علی پژهان در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه پس از انقلاب میزان باروری از ۷.۷ فرزند برای هر زن در سال ۱۳۴۵، به شش فرزند برای هر زن کاهش یافت، اظهار کرد: متأسفانه این عدد در سال ۱۴۰۰ به ۱.۶ فرزند کاهش پیدا کرد و این روند کاهشی روزبهروز بیشتر میشود.
وی به الگوی متداول دو فرزند آوری در ایران متداول اشاره کرد و گفت: این الگو بهطور کامل محقق نمیشود و خانوادهها امروز به یک فرزند و گاهی نداشتن فرزند اکتفا میکند، چراکه امنیت اقتصادی_اجتماعی شکل نگرفته و مردم میزان باروری خود را کاهش دادهاند.
این استاد دانشگاه ساختار جمعیتی که اکنون شاهد آن هستیم را حاصل واکنش تدافعی به مدرنیته دانست و افزود: این مدرنیته خانوادهها را به کمفرزند آوردن مجبور کرده است، به طوریکه خانوادههایی که فرزند کمتر دارند بهاصطلاح باکلاس تر هستند و این وضعیت خانواده را کانونی و نقطهای کرده است.
وی با اشاره به اینکه در دنیای مدرنیته افراد به درون خود تبعید شدهاند، تصریح کرد: در دنیای مدرنیته دیگر نگاه فرزند خواهی وجود ندارد. همچنین دنیای مدرنیته باعث لذت طلبی، عزت خواهی، خودخواهی و فردگرایی شده و این باور در اذهان عمومی شکلگرفته که مگر ما برای والدین خود چه کردیم که اکنون فرزند برای ما کاری کند. درحالیکه فرزندان میتوانند اعتماد اجتماعی، امید اجتماعی، اعتمادبهنفس، کارکرد اقتصادی در دوران پیری و ... برای خانوادهها داشته باشد.
استادیار جمعیتشناسی دانشگاه تهران مرکزی با بیان اینکه از سال ۱۹۵۰ روند باروری موجب تغییرات جمعیتی در کشورمان شده، گفت: بعد از جنگ جهانی دوم تحولات جمعیتی بسیار چشمگیرتر بود، بهطوریکه از سال ۱۳۵۱ روند کاهشی آغاز شد و سپس به کمتر از میزان نرخ جایگزینی (برابر ۲.۱) رسید.
سرعت فوقالعاده کاهش نرخ باروری در ایران
پژهان با اشاره به اینکه در سال ۱۳۹۸ موالید کشور نسبت به سال قبل از آن، ۱۷۰ هزار نفر کمتر شد، گفت: میزان موالید کشور در سال ۱۳۹۷ نسبت به ۱۳۹۶ نیز ۱۲۰ هزار نفر کمتر شده بود. این آمار نشاندهنده سرعت فوقالعاده کاهش نرخ باروری است؛ بهگونهای که در حال حاضر در تمام کشورهای جهان از روند فوقالعاده کاهشی باروری ایران سخن به میان آمده است.
وی بابیان اینکه موضوع جمعیت اقناعی و استدلالی است و الزامی نیست، گفت: بنابراین نیاز است از روشهای تعدیلی برای هر قشری استفاده کرد و مردم باید بپذیرند که فرزندآوری کارکرد دارد. مردم ما از سیاستمداران باهوشترند و قوانینی که مبنای نظری نداشته باشد برای آنها شعارگونه است.
این استاد دانشگاه، کاهش جمعیت را مانع رشد اقتصادی دانست و افزود: جمعیت محرکی برای رشد اقتصادی-اجتماعی یک کشور است و میتواند باعث افزایش رشد ناخالص ملی شود؛ بنابراین کاهش جمعیت جوان کشور، باعث کاهش خلاقیتها و نوآوری میشود.
تبعات پیری جمعیت
وی با بیان اینکه هرچه در جامعهای پیری جمعیت و سالمندی بیشتر باشد، آن جامعه به سمت افسردگی و محافظهکاری پیش میرود، خاطرنشان کرد: سالمندی باعث افزایش بار تکلف مالی میشود، همچنین با جمعیت سالخورده نمیتوان اقتصادی توانمند داشت.
پژهان با اشاره به اینکه در چند سال آینده بیشتر از ۲۵ تا ۲۷ میلیون سالمند (بهاندازه جمعیت چند کشور اروپایی) خواهیم داشت، یادآور شد: در آینده با نیازهای زیادی برای سالمندان مواجه هستیم، بنابراین لازم است از هماکنون به فکر پاسخگویی به نیازهای این سالمندان باشیم، این درحالی است که در بسیاری از مواقع به پوسته ظاهری توجه کردهایم، اما به محتوا و هزینههای سالمندی جمعیت دقت و برای آن برنامهریزی نکردهایم.
وی با یادآوری اینکه درگذشته برخی از مسئولان فکر میکردند اگر جمعیت کنترل شود همه مسائل حل میشود و جمعیت را مسبب تمام بدبختیها میدانستند، تصریح کرد: این درحالیکه است که تعداد کمفرزندان در یک خانواده باعث خودرأی شدن فرزند، از بین رفتن اعتمادبهنفس، زودرنج شدن و عدم مسئولیتپذیری فرزندان میشود. فرزندان ما باید تربیت شوند که چگونه با مشکلات و مسائل زندگی روبهرو شوند و استرس و فشارهای روانی را کنترل کنند.
افزایش هزینههای سالمندی
این جمعیت شناس خاطرنشان کرد: هزینه سالمندی نیز روزبهروز در حال افزایش است، بهگونهای که هزینه سالمندان امسال نسبت به سال گذشته ۴۳ درصد افزایش پیداکرده است. بهطورکلی سالمندی دورهای هزینهبر است و باید بازنگری در زندگی اجتماعی و اقتصادی آنها انجام شود.
وی با بیان اینکه در دنیا از سالمندی بهعنوان انقلاب خاموش یاد میشود، گفت: مرحله اول اگر ۷ تا ۱۴ درصد جمعیت سالمند باشد، جامعه در حال سالمند شدن است. مرحله دوم بین ۱۴ تا ۲۱ درصد است که گفته میشود جامعه سالمند شده است و ۲۱ درصد به بالا را مرحله فوق سالمندی گویند. ایران در گذار اول، یعنی در حال سالمند شدن هستیم.
این کارشناس جمعیتشناسی بابیان اینکه سالانه ۸۵ هزار نفر سالمند به جهان اضافه میشود، افزود: سالانه در جهان تقریباً ۷۰۰ میلیون نفر سالمند وجود دارد. از این تعداد ۱۰ درصد آن متعلق به ایران است. حدوداً ۴ هزار و ۸۰۰ نفر آن مرد هستند و ۵ هزار و ۲۰۰ نفر آنها خانم هستند.
به گفته وی، سالمندی را نمیتوان کاهش داد، اما میتوان نسبت جمعیت جوان به سالخورده را اضافه کرد تا سالمندی کاهش یابد. مسئولان باید دنبال خود مسئله باشند نه شبه مسئله، در این صورت میتوان در حوزه سالمندی گامهای خوبی برداشت
سالمندانی که رها شدهاند
پژهان به گذار سوم جمعیت شناسی که به آن گذار خاموش میگویند اشاره کرد و گفت: در آینده، یعنی سال ۱۴۵۰ از هر ۶ نفر یک سالمند خواهیم داشت و در حال حاضر تقریباً از هر ۱۵ نفر یک سالمند در جامعه داریم. متأسفانه اکنون سالمندان در جامعه بهنوعی رهاشدهاند، بهطوری میتوان گفت نیمی از سالمندان ما از بیمههای سلامت برخورد دار نیستند.
وی با بیان اینکه سالمندی به معنای افراد سالخورده، پیر، مریض و ناتوان نیست، یادآور شد: کشوری مثل ژاپن حتی از جمعیت سالمند خود بهره اقتصادی برده است.
استادیار جمعیتشناسی دانشگاه تهران مرکزی به امید به زندگی در سالمندان کشورمان اشاره کرد و افزود: در سال ۱۳۹۸، ۵۳۰ هزار ازدواج داشتیم که از این تعداد ۸ درصد آنها سالمندانی بودند که مجدد ازدواج کردند، یعنی ۱۸۰۰ سالمند با یکدیگر ازدواج کردند، پس هنوز یک نقطههای امیدی در زندگی سالمندان وجود دارد.
پژهان خاطرنشان کرد: سالخوردگی معلول دو عامل در جمعیت است؛ یکی کاهش باروری و تداوم آن و دیگری کاهش مرگومیر. این دو عامل در تشدید روند سالخوردگی نقش بسزایی داشتهاند.
وی با بیان اینکه بیشتر مردم سالمندی را تغییر در شکل ظاهری، سفیدی مو و بازنشستگی تلقی میکنند، خاطرنشان کرد: سن سالمندی میتواند قراردادی باشد، بعضی کشورها مثل ژاپن سالمندی را به سن ۷۵ سال رساندهاند و سن ورود به بازنشستگی برای هر کشوری متفاوت است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه هزینه نظامی هر کشوری، از تولید ناخالص داخلی به دست میآید، توضیح داد: اگر جمعیت کاهش پیدا کند مجبوریم از منابع فیزیکی و طبیعی استفاده کنیم که به تعبیر اقتصاددانان مقرونبهصرفه نیست. با توجه به اینکه در ایران نیازهایمان نامحدود و منابع محدود است، بنابراین باید عقل معاش داشته باشیم و بتوانیم شرایط را مدیریت کنیم، چراکه اگر ظرفیت کاهش پیدا کند تأمین هزینه دفاعی کشور با مشکل روبهرو خواهد شد و تأمین این هزینهها از نفت و سایر منابع اثربخش نخواهد بود.
۲۰ مسئله در حوزه جمعیتشناسی
وی با اشاره به اینکه وقتی وزارت کشور چالشهای مهم کشور را طرح کرد، به ۵۲ مسئله رسید که چالش جمعیت هم جزئی از آنها بود، اما متأسفانه برای اجرا در اولویت نبود، گفت: حدود ۲۰ مسئله در حوزه جمعیتشناسی وجود دارد، ازجمله کاهش تعداد باروری، کاهش تمایل به باروری و افزایش سن ازدواج که موجب کاهش طول دوره باروری شده است. ایرانیان نسبت به سایر کشورهای جهان از روشهای پیشگیری بیشتری استفاده میکنند، تعداد حاملگیهای ناخواسته زیاد است که منجر به سقطجنین میشود و در نتیجه آمار سقطهای جنین نیز زیاد است، تکفرزندی زیاد است، سالمندی که از آن بهعنوان انقلاب خاموش از آن یاد میشود روبه افزایش است و افزایش ناباروری شامل ناباروری اولیه و ثانویه رخداده است.
این جمعیت شناس با بیان اینکه بیشترین آمار ناباروری مربوط به ناباروری ثانویه است، افزود: ناباروری اولیه یعنی عدم فرزند آوری در سالهای اولیه ازدواج، اما ناباروری ثانویه وقتی اتفاق میافتد که زوجین فرزند اول را متولد کردند سپس دیگر اقدام به فرزند آوری نکردهاند.
وی با اشاره به سه گذار جمعیتی، گفت: در گذار اول جمعیتی، رشد انفجاری جمعیت را داشتیم. افزایش جمعیت زیر ۱۵ سال، افزایش نیازهای بهداشتی، افزایش جمعیت متقاضی نظام آموزشی، افزایش تعداد بعد خانوار و ... همچنین گذار دوم جمعیتی شامل افزایش تجددگرایی، کاهش باروری و افزایش ناباروری (که به ۳۰ میلیون زوج نابارور میرسد)، گزارش سالانه ۳۰۰ هزار سقطجنین، بحران سالمندی در آینده نزدیک، بحران ساختاری خانواده، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، افزایش عدم تمایل به فرزند آوری بعد از ازدواج ازجمله مسائل ساختاری هستند که امروزه با آنها مواجه هستیم و میتوانند زمینهساز مشکلات آینده در کشورمان شوند.
استادیار جمعیتشناسی دانشگاه تهران مرکزی با بیان اینکه موضوع سالخوردگی جمعیت از قدیم در بسیاری از کشورها مورد بحث بوده است، گفت: در کتابهای زیادی در مورد کاهش باروری و رشد جمعیت هشدار دادهشده است، مانند کتابی به نام" قحطی تولد از بن واتینگ برگ" که مدام به زنان اروپایی هشدار میدهد که بچه بیاورید، چراکه فرزند کارکردهای مثبتی دارد. همچنین کتاب "گهواره خالی از لانگ من" به مردم هشدار میدهد که به جمعیت مسلمانان نگاه کنید که در حال افزایش است، اما جمعیت ما کم است. کتاب" آیا مذهبیها زمین را به ارث میبرند از کافمن" به این موضوع پرداخته که آیا دنیا متعلق به کسانی است که فرزند بیشتری آوردهاند یا خیر!
پژهان با بیان اینکه بعد از باروری و مرگ میر، مهمترین چالش جمعیتی بحث مهاجرت است، یادآور شد: سه درصد جمعیت جهان را مهاجران تشکیل میدهند، بهطوریکه به قرن جدید عصر مهاجرت میگویند. در ایران نیز سالیانه ۱۲۰ هزار نفر از کشور خارج میشوند.
باروری، مرگومیر و مهاجرت؛ سه مؤلفه جمعیت
وی با اشاره به سه مؤلفه تعیینکننده جمعیت، یعنی باروری، مرگومیر و مهاجرت، گفت: در مؤلفه باروری بزرگنمایی میشود، درحالیکه به مؤلفه مهاجرت کمتر پرداخته میشود، بنابراین لازم است به جوانان امید و انگیزه ماندن در کشور را داد، چراکه آنها سرمایههای ما و در حال خروج از کشور هستند. باروری، مرگومیر و مهاجرت سه مؤلفه تعیین کننده جمعیت است، درحالی که در مؤلفه باروری بزرگنمایی و به مؤلفه مهاجرت کمتر پرداخته میشود.
این استاد دانشگاه به این موضوع که مهاجرت در ایران زنانه یا خاکستری شده، پرداخت و توضیح داد: در سالهای اخیر زنان و دختران مجرد بیشتر به سمت کشورهای اروپایی یا آسیایی حرکت میکنند. اکنون ۵ میلیون ایرانی خارج از کشور داریم؛ همچنین ایران از نظر مهاجرت دانشجویی رتبه اول در جهان را دارد و از لحاظ تودهای رتبه چهار مهاجرت را در جهان به خود اختصاص داده که این کانالهای مهاجرتی بیشتر شامل کانادا، آمریکا، استرالیا و آلمان است.
وی با اشاره به اینکه متأسفانه سیاستهای جمعیتی در ایران هدفمند دنبال نشده و حتی در آینده نیز هدفمند دنبال نخواهد شد، افزود: سیاستهای جمعیتی شامل مجموعه اقداماتی است که دولتها در جهت کیفی کردن جمعیت خود انجام میدهند. متأسفانه ما نتوانستیم در رفع موانع ازدواج، تسهیلات بیمه، توانمندسازی جمعیت در سنین کار، تکریم سالمندان، باز توزیع فضای جغرافیایی جمعیت یا حتی تشویق ایرانیان خارج از کشور برای سرمایهگذاری مداخله کنیم. سیاستهای جمعیتی بهطور مستمر شکل نگرفت، بهطوریکه دربندهای ۱ تا ۷ برنامه توسعه صحبت از جمعیت شده، اما نقش جمعیت کمرنگ یا بیاهمیت بوده است.
پژهان به لزوم ظرفیت جمعیتی اشاره کرد که باید در جمعیتشناسی لحاظ شود و توضیح داد: ظرفیت جمعیتی یک جامعه را با استفاده از منابع آن میتوان ارزیابی کرد. با توجه به پنج مؤلفه ظرفیت جمعیتی شکل میگیرد، میزان زمینهای حاصل خیز، میزان بارندگی، میزان معادن و ذخایر زیرزمینی، میزان توسعه صنعتی و تکنولوژی آن. بر این اساس لازم است بدانیم ظرفیت استانی و منطقهای چقدر است تا بتوان میزان جمعیت مورد نیاز آن را تخمین بزنیم. درواقع بحث تراکم جمعیتی است که در هر کیلومترمربع چند نفر باید زیست کنند.
پنجره جمعیت مثل شمشیر دو لبه است
استادیار جمعیتشناسی دانشگاه تهران مرکزی به پنجره جمعیتی که در سال ۱۳۸۴ در کشور ما باز شد (که به آن گشت آور جمعیتی نیز میگویند) اشاره کرد و یادآور شد: این پنجره جمعیتی یک رونق و فرصت اقتصادی بود که میتوانست موجب تولید اقتصادی و شکوفایی شود، اما نهتنها برای ما دارای اثرات مثبت نبوده، بلکه اثرات منفی نیز داشته و منجر به بیکاری، طلاق، آسیبها اجتماعی، حاشیهنشینی و ... شد. پنجره جمعیت مثل شمشیر دو لبهای است که هم فرصت است هم تهدید، اما متأسفانه در ایران بیشتر تهدید بوده است.
پژهان با بیان اینکه اگر دو سوم جمعیت بین ۱۵ تا ۶۴ سال باشند سن فعال محسوب میشود، تصریح کرد: این جمعیت میتواند مولد و درآمدزا باشد، اما دولتها متوجه این امر نبودند. در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی فرزند آوری باعث افزایش جمعیت و حتی چند شیفته شدن مدارس شد. این موج جمعیتی سپس به دوران مدرسه، دانشگاه و کار رسید که به دهه ۶۰ معروف است. دانشگاههای متفاوتی با رویکرد اقتصادی ایجاد شد مثل دانشگاه آزاد اسلامی، علمی کاربردی، پیام نور، شبانه و ... از این جمعیت بهرهبرداری اقتصادی کردند؛ سپس این موج از لیسانس به فوقلیسانس رسید و عملاً جمعیت چندین برابر زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی بودند.
وی با اشاره به اینکه رشد بیسابقه جمعیت با زیرساختهای ما هماهنگ و کافی نبودند، افزود: اگر رشد اقتصادی ۵ تا ۶ برابر نرخ رشد جمعیت باشد میتوانیم یک جمعیت کیفی داشته باشیم. در آن زمان نرخ رشد بالابود و بین آنها تعادل نبود و باعث ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی شد، درواقع نتوانستیم از این فرصت پنجره جمعیتی بهدرستی بهرهبرداری کنیم؛ درحالیکه میتوانست معجزه اقتصادی بیاورد.
این جمعیت شناس با بیان اینکه بعد از توصیف و شناسایی مسئله نوبت به حل آن میرسد، تصریح کرد: ما در حوزه جمعیت هدف را مشخص کردیم، اما متأسفانه ابزار آن را نداریم. هدف بزرگتر از ابزار ماست؛ در نتیجه موجب شعارگرایی شده است، اما اگر هدف با ابزار متناسب باشد اعتبار تجربی پیش میآید.
مشوقهای فرزند آوری شعاری است
پژهان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده اشاره و اظهار کرد: مواردی بهعنوان مشوق فرزند آوری به مردم گفته میشود که همه جنبه شعار دارند، درعینحال که اولویتبندی در این طرح انجام نشده است.
استادیار جمعیتشناسی دانشگاه تهران مرکزی با اشاره به اینکه مسئله جمعیت یک مسئله بینالمللی است و ۸۰ درصد جوامع با آن مواجه هستند، بنابراین نوع مداخلات متفاوت است، تأکید کرد: در ایران مداخلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی لازم است. در نگاه اذهان عمومی عامل اقتصادی دیده میشود و افراد میگویند اگر وضعیت اقتصاد درست شد فرزنددار میشوم.
وی به افرادی که یک حیوان خانگی مثل سگ را پرورش میدهند و حتی بهاندازه یا بیشتر از فرزند انسان برای آن هزینه میکنند، اشاره کرد و گفت: عامل اقتصاد کمرنگتر از عامل فرهنگی است و معتقدم نگرش و باور خانوادهها نسبت به فرزند آوری خطرناکتر است. بنابراین لازم است مداخلات هوشمندی در این زمینه انجام شود.
پژهان با اشاره به اینکه ما دنبال پرورش گلخانهای جمعیت نیستیم، تصریح کرد: باید موانع را رفع کنیم و به مردم ماهی گیری را یاد بدهیم نه اینکه فقط وام بدهیم، اینها مشوقهای خوبی نیستند و تفکر غلطی است که شخص ازدواج کند، فرزند بیاورد و سپس سراغ مشوقهای دولت برود. همیشه در دولتها رفتارها ضدونقیض بوده و مردم اعتمادشان را نسبت به دولت از دست دادند، پس این سیاستهای غیرمستقیم نمیتواند برای فرزند آوری مؤثر باشد.
وی یادآور شد: بسیاری از افراد خوشبختی را مقطعی میدانند، آیندهپژوهی جمعیت در ذهنشان نیست که این فرزند در آینده چه کارکردهای مثبتی میتواند در زندگی داشته باشد، بنابراین تمایل به فرزند آوری ندارند. مانعی دیگر که باعث عدم تمایل به فرزند آوری شده، افزایش مدیریت بدن در زنان است که باعث شده زنان به جسم خود اهمیت بدهند و تمایل به فرزند آوری و سپس تغییر ظاهر خود نداشته باشند.
غلبه جنبه فرهنگی بر اقتصادی
این استاد دانشگاه با تأکید بر غلبه جنبه فرهنگی عدم تمایل به فرزند آوری تا جنبه اقتصادی، افزود: در حال حاضر زنان ما هزینههای زیادی بر زیبایی خود صرف میکنند که اگر آنها را جمع کنیم حتی بیشتر از هزینههای فرزند آوری میشود.
پژهان با اشاره به اینکه خیلی از مسائل در کشور ما تحت تأثیر سیاستهاست، یادآور شد: مردم ما زیر بار طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده نمیروند، چراکه بیشتر خانواده ها مخالف این هستند که دولت به خصوصیترین مسائل زندگیشان ورود کند و بگوید فرزندی بیاورید یا خیر، ضمن اینکه با توجه به بدعهدیهای دولت، مردم کمی نسبت به این وعدهها دلچرکین هستند.
این استاد دانشگاه در خاتمه با اشاره به روی کار آمدن دولت جدید، اظهار کرد: از رئیس جمهور انتظار داریم تا برای زنان خانهدار شغلی فراهم کند تا از نظر اقتصادی توانایی فرزند آوری را داشته باشند. همچنین لازم است در جامعه برابری جنسیتی وجود داشته باشد که به مردان ما یاد بدهد وقتی یک فرزند متولد شد، وظایف و مسئولیتهای تربیت فرزند را با همسرشان نصف کنند، در کنار همسران خود باشند، مرخصی بگیرند، در کارهای منزل به او کمک کنند. این موارد نیاز به یک برنامه مدون و بلندمدت برای فرهنگسازی و آگاهی بخشی به جامعه دارد.
رویا یاوری-خبرنگار افتخاری ایسنا اصفهان
انتهای پیام
نظرات