حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد طبسی در پاسخ به شبهات زندگی و شهادت امام رضا (ع) با اشاره به اینکه مأمون از ابتدا میخواست امام رضا (ع) را از میان بردارد، عنوان کرد: شبی مأمون سی تن از افراد مورد اعتماد خود را طلب میکند و شمشیرهای آخته و مسموم به آنها میدهد و میگوید هر کدام از شما یکی از این شمشیرها را بردارید و به خانه علی بن موسی بروید و او را در هر حالی یافتید، بلافاصله و بدون کمترین صحبتی، بکشید و شمشیرها را چنان بر او وارد کنید که گوشت و پوست و استخوان و خونش همه باهم مخلوط شود.
وی ادامه داد: آنها به دستور مأمون وارد خانه حضرت رضا (ع) میشوند و به امام که در بستر بودند حمله میکنند و او را به تصور خود میکشند و نزد مأمون برمیگردند و صبح فردا مأمون لباس خود را به حالت افراد عزادار درمیآورد و به خانه امام رضا (ع) میرود.
وی افزود: ناگهان صدایی از اتاق امام (ع) شنیده میشود و مأمون با ترس میپرسد «این صدای کیست؟» و به طرف اتاق میرود؛ میبیند که امام رضا در محراب نشسته و مشغول تسبیح هستند.
این محقق حوزوی در رابطه با نحوه شهادت امام رضا (ع) بیان کرد: مأمون به فردی امر کرد که ناخنهایش را نگیرد تا بلندتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی به او میدهد تا با دستانش خمیر کند؛ آنگاه مأمون پیش امام رضا (ع) رفته و از آن فرد میخواهد که با دستانش آب انار (برخی روایات انگور) بگیرد و سپس امام رضا (ع) را مجبور میکند که از آن بخورند.
حجتالاسلاموالمسلمین طبسی ادامه داد: امام رضا (ع) در سه نوبت میفرمایند، مرا معاف کنید و تلاش میکند که از آن نخورند، اما مأمون میگوید که تو مرا متهم میکنی و چند انگور از قسمتهایی که مسموم نبوده است میخورد.
وی اظهار کرد: بدون شک اگر امام رضا (ع) باز هم امتناع میکردند مسئله پیچیده تر و حساستر میشد و تبعات بیشتری داشت مثلاً بیان میکردند که امام (ع) میخواهد خلیفه را بکشد و جانشین شود.
وی تصریح کرد: تا زمانی که امام رضا (ع) به شهادت رسید، شواهدی وجود دارد که مأمون لحظهای امام را به حال خودش رها نکرده است و مرتب سعی در کشتن امام رضا (ع) داشته است.
وی با تأکید بر اینکه امام رضا (ع) نسبت به سمی بودن انگور یا انار آگاهی داشتند؛ اما مجبور بودند که از آن استفاده کنند، گفت: دلیل دیگر برای اینکه امام آگاه بودند که به شهادت میرسند این است که زمانی که مأمون فردی را به مدینه میفرستد تا امام را نزدش ببرد امام رضا علیهالسلام به زیارت قبر جدشان میروند و مدام گریه و وداع میکنند و وقتی علت را میپرسند میگویند که سفر آخر من است و من برنمیگردم.
این استاد حوزه علمیه، ادامه داد: همچنین امام رضا (ع) قبل از سفر اهل خانواده را جمع و اموال را بینشان تقسیم کردند و گفتند برای من گریه کنید اهل خانواده میگویند که گریه کردن پشت سر مسافر درست نیست و امام میفرماید برای کسی که برنمیگردد، مشکلی ندارد.
وی عنوان کرد: مأمون همیشه به دنبال این بود که امام را از چشم مردم بیندازد و بارها در این زمینه هم تلاش کرده بود همچنین امام (ع) نیز چند بار در مدینه، مکه و... بیان کردند که مأمون مرا خواهد کشت.
وی در پاسخ به این شبهه که بیان میشود مأمون شیعه بوده و باوجود شیعه بودن امام رضا علیهالسلام را به قتل رسانده است، گفت: این ماجرا شبیه داستان اهل کوفه است که بیان میشود که شیعیان امام حسین (ع) را کشتند درحالیکه امام حسین (ع) بیان کردند که اینها شیعه ابوسفیان هستند که از این سخن مشخص میشود آنها شیعه اهلبیت (ع) نبودند.
حجتالاسلاموالمسلمین طبسی ادامه داد: شیخ صدوق بیان میکند که مأمون از ابتدا قصد کشتن امام رضا (ع) را نداشته است، بلکه در طول زمان به این نتیجه میرسد که امام رضا (ع) را به شهادت برساند.
وی تصریح کرد: از مأمون نقل شده است «روزی پدرم درباره عظمت شأن و منزلت اهلبیت علیهمالسلام برای من میگفت و من از او سؤال کردم که: باوجود این خاندان بزرگ و گرامی چرا ما قدرت را در دست داریم؟ پدرم پاسخ داد: ای فرزند من! قدرت همان چیزی است که اگر تو که فرزند من و پارهای از وجودم هستی در سر راه من بایستی تا به قدرت نرسم، تو را از بین خواهم برد و چشمانت را از حدقه در خواهم آورد.»
این استاد حوزه علمیه، بابیان اینکه سؤالی که باید پرسیده شود این است که مأمون شیعه اعتقادی بوده است و یا شیعه سیاسی، اظهار کرد: کسی که امامی را میکشد بهترین دلیل است که شیعه نبوده است و در طول تاریخ همواره این نوع شیعیان بودهاند چه در گذشته و چه الآن که شیعه انگلیسی هستند.
انتهای پیام
نظرات