مهدی کلاهی در گفتوگو با ایسنا در خصوص راهکارهای حل مشکلات محیط زیستی و با بیان اینکه ما نیاز به چند تحول داریم، اظهار کرد: در قدم اول باید مولفههای مهم اندیشه محیطزیستگرایی که شامل تمرکز بر قناعت، ظرفیتزیستی، بوممحوری، جهانگرایی و سیاست محیط زیستی است را جا بیندازیم.
صنعت در مقابل تمرکز بر قناعت
وی ضمن اشاره به اینکه «صنعت بر اساس اندیشه محیطزیستگرایی در مقابل تمرکز بر قناعت قرار دارد»، گفت: صنعت باعث شده امروزه ما با چالشهای زیادی روبهرو شویم. صنعت، تکنولوژی و فناوری نشان داده که به تنهایی قادر به نجات یک جامعه نیست و نیاز است در مقابل آن قناعت وجود داشته باشد.
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد در این خصوص توضیح داد: امروزه ما راهکار هرمشکلی را در فناوری و صنعتی شدن میبینیم؛ به طور مثال در بحث آلودگی هوا منتظر هستیم تا فیلترهای قویتر و پیشرفتهتری برای رفع این مشکل ایجاد شود، درحالی که اندیشه محیط زیستگرایی میگوید، خود این فناوری در کنار خدمترسانی، معایبی نیز دارد.
کلاهی با بیان اینکه «در مولفه تمرکز بر قناعت اعتقاد بر این است که قرار نیست همیشه فناوری به کمک ما بیاید»، تصریح کرد: گاهی همان تکنولوژی قدیمی به ما بیشتر سود میرساند؛ به طور مثال در کشورهای در حال توسعه نیروی کار ارزان است و ما وقتی فناوری را وارد کارخانجات میکنیم که تمام فعالیتها بدون دخالت نیروی کار انسانی و به صورت اتومات انجام میشود، به این مفهوم است که ما نیروی کار انسانی را اخراج کردیم.
وی افزود: این فناوری شاید برای کارخانهدار درآمد بیشتری به همراه داشته باشد، اما برای جامعهای که به آن کار نیاز داشت، مضر است. همچنین گاهی برخی میگویند از خلیج فارس به مشهد و اصفهان آب انتقال دهیم؛ این دقیقا نشان میدهد که ما به سمت صنعتی شدن رفتهایم، نه قناعت. وقتی عرصه شهر اصفهان کشش حجم زیادی از فولاد را ندارد، باید فولاد به منطقهای که در کنار آب است، جابهجا شود؛ بنابراین صنعتی شدن همیشه خوب نیست و گاهی چالشهای زیادی را ایجاد میکند.
ردپای اکولوژیکی در مقابل ظرفیت زیستی
کلاهی ردپای اکولوژیکی را در مقابل ظرفیت زیستی قرار داد و بیان کرد: یکی از پارامترهای موجود در اندیشه محیطزیستگرایی این است که باید میزان ظرفیت زیستی مشهد و اراضی اطراف مشهد را بررسی کنیم و ببینیم رد پای اکولوژیکی جامعه چه میزان است.
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص معنای ردپای اکولوژیکی اظهار کرد: در این زمینه ما بررسی میکنیم که چه میزان مصرفگرا هستیم و چقدر به سرزمین فشار وارد میکنیم. کمبود آب، آلودگی هوا و... همه از نشانههای ردپای اکولوژیکی جمعیت است که بر منطقه مشهد آسیب وارد میکند.
انسانمحوری در مقابل بوممحوری
عضو هیات علمی گروه مرتع و آبخیزداری دانشگاه فردوسی مشهد ضمن اظهار به اینکه «ما از دیدگاه انسانمحوری باید به سمت دیدگاه بوممحوری برویم»، گفت: دیدگاه انسانمحوری معتقد است انسان اشرف مخلوقات است و هرچه بخواهد میتواند در اختیار بگیرد. در کتابهای یهودی و مسیحی این دیدگاه ذکر شده است، اما در قرآن از انسان به عنوان خلیفتالله یاد میشود؛ یعنی ما وکیل و نماینده خدا بر روی زمین هستیم که این با دیدگاه انسانمحوری متفاوت است. دیدگاه انسانمحوری همهچیز را برای انسان میخواهد.
وی افزود: رشد فلسفه محیط زیست تفکر انسانمحوری را به سمت ادراکمحوری برد؛ به این معنا که در ابتدا اعتقاد بر این بود تنها انسانها لایق احترام اخلاقی هستند، اما بعدتر بر اساس نگاه ادراکمحوری گفته شد تمام موجوداتی که ادراک دارند، از جمله حیوانات قابل احترام هستند.
کلاهی در خصوص دیدگاه زیستمحوری بیان کرد: بعدتر انسانها متوجه شدند گیاهان هم حس و ادراک دارند که بر همین اساس دیدگاه زیستمحوری مطرح شد؛ یعنی تمام موجودات زنده اهلیت اخلاقی دارند، اما در دیدگاه امروزه که به بوممحوری معروف است، تمام موجوداتی که وجود دارند، چه زنده و چه غیرزنده، اهلیت اخلاقی دارند. در این دیدگاه مطرح میشود که اگر به طور مثال از کوهی در حال بالا رفتن هستید و سنگی در جلوی پای شما قرار میگیرد، اگر سنگ اذیتتان نمیکند، نباید آن را با پا به کنار بزنید؛ این یعنی بوممحوری و احترام به طبیعت.
تفکر قبیلهای در مقابل جهانگرایی
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد از جهانگرایی به عنوان یکی دیگر از مولفههای مهم اندیشه محیطزیستگرایی نام برد و در خصوص قبیلهگرایی اظهار کرد: تفکر قبیلهگرایی یعنی فقط به منطقه خودمان توجه داشته و به اطراف خود بیتوجه باشیم و این تفکر امروزه چالشهای زیادی ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: ایران یکی از ۱۰ کشور تولیدکننده گازهای گلخانهایست و این گازها نه تنها برای ایران، بلکه در کل دنیا و بر روی گرمایش جهانی تاثیرگذار است. اینجا ما به تفکر جهانگرایی در مقابل تفکر قبیلهگرایی نیاز داریم که هیج مرزی نمیشناسد. همچنین در حال حاضر گرد و غبارهایی که در مشهد وجود دارد، از دشت ترکمنستان وارد میشوند؛ بنابراین در حوزه محیطزیست مرزهای سیاسی اهمیتی ندارد.
اقتصاد سیاسی/سیاست اقتصادی در مقابل سیاست محیطزیستی
عضو عیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه «متاسفانه در ایران ما بیشتر درگیر اقتصاد سیاسی یا سیاست اقتصادی هستیم»، گفت: در اندیشه محیطزیستگرایی در مقابل اقتصاد سیاستی به سیاست محیط زیستی نیازمند هستیم که بتواند برنامههای مطابق با ظرفیت محیطزیست مناطق را ارائه دهد.
وی تصریح کرد: در مرحله اول نیازداریم که اندیشه محیطزیستگرایی در مسئولین نهادینه شود. در این زمینه لازم است آموزشهای مختلف برای این افراد فراهم شود.
کلاهی داشتن مسئولین ناکارآمد ناکاربلد را یکی از چالشها در حوزه محیط زیست دانست گفت: علاوه بر این برخی از مردم نیز از ناکارآمدی مسئولین سوءاستفاده میکنند و در این بین، این دو گروه به هم دیگر سود رسانده و جای منابع طبیعی، اقتصاد، حقوق اکثریت جامعه و... در این حلقه خالی است.
پایهگذاری حکمروایی خوب؛ اولین راهکار رفع مشکلات حوزه محیطزیست
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد حکمروایی خوب را یکی از راهکارهای مهم رفع مشکلات حوزه محیطزیست دانست و تاکید کرد: اگر قرار است ما به مشکلات مشهد رسیدگی کنیم، باید حکمروایی خوب را در شهر پایهریزی کنیم که شامل چندین معیار و شاخص از جمله شفافیت، مشارکت مردمی، پاسخگویی و... است. اگر در افرد متولی تصمیمگیریها و مدیریت شهری این مسائل وجود داشته باشد، خیرش به همه میرسد و چالشها و مشکلات نیز رفع خواهد شد.
رویکرد پیشدستانه یا احتیاط آمیز؛ جدیدترین رویکرد در سطح دنیا برای مقابله با خطرات محیطزیستی
کلاهی اتخاذ رویکردی جدید در رابطه با پروژهها را یکی دیگر از مسائل مهم تلقی کرد و گفت: در این خصوص نیاز است ابتدا به سیر تکاملی رویکرد بشر در مقابله با خطرات محیطزیستی پرداخت که چهار مرحله داشت.
وی درمورد مرحله اول به نام رویکرد «مدلدرمانی» گفت: در این رویکرد اعتقاد بر این بود که هرچهقدر طبیعت آلوده شود، به دلیل جمعیت انسانی کم، خود طبیعت این آلودگی و آسیبها را رفع میکند، اما با افزایش جمعیت و پیشرفت صنعت، دولتها دریافتند که محیط زیست دیگر به خودی خود نمیتواند بسیاری از آسیبهایش را درمان کند و نیازمند کمک ما است.
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: در مرحله بعد، تصمیم بر این شد از آلودهکننده طبیعت جریمه دریافت شود؛ به همین دلیل برای کارخانهها جریمه تعیین کردیم. بعدتر متوجه شدیم که کارخانجات حاضر هستند پول جریمه را بدهند و بیشتر تولید کنند. تولید بیشتر به معنای آلودگی بیشتر است؛ بنابراین مشخص شد که رویکرد دریافت هزینه آلودگی از آلودهکننده نیز در دنیا جوابگو نیست.
کلاهی رویکرد سوم را «پیشگیری بهتر از درمان» معرفی کرد و گفت: بر اساس این رویکرد کارخانهها با نصب فیلترهایی باید از آلودگی طبیعت تا حد ممکن پیشگیری کنند، اما پدیدآمدن خطرهای پیشبینینشدنی، کمیتناپذیر و فاجعهبار نشان داد که این رویکرد نیز پاسخگوی کامل نیازها نیست و نمیتواند جلوی آلودگیها را بگیرد.
وی افزود: بعد از عبور از این سیر تحولی، رویکرد پیشدستانه یا احتیاط آمیز شکل گرفت که امروزه جدیدترین رویکرد در سطح دنیا برای مقابله با خطرات محیطزیستی است. رویکرد پیشدستانه به این معناست که به طور مثال اگر یک پروژهای که قرار است اجرایی شود، فقط یک مخالف دارد، وظیفه مدافع پروژه این است که با تهیه مستنداتی، آن مخالف را هم قانع کرده و به سمت تیم موافق بکشاند.
عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: مثلا قرار است سدی احداث شود و مدافع احداث سد از مخالفان درخواست تهیه مستندات برای ابراز دلایل مخالفت خود، میکند، در حالی که این وظیفه مدافع پروژه است که نگرانی مخالفان را رفع کند. در اجرای پروژهها در مشهد باید از رویکرد پیشدستانه یا احتیاطآمیز استفاده کنیم؛ یعنی تمام پیمانکاران و کسانی که ادعا میکنند، پروژهای خوب و مفید است، موظف هستند تمام ایرادات و مشکلاتی که از طرف افراد، کارشناسان، سازمانهای مردمنهاد و... مثال زده میشود را رفع و رجوع کنند و مستنداتی را تهیه کنند تا از عدم ایجاد آن مشکلات در آینده اطمینان حاصل شود.
کلاهی تاکید کرد: با وجود رویکرد پیشدستانه یا احتیاطآمیز، دیگر افراد قولهای بیخودی نمیدهند و پروژههای مخربی را ایجاد نمیکنند که هزینههای گزافی را تحمیل جامعه کند.
وی با اشاره به پروژه کمربند جنوبی گفت: این طرح از جمله پروژههای مخرب و سیاستهای اشتباهی بود که گفته شده بالغ بر ۲۰۰ میلیارد تومان تا به امروز هزینه برده است. این پول میتوانست برای حملونقل عمومی خرج شود، درحالی که برای تخریب کوهها مصرف شد. در حال حاضر کشورهای جهان در حال ساختن شهرهایی بدون خودرو هستند. رویکرد پیشدستانه یا احتیاطآمیز اجازه نمیدهد که افراد ادعاهای پوچ داشته و به محیطزیست آسیب وارد کنند.
افرادی که طرحی پیشنهاد میدهند، عواقب پروژه را به عهده بگیرند
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: ما باید از نظریه «تراژدی منابع مشترک» به سمت نظریه «پوست در بازی» یا پاتگیره برویم؛ یعنی اگر شخصی یک موضوعی را پیشنهاد داده و پایهریزی میکند، حتما باید عواقب آن پروژه یا طرح را بر عهده بگیرد. اگر کسی چیزی را تصویب میکند یا پیمانکاری پروژهای را ارائه میدهد، باید عواقب پروژه تا سالیان سال دامنگیر آن فرد باشد؛ به این معنا که اگر پروژه موفق بود، موفقیت آن به نام فرد شود و اگر مخرب بود، هزینههای اجتماعی که بعدتر تحمیل میکند را از فرد ارائهدهنده بگیرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر رویکرد پوست در بازی یا مسئولیتپذیری را پیش گیریم، دیگر کسانی پروژههای بیخودی ارائه نمیدهند و به جای آن طرحها به صورت کامل و همراه با مستندات علمی و سازگار با منطقه ارائه خواهد شد.
انتهای پیام
نظرات