به عقیدۀ نویسندۀ این کتاب، همۀ آرمانشهرها، چه نسخههای تاریخی و چه نوشتههای مدرن، پرسشی واحد را پیش میکشند: آیا زندگی کنونی بهبود یافتنی است؟ و البته که جواب آنها مثبت است. در حقیقت آرمانشهرنویسان (و آرمانشهر اندیشان) زندگی فعلی را با زندگی آرمانی مقایسه میکنند و با اشاره به آنچه در زندگی کنونی بر سر جای خود نیست، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت ارائه میکنند.
سلسله نشستهایی رؤیایی برای اصفهان نیز با چنین چشماندازی طرحریزیشده و نخستین نشست آن که عصر امروز (پنجشنبه_هشتم مهرماه) در سالن تماشاخانه ماه حوزه هنری اصفهان برگزار شد، به موضوع کلی «فرهنگ اصفهان» اختصاص داشت.
محمود فروزبخش، نویسندۀ کتاب «اصفهان شهر گنبدهای فیروزهای و کاشیهای شکسته» در این نشست از رؤیای خود برای اصفهان گفت: شهری که در آن حساب بانکی همه خالی باشد و سرمایهها در گردش!
در اصفهان آرمانی او، میبایست یک حکومت مرکزی مقتدر بر شهر حکمفرما باشد که فاصلهای بین حرف و عمل آن نتوان یافت و چنین حکومتی، هم باید انگیزۀ شروع داشته باشد، هم توان ادامه و هم افقی اعلا برای رسیدن به آن؛ شهری که امورات فرهنگی آن دست مردم باشد تا دوباره بناهایی مثل حمام علیقلی آقا، ساروتقی و سیوسهپل در آن ساخته شود و اصفهانی که همۀ تکثرها را در خود جا بدهد.
فروزبخش معتقد بود که مردم سه دسته رؤیا دارند و میخواهند به آن برسند: سامان یافتن، توسعه پیدا کردن، رفتن به سمت امر متعالی و تحقق این رؤیاهای سهگانه نیز جز با تحول میسر نمیشود.
دیگر سخنران این نشست، مهدی ژیانپور، پژوهشگر، جامعهشناس و رئیس جهاد دانشگاهی اصفهان بود. او برخلاف فروزبخش، از رؤیاهایی گفت که برای اصفهان ندارد! اینکه روزی اصفهان شبیه تهران، توکیو، استانبول و دوبی شود؛ شهری آشفته، پرهیاهو، شلوغ و سریع.
ژیانپور تأکید کرد که اصفهان، با همین کوچکی، کمی (خلوت) و کندی زیباست و با نقلی از دکتر حبیبی، یادآور شد که این شهر، شهر نغمه و نواست نه هیاهو.
این مدرس دانشگاه، باور داشت که تحقق این رؤیا به دست آدمهای معمولی ممکن و ماندگار است.
او که برای سخنرانی خود عنوان «اصفهان؛ شهر کثرت مبالات» را برگزیده بود، واژۀ مبالات را باک داشتن، تدبیر و اندیشه، التفات و توجه داشتن تعریف کرد و گفت: بیتوجهی مدیران به تاریخ و طبیعت اصفهان بیمبالاتی است. اصفهان، رؤیایی است که محقق شده و برای همین هیچکس در هیچ سطحی نباید برای آن بیملاحظه تصمیم بگیرد.
در رؤیای علیاکبر بقایی، فعال فرهنگی، سومین و آخرین سخنران این نشست، اصفهان شهری بود که هیچکس در آن گم نمیشد، شهری که هر چیزی در آن سر جای خود قرار داشت، سازمان فرهنگی پروژه محور بودجهخور نداشت و زندان نیز؛ به این معنی که افراد، داشتههای خود را حبس نمیکردند و آن را به جریان میانداختند.
به گزارش ایسنا، در پایان این نشست چند تن از حضار، سؤالاتی را از سخنرانان پرسیدند و مهدی ژیانپور، در پاسخ به یکی از این افراد، آنچه دربارۀ رؤیای خود برای اصفهان گفته بود به این شرح تکمیل کرد: اصفهان هم کم است، هم کوچک است، هم کند و کسانی که آن را زیاد، بزرگ و سریع میخواهند به این منطق پشت پا میزنند. مبالات داشتن، یعنی حواسمان باشد که در اصفهان مخالف این سه صفت ذاتی حرکت نکنیم و بدانیم که زیبایی شهر ما وابسته به پیوستگی همین مؤلفههاست.
مجری مراسم نیز خبر داد که سلسله نشستهای «رؤیای اصفهان» به همت اندیشکدۀ زنجیره گفتگو، حوزه هنری و مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر اصفهان طرحریزیشده و زین پس بهصورت ماهانه برگزار خواهد شد.
انتهای پیام
نظرات