پانزدهم اکتبر مصادف با ۲۳ مهرماه به عنوان روز بزرگداشت نابینایان و کم بینایان و قانون عصای سفید، نامگذاری شده است.
تاریخچه استفاده از عصای سفید برای نابینایان
کاربرد عصا به عنوان وسیلهی کمکی برای رفت و آمد نابینایان و کم بینایان، از قرنها پیش متداول بوده است، اما استفاده از عصای سفید به شکل امروزی و به عنوان نمادی برای شناخت نابینایان، به بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد. در سال ۱۹۲۱میلادی عکاسی از شهر بریستول انگلستان به نام جیمز بیگز که در اثر سانحهای بینائی خود را از دست داده بود، برای در امان ماندن از گزند وسائل نقلیه در خیابانهای اطراف محل زندگیاش ابتکار استفاده از عصای سفید را از آنِ خود کرد تا به راحتی برای همگان قابل دید باشد.
پس از آن نیز دو نفر از برجستهترین محققان آمریکائی به نامهای دکتر ناول پری (ریاضیدان) و دکتر جاکوپس تن بروک (حقوقدان)، توانستند قانونی در پانزدهمین روز از ماه اکتبر به عنوان قانون عصای سفید به تصویب برسانند و این روز را، به عنوان روز جهانی نابینایان و کم بینایان نامگذاری کنند، در این قانون، تمامی حقوق اجتماعی فرد نابینا به عنوان عضوی از جامعهی متمدن، انعکاس یافته است.
ابداع خط بریل برای نابینایان و کم بینایان
خط بریل، خطی است که در قرن نوزدهم میلادی، برای سهولت کار افراد نابینا و کم بینا در امر تحصیل و تعلیم و تربیت توسط لویی بریل فرانسوی ابداع شد. پدر لویی بریل کفاش بود و لویی درکارگاه وی کار می کرد، روزی درفش کفاشی به چشم وی برخورد کرد و در اثر این حادثه، لویی از نعمت بینایی محروم شد، پس از آن، او درباره افرادی که از نعمت بینایی برخوردار نبودند، بسیار فکر کرد و سرانجام به فکر افتاد تا خطی را به وجود آورد که افراد نابینا و کم بینا به وسیلهی آنْ به راحتی به امر خواندن و نوشتن بپردازند؛ او پس از مدت ها، موفق به ابداع خطی شد که به نام او، بریل نامیده شد.
به بهانهی این روز سری به بخش نابینایان و کم بینایان کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز میزنیم؛
رقیه نوریزاده دانشجوی کم بینای استعداد درخشان کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان دانشگاه تبریز که عضو این کتابخانه بوده و در آنجا فعالیت میکند، به ایسنا میگوید:مادرزادی کم بینا به دنیا آمدم و بخشی بزرگی از بینایی را نداشتم.
او ادامه میدهد: اطرافیان بسیار حمایتم میکردند و وقتی هم که وارد مدرسه شدم، جوّ آنجا هم صمیمی بود، اما من خودم احساس میکنم که زمان ورود به مدرسه با اینکه فرد برونگرایی بودم، درونگراتر شده و خجالت میکشیدم و ترحم دیگران را نیز دوست نداشتم.
او اضافه میکند: من در مدرسهی استثنایی مردانی آذر تحصیل کردم؛ بیشترین مشکلات من از زمان ورود به دانشگاه شروع شد چراکه جو دانشگاه با مدرسه متفاوت بود و صمیمیت آن زمان وجود نداشت.
ترحم جامعه نسبت به افراد کم بینا و نابینا آزاردهنده است
نوریزاده میگوید: نگاه جامعه به افراد کم بینا و نابینا نسبت به قبل بهتر شده است، اما هنوز ترحمها وجود دارد که بسیار آزاردهنده است و البته بحث جداسازی و تفکیک قائل شدن خدا رو شکر الان بهتر شد اما یکم در بحث فرق گذاری و جداسازی اذیت میکند.
او در رابطه با مشکلات خود در دانشگاه بیان میکند: در دانشگاه مشکلات من پررنگتر شدند چراکه اغلب دروس ما بر روی تخته تدریس میشدند و من با اینکه در ردیف اول مینشستم، اما بازهم به خوبی نمیدیدم، اخیرا هم مشکلی بوجود آمد که مشکلات بینایی من را افزایش داد و من برای خواندن کتابها از ذره بین استفاده میکردم، اما باز هم کفاف نکرد و اکنون از دستگاه بزرگنمایی کننده استفاده میکنم.
با مجازی شدن دانشگاه، مشکلات نابینایان و کم بینایان چند برابر شد
او خاطرنشان میکند: با مجازی شدن دانشگاه، مشکلات ما چند برابر شد، البته اساتید واقعا همکاری میکردند، اما زمان امتحانات سایت کم بود و من نمیتوانستم که به موقع تحویل دهم لذا مادرم سوالات را میخواند و من جوابها را میگفتم و او مینوشت، سپس فایل را به دوستانم میفرستادم تا در سامانه آپلود کنند که هیچ وقت نتوانستم خودم این کار را انجام دهد.
این دانشجوی استعداد درخشان ادامه میدهد: فراهم سازی جامعه برای کم بینایان و نابینایان جای کار بسیاری دارد و واقعا باید طوری باشد که به مشکلات ما رسیدگی شود و نه دغدغه تحصیل در دانشگاه بلکه تجهیزات خیابانها و شهرها برای رفت و آمد ما مناسبسازی شوند.
او یادآور میشود: رفت و آمد در جامعه برای رفت و آمد افراد کم بینا و نابینا هنوز نامناسب نیست که نمونهای از آن وجود چاله در پیادهروها است.
او میگوید: مشکل دیگر مسئلهی تحصیل این است که با کمبود منشی در دانشگاه مواجه هستند و کتابهایی که ضبط شده بسیار کم است لذا با کتابهای دانشگاهی مشکلات زیادی را داریم.
تاکنون نتوانستم با مشکل خود به خوبی کنار بیایم
نوریزاده ادامه میدهد: تا الان با مشکلات زیادی برخورد کردم و شاید بزرگترین علت آن این است که با وجود اینکه توان انجام کارهای ضروری خود را دارم، اما با این مشکل من خیلی کنار نیامدم و در مقایسه با دوستان خود احساس ناامیدی میکنم؛ من به کارهایی که با چشم سروکار دارند مثل بازیگری، علاقهی زیادی داشتم، اما به دلیل محدودیت بینایی نتوانستم به دنبال آن بروم.
او در خصوص مشکلات ازدواج افراد کم بینا و نابینا متذکر میشود: بیشترین مشکل برای یک دختر کم بینا و نابینا، ازدواج است، شاید بدترین احساسی است که یک دختر کم بینا و نابینا در این زمینه میتواند داشته باشد، انسان باهمنوع خود بهتر کنار میآید، اما وقتی وارد اجتماع میشود، دوست دارد با فردی باشد که کاملا سالم باشد تا نگاه خاص دیگران را تحمل نکند.
او اظهار میکند: قبلا در رشتههای ورزشی چون شنا فعالیت میکردم و چندین بار هم در مسابقات مختلف مقام کسب کردم که از آن جمله میتوان به چهار مدال طلا، سه مدال برنز و یک مدال نقره اشاره کرد.
مسئولین و مدیران جامعه باید فکری برای رفع مشکلات ما بکنند
این دانشجو تاکید میکند: از مسئولان و مدیران جامعه انتظار دارم تا برای رفع مشکلات ما وقت بگذارند و نه تنها در دانشگاه بلکه برای رفت و آمدهای ما فکری بکنند؛ در زمینهی شهرسازی کارهای زیادی میتوان انجام داد و پررنگ کردن خطوطی چون خط کشی خیابانها و توجه به مبلمان شهری نمونهای از آن هستند.
امیررضا کریم زاده دانشجوی کم بینای ترم پنج علوم تربیتی دانشگاه تبریز و همچنین مسئول بخش نابینایان و کم بینایان کتابخانه مرکزی دانشگاه نیز به ایسنا میگوید: من نارس به دنیا آمدم و با دستگاه اکسیژن نگهداری میشدم که همین امد باعث شد تا بخش بزرگی از اعصاب چشمانم از بین برود و میزان بینایی را حتی به کمتر از نصف کاهش دهد.
او ادامه میدهد: از وقتی به یاد دارم، از دوران کودکی با محدودیتهای بینایی روبهرو بودم؛ ابتدا در بازیهای کودکانه مشکل داشتم و با گذشت ایام، این مشکلات بزرگتر شدند.
او اضافه میکند: دوران تحصیلی خود را در مدرسهی کم بینایان و نابینایان غلامرضا مردانی آذر سپری کردم و بیشترین مشکلات من در زمینهی تحصیل بود.
کریمزاده بیان میکند: از ابتدای تحصیل با کتابهای درسی مشکل داشتم و با گذشت زمان و بویژه در زمان کنکور مشکلات من بزرگتر شد؛ خانوادههایی که از نظر سواد مشکل دارند، کودکان آنها با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکند و حتی شاید کنکور را از دست بدهد، اما به دلیل اینکه پدر من دبیر بود، در این زمینه بسیار من را راهنمایی میکرد، تا جایی که در سال آخر برای حل مشکل تست زدن، جز به جز کتابها را برای من میخواند.
به خاطر محدودیتهای بینایی از تحصیل در رشته پزشکی بازماندم
او خاطرنشان میکند: بزرگترین مشکل و شاید حسرت زندگی، در انتخاب رشته دبیرستان بود؛ من به رشته تجربی علاقه داشتم، اما به دلیل مشکل بینایی از تحصیل در رشته پزشکی بازماندم و به رشته انسانی آمدم، حتی در انتخاب رشته کنکور نیز با اینکه در رشته فرهنگیان قبول شده بودم، اما به دلیل محدودیتی که داشتم، پذیرش نشدم.
او یادآور میشود: بعد از ورود به دانشگاه تا حدودی میزان درگیری ما با برخی از مشکلات کاهش یافت چراکه جو دانشگاه به گونهای است که اساتید و همکلاسیها و افراد دیگر نیز به ما کمک میکنند.
مسئول بخش نابینایان و کم بینایان کتابخانه دانشگاه تبریز میگوید: با توجه به مشکلات و محدودیتهایی که تجربه کرده بودم، به فکر تاسیس بخش نابینایان کتابخانه دانشگاه افتادم و البته به سبب آشنایی من با استاد زوارقی، رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه داشتم، این فکر را برای آنها بازگو کردم و اول به کمک خدا و سپس ایشان کار را شروع کردیم تا این افراد حداقل مشکلات دوران کنکور را در دانشگاه تجربه نکنند.
او متذکر میشود: تا مدتی هیچ کس فرد نابینا را باور نمیکند که همین سبب سختتر شدن زندگی میشود، اما با اثبات خود به دیگران، برای مثال از زمانی که از رشته علوم تربیتی دانشگاه تبریز قبول شدم، دیدگاهها نسبتا تغییر کرد.
او خاطرنشان میکند: افراد کمبینا و نابینا علاوه بر تحصیل در امور روزمرهی خود نیز مشکل دارند؛ برای نمونه میتوان به انجام کارهای بانکی اشاره کرد، اما عمده مشکلات من در بحث تحصیل بود.
جامعه امکانات مناسبی برای ما ندارد
کریمزاده ادامه میدهد: جامعه امکانات چندانی برای ما ندارد که مبلمان شهری و ارائهی خدمات عمومی از آن جملهاند؛ شهرداری و دیگر ارگانها در این زمینه بسیار کم لطفی میکنند برای مثال در بحث خطوط برجستهی پیادهروها که نوعی امکانات محسوب میشوند، اما در پایان یا به جوی منتهی شده یا در مسافت کم به انتها میرسند.
او اضافه میکند: شاید به دلیل مشکلات و محدودیتهایی که وجود داشت، اندکی از امید خود را از دست دهم، اما تا به حال ناامید نشدم.
او اظهار میکند: امکانات دانشگاه به نسبت قبل افزایش است و امکانات رفاهی یا وامی را فراهم کردهاند، یا بعضی از دانشکدهها با این مشکل راحتتر کنار میآیند که برای مثال در زمان امتحانات، خود مسئول آموزشی دانشکده به عنوان مراقب من بود، اما امکانات هنوز ناقص است و سعی میشود تا با فراهم شدن آنها، مشکلات رفع شود.
رسیدگی به مبلمان شهری، اصلیترین انتظار ما از مسئولین است
این دانشجوی علوم تربیتی اضافه میکند: اصلی ترین انتظار ما از مسئولان در حوزه مبلمان شهری است و دیگری نحوهی رفتار با ما در ادارات و بانکها است و همچنین بزرگترین مشکل نیز قضیهی استخدام است.
رئیس کتابخانه مرکزی و انتشارت دانشگاه تبریز نیز به ایسنا میگوید: بخش نابینایان کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز در راستای ارائهی خدمات اطلاعاتی به افرادی که از محدودیتهای بینایی برخوردار بوده و مورد توجه جامعهاند که یکی از اولویتهای هر مرکز اطلاعاتی میتواند باشد، در سال ۹۹ همزمان با هفتهی کتاب ایجاد شد.
رسول زوارقی ادامه میدهد: آقای کریمزاده به عنوان دانشجوی علوم تربیتی نخبه و با توجه به اینکه برخی مشکلات و محدودیتها این حوزه را خود ایشان نیز تجربه کرده بودند، زحمات این بخش را قبول کردند تا بستری برای این مشکلات و محدودیتها ایجاد کنند لذا بنده این موضوع را امکان سنجی کرده و بر مبنای امکانات کم کتابخانه و نظرات مثبتی که نسبت به این بخش بود، این بخش را ایجاد کردیم تا گامی برای کمک به این افراد برداشته باشیم.
او اضافه میکند: ارائهی خدمات یا منابع اطلاعاتی که قابل خواندن برای افراد کم بینا یا نابینا باشد، تولید کتابهای گویا و گسترش مرکز و ایجاد شرایطی برای افراد علاقهمند جهت خدمت رسانی به این قشر به عنوان منشی امتحانات، تهیهی کتابهای گویا و... از جمله اهداف ما در این مرکز است.
۴۰ نفر در فراخوان جدب علاقهمندان به کمک افراد نابینا و کم بینا شرکت کردند
او بیان میکند: در سال ۹۹ فراخوانی را منتشر کردیم تا افراد علاقهمند خدمت به قشر نابینا و کم بینا اعلام آمادگی کنند که خوشبختانه در آن مدت کمی که فراخوان داده بودیم، ۴۰ نفر به این جمع پیوستند و یک سال است که در زمینهی خواندن کتابها به صورت بالفعل و داوطلبانه به ما کمک میکنند.
زوارقی خاطرنشان میکند: تاکنون شش کتاب تخصصی دانشگاهی که مورد درخواست قشر کم بینا و نابینا بود، توسط این افراد گویا سازی شده است و جالب است که حجم بیشتر این کار در رمضان سال گذشته بود که این افراد با زبان روزه این کار انسان دوستانه را انجام دادند.
او میگوید: دانشجویان نابینا یا کم بینا میتوانند از طریق مسئول کتابخانه، ایمیل زدن و تماس گرفتن با کتابخانه مرکزی دانشگاه، کتاب درخواستی خود را اعلام کنند تا ما با همکاری دانشجویان نوع دوست و خوش ذوق، این کتابها را گویا کرده و به آنها تحویل دهیم؛ علاوه برآن در سایت کتابخانه مرکزی دانشگاه این بخش را به طور کامل معرفی کردیم و هر فردی که درخواست دهد، این فایلها را در اختیار او نیز قرار میدهیم.
او ادامه میدهد: هدف ما این نیست که حبس دانش شود بلکه کمک کردن برای رفع مشکلات این اقشار است تا محدودیت جسمانی مانع از محدودیتهای اجتماعی نشود.
این دانشیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تبریز متذکر میشود: این کار هنوز نوپا است و امیدواریم با حمایت دانشگاه، افراد دلسوز و دستگاههای حامی بتوانیم امکانات بیشتری در اختیار این افراد قرار دهیم؛ دستگاه تایپ نابینایان یا چاپگر کتاب بریل در حال حاضر مهمترین نیاز ما است، اما باتوجه به هزینهی زیاد فعلا توان خریداری آنها را نداریم لذا ما نخواستیم تا کارهای خود را معطوف به این امور کنیم و بر اساس محدودیتها و امکانات اولیه، با شبکه سازی این کار در فضاهای مجازی، در دوران کرونا که اغلب فعالیتها تعطیل شده بودند، این کار آغاز کرده و با افراد داوطلب ارتباط برقرار کردیم.
او یادآور میشود: علاوه بر گویاسازی کتابها در امر منشیگری به کنکوریها نیز به یاری این افراد نیاز داریم؛ حق این قشر است تا در زمان کنکور از منشی و مراقب برخوردار باشند، اما به علت نبود امکانات دانشگاه شرمندهی این افراد میشود لذا امیدواریم با شبکهسازی گسترده بتوانیم در این امر نیز خدمت رسانی کنیم.
از بعد فرهنگی و مشارکتی، گویاسازی کتابها برای نابینایان و کم بینایان توسط افراد داوطلب برای اولین بار در دانشگاه تبریز انجام شده است
او اظهار میکند: از بعد مشارکتی و فرهنگی این کار در کشور برای اولین بار انجام شده است؛ از لحاظ اینکه این افراد به صورت داوطلبانه و نوع دوستانه کار گویاسازی کتابها را انجام داده و حتی ریالی نیز دریافت نمیکنند، کار تازهای در کشور است تا از بعد ارزشی، تا حدودی مشکلات کم بینایان ونابیایان را حل کنیم و با زمینه سازی کارهای مشارکتی، دانشجوها ضمن تحصیل در فعالیتهای اجتماعی نیز مشارکت کرده و احساس ارزشمندی و مفید بودن بکنند و در جامعهای که پر از اخبار ناامیدوار کننده است، اخبار خوب هم منعکس شود که شهر اولینها هنوز هم در کارهای نوع دوستانه و مثبت اولین است.
زوارقی بیان میکند: بالغ بر ۲۰ دانشجوی کم بینا و نابینا در ارتباط هستیم و به دلیل اینکه این افراد در دوران کرونا بیش از سایرین با مشکل مواجه بودند چراکه باید اشیا را لمس کنند لذا به صورت از راه دور و مجازی به آنها خدمت رسانی میکنیم.
او بیان میکند: برگزاری کارگاه گویندگی برای گویندگان و افراد علاقهمند به این امر، ایجاد نشستهایی برای این قشر در کتابخانه تا با همنوعان خود در دانشگاه ارتباط برقرار کنند، تهیه دستگاههای مورد نیاز این افراد از جمله چاپ بریل و تایپ نابینایی، ارتباط با سایر دانشجویان سطح استان و مراکز کتابخانههایی که خدمات ارائه میدهند و ایجاد شبکه ملی کتابخانهی نابینایان که البته وجود دارد، اما از انسجام چندانی برخودار نیست، از جمله برنامههای آتی کتابخانه است.
او تاکید میکند: در این زمینه از رئیس دانشگاه تبریز که واقعا در این دوران از ما حمایت کردند و حتی مشوق ما نیز بودهاند، کمال تشکر و قدردانی را دارم و امیدوارم با فرهنگسازی، این کار گسترش یابد.
در روایتی از امام محمدباقر(ع) آمده است؛
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ یَوْماً لِلْبَاقِرِ (ع) أَنْتُمْ ذُرِّیَّةُ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ رَسُولُ اللَّهِ وَارِثُ الْأَنْبِیَاءِ کُلِّهِمْ قَالَ نَعَمْ وَرِثَ جَمِیعَ عُلُومِهِمْ قُلْتُ وَ أَنْتُمْ وَرِثْتُمْ جَمِیعَ عِلْمِ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ أَنْتُمْ تَقْدِرُونَ أَنْ تُحْیُوا الْمَوْتَی وَ تُبْرِءُوا الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ تُخْبِرُوا النَّاسَ بِمَا یَأْکُلُونَ وَ مَا یَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِهِمْ قَالَ نَعَمْ بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ ادْنُ مِنِّی یَا أَبَا بَصِیرٍ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَی وَجْهِی فَأَبْصَرْتُ السَّهْلَ وَ الْجَبَلَ وَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ ثُمَّ مَسَحَ یَدَهُ عَلَی وَجْهِی فَعُدْتُ کَمَا کُنْتُ لَا أُبْصِرُ شَیْئاً قَالَ ثُمَّ قَالَ لِیَ الْبَاقِرُ (ع) إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکُونَ هَکَذَا کَمَا أَبْصَرْتَ وَ حِسَابُکَ عَلَی اللَّهِ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکُونَ کَمَا کُنْتَ وَ ثَوَابُکَ الْجَنَّةُ فَقُلْتُ أَکُونُ کَمَا کُنْتُ وَ الْجَنَّةُ أَحَبُّ إِلَیَّ. (الخرائج و الجرائح، ج۱، ص: ۲۷۵-۲۷۴)
ابوبصیر یکی از یاران امام باقر (ع) که نابینا بود، میگوید: روزی به امام باقر (ع) عرض کردم: شما ذرّیۀ رسول خدا (ص) هستید؟. فرمود: آری. گفتم: رسول خدا (ص) وارث همه انبیاء بود؟. فرمود: آری. گفتم: آیا شما می توانید مُرده را زنده کنید، کور مادرزاد و ابرص را شفا دهید و آن چه مردم می خورند و ذخیره می کنند، خبر دهید؟. فرمود: به إذن خداوند متعال (قدرت این کار را داریم).
سپس فرمود: نزدیک من بیا. وقتی نزدیک شدم، دستی به چشمانم کشید؛ پس بینا شدم و دوباره دستی کشید و به حالت اول برگشتم. سپس فرمود: اگر می خواهی بینا باش و حسابت با خدا باشد؛ یا نابینا باش و ثواب (صبر بر نابینایی) تو بهشت باشد. گفتم: بهشت را بیشتر دوست دارم.
انتهای پیام
نظرات