به گزارش ایسنا، آسایش و امنیت امروز کشور مرهون رزمندگان و مدافعانی است که با ایثار و از خودگذشتگی در هشت سال دفاع مقدس و جنگ با تکفیریها در برابر تجاوز و توطئه دشمنان دلاورمردانه ایستادند و حفظ آرمانهای انقلاب و آزادگی میهن خویش را تضمین کردند و بعد از گذشت سالها نیز یاد و فدارکاریشان در ذهن بزرگترها مانده و هر سال تعدادی از آنها به عنوان شاخص سال انتخاب میشوند تا با روایتگری زندگی آنها جوانان نیز و راه و رسم شهیدان آشنا شده و الگو بگیرند که امسال شهید علی رضا حاجی بابایی به عنوان شهید شاخص سال در استان همدان معرفی شده است.
علیرضا حاجیبابایی در ۱۵ فروردین سال ۱۳۳۵ در شهر مریانج ـ استان همدان متولد شد. وی در کودکی از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود، تا سال سوم راهنمایی را در زادگاهش، مریانج گذراند و بعد از آن وارد دانشسرای مقدماتی همدان شد، پس از طی دوره دانشسرا در یکی از روستاهای آذربایجان شرقی به مدت دو سال در سپاه دانش به عنوان سرباز خدمت کرد. در سال ۱۳۵۶ رسماً به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در روستای حبشی از توابع اسدآباد همدان مشغول به تدریس شد.
علیرضا در جریان انقلاب اسلامی فعالانه شرکت داشت و بعد از پیروزی انقلاب نیز برای خاموش کردن غائله کردستان وارد پیکار با ضد انقلابیون شد. از بدو جنگ تحمیلی به عضویت سپاه در آمده و به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد.
در طی مدت حضورش در جبهه چندین بار مجروح شد، اما بعد از بهبودی نسبی سریعاً به محفل عشاق بسیجی و سپاهی بازگشت. او در سال ۱۳۶۰ در عملیات شهیدان رجایی و باهنر فرماندهی محور عملیاتی قراویز را عهده دار بود و پس از آن نیز فرماندهی محور میانی سرپل ذهاب را تا عقب نشینی دشمن بر عهده داشت.
علیرضا حاجیبابایی در ماه رمضان سال ۱۳۶۱ با سمت فرماندهی در عملیات رمضان وارد منطقه جنوب کشور شد و سرانجام در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، مقارن با شب شهادت حضرت علی (ع) به شهادت رسید.
شهید حاجی بابایی شخصیتی همسنگ عماد مغنیه بود
معاون عملیات سازمان بسیج مستضعفین با اظهار گلایه از انتخاب دیرهنگام شهید علیرضا حاجی بابایی بعد ازگذشت۳۹ سال از شهادت وی به عنوان شهید شاخص سال در استان همدان اظهار میکند: شخصیت جامعی از شهید علیرضا حاجی بابایی به مردم معرفی نشده و باید در راستای معرفی این شهید به نسل جدید و افراد حقیقت جو اقدامات لازم صورت گیرد چراکه شهید علیرضا حاجی بابایی شخصیتی همسنگ عماد مغنیه بود کسی که امروزه در جبهه مقاومت آسیا یا منطقه خاورمیانه میدرخشد همچنین این شهید در ایران نیز شخصیتی همسنگ شهید باقریها دارد.
سردار سالار آبنوش با بیان اینکه فرماندهی یک نبوغ درونی است و هیچکس نمیتواند با گذراندن واحدهای دانشگاهی فرمانده شود و شهید حاجی بابایی جزو چند فرمانده جامع الشرایط استان همدان است، میافزاید: بسیاری از شهدای شاخص از علمداران میدان جنگ بودند اما برای طرح ریزی عملیات به اتاق فرمان و برنامه ریزی آنها نیاز داشتند که شهید حاجی بابایی در اتاق مدیریت و سنگرهای جنگ یک ستادی کامل،طراح،مغز متفکر،تحلیلگر و بررسی کننده فضای درونی و بیرونی منطقه عملیات بود وبعد از طراحی و طرح ریزی در صحنه عمل آن را به نحو احسن اجرایی میکرد که باید به عنوان یکی از افتخارات اصلی استان همدان مطرح شود.
آبنوش با بیان اینکه شهید حاج حسین همدانی،شهید علیرضا حاجی بابایی و شهید تقی بهمنی از علمداران و اسطورههای دوران جنگ هستند که میدان جنگ و طراحی عملیات را به خوبی مدیریت میکردند ادامه میدهد: در اتاق جلسات فرماندهی و هدایت، همیشه بیان آخر با شهید حاجی بابایی بود و او در میدان جنگ فرماندهی توانا و قبل از انجام عملیات ودر هنگام آماده کردن نیروها یک معلم به تمام معنا و از نظر اخلاق و بیان زبانزد بود و بهترین سخنرانی و تحلیل ها را داشت به طور مثال در سال۱۳۶۰ در یک سخنرانی ۲۵ دقیقه ای سوره نصر را به زیبایی تفسیر کرد و من تاکنون تفسیری به این خوبی و شیوایی ندیده ونشنیدهام.
معاون عملیات سازمان بسیج مستضعفین شهید علیرضا حاجی بابایی را در میدان تربیت ومعلمی یک اسطوره، در اتاق فرماندهی یک تئوریسین و صاحب نظر و در میدان جنگ یک مرد عمل و اجرایی به تمام معنا معرفی کرد و می گوید:علیرضا اگر از تهران به مناطق جنگی اعزام می شد قطعا فرمانده غرب کشور بود و محدودیت جغرافیا و اعزام ازهمدان باعث شد این شخصیت به خوبی معرفی نشود اما در منطقه سرپل ذهاب فرماندهی بسیار توانا،مورد اعتماد فرماندهان مناطق دیگر و مانند شهید حسن باقری بود.
شهید حاجی بابایی اسطوره و نماد شرف و آزادگی است
این همرزم شهید با بیان اینکه مردم استان همدان باید با شهید حاجی بابایی به عنوان یک اسطوره آشنا شده واز حاشیه رفتن معرفی این شهید به دلیل مسائل سیاسی جلوگیری کنند اضافه می کند:این شهید بزرگوار اسطوره و نماد شرف و آزادگی است و خانواده حاجی بابایی شجره طیبه هستند و در زمان جنگ همه آنها احساس مسئولیت کرده و در مناطق حضور فعال داشتند و زمانی که به حاج جلال حاجی بابایی می گفتیم همه در جبهه هستند تو در همدان بمان قبول نکرده و میگفت من باید وظیفه خودم را انجام دهم.
آبنوش شهید علیرضا حاجی بابایی را مظهر تمام زیباییهای اخلاقی مانند معرفت،ادب،شجاعت،جسارت،شهامت و وفا دانسته و بیان میکند: شهید حاجی بابایی فرمانده تیپ کربلا در عملیات رمضان بود وما به دلیل نداشتن واحد پشتیبانی رزم به صورت تیپی عمل نکرده و با لشگر ثارالله که دارای پشتیبانی رزم بودند همراه شدیم وعملیات پیچیده رمضان را در برابر آخرین طراحیهای مغزمتفکر صهیونیستها انجام دادیم.
وی در پایان با بیان خاطره ای از شهید حاجی بابایی میگوید: روزی علیرضا حاجی بابایی به بسیج مریانج آمد و بچهها را جمع و از ما درباره معنای استکبارسوال کرد و خواست همه راجع به این سوال نظر بدهند وهر کس با توجه به سیاست ابتدایی که میدانست به آن پاسخ داد و سپس با حاج اسماعیل شکری موحد به سمت دیگری رفتند و سپس چهره او را به طور خشنی آراست و حاج اسماعیل به ما حمله میکرد و به محض مبارزه ما علیرضا به او سلاح میداد و هنگامی که او را خلع سلاح میکردیم به حاج اسماعیل سلاح جدید میداد و از طریق تئاتر معنی استکبار را برای ما توضیح داد و گفت کسی که با ما میجنگد دشمن ظاهری است و آنی که دشمن را مسلح و تقویت میکند و هیچوقت دیده نمیشود استکبار است.
شهید حاجی بابایی،سنگ صبور نیروهای بسیج و سپاه
سردار حاج جعفر مظاهری همرزم شهید علیرضا حاجی بابایی با صدایی گرفته که معلوم است به عنوان یادگاری از دوران جنگ برایش باقیمانده با یادآوری خاطرات رفیق شهیدش میگوید: علیرضا قبل از اینکه پاسدار باشد یک معلم بود و همین ویژگی معلمی باعث شده بود که در کلیه کارها همان مشی و رفتار را با نیروهای تحت امر خود حفظ کند همچنین او بسیار خونگرم ،صمیمی و مهربان رفتار میکرد و اکثرا علیرضا را به عنوان سنگ صبور بچههای سپاه و بسیج میشناختند به طوری که رزمندگان مشکلات و حرف های خود را برایش تعریف میکردند و او تا حد توانش در حل مشکل آنها کوتاهی نکرده و هرکاری از دستش بر میآمد برایشان انجام میداد که این ویژگی شهید حاجی بابایی باعث شده بود که او به شمع محفل بزرگ پاسداران و بسیجیان تبدیل شود.
وی با بیان اینکه شهید حاجی بابایی به شدت ولایتمدار بود و مدام تلاش میکرد تا بتواند در جهت امر ولی فقیه قدم بردارد میافزاید: علیرضا به صحبتهای امام خمینی(ره) به دقت گوش میداد و سعی میکرد تمام گفتههای امام را در خود و اطرافیان به منصه ظهور برساند و تا پای جان در راه دفاع از ولایت ایستاد و علاقه خود به رهبری و ولایت فقیه را نشان داد.
این همرزم شهید با صدایی گرفتهتر از قبل که نشان از بغض او در یادآوری خاطرات دارد ادامه میدهد: تمام سعی و کوشش علیرضا این بود که کارهایش در جهت رضایت محبوب باشد و یک ذره از راه رسیدن به محبوب غافل نمیشد و این موضوع باعث شده بود که رفتار و برخورد او در همین راستا شکل گرفته و دوستان را تحت تاثیر قرار دهد و الگوی بسیجیان و پاسداران باشد و حتی فرماندهان بزرگ اقرار دارند که در بسیاری از جهات از شهید حاجی بابایی درس میگرفتند.
حاج جعفر مظاهری با بیان اینکه سخت کوشی و تلاش از دیگر ویژگی های علیرضا بود و هیچ وقت و زمانی را بیهوده از دست نمیداد و همیشه در جهت ماموریتی که به او واگذار شده بود تلاش می کرد ادامه می دهد: شب زنده داری های طولانی و تلاش او در روز باعث شده بود که الگوی همه قرار گیرد و کاری که به آنها سپرده میشد را مانند علیرضا با جان و دل و تلاش مستمر انجام دهند.
وی بعد از اندکی سکوت با بیان اینکه شهید حاجی بابایی فرمانده محور عملیاتی سر پل ذهاب و من جانشین او بودم اظهار میدارد: در ابتدای آشنایی ما علیرضا همیشه موهای سر خود را به سمت بالا شانه می زد اما به مرور موهایش را کوتاه کرده و به سمت پیشانی شانه می زد که روزی به او گفتم وقتی موهایت را به سمت بالا شانه میزنی خوش چهره تر میشوی و او پاسخ داد دقیقا به همین خاطر آنها را کوتاه نگه میدارم که این زیبا شدن سدی در رسیدن به محبوب تلقی نشود و وقت شانه کردن را برای خدمت به بندگان خدا در جبهه بگذارم و تلاش خود را بیشتر کنم و تا امروز من هرکاری که میخواهم انجام دهم این حرف شهید حاجی بابایی را به خاطر میآورم.
وی با بیان اینکه این شهید بزرگوار یک مدیر توانا،قدرتمند ،باهوش و باذکاوت بود در رفتار با نیروهای تحت امر تلاش می کرد استعداد آنها را به شکوفایی برساند و زمینه رشد آنها را فراهم کند و در طول مدت فرماندهی او افراد بزرگی تربیت شدند که بعدها توانستند مسئولیت های خطیری را در جبهه های دفاع مقدس و بعد از آن به دست آوردند می گوید:شهید حاجی بابایی با قدرت سخنوری بسیار بالا و با استفاده از معلومات بسیار خوب و نکاتی که از حضرت امام می آموخت نیروها را به خوبی توجیه می کرد که مشتاق انجام عملیات می شدند و تمام دشواری راه را نادیده می گرفتند.
مظاهری با یادآوری شجاعت شهید حاجی بابایی بیان می کند:در وجود علیرضا واژه ترس معنا نداشت و با شجاعت بالای خود کارها را به بهترین نحو پیش می برد وشبی با شهید حاجی بابایی و چند تن از رزمندگان برای شناسایی عملیات رفتیم و به نقطه ای رسیدیم که سنگرهای دشمن را در شب میدیدیم و نفرات آنها قابل شمارش بودند و علیرضا گفت ک من جلوتر میروم شما اینجا بمانید و به نزدیکی سنگر دشمن رسید و به صورت خمیده بر روی تپه دست می کشید و ما فکر میکردیم این چه کاری است که با این همه خطر انجام میدهد و بعد از چند لحظه برگشت و من به این کار اعتراض کردم که گفت ما همه سنگرهای دشمن را شناسایی کرده بودیم اما نگران این بودم که دشمن جلوی سنگرش میدان مین گذاشته باشد و جان نیروها به خطر بیافتد و دست می کشیدم که مین روی زمین نباشد و مسیری شناسایی کردم که از داخل آن عبور کنند به سنگرهای دشمن برسند و من از برخورد خودم در برابر او خجالت کشیدم.
و در پایان وی درحالی که سرفه امانش را بریده و حجم وسیعی از خاطرات را به یاد میآورد خاطر نشان میکند: این ویژگیها قطرهای دربرابر اقیانوسی از ویژگی های خوب شهید حاجی بابایی است و او هم خودش سعی می کرد تقوا را رعایت کند و هم از دیگران می خواست عمرشان را هدر ندهند و از وقت خود در جهت رضایت خدا بهره ببرند.
از شهید حاجی بابایی به عنوان یک فرد خودساخته یاد میشود
جانشین فرمانده سپاه انصارالحسین(ع) استان همدان با بیان اینکه شهید علیرضا حاجی بابایی در یکی از روستاهای اسدآباد معلم بود تصریح می کند: این شهید بزرگوار با شروع جنگ وارد سپاه شده و از روز اول به عنوان یک فرد مسئول،عملیاتی و فعال در مناطق جنوبی و سرپل ذهاب حضور پیدا کرد و علیرضا حاجی بابایی بسیار با اخلاق بوده و در همان برخورد اول افراد جذب این انسان شریف می شدند و اکثرا از او به عنوان یک فرد خودساخته و کاملا مذهبی یاد می کنند.
انجام کارهای فرهنگی درکنار فرماندهی قاطع و باتدبیر
سردار مهدی فرجی شهید حاجی بابایی را به عنوان یکی از با اخلاق ترین فرماندهان زمان جنگ معرفی کرد ومی افزاید: شهید حاجی بابایی از لحاظ فرماندهی بسیار شجاع، قاطع و بصیر بود و با تدبیر و عقلانیت امور را مدیریت می کرد واین معلم شهید یک عنصر فرهنگی و تربیتی نیز بوده و در کنار جنگ کار فرهنگی نیز انجام می داد و هرکس که به جبهه می آمد جذب او شده و زمان ماندن آنها در جبهه افزایش می یافت.
فرجی در خصوص اهمیت این شهید فداکار به انجام واجبات و مستحبات دینی می گوید:نماز را اول وقت به جا می آورد و هیچگاه نماز شب او ترک نشد و هر روز بعد از نماز صبح با صوتی زیبا و دلنشین زیارت عاشورا می خواند و رزمندگان هم این موضوع را می دانستند و برای خواندن زیارت عاشورا به او می پیوستند همچنین این شهید بزرگوار بسیار متواضع بود و هنگامی که غریبه ای وارد منطقه می شد او خود را به عنوان فرمانده معرفی نمی کرد و اخلاص و بزرگواری این شهید فراموش نشدنی است وعلیرضا حاجی بابایی در درجه اول یک معلم اخلاق و سپس یک فرمانده و رزمنده بود و در تمام مسائل و موضوعات سعی می کرد رسالت معلمی خود را انجام دهد.
فرجی با بیان اینکه شهید حاجی بابایی بسیار ولایت پذیر و مطیع فرمان امام خمینی (ره)بود و همیشه سعی میکرد فرمان رهبری را سریع و بدون تاخیر انجام دهد و به دیگران مدام گوشزد می کرد که نباید مانند یاران زمان پیامبر و امام علی باشیم که از ولی فقیه خود عقب ماندند و سخن امام به دوبار کشیده نشود ادامه می دهد: این شهید شجاع جز اولین نفراتی بود که در مناطق جنوبی به ویژه در عملیات رمضان حضور پیدا کرد و طبق تایید شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شادمانی به عنوان فرمانده تیپ محوری آنجا فعالیت داشت که در این عملیات نیروهای همدان با فرماندهی شهید حاجی بابایی کار بزرگی انجام دادند.
پیروی از راه شهیدان،امیدبخش مردم در شرایط سخت
وی شهید حاجی بابایی را پیشقدم در کارهای سخت دانسته وبیان می کند: علیرضا حاجی بابایی در عملیات رمضان شجاعانه جنگید و به درجه شهادت نائل شد و انتخاب علیرضا حاجی بابایی به عنوان شهید شاخص سال ۱۴۰۰ باعث بیان ناگفته های مربوط به رشادت های رزمندگان همدانی در عملیات رمضان خواهد شد و جوانان باید با زندگی و سیره شهید حاجی بابایی،حبیب مظاهری و محمد نیکبخت آشنا شده و از رشادت ها و از خودگذشتگی های شهدا خبردار شوند چراکه با پیروی از راه شهیدان می توانیم در نهایت یاس و ناامیدی ایجاد شده توسط دشمن به مردم امید داده وبا انجام این کار در دهه آینده روزهای خوبی برای ملت ایران رقم خواهد خورد.
شهید حاجی بابایی یکی از علمداران اصلی مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی
حاج اصغر حاجی بابایی همرزم و پسرعموی شهید علیرضا حاجی بابایی با یادآوری خاطرات و ویژگی های شهید می گوید:علیرضا بسیار سخنور،انسانی بصیر،ماهر و تیز در تشخیص سریع خوب و بد، خانواده دوست،مخالف حرکات رژیم شاه،بسیار شجاع و در راهپیمایی ها و مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی یکی از علمداران بود همچنین شهید حاجی بابایی گذشت زیادی داشت و بخاطر آموزش کودکان از راه های سخت عبور و به روستایی در مرز آذربایجان میرفت و در مقطع ابتدایی تدریس می کرد و در سال ۸۶ که ما به این روستا رفتیم اهالی نمی دانستند که علیرضا حاجی بابایی شهید شده وبعد از آن مدرسه ای به اسم این شهید بزرگوار نامگذاری و برایش عزاداری کردند.
اهمیت فراوان علی رضا حاجی بابایی به علم آموزی
وی با بیان اینکه علیرضا اواخر سال ۵۶ به روستای حبشی اسدآباد منقل شد و به دلیل اهمیت فراوان او به آموزش و تربیت بچه ها، والدین شیفته این شهید بزرگوار شده بودند میافزاید: علیرضا حاجی بابایی و تقی بهمنی که در مدرسه روستای منورتپه اسدآباد تدریس میکرد از حقوق خود مدرسه را بازسازی ومنبع آبی برای مردم دو روستا ساختند که بعد از گذشت سالها هنوز این منابع آب وجود دارند همچنین این معلم شهید دانش آموزان را طوری تربیت کرد که بعدها توانستند مسئولیتهای بزرگی در جامعه بر عهده گیرندو علیرضا هزینه تحصیل بعضی دانش آموزان را نیز پرداخت کرده و به تحصیل آنها بسیار اهمیت میداد و علاوه بر علم آموزی به دانش آموزان قرآن نیز تدریس میکرد.
حاج اصغر حاجی بابایی پر شور و حال از یادآوری خاطرات روزهای پر جنب و جوش انقلاب ادامه می دهد:علیرضا دردوران انقلاب و راهپیمایی ها حضور بسیار فعالی داشت و در ۱۲ بهمن سال ۵۷ با تعدادی از دوستان به استقبال امام خمینی (ره) رفتند وچند روز پس از پیروزی انقلاب خبر دادند که نیروهای ضدانقلاب تا ۴۰ کیلومتری همدان آمدند و ۷۰ ماشین را برای ناامنی منطقه سرقت کرده بودند و آیت الله مدنی دستور به پاکسازی منطقه داد و سریع به آن منطقه رفته وپاکسازی به صورت عالی انجام شد وحدود چندین ماه همراه با علیرضا وشهید یارمحمدی برای پاکسازی در مناطق کردستان بودیم همچنین در زمان برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی به خواست آیت الله مدنی همراه با مجوز و تجهیزات لازم در مناطق پر خطر حاضر شدیم و در دستگیری عوامل ضدانقلاب و ساواکی ها نیز نقش بالایی داشتیم.
این همرزم شهید بیان می کند: دوماه قبل از شروع جنگ خبر دادند که نوارهای مرزی قصر شیرین مورد تهدید است و یکی از کسانی که قبل از جنگ به نوار مرزی رفت شهید علیرضا حاجی بابایی بود که بعد از مدتی به همدان آمد ومشغول ساختن خانه و بنایی شد که روز ۳۱ شهریور بعد از اعلام جنگ از خانه سازی دست کشیده و دست هارا شست و همراه با تعدادی از دوستان سریع به سرپل ذهاب رفتند و مردانه ایستادند و نگذاشتند عراق در سرپل ذهاب مستقر شود ودر درگیری های شدید عراق را عقب زده و ارتفاعات قراویز را حفظ کردند و بعد از آن نیروها در شهرک المهدی واقع در۶ کیلومتری سرپل ذهاب مستقر شدند.
وی با بیان اینکه فرمانده جبهه میانی سرپل ذهاب تقی بهمنی و حاجی بابایی جانشین اوبود می گوید:رزمندگان در ۲ اردیبهشت سال ۶۰ در ارتفاعات بازی دراز عملیاتی انجام دادند که ۶ روز طول کشید وبه دلیل صعب العبور بودن مسیر جنگ تن به تن بود و عراق فشار را روی جبهه میانی سرپل ذهاب گذاشت که ۵۰ نفر دربرابر ۳۰۰ تانک بودیم و شهید حاجی بابایی نیز فرماندهی یکی از قسمت هارا بر عهده داشت که در ادامه عملیات ودر روز دهم اردیبهشت تقی بهمنی شهید و فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب به علیرضا حاجی بابایی سپرده شد و او به مدت ۱۴ ماه به عنوان فرمانده خدمت کرد.
حاج اصغرحاجی بابایی در بیان رشادت و دلاوری های شهید علیرضا حاجی بابایی اظهار می دارد:علیرضا یک خانه تیمی در خیابان اراک را شناسایی و با حضور نیروها خانه را محاصره کرده بود وهمیشه خودش در عملیات ها به صورت پیشقدم وارد می شد و در این عملیات هم اینکار را انجام داد اما یکی از منافقین مخفی شده و نارنجک می اندازد که علیرضا به شدت مجروح می شود و حتی منافقین در تلاش بودند که در بیمارستان او را شهید کنند و بعد از مشاهده حرکات مشکوک در بیمارستان برای علیرضا محافظ گذاشتند تا سلامتی خود را به دست آورد سپس شهید حبیب مظاهری، شهید محمود شهبازی، سردارشهید همدانی و شهید حاجی بابایی عملیات ۱۱ شهریور را انجام دادند و وظایف را تقسیم کردند و ارتفاعات قراویز که یکی از سخت ترین قسمت ها بود بر عهده علیرضا قرار گرفت برای این عملیات شناسایی به خوبی انجام شده بود غافل از اینکه یک نیروی منافق نفوذی در بین آنها وجود داشت و یک روز قبل از عملیات به تهران رفته و به سازمان منافقین اطلاعات را داده بود که بعد از رسیدن نیروها به مناطق عراق آنجا را آتش باران می کند چراکه منافقان اطلاعات را به عراق مخابره کرده و نیروهای ایران قتل عام شدند وخوشبختانه اسم این فرد نفوذی در یک خانه تیمی تصرف شده یافت می شود که این شخص بعد از سه روز بازداشت و در نهایت اعدام شد.
پسرعموی شهید حاجی بابایی با بیان اینکه علیرضا تا تمام شدن جنگ قصد ازدواج نداشت میافزاید: او همیشه میگفت من در سرپل ذهاب شهید نمیشوم و در منطقه جنوبی به شهادت خواهم رسید که همانطور نیز شد و هیچگاه نمازشب او ترک نشد وبسیار به حق الناس و حلال و حرام اهمیت میداد.
وی بعد از مدتی سکوت که سعی در کنترل بغض و ناراحتی خود دارد می گوید : تمام ابر قدرت های دنیا پشتیبان عراق در عملیات رمضان وارد شده بودند که در این عملیات شهید حاج قاسم سلیمانی از همدان نیرو تقاضا می کند سپس سه گردان درقالب تیپ کربلا به فرماندهی سردار شهید علیرضا حاجی بابائی وارد عمل شده و راهی اهواز می شوند وبعد از طرح ریزی به منطقه کوشک پاسگاه زید در دشت خوزستان اعزام می شوند و نیروهای عراقی در سر هر کانال و مثلثی ضدهوایی گذاشته بودند که یکی از آنها به حاجی بابایی برخورد کرده و سینه او شکافته می شود بنابراین علیرضا حاجی بابایی در ۲۴ تیرماه سال ۶۱ به شهادت می رسد که در آنجا حبیب مظاهری فرماندهی را به عهده گرفته واو نیز بعد از دو روز شهید می شود سپس حاج جعفر مظاهری نیروها را ساماندهی کرده وبه عقب برمی گردند و فردای اون روزنماز جمعه همدان به تلافی عملیات رمضان بمباران و چندتن از اقوام نزدیک شهید حاجی بابایی مجروح شدند.
علیرضا حاجی بابایی در بخشی از وصیتنامه خود مینویسد:
هدایت نه چیزی است که بتوان در مردم دمید، که هدایت موهبتی است خدایی و آنان که در راه خدا بکوشند خدایشان هدایت میکند؛ و در ادامه خطاب به خانواده اش مینویسد: تنها شما را سفارشی دارم که آن هشدار است و آن هشدار، ره به سوی الله، پس بکوشید تا خدا سو شوید و خود را اسیر زندگی نسازید و از دالان تنگ دنیا با صلابت و آگاهی گذر کنید و در این راه، هم جهت با امام و همسفر با قافله جهت یافته او به سوی خدا گردید، که در این راه شهید و شاهد بودن در صراط الله، جاوید و ایثار گشتن است، مبادا در دخمه کور این دالان در خواب غفلت فرو رویدکه نابودی بر شما لبخند خواهد زد؛ و به بچههای سپاه احترام کنید که آنها بهترین و پاکترین و مخلصترین مردان و دوستان من بودند.
انتهای پیام
نظرات