یاسر عزیزی سعید در گفتوگو با ایسنا، تصریح کرد: تجاربی مثل از دست دادن شغل یا فوت بستگان، بیماری جسمانی شدید و یا شکست در ازدواج میتواند در ایجاد نا امیدی و احساسات و افکار منفی نقش داشته باشد، بیشتر مردم این احساسات منفی را در عرض چند روز یا چند هفته از بین میبرند و به زندگی عادی خود بر میگردند اما بعضی از مردم نشانههای افسردگی را به مدت طولانی به همراه دارند و این نشانهها همه زندگی آنها را در بر میگیرد.
وی این نشانهها را در جنبههای هیجانی، رفتاری، فکری و جسمانی آنها تأثیرگذار دانست و اشاره کرد: این تأثیرات ممکن است به افسردگی بالینی منجر شود و افسردگی بالینی باعث میشود فرد نتواند کارهای عادی و زندگی روزمره خود را بهخوبی انجام دهدگاهی نیز افسردگی بدون حضور رویدادهای منفی اتفاق میافتد و در برخی موارد بیشتر از آن چیزی که انتظار میرود طول میکشد.
عزیزی سعید با بیان اینکه از نظر هیجانی افراد افسرده تجارب منفی دارند و دیگران آنها را معمولاً غمگین، ناامید، پریشان، بی نشاط و دلسرد توصیف می کنند، تصریح کرد: افراد افسرده به سرعت به گریه میافتند و دورههای گریه کردن آنها نزدیک به هم و فراوان است و به ندرت آنها احساس مثبت و تجارب لذت بخش دارند و معمولاً حس شوخ طبعی را کاملاً از دست می دهند حتی انجام دادن کارهای معمولی روزمره ممکن است برایشان مشکل شود، چون انگیزه کافی برای فعالیت را از دست میدهند و تقریباً از کمتر چیزی لذت می برند.
این روانشناس با اشاره به اینکه افراد در افکار افراد افسرده احساس بی فایدگی، ناامیدی، تهی و بی ارزش بودن موج میزند، تصریح کرد: این علائم باعث میشود افراد افسرده در حوزه رفتاری و گفتاری دچار رکود شوند و از نظر جسمانی فعالیتشان کم شود که نشانههایی برای آنها پیش میآید؛ مثلاً اشتهاشان کم میشود، وزنشان تغییر میکند، ممکن است که اختلال خواب پیدا کنند و در زنان ممکن است که دچار نامنظمی در سیکل ماهانه شوند و حتی در فعالیت جنسی هم بیزاری اتفاق میافتد.
وی در ادامه یادآور شد: مطالعات نشان داده است که میزان استرس ادراک شده و افسردگی رابطه کاملا مستقیمی دارند به طور مثال پرستاران و کادر درمان که شرایط کاری پر استرسی دارند، دائماً با فشار کاری مواجه هستند و تنش را تجربه میکنند احتمال افسردگی بالاتری نیز دارند.
این روانشناس با اشاره به شرایط موجود، اظهار کرد: شیوع بیماریهای خاص همچون ویروس کرونا، مراجعات زیاد بیماران، شیفتها با ساعات طولانی، افزایش تعداد فوتیها، مشکلات معیشتی، بیماری کادر درمان و خانوادههای آنها، انتظارات بالای جامعه، عدم قدردانی متناسب با زحمات، دوری از خانواده، مشکلات اجتماعی و خانوادگی و بسیاری از مشکلات دیگر در افزایش استرس و به تبع آن بروز افسردگی در کادر درمان نقش دارد.
وی در پایان اشاره کرد که برای کاهش احتمال بروز افسردگی نیاز به برنامهریزی دقیق و ارائه خدمات برای افزایش بهزیستی روانی در کادر درمان است و ادامه داد: با افزایش تجارب مثبت، ایجاد روابط بهینه کادر درمان و خانوادههایشان، افزایش زمان استراحت، ارائه مشوقهای مالی، توجه به ویژگیهای جسمانی و و ارائه آموزشهای روانشناختی متناسب با کاهش استرس و مدیریت هیجانها میتوان در افزایش سلامت روان در کادر درمان نقش مهمی ایفا کرد.
انتهای پیام
نظرات