کرونا، تحریم و مشکلات مربوط به کاغذ، افزایش پنج برابری قیمت بَندهای کاغذ، تداخلات صنفی، دلالها و موارد دیگر باعث شده تا کتابفروشیها نهتنها رونق گذشته را نداشته باشند، بلکه از تعداد کتابفروشیهای شهر مشهد حدود ۱۰ درصد هم کاسته شود و صاحبان این مشاغل، شغلهایشان را رها کنند. افزایش قیمت و کاهش مشتریان، در کتابفروشیهایی که در مناطق قویتری از شهر بودهاند منجر به کاهش سرمایه و در کتابفروشیهایی که در مناطق ضعیفتر شهری قرار دارند منجر به تعطیلی شده است.
قیمتگذاریهای انتشاراتیها شفاف نیست
مدیر داخلی یکی از کتابفروشیهای مشهد با گلایه از این افزایش قیمتها، به نحوه قیمتگذاریها هم انتقاد شدیدی دارد. مهرناز مدرسی معتقد است شیوه قیمتگذاری شفاف نیست و میپرسد که چرا باید یک کتاب با جنس کاغذ و متریال یکسان در دو نشر معتبر دارای قیمتهایی متفاوت تا دو برابر باشد؟ او میگوید این تفاوت قیمت کتابفروشها را خیلی اذیت میکند؛ چراکه برای مشتریان تخصصی حوزه کتاب هم توجیهی ندارد.
مدرسی عنوان میکند: افزایش قیمتها از حدود یک سال و نیم قبل بسیار چشمگیر شد و در کتابهایی که قرار بود تجدید چاپ شوند خیلی به چشم میآمد. به عنوان مثال کتاب چاپ شده در سال ۱۳۹۵ که قرار بود در سال ۱۳۹۸ تجدید چاپ شود، با افزایش سه برابری قیمت مواجه میشد. روند افزایشی قیمتها برای کتابفروشیها، پیش از این اتفاقها نمایان شده بود، اما مشتریان زمانی متوجه روند صعودی قیمتها شدند که دامنه تغییرات قیمتها به کتابهای پرفروش رسید و این کتابها در هر چاپ جدیدی که داشتند با افزایش قیمت مواجه بودند.
او کتابی را نشان میدهد که در سال ۱۳۹۹ با قیمت حدودی ۴۰۰ هزار تومان عرضه شده، اما در سال ۱۴۰۰ به ۸۰۰ هزار تومان رسیده است. مدرسی خاطرنشان میکند که افراد با ۲۰۰ هزار تومان در سالهای گذشته شاید پنج جلد کتاب هم میتوانستند بخرند، اما الان نهایتاً پولِ دو کتاب میشود و مجبور به اولویتبندی در خریدها شدهاند. مشتریانی که پیش از افزایش قیمتها به صورت لیستی اقدام به خریداری چندین جلد کتاب میکردند، اکنون با اولویتبندی در خرید کتابها تعداد محدودی میتوانند بخرند.
مخاطبان عام به سمت کتابهای غیرمعتبر و تقلبی میروند
افزایش قیمتها سبب سوق دادن مردم به سمت کتابهای تقلبی و نامرغوب هم شده است، کتابهایی که معمولاً با تخفیفهای دهها درصدی در مکانهایی خاص عرضه میشوند و دارای مترجم خوب و معتبر، گرافیک و کیفیت چاپ مناسب هم نیستند. کتابی معروف از چند انتشارات معتبر دارای قیمتی در حدود ۱۷۰ هزار تومان است، اما همان کتاب با چاپ تقلبی با قیمتی کمتر از نصف، به قیمت ۸۵ هزار تومان به فروش میرسد؛ برچسبهای «تخفیف ۵۰ درصدی کتاب» هم معمولاً در چنین مکانهایی دیده میشود. مخاطبان عام و غیرحرفهای معمولاً اطلاعی از نشرها، مترجمان و نویسندههای معتبر ندارند و برای آنها اسامی کتابها اهمیت دارد. مثلاً افراد میخواهند کتاب «ابله» از داستایوفسکی را بخرند و ممکن است به مترجم و ناشر آن دقت نکنند و به جای قیمتهای حدود ۲۰۰ هزار تومان، اقدام به خریداری «ابله» با قیمت ۱۰۰ هزار تومانی کنند.
مدیر داخلی این فروشگاه کتاب درباره این معضل، میگوید: مشتریان تخصصی بازار کتاب آگاهی دارند که کدام ناشر و مترجمها خوب و معتبر هستند و این مشتریان زمانی که با قیمتهای نجومی مواجه میشوند ابتدا به سراغ کتابهای چاپ گذشته میروند تا شاید کتاب مد نظرشان را با قیمت قبلی پیدا کنند. این افراد هیچوقت به سمت کتابفروشیهای متفرقه و کتابهای تقلبی نمیروند، اما مشتریان غیرتخصصی برایشان فرقی ندارد.
کاغذ گلاسه کتابهای کودک به کاغذ معمولی تبدیل شده است
حوزه کتاب کودک هم از گزند قیمتهای نجومی در امان نمانده و شاید مهمترین آسیب به این بخش، کاهش کیفیت باشد. مدرسی در اینباره، اظهار میکند: با توجه به اینکه کتابهای کودک دارای تیراژ بالایی است و بسیاری از کتابها هنوز در سال جاری مجدداً چاپ نشدهاند، افزایش قیمتها در این حوزه به صورت گسترده رخ نداده، اما آنچه در این کتابها اهمیت دارد کیفیت کاغذ و چاپ است. این کتابها معمولاً با کاغذ گلاسه و جلدهای ضخیم چاپ میشدند، اما با توجه به قیمت بسیار بالای گلاسه، کتابهای کودک هم به سمت کاغذ معمولی و جلدهای نازکتر رفته است. او درباره افزایش قیمت هم میگوید کتاب کودکی که سال گذشته ۳۰ هزار تومان بوده، امسال به ۱۲۰ هزار تومان رسیده است.
«مراجعه دیرتر به کتابفروشی» مهمترین و پراستفادهترین کلیدواژه مردمیست که برای خرید به کتاب فروشی مراجعه میکنند. حمید که نوجوانی ۱۱ ساله است، پیش از افزایش قیمتها به صورت ماهیانه اقدام به خریداری کتاب میکرده، اما پس از گرانشدن کتاب، هر چندماه میتواند کتابی بخرد. مژگان هم که هفتهای دو یا سه کتاب میخریده، اکنون این تعداد را به صورت ماهانه میخرد. او میگوید در حال حاضر با احتیاط نسبت به خریداری کتاب اقدام میکنم. با این حال کتاب بسیار ارزشمند است و نمیتوانم آن را از زندگیام حذف کنم.
گنج و کتیبههای قدیم، همین کتابهای امروزی است
مردی میانسال کتاب را با گنجهای گذشته مقایسه میکند و معتقد است در گذشته افراد برای رسیدن و دست یافتن به نوشته یا کتیبهای که دارای علم و آگاهی باشد، راههای بسیاری را طی میکردند، سختیهای فراوانی را به جان میخریدند تا به آن برسند و این کتابها همان گنجها هستند، اما ما قدر آن را نمیدانیم و من به هیچ عنوان نمیتوانم کتاب نخرم و اگرچه هزینه آن بالا رفته، اما با مدیریت هزینههای سایر بخشها، بودجه خرید کتابم را تأمین میکنم.
سامان با انتقاد از بررسی قیمت کتاب در این گزارش میگوید بهانه برای نخریدن کتاب همیشه وجود دارد. مگر فقط کتاب افزایش قیمت داشته است؟ اکثر کالاها گران شدند، اما میبینید که برای برخی کالاها همچنان اقبال وجود دارد.
فردی که در قسمت کتاب کودکان در حال جستوجو بین کتابهاست عنوان میکند که کتاب بزرگسال به طور کلی از سبد خریدش حذف شده و تنها برای فرزندش کتاب میخرد و حدود دو سال است که نتوانسته کتاب بزرگسال بخرد. مجتبی هم که همراه با خانوادهاش برای خرید کتاب آمده میگوید افزایش قیمت کتاب تاثیر بسیار زیادی روی کاهش خریدش گذاشته و فرزندش همیشه موقع خارج شدن از کتابفروشی با یک بغل پر از کتاب خارج میشد الان نهایتا دو کتاب خرید میکند.
افرادی هم هستند که متوجه افزایش قیمت نشدهاند. فردی که همراه کودکش حضور دارد میگوید به همان نسبت گذشته کتاب میخرد و متوجه تغییر قیمتها نشده است. محمد هم میگوید کماکان کتاب میخرد و مشکلی برایش به وجود نیامده است.
برخی به دنبال کتابهای دست دوم هستند
قیمتها افزایش یافته، اما کیفیت کتابها با کاهش مواجه شده است. مدیر یکی از کتابفروشیها با اشاره به تغییر مواد ساخت کتابها، اظهار میکند: این افزایش قیمتها به کاهش قطع و سایز کتابها و استفاده از کاغذهای کیفیت پایین منجر شده است. از نظر ما ایرادی ندارد که سایز کتابها کوچکتر شود تا کاغذ کمتری بهکار رود، اما حداقل قیمتها ثابت بماند. به علاوه اینکه در کنار افزایش قیمت، کاغذی که اخیراً برای کتابها مورد استفاده قرار میگیرد بسیار کیفیت پایین است و چنین کتابهایی چندسال که در کتابخانه مردم بمانند آسیبهای جدی میبینند. محمد تصریح میکند: مجبور هستیم در کنار کتاب، وسایل دیگری را هم بیاوریم تا بتوانیم خرج خود را درآوریم. بعضی از مردم دنبال کتابهای دست دوم هستند. کتاب کودکی که ۵۰۰ تومان بوده، ۷۰۰۰ تومان شده است.
کالای فرهنگی از سبد زندگی مردم حذف شده است
مسئول یکی از فروشگاههای کتاب با انتقاد از روند افزایشی و تغییرات پیدرپی قیمتها، بیان میکند: بعضی کتابها پس از چندماه به فروش میرسند و هنگام جایگزینی و خرید مجدد آن با مشکل مواجه میشویم. مثلا کتابی را به قیمت ۴۵ هزار تومان میفروشیم، اما هنگام خرید مجدد آن کتاب برای فروشگاه، باید حداقل به قیمت ۶۵ هزار تومان آن را بخریم. این افزایش قیمتها برای مردم هم اذیت کننده است. کتابی که شهریور ماه سال گذشته ۵۵ هزار تومان بوده، در اردیبهشت ۱۴۰۰ به ۱۳۰ هزار تومان رسیده است.
آرش رمضانی هشدار میدهد: کالاهای فرهنگی از سبد زندگی مردم در حال حذف شدن است. گاهی اوقات برخی مشتریان، خریدهای خود را به انتهای ماه موکول میکنند، اما هنگامی که برای خرید مراجعه میکنند، آن کتاب با افزایش قیمت مواجه شده است. قیمتگذاری انتشاراتیها هم توجیهی ندارد.
یک نویسنده نیز اذعان میکند که گران شدن کتاب موجب حرفهایتر شدن مخاطبان کتاب شده است. سیدخلیل حسینی ادامه میدهد: در گذشته سهمیه و یارانه کاغذ باعث کنترل قیمتها میشد، اما با حذف یارانهها، کتاب مشتریان واقعی تخصصی خودش را پیدا کرد. پیشتر شاید ناشران دست به چاپ هر کتابی میبردند، چون کاغذش دولتی بود، اما الان تا مطمئن نشوند که کتاب خوبی است دست به چاپ نمیبرند.
سرمایه یک مغازه کالای آن است، نه میزان فروش. مدیر فروش یکی از کتابفروشیها بیان میکند که در گذشته شاید ۱۰ نسخه از یک کتاب داشتیم، اما الان نهایتاً سه نسخه خریداری میکنیم، قبلاً ۱۰۰۰ جلد عنوان کتاب در تعداد ۵۰۰۰ تا داشتیم، اکنون همان ۱۰۰۰ جلد را داریم، اما تعداد کتابهایمان ۳۰۰۰ است. این آسیب متوجه ناشران هم شده و آنها هم تیراژشان کاهش یافته است. او ادامه میدهد: افزایش قیمتها خیلی زیاد است. کتاب کودکی که در سال گذشته ۴۳ هزار تومان بوده، امروز با قیمت ۷۲ هزار تومان وارد بازار شده و چه بسا در ماههای آینده ۱۰۰ هزار تومان شود. آیا مردم توان خرید چنین کتابهایی برای فرزندانشان دارند. مشتریان ثابت ما اغلب کارمند یا خانهدار بودند و دیگر نمیتوانند بخرند. قیمت کتابها را تقسیم بر تعداد صفحات کنید، ببینید چه قیمتی برای یک صفحه در میآید.
یک کیوسک مطبوعاتی در حاشیه خیابان که روزنامهها و مجلاتی را در جلوی پنجرهاش قرار داده با گله و شکایت میگوید که فروش مجلاتش عملاً به صفر رسیده است. قبلاً از یک مجله پرمخاطب ۲۰ عدد میآورده و نهایتاً سه مجله را برگشت میزده، اما الان چهار عدد میآورد و همان چهارتا را هم اکثراً برگشت میزند. با این حال کیوسکی دیگر که شهرت اندکی را در زمینه تامین مجلات مختلف دارد وضعیت بهتری دارد و مجلات پرطرفدارش مانند گذشته به فروش میروند.
به فرهنگ بیتوجه هستیم
مدیر مسئول یک کتابفروشی متذکر میشود که این وضعیت و رویکردمان نسبت به فرهنگ ۱۰ سال دیگر خودش را نشان میدهد. فرهنگ یک جامعه اثرات طولانی مدت دارد و ما کاملاً نسبت به فرهنگ بیتوجه هستیم. همانطور که آهستهآهسته بیتوجهی که در سالهای گذشته به فرهنگ داشتیم را در کف جامعه مشاهده میکنیم و هر روز مشکلاتمان افزایش مییابد. وی تاکید میکند که کتاب کالای لوکس شده است و ادامه میدهد: فقط اقشار خاصی از مردم هنوز میتوانند کتاب بخرند، آنها هم باید از خرج بعضی چیزها کم کنند تا بتوانند تعدادی کتاب بخرند. با حذف ارز نیمایی کاغذ، روند افزایش قیمتها تشدید شد و الان در هر خریدی که برای فروشگاه داریم، قیمتها تغییر میکند و به طور کلی کتابفروشی شغلی ضررده شده است.
قیمت کتاب هم به سمت لحظهای شدن پیش میرود. در کنار طلا، خودرو و سایر کالاها که طی سالیان اخیر با قیمتهای لحظهای عرضه میشوند، بهنظر میرسد کتاب هم به همان سرنوشت دچار شده است.
حذف قیمت کتاب از روی جلد
کارشناسان فروش چند کتابفروشی عنوان میکنند که با توجه به اینکه قیمتها در هر خرید تغییر میکند، بعضی ناشران به سمت حذف قیمت از روی جلد کتابها رفته اند و دیگر قیمت را روی کتاب ثبت نمیکنند. رضا میگوید: البته شاید این حذف قیمت کار خوبی باشد؛چراکه این تغییر پیدرپی قیمت کتابها در خرید باعث میشد تا کتابفروشیها روی قیمت چاپ شده کتاب را با ماژیک خط بکشند و یا با برچسب، قیمت جدید را روی قیمت قبلی بچسبانند که این موضوع باعث اعتراض مردم میشد. الان روی بعضی از کتابها نوشته شده «مرجع قیمت، وبسایت انتشارات» و ما هم هنگام فروش، قیمتها را از روی سایت انتشارات چک میکنیم.
قیمت کاغذ پنج برابر شده است
کتابفروشیها روز به روز در حال کوچکتر شدن هستند. رییس اتحادیه کتاب، نوشت افزار و صحاف مشهد در گفتوگو با ایسنا با تاکید بر اینکه در یک سال و نیم گذشته قیمت کاغذ بیرویه افزایش یافته است، میگوید: هر بَند کاغذ، دو سال گذشته حدود ۸۰ هزار تومان بود که با افزایش قیمت به ۱۲۰ هزار تومان رسید، اما همین بند کاغذ در سال جاری تا ۷۰۰ هزار تومان هم رسید و اکنون کاهش قیمت اندکی داشته و حدود ۶۰۰ هزار تومان است. در واقع تنها در بند کاغذ با افزایش پنج برابری قیمت روبهرو بودهایم. کاغذی که لازمه اولیه چاپ و انتشار است و بجز کاغذ، در سایر وسایل دیگر مربوط به حوزه چاپ هم با افزایش سرسامآوری مواجه بودیم.
۱۰ درصد کتابفروشیهای مشهد تعطیل شدهاند
جواد عباسیان ضمن تأیید اینکه کتاب کالای لوکس شده است، بیان میکند: قدرت خرید و توان مالی مردم خیلی پایین آمده و تعداد اندکی از مردم که قدرت خرید بالایی دارند میتوانند کتاب بخرند. سایر افراد کتاب را از سبد روزمره حذف کردهاند. لطمه شدیدی به صنف ما وارد شده است و ۱۸ کتابفروشی مشهد که حدود ۱۰ درصد را شامل میشوند در سال ۹۹ پروانه خود را باطل کردند. فروشگاههای ما معمولاً کتاب و نوشتافزار داشتند، اما امروزه اکثر آنها به سمت حذف کتاب رفتهاند و فقط نوشتافزار دارند.
آموزش و پرورش در صنف کتابفروشی و نوشت افزار دخالت کرده است
دخالت صنفی مدارس، مهدکودکها و به طور کلی آموزش و پرورش به صنف کتابفروش و نوشتافزار از دیگر انتقادهای رئیس این اتحادیه است. عباسیان بیان میکند: در یک دهه اخیر، مهدکودکها به صورت خصوصی شروع به فروش وسایل و کالاهای مهدکوک کردند و باعث شد فروش لوازم مهدکودک از صنف ما کامل جمع شود. پس از آن مدارس هم اقدام به فروش لوازمتحریر در بستهبندیهای مختلف کردند که باعث ضعیف شدن فروشگاههای این صنف شد. با این حال در سه سال اخیر آموزش و پرورش بر خلاف قانون اساسی که باید از بخش خصوصی حمایت شود، با تامین و فروش کتابهای درسی، سفره مغازهها را کوچکتر کرده است. در ۴۰ سال اخیر همیشه کتابفروشیها کتاب درسی را تأمین میکردند، اما در سه سال گذشته مدارس این کار را انجام میدهند. با این روند در چندسال آینده صنف ما به طور کامل جمع خواهد شد.
حدود ۲۱۰ کتابفروشی در شهر مشهد وجود دارد که بخش زیادی از سبد فرهنگی مردم شهر را تامین میکنند. با مشکلاتی که پیشتر گفته شد، در برخی نقاط کمبرخوردار شهر کتابفروشیها تعطیل شده، بخش مهم دیگری هم صرفاً به فروش نوشتافزار روی آورده و قید کتاب را زدهاند. حتی اگر کرونا نبود، حذف ارز نیمایی که روند افزایش قیمت را تشدید کرد، نبود نظارت جدی و جلوگیری از کپیکردن کتابها و فروشهای دهها درصدی، وارد شدن آموزش و پرورش به مساله اقتصادی و... از مهمترین عوامل آسیب شدید به صنف فروشگاههای کتاب است. صنفی که سهم بسیاری در فرهنگ جامعه و نسلهای آینده دارد.
انتهای پیام
نظرات