفایی اقتصاد و تحقق دیپلماسی اقتصادی بوده است، گفت: مهم این است قوانین و ساختارها و نوع تفکر در این زمینه اصلاح شود و دولت جدید باید روی این موارد متمرکز شود و تحقق این امر یک حرکت پایهای نیاز دارد. نگاه امنیت محور بر اقتصاد نباید سایه افکند و در عمل باید شاهد تحول در این زمینه باشیم.
دیپلماسی اقتصادی پس از جنگ سرد شکل گرفت
همچنین یونس چنگلوایی به تاریخچه اجمالی بحث دیپلماسی اقتصادی اشاره کرد و به ایسنا گفت: بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تحولات شگرفی در جهان رخ داد، به طوری که ساختار امنیت ملی از حوزه اقتدار نظامی به سمت اقتدار اقتصادی متمایل شد و به نوعی تغییر کرد و به تدریج نهادهای مالی بینالمللی به وجود آمد و حجم تبادلات اقتصادی میان کشورهای مختلف افزایش پیدا کرد.
وی افزود: بنابراین در برههای از زمان قرار گرفتیم که رویکرد دیپلماسی سنتی از مرحله اقتدار نظامی و امنیتی به سمت دیپلماسی اقتصادی و گشایش بازارهای بینالمللی سوق پیدا کرد. در فرایند به وجود آمدن نهادهای مالی بینالمللی دولتها از یک واحد سرزمینی به یک بازیگر در اقتصاد بینالمللی تبدیل شدند. در اینجا بحث کشورمان مطرح میشود که در ۴۰ سال گذشته چه اقداماتی برای تحقق دیپلماسی اقتصادی انجام داده است؟
این عضو جمعیت پیشرفت و عدالت اصفهان، تصریح کرد: دوره سازندگی در کشورمان بعد از پایان جنگ سرد در جهان و تغییراتی که در تبدیل دیپلماسی سنتی به دیپلماسی اقتصادی رخ داد به وجود آمد و همگام با دنیا وارد چنین فرایندی شدیم. در سند چشمانداز ۱۴۰۴ متناوب ذکر شده که ایران باید جایگاه ممتازی در اقتصاد منطقه داشته باشد، اما چیزی که در عمل رخ داده اینگونه نیست.
لزوم تعامل و رابطه منطقی بین دیپلماسی اقتصادی و ساختار حاکمیت اقتصادی
چنگ لوایی ادامه داد: باید یک تعامل و رابطه منطقی بین دیپلماسی اقتصادی و ساختار حاکمیت اقتصادی وجود داشته باشد و اگر در تئوری و عمل تمام اصول و مبانی دیپلماسی اقتصادی را رعایت کنیم، اما در عمل ساختار اقتصادیمان ساختاری در تراز دیپلماسی اقتصادی نباشد راه را به خطا رفتهایم.
وی افزود: سالها است که در اسناد بالا دستی نظام تأکید میکنیم باید یک گذار از اقتصاد خام فروشی به تولید، صنایع و صادرات فراوردهها داشته باشیم. برای تحقق این امر چه کردهایم؟ یکی از شاهراههای ورود ما به بحث دیپلماسی اقتصادی همین زیرساختهای اقتصادی است که مغفول مانده است. وضعیت رقابت اقتصادی بنگاهها، عدم سازماندهی نیروی انسانی و سرمایه خلاق در کجای تراز دیپلماسی اقتصادی ما جا دارند؟ بر فرض با تغییر ساختاری و نهادی معاونتی را در وزارت خارجه تغییر دهیم و بخشی را به عنوان دیپلماسی اقتصادی در این وزارتخانه تعریف کنیم، اما وقتی کار بنیادی انجام نداده و زیرساخت مناسب را فراهم نکردهایم چه تغییری میتوانیم ایجاد کنیم؟
مشکلات شمال غرب کشور ریشه اقتصادی دارد
این فعال سیاسی اصولگرا گفت: هماکنون تمام اتفاقاتی که در مرزهای شمال غرب کشور در حال رخ دادن است و مشکلاتی که با جمهوری آذربایجان و ... داریم، ریشه اقتصادی دارد. در چند سال گذشته وضعیت دیپلماسی منطقهای را که باید محوریت اقتصادی داشته باشد کنار گذاشتهایم و تنها با چند کشور در حوزه جغرافیایی مشخص بحث دیپلماسی اقتصادی را پیش بردهایم.
چنگلوایی یادآور شد: اگر ۸ سال پیش مشکلات و راهکارهای اقتصادی خود را با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان حل کرده بودیم و وارد پیمانهای چند جانبه شده و زیرساختهای حمل و نقل خود را توسعه داده بودیم هماکنون تنش و چالش با این کشورها نداشتیم. بنابراین دیپلماسی اقتصادی میتواند اقتدار امنیتی را برای کشور به وجود بیاورد چرا که وقتی کشورهای دیگر منافعشان با کشور هدف درگیر میشود دیگر به فکر ماجراجویی سیاسی نمیافتند.
وی افزود: از طرفی هم سالها است که وارد جنگ اقتصادی شدهایم و لازمه پیروزی در جنگ اقتصادی داشتن دیپلماسی اقتصادی قوی است. اگر شما نتوانید حداقل در حوزه مرزهای خودتان پیمانهای دوجانبه و چند جانبه را گسترش دهید و موفق نشوید منافع کشورهای همسایه را با منافع خودتان درگیر کنید موفقیتی در شکست دادن تحریمها نخواهید داشت. وقتی منافع اقتصادی یک کشور همسایه با ایران درگیر شود منافع اقتصادی آن کشور میتواند مانع از اثرات مستقیم تحریمی کشور تحریم کننده باشد.
از ظرفیتهای "اِکو" بهره نبردهایم
این عضو جمعیت پیشرفت و عدالت اصفهان، تصریح کرد: از این موارد مهم غفلت کردهایم. سالها است که عضو سازمان "اِکو" (سازمان همکاریهای اقتصادی) هستیم. از اکو برای بیاثر کردن تحریمها چه دستاوردی داشتهایم؟ مقام معظم رهبری همیشه تأکید داشتهاند که باید تحریمها را بیاثر کنیم، اما وقتی نمیتوانیم با فعال کردن دیپلماسی اقتصادی تحریمها را بیاثر کنیم چه انتظاری میتوانیم برای حل مشکلات داشته باشیم؟
چنگ لوایی گفت: ۱.۸ تریلیون دلار گردش مالی ناخالص اکو است، اما از هیچ کدام از راهکارهایی که میتوانستیم در دیپلماسی اقتصادی برای ارتباط تجاری با کشورهای عضو این سازمان استفاده کنیم بهره نبردیم و تنها به شکل مقطعی کارهایی را انجام دادهایم که اثرات پایدار نداشته است.
وی ادامه داد: ایران در محدوده جغرافیایی قرار گرفته که عملا ریسک سرمایه گذاری در این منطقه بسیار بالا است و تنشهای امنیتی و سیاسی در خاورمیانه ظهور و بروز زیادی دارد، اما این منطقه آنقدر اهمیت دارد که کشورهای فرامنطقهای غربی و شرقی هیچ وقت چشم از آن بر نمیدارند. وقتی این کشورها مزیتهای این منطقه را میدانند با به کارگیری تکنیکهای خاصی، نوع ویژهای از دیپلماسی مخرب اقتصادی را اجرا و آن را به کشورهای خاورمیانه تحمیل میکنند. ایران هم همیشه در معرض این نوع از دیپلماسی مخرب اقتصادی بوده است و به همین دلیل نتوانستهایم بهره برداری درستی از فرصتها کنیم.
این فعال سیاسی اصولگرا افزود: حجم بسیار زیادی از سرمایههای مردم ایران در امارات و ترکیه صرف خرید املاک و مستغلات شده است و برای مثال ایرانیها در بخش مسکن ترکیه ۷ میلیارد دلار سرمایه گذاری کردهاند. اما سوال اینجاست که چرا این سرمایه از یک مبادی ساختاری و نهادی وارد ترکیه نشده است؟ چرا ترکیهایها حاضر نیستند در ایران سرمایه گذاری کنند؟
از الزامات دیپلماسی اقتصادی درک درست وزارتخانهها است
چنگلوایی تصریح کرد: از ظرفیتهای حمل و نقل کشورمان نتوانستهایم بهره ببریم و به گواه تاریخ و کارشناسان، ایران شاهراه حمل و نقل منطقه است و هیچ کشوری به اندازه ایران مرز آبی و خاکی ندارد که از همین ظرفیت باید در حوزه حمل و نقل بهره ببریم. یکی از شاکلهها و الزامات دیپلماسی اقتصادی این است که ساختار نهادی داخلی کشور که وزارتخانهها میشوند به این درک و باور برسند که چگونه میتوانند یک حرکت توسعهگرا در روابط خارجی داشته باشند.
وی افزود: وزارت راه و شهرسازی چرا پس از این همه مدت به این فکر افتاده که در ارمنستان برای یک شاهراه بین المللی سرمایه گذاری کند!؟ چرا وزارت جهاد کشاورزی هنوز هیچ درکی از جذب سرمایههای خارجی در حوزه کشاورزی کشور ندارد؟ برای مثال فقط از مرز آستارا در سال یک میلیارد دلار مبادله محصولات کشاورزی داریم که این رقم با توجه به ظرفیتهای موجود میتواند چند برابر شود. چرا از این ظرفیتها استفاده نمیشود؟
در ابتدا به دیپلماسی منطقهای بپردازیم
این فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سوال که چرا کشورهای دیگر امارات را برای سرمایه گذاری مناسب میدانند، اما در ایران این سرمایه گذاری را انجام نمیدهند، گفت: اگر امنیت را به معنای امنیت واقعی سرزمینی در نظر بگیریم و در مقابل امنیتی را ببینیم که با تبلیغات دیگران تصور میشود بدون شک هیچ کشوری در منطقه مانند ایران ضریب اطمینان امنیتی ندارد. برای مثال امنیت ایران با افغانستان را مقایسه کنید. در حالی که امنیت ایران بسیار بالاتر از این کشور است، اما حجم سرمایه گذاری کشورهای غربی در افغانستان بسیار بالاتر از این سرمایه گذاری در ایران است!
چنگلوایی افزود: یکی از ابزارهای جنگ اقتصادی، تبلیغات منفی است و ما در برابر این تبلیغات منفی همیشه منفعل عمل کردهایم که در نتیجه درجه ریسک اعتبار ایران برای سرمایه گذار خارجی بسیار پایین میآید. راه غلبه بر این مشکل این است که در ابتدا از دیپلماسی منطقهای آغاز کنیم و سپس وارد دیپلماسی فرامنطقهای شویم و اگر راهی به غیر از این رویم ساختار اقتصادی، ایران را با خطا مواجه میکند. پس دولت در ابتدا از دیپلماسی منطقهای آغاز کند و در چند هفته گذشته حرکتهای بسیار خوبی در این باره رخ داده است، به طوری که مشکلات خود با عربستان و برخی از کشورهای منطقه را در حال حل کردن هستیم.
این عضو جمعیت پیشرفت و عدالت اصفهان، خاطرنشان کرد: وقتی منافع اقتصادی دو قدرت منطقه ای مانند ایران و عربستان با یکدیگر درگیر شود قطعا از نظر امنیتی نیز این منافع با یکدیگر درگیر میشود و در این صورت این دو کشور بهتر میتوانند با یکدیگر مذاکره کنند و درک درستی از هم داشته باشند.
انتهای پیام
نظرات