به گزارش ایسنا، دکتر مهرداد عربستانی به تبیین مفهوم دانشگاه بدون دخانیات از دید جامعه شناسی اشاره کرد و گفت: رویکرد دانشگاه بدون دخانیات مفهومی است که هماکنون در بسیاری از دانشگاههای دنیا اعمال میشود و ایدهای است که به رفتار صحیح اجتماعی و سلامت محور توجه دارد و باعث شده که خیلی از دانشگاهها در سراسر دنیا این سیاست را پیش بگیرند. بهعنوان مثال در ایالت کالیفرنیای آمریکا حدود ۸۰ دانشگاه در زمره دانشگاههای عاری از مصرف دخانیات هستند و البته دانشگاههایی هم هستند که در این خصوص اقدامی نکرده-اند، ولی باید توجه داشت که در این دانشگاههای عاری از دخانیات، بسیاری جوازها و عرفها و امکانات وجود دارد که در دانشگاههای ما معمول نیست.
وی افزود: دانشگاه بدون دخانیات ایدهای است که مبتنی بر رفتار سالم به وجود آمده است. در دانشگاه تهران هم اگر این ایده مطرح شده، طبعاً باید یک چنین مبنایی داشته باشد که قطعاً بر اساس پیشفرضهایی بوده است که لازم است مورد بررسی قرار گیرند. در حال حاضر اگر دانشگاه تهران بهعنوان یک نهاد دانشگاهی و علمی میخواهد چنین کاری را انجام دهد، حتماً باید تمام جوانب امر را در آن لحاظ کند تا همه ارکان آن و بهویژه دانشجویان بتوانند با آن همراهی لازم را داشته باشند. در گذشته به دلیل اشتباهاتی که در اینگونه سیاستگذاریها و شیوههای اجرای آنها شده (مانند سیاستهای پوشش) برخی موضوعها را تبدیل به محل منازعه و جبهه کشمکش کردهایم و لذا الان این کار باید با دقت صورت بگیرد.
دکتر عربستانی با بیان اینکه به لحاظ تاریخی، استفاده از مواد شیمیایی برای به دست آوردن نوعی آرامش و لذت تقریباً در همه جوامع مختلف مرسوم بوده است، خاطرنشان کرد:در اکثر جوامع مواد شیمیایی بهصورت مجاز و یا غیر مجاز همواره مورد استفاده قرار میگرفته است، از موادی همانند تنباکو که میتواند آثار اجتماعی کمتری داشته باشد تا مواد دیگری همچون ناس و قات و دانههای بتل در آسیای جنوبی و جنوب شرقی. البته در جوامع مختلف معمولاً افراد بالغ اجازه استفاده از این مواد را داشتند که نشان میدهد تابویی برای جوانان و نوجوانان وجود داشته است. همچنین موارد دیگری مانند الکل، مخدرها، روانگردانها و مواد صناعی که اخیراً خیلی زیاد شده است، از زمره این فنون شیمیایی برای کسب لذت بودهاند که البته مواد اخیر تأثیرات نامطبوع بیشتری بر فرد و جامعه دارند.
دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه اعمال ممنوعیتها و محدودیتهای صرف و بدون جایگزین در جوامع نتایج منفی به همراه خواهد داشت، اظهار کرد: کسیکه سیگار میکشد و یا از ماده مخدری استفاده میکند، طبعاً به دنبال نوعی لذت است. سوای قضاوت اخلاقی در این باره یا مضرات بهداشتی این مصرف این نکته قابل توجه است که اگر کسی از لذتی محروم میشود، آیا چیزی جایگزین آن میشود و منبع لذت دیگری به او ارائه میشود یا نه؟ چون اگر جامعه نتواند در ازای ممنوعیتی که ایجاد میکند، جایگزینی را فراهم آورد آن وقت ممکن است عدم توازن اقتصاد لذت، تبعات و مشکلات پیچیدهای ایجاد کند که ارتباطات و حیات اجتماعی را مورد تهدید قرار دهد. ما باید بتوانیم شادی و یا به عبارت دیگر لذت متعادل را در جامعه برقرار کنیم، یعنی اگر میخواهیم جامعه حالت طبیعی داشته باشد و انسانها به لحاظ روانی فرو نریزند و تواتر خشم و احساسات منفی بالا نرود، باید این تعادل برقرار شود و در جاییکه یک لذتی و یا بخشی از آن گرفته میشود، قطعاً باید بتوانیم جایگزین بهتری برای آن تعریف کنیم. البته لازم به توضیح است که در اینجا منظور از لذت یک اصل مقوم حیات روانی و اجتماعی و قرین رضایت و سعادت است و نباید لذت در معنای لذتگرایانه یا هدونیستی (Hedonism) اشتباه گرفته شود.
دانشیار گروه آموزشی انسانشناسی دانشگاه تهران بیان کرد: جامعه نباید در مسیر ممنوعیت صرف حرکت کند، اتخاذ این رویکرد به نظر من میتواند زمینهساز ناهنجاریهای بیشتری شود. درست است که مصرف سیگار عوارض نامطلوبی بهویژه برای سلامتی دارد و ممکن است حتی برای اطرافیان، یعنی کسانیکه به ناچار در معرض آن قرار میگیرند اعتیاد ثانویه را به همراه آورد و نوعی تعدی به حقوق دیگران هم قلمداد شود. اما پاسخ این سوال که چرا با تمام دلایل بهداشتی و توجیهاتی که در زمینه مضرات مصرف دخانیات وجود دارد، اشخاص همچنان به مصرف آن تمایل دارند، نشان میدهد که چیزی غیر از سلامت در کشش به دخانیات نقش دارد که سلامت را در محاق میبرد. یکی از آنها البته اثر آرامشبخش و تمرکز (هر چند موقت) مواد شیمیایی سیگار و احساس رضایت ناشی از عادت است. سوال این است که چه چیزی را میتوان جایگزین چنین تأثیری کرد؟ به نظر من این یک پرسش کاملاً اساسی است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از کشورها در سیاستگذاریهای خود برای کنترل سوءمصرف مواد سال ها است نفی مطلق را کنار گذاشتهاند، افزود: مطالعات نشان داده هر چیزی که ممنوع یا غیرقانونی شده بهصورت پنهانی و خطرناکتر ادامه یافته است و به دلیل اینکه اینگونه رفتارهای پنهانی از دایره کنترل اجتماعی خارج میشوند، ممکن است آسیبهای اجتماعی و جرمها و تخلفات دیگری را نیز به همراه آورند که متعاقباً هزینههای بیشتری را به جوامع تحمیل کند. مثل شکلگیری اقتصادی زیرزمینی و باندهای تبهکار پیچیده که در نهایت باعث میشود که تغییری در دسترسیپذیری مواد رخ ندهد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر عربستانی با تصریح اینکه امروزه بسیاری از کشورها برای برخورد با سوءمصرف مواد مخدر رویکرد «کاهش آسیب» را پیش گرفتهاند، خاطرنشان کرد: باید تاکید کرد که برخوردهای قهری و ممنوعیت برای مقابله با مصرف دخانیات و یا مواد مخدر بهترین شیوهها قلمداد نمیشوند و در عوض راهکارهایی همچون کاهش آسیب (Harm reduction) مطرح شده که سعی کردهاند تا جایی که امکانپذیر است مصرف را داخل مرزهای کنترل اجتماعی قرار دهند تا بتوانند بهمنظور کاهش آسیب بر آنها نظارت داشته باشند. همانطور که میدانید این امر در مورد مواد کانابینوئید (Cannabinoids) (مثل حشیش و ماری جوآنا) رخ داده و در برخی جوامع مصرف آن آزاد - یعنی «مجاز اما زیر نظر» - شده است. البته احتمالاً این آزادی به دلیل بیخطر و سالم بودن این مواد نیست، بلکه منظور این است که بتوانند کنترل بر روی آن داشته باشند و احتمالاً آن را جایگزین مصرف مواد آسیبزاتر کنند. به این ترتیب وجود اعتیاد به منزله یک ناهنجاری تا حدودی در داخل جامعه «هنجار» قلمداد میشود و تاکید بر کاهش آسیبهای ناشی از مصرف است. این رویکرد همچنین در ایران هم با جرمزدایی از مصرف مواد و فعالیتهایی مثل در اختیار قراردادن سرنگهای استریل به معتادان تزریقی اتخاذ شده است.
دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تأکید کرد: اینکه ما بخواهیم با اعمال ممنوعیتهایی، جامعهای بدون هیچ «آلودگی» به وجود بیاوریم، باید گفت تلقیهای تنزّهگرایانه و به دور از واقعیات است که بدون در نظر گرفتن همه جوانب انجام میشوند و اغلب اوقات به شکست منجر میشوند. در جوامع علمی و کنفرانسهای بینالمللی نیز این موضوع مورد توجه قرار گرفته است که ممنوعیت صرف و برخورد قهری در این زمینه دیگر جوابگو نخواهد بود و باید با دید واقعگرایانهتر عوارض این آسیبها را کاهش داد، یک جستوجوی اینترنتی با کلید واژههای «جنگ علیه مواد» تعداد زیادی از این کنفرانسها، مقالات و بیانیهها را به دست میدهد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره نحوه اتخاذ رویکرد دانشگاه بدون دخانیات توضیح داد: با توجه به نکاتی که ارائه شد، اگر بخواهیم دانشگاه عاری از دخانیات داشته باشیم به جای ممنوعیتهای خیلی سخت باید از سیاستهای جایگزین استفاده کرد، کما اینکه دانشگاههای عاری از دخانیات هم تقسیمبندی میشوند به دانشگاههای صد در صد بدون دخانیات که قطعاً در آنها زمینهسازیهای زیادی صورت گرفته است تا این موضوع بهعنوان یک کد اخلاقی و رفتاری فضای آکادمیک پذیرفته شود و همچنین دانشگاههایی که بدون دخانیات عنوان میشوند، اما در آنها مکانهایی برای تدخین در بخشهای حاشیهای فضای دانشگاه در نظر گرفته شده که در دید نیست و باعث آسیب به دیگران هم نمیشود.
دکتر عربستانی با اظهار اینکه به عقیده من اگر دانشگاه تهران هم بخواهد در این زمینه پیش رود، راه حل مناسب استفاده از سیاستگذاری کاهش آسیب در مقابل منع اکید است گفت: یعنی به یکباره نمیتوان این ممنوعیت را ایجاد کرد، این بحث سال ها است که در دانشگاه مطرح است و اقدامها و مکاتبههایی هم در این زمینه صورت گرفته است، اما برای اینکه به شیوه صحیح اجرا شود باید با جدیت و به طور واقعبینانه و علمی همه جوانب آن بررسی شود. به نظر میآید اگر بتوانیم مکانهایی را در دانشکدهها قرار بدهیم که اگر کسی خواست فقط در آن محل اجازه استفاده از سیگار را داشته باشد، حداقل میتوانیم بقیه فضاهای دانشگاه را پاک نگه داریم. افزونبر اینکه باید در یک دید کلیتر به زمینه حیات دانشجویی هم توجه کنیم و اگر ممنوعیتی ایجاد میکنیم برای آن جایگزینی ارائه شود تا جوانان دانشجو بتوانند وقتگذارنی و تفریحات جایگزینی هم داشته باشند. یعنی فقط گرفتن و در ازای آن چیزی را ندادن ممکن است در کوتاه مدت و با قوه قهریه ظاهراً به اجرا درآید، ولی نمیتوان از شکلگیری واکنشهای پنهانی جبرانی مطمئن بود.
دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه به اجرای قانون معتقدم و اگر قرار است قانونی اجرا شود باید به طور فراگیر و رسمی به آن پرداخته شود، افزود: همانگونه که در بسیاری از دانشگاهها یکسری قوانین اخلاقی و رفتاری مدون وجود دارد که باید مورد توجه و رعایت قرار بگیرند، میتوان در خصوص عدم مصرف دخانیات هم قوانینی را وضع کرد و به دانشجویان، اعضای هیأت علمی و کارمندان و میهمانانی که وارد دانشگاه میشوند گفت که در این مکان سیگار کشیدن ممنوع است و با این شرط وارد دانشگاه شوند. قانون و تدوین کد رفتاری برای دانشگاهها اصولاً امری مدنی است. ولی باید با توجه به امکان عملی به آن مبادرت کرد. یعنی مسألهای را مطرح نکنیم که عملاً نتوان آن را اجرایی کرد و این قانون به یک جبهه جدید مقاومت و کشمکش تبدیل شود. نکته قابل توجه دیگر این است که مخاطب چنین قوانینی فقط دانشجویان نیستند، بلکه در درجه اول باید هدف کارکنان دانشگاه، اعم از کارمندان و اعضای هیأت علمی باشند که خدمترسانهای فضای دانشگاه هستند. تحقیقات نشان داده که کار با کسانی مثل پدر و مادر، متصدیان مدرسه و دانشگاه و خلاصه کسانی که خدمتی را برای گروه هدف تدارک میبینند (Providers) بیشتر میتواند به تغییر رفتار خدمتگیرندگان منجر شود.
وی با اظهار اینکه برای بسیاری از جوانان اصولاً مصرف دخانیات نشانه بلوغ و استقلال قلمداد میشود، خاطرنشان کرد: باید به نقش و تأثیرگذاری مصرف دخانیات در بین جوانان و نوجوانان بهعنوان یک امر نمادین هم توجه کرد. این یکی دیگر از جنبههای مصرف سیگار به خصوص در نزد جوانان و نوجوانان است. نوجوانی و جوانی یک برهه سنی است که با هیجانات و شور زیادی همراه است و نیاز به استقلال و کسب هویتی مستقل یا پذیرفته شدن در یک گروه نوعی نیاز ذاتی است که در این برهه از رشد روانی برجسته میشود . در همین سنین است که این نیاز جوانان را به سوی «تخطی» (Transgression) از خطوطی که قبلاً در داخل آن قرار داشتند و نوعی نفی اقتدار بزرگترها سوق میدهد. لذا، این تخطیها عموماً برای ایشان نشانه و نمایشی از بلوغ و استقلال شخصی محسوب میشوند. قطعاً این موضوع را نمیتوان انکار کرد که هیچ جوان و یا نوجوان سالمی نیست که تا حدودی گذشتن از مرزها را تجربه نکرده باشد و شاید هم بخشی از رشد طبیعی آنها اینطور اقتضا میکند که از برخی مرزها خارج شوند تا بتوانند این احساس استقلال و مسئولیتپذیری بالغانه را بهدست آورند. اینجاست که باید با رویکردی علمی و نه صرفاً بهعنوان یک شهروند مطیع قانون با آنها برخورد کرد و شخصیت یک جوان و نوجوان را از جنبههای روانشناختی، جامعهشناختی و حتی از نظر فیزیکی، یعنی جسمی و بیولوژیکی مورد توجه قرار داد. دوباره تأکید میکنم نباید تک بعدی، مثلاً فقط بر اساس دلایل مربوط به سلامت، با این مسأله مواجه شد.
دکتر عربستانی تصریح کرد: پس از گذر از دوران نوجوانی ممکن است تمایل به مصرف دخانیات ادامه پیدا نکند، و جوان راههای دیگری برای احساس استقلال و تشخص بیابد. به هر حال تحقیقات نشان میدهند که گرایش به مصرف سیگار در بین جوانان متأثر از مسائل متعددی همچون عوامل اجتماعی، شامل فشار گروهی و تقلید از همالان؛ عوامل روانشناختی، مثل ارتباط نزدیک بین افسردگی، اضطراب و استرس و تمایل به مصرف سیگار؛ عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی که تمایل به مصرف نیکوتین و نیز ترک آن تأثیر میگذارد و تأثیر تبلیغات و رسانهها در ارائه تصویر «من آرمانی» به واسطه مصرف سیگار است. نکته مهم در این است که مصرف سیگار و برنامهریزی برای تأثیرگذاری روی آن نباید فقط یک بُعد- غالباً بعد بهداشتی و سلامتی- آن مورد توجه قرار گیرد، بلکه ابعاد نمادین، لذتبخشی، اجتماعی و فیزیولوژیک آن مورد توجه قرار داده شود.
دانشیار گروه آموزشی انسانشناسی دانشگاه تهران با اظهار اینکه جامعه باید در ازای چیزی که میگیرد جایگزینهای مناسبی را ارائه دهد، افزود: در جامعه ما جایگزینهای مناسب خیلی کمی وجود دارد، اینکه جوانان در حالیکه تمایل به انجام کارهای هیجانی و «تخطی از قیود کودکی» را دارند یک واقعیت است که لازم است به آن توجه کرد، و به همان اندازه مسلماً باید به راههای کم آسیب این نیاز روانی و تعبیه و جواز حضور آن در جامعه هم فکر کرد. نمیخواهم بگویم که به این دلیل افراد باید به سمت استفاده از سیگار و یا مواد مخدر بروند، ولی منظورم این است که این آگاهی را باید داشته باشیم و مسأله سیگار کشیدن را فقط به یک امر منطقی و عقلانی مربوط به سلامت تقلیل ندهیم. ما خیلی از کارهای غیرسالم دیگر را هم مانند استفاده از مواد غذایی مضر به دلایل مختلف از جمله کسب لذت انجام میدهیم که جامعه هم آنها را منع نکرده. با لحاظ کردن همه این مسائل و اینکه در جامعه ما منع زیاد است و با توجه به نیازهای دوران رشد جوانان و نوجوانان باید در این زمینه نسبت به عملیاتی کردن و برنامهریزیهای دقیق، همراه با فرهنگسازی، با گوشه چشمی به اقتصاد روانی لذت، گامهای محتاطانهای برداشته شود.
وی در ادامه سخنان خود گفت: مفهوم دانشگاه بدون دخانیات بهعنوان یک قانون دانشگاهی باید به آرامی در دانشگاه پذیرفته شود. انتظار این است که دانشگاه با آگاهی از همه جوانب به سمت کاهش مصرف دخانیات در دانشگاه پیش برود، به طوریکه این کار مبتنی بر شواهد و منطبق با واقعیات و امکانات جامعه تعریف شود. در مورد نقش خانواده و دانشگاه در تأثیر بر مصرف سیگار در بین دانشجویان و جوانان سوال میشود که در پاسخ باید متذکر شد که رابطه میان فرزند با خانواده و همینطور دانشجو و اولیا دانشگاه، یک رابطه پیچیده و دو وجهی است، یعنی رابطهای درهم تنیده از محبت و احترام از یک سو و طرد و خصومت از طرف دیگر. بهویژه در شرایطی که شاهد افزایش هیجانات منفی (مثل خشم) و ناامیدی اجتماعی در جامعه و بهویژه جوانان هستیم، نباید با تکیه صرف بر پندهای اخلاقی و توصیههای بهداشتی و پدرمآبانه دست به اقداماتی زد که این روابط را حتی پیچیدهتر کند. کما اینکه مدلهای فرزندپروری و روابط استاد و دانشجو هم در جامعه ما تغییرات زیادی پیدا کرده و خواه ناخواه به سمت آسانگیری (Permissiveness) بیشتر رفته است.
دکتر عربستانی با تبیین اینکه خانواده، جامعه و دانشگاه هر یک میتوانند نقش بسزایی برای جوانان ایفا کنند، تشریح کرد: اما سوال این است، که کیفیت این نقش چگونه است؟ خواستهای دستوری همیشه بهترین نتیجه را نمیدهند، زمانی این درخواستها عملی میشوند که واقعبینانه و منطبق با هضم اجتماعی و در قالب گفتمانی مشروع و پذیرفته شده صورت بگیرند. صادر کننده دستور باید دارای اقتدار یا مرجعیت پذیرفتهشده باشد. لازم است این امر را نادیده نگیریم که در شرایط جامعه ما که یک واکنش ضد اقتدار رواج دارد، مستلزم این است که هر اقدامی دستوری، بهویژه در خصوص منع، با ظرافت و با استناد به ارزشهای مقبول صورت بگیرد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: به نظر میآید به دلیل وجود شرایطی از جمله موانع و فشارهای اقتصادی تا مبهم شدن مسیر ارتقای اجتماعی و احساس بیدفاعی در برابر ویروس در سالهای اپیدمی، باعث شده که آحاد جامعه بیشتر ناکامی و ناامیدی اجتماعی را تجربه کنند که نتیجه آن البته تشدید تجربه هیجانات منفی بوده است. طبعاً در این شرایط شاید خیلی از مردم تمایل پیدا کنند تا این را با شیوههای منفعلانه، راحت و ارزانی که در دسترس است جبران کنند، از لمدادن جلوی تلویزیون و دیدن هر آنچه نشان میدهد، تا روشهای شیمیایی که ظاهراً ارزان و در دسترس هم هستند. در چنین شرایطی چیزی که جامعه کمتر از همه نیاز دارد، یک ممنوعیت بیملاحظه دیگر است.
انتهای پیام
نظرات